قبض روح انسان، آخرین مرحله از سکرات موت و اولین وهله از قدم گذاشتن به عالم برزخ است. کیفیت قبض روح و حالت جان سپردن افراد متناسب با چگونگی اعتقادات، روحیات، اعمال و بالاخره مجموعه‌ی شخصیت آنان است. گروهی از اهل ایمان که در تمام طول حیات خود سر تسلیم در مقابل معبود فرو آورده، تا حد امکان خود را از رذایل اخلاقی پاک کرده و در ردیف اولیا و مقربین درگاه الهی قرار گرفته‌اند، قبض روح آنان در آسان‌ترین و بهترین حالات صورت می‌گیرد. علامه طباطبایی )ره( در ذیل آیه‌ی )یا أیتها النفس المطمئنة - ارجعی إلی ربک راضیة مرضیه.( (فجر 28/89: ای نفس مطمئنه در حالی که تو خشنودی و خدا از تو خشنود، به سوی پروردگارت باز گرد) روایتی نقل کرده‌اند که در آن از امام صادق )ع( سؤال می‌شود: )آیا مؤمن از مرگ و قبض روح خود کراهت دارد؟( امام )ع( می‌فرمایند: )نه، به خدا سوگند وقتی فرشته‌ی مرگ به نزدش می‌آید تا روحش را قبض کند، مؤمن به جزع در می‌آید. ملک الموت به اومی‌گوید: من نسبت به تو مهربان‌تر از پدری مهربان هستم، چشمانت را باز کن و ببین. پس مؤمن چشم خود را باز می‌کند و رسول خدا )ص( و ائمه اطهار )ع( را می‌بیند. سپس از جانب خداوند ندایی می‌رسد: ای روح! آرام به سوی پروردگارت برگرد... پس داخل در بندگان من و بهشت من شو.( (ترجمه‌ی تفسیر المیزان، ج 20، ص 672) و در احادیث متعددی، این قبض روح مؤمن و نحوه‌ی انتقال او از این دنیا به دنیای دیگر، به بوییدن گل، (امالی طوسی، ج 2، ص 29 )چاپ نجف، 1384 ق(؛ بحارالأنوار، ج 6، ص 152) استحمام و رها شدن از پلیدی‌ها، (معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص 290 )حدیث 9() انتقال از زندان به قصر، (همان، 288 - 289 )حدیث 3() بیرون آوردن لباس چرکین و رها شدن از غل و زنجیر، (همان، ص 289 )حدیث 41(. نمونه‌هایی از این احادیث را علامه طباطبایی در کتاب انسان از آغاز تا انجام، ص 63 - 65 آورده است) تشبیه شده است. اما قبض روح گناهکاران، ظالمان و کافران، بسیار سخت و هولناک است، چون آن‌ها قدم به عالمی می‌گذارند که عمری آن را انکار می‌کردند و به جای آماده شدن برای آن، در معاصی و شهوات غوطه‌ور بوده‌اند. و قرآن کریم حال آنان را چنین توصیف می‌کند: )ولو تری إذ الظالمون فی غمرات الموت و الملائکة باسطوا أیدیهم أخرجوا أنفسکم الیوم تجزون عذاب الهون بما کنتم تقولون علی الله غیر الحق و بما کنتم تستکبرون.( (انعام 93/6: و کاش ستمگران را در گرداب‌های مرگ می‌دیدی که فرشتگان [به سوی آنان] دست‌هایشان را گشوده‌اند [و نهیب می‌زنند]: جان‌هایتان را بیرون دهید که امروز به سزای آنچه به ناحق بر خدا دروغ می‌بستید و در برابر آیات او تکبر می‌کردید، و عذاب خوارکننده‌ای کیفر می‌شوید) و نیز می‌فرماید: )ولو تری إذ یتوفی الذین کفروا الملائکة یضربون وجوههم و أدبارهم و ذوقوا عذاب الحریق(. (انفال 50/8: و اگر ببینی آن گاه که فرشتگان جان کافران را می‌ستانند، بر چهره و پشت آنان می‌زنند [و گویند]: عذاب سوزان را بچشید) و در حدیث دیگری نحوه‌ی قبض روح چنین افرادی، سخت‌تر از بریده شدن با اره، تکه تکه شدن با قیچی، خرد شدن با قطعه سنگ‌ها و چرخش محور آسیاب بر کاسه چشم‌ها (عیون أخبار الرضا )ع(، ص 178: )إنه أشد من نشر بالمناشیر، و قرض بالمقاریض و رضخ بالأحجار و تدویر قطب الأرحیة علی الأحداق.( به نقل از معادشناسی، آیت‌الله حسینی تهرانی، ص 41 - 42) دانسته شده است. پس نتیجه می‌گیریم که نحوه‌ی مردن انسان‌ها به طور کامل مرتبط با اعمال آن‌هاست.
قبض روح انسان، آخرین مرحله از سکرات موت و اولین وهله از قدم گذاشتن به عالم برزخ است. کیفیت قبض روح و حالت جان سپردن افراد متناسب با چگونگی اعتقادات، روحیات، اعمال و بالاخره مجموعهی شخصیت آنان است. گروهی از اهل ایمان که در تمام طول حیات خود سر تسلیم در مقابل معبود فرو آورده، تا حد امکان خود را از رذایل اخلاقی پاک کرده و در ردیف اولیا و مقربین درگاه الهی قرار گرفتهاند، قبض روح آنان در آسانترین و بهترین حالات صورت میگیرد.
علامه طباطبایی )ره( در ذیل آیهی )یا أیتها النفس المطمئنة - ارجعی إلی ربک راضیة مرضیه.( (فجر 28/89: ای نفس مطمئنه در حالی که تو خشنودی و خدا از تو خشنود، به سوی پروردگارت باز گرد) روایتی نقل کردهاند که در آن از امام صادق )ع( سؤال میشود: )آیا مؤمن از مرگ و قبض روح خود کراهت دارد؟(
امام )ع( میفرمایند: )نه، به خدا سوگند وقتی فرشتهی مرگ به نزدش میآید تا روحش را قبض کند، مؤمن به جزع در میآید. ملک الموت به اومیگوید: من نسبت به تو مهربانتر از پدری مهربان هستم، چشمانت را باز کن و ببین. پس مؤمن چشم خود را باز میکند و رسول خدا )ص( و ائمه اطهار )ع( را میبیند. سپس از جانب خداوند ندایی میرسد: ای روح! آرام به سوی پروردگارت برگرد... پس داخل در بندگان من و بهشت من شو.( (ترجمهی تفسیر المیزان، ج 20، ص 672) و در احادیث متعددی، این قبض روح مؤمن و نحوهی انتقال او از این دنیا به دنیای دیگر، به بوییدن گل، (امالی طوسی، ج 2، ص 29 )چاپ نجف، 1384 ق(؛ بحارالأنوار، ج 6، ص 152) استحمام و رها شدن از پلیدیها، (معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص 290 )حدیث 9() انتقال از زندان به قصر، (همان، 288 - 289 )حدیث 3() بیرون آوردن لباس چرکین و رها شدن از غل و زنجیر، (همان، ص 289 )حدیث 41(. نمونههایی از این احادیث را علامه طباطبایی در کتاب انسان از آغاز تا انجام، ص 63 - 65 آورده است) تشبیه شده است.
اما قبض روح گناهکاران، ظالمان و کافران، بسیار سخت و هولناک است، چون آنها قدم به عالمی میگذارند که عمری آن را انکار میکردند و به جای آماده شدن برای آن، در معاصی و شهوات غوطهور بودهاند. و قرآن کریم حال آنان را چنین توصیف میکند:
)ولو تری إذ الظالمون فی غمرات الموت و الملائکة باسطوا أیدیهم أخرجوا أنفسکم الیوم تجزون عذاب الهون بما کنتم تقولون علی الله غیر الحق و بما کنتم تستکبرون.( (انعام 93/6: و کاش ستمگران را در گردابهای مرگ میدیدی که فرشتگان [به سوی آنان] دستهایشان را گشودهاند [و نهیب میزنند]: جانهایتان را بیرون دهید که امروز به سزای آنچه به ناحق بر خدا دروغ میبستید و در برابر آیات او تکبر میکردید، و عذاب خوارکنندهای کیفر میشوید) و نیز میفرماید:
)ولو تری إذ یتوفی الذین کفروا الملائکة یضربون وجوههم و أدبارهم و ذوقوا عذاب الحریق(. (انفال 50/8: و اگر ببینی آن گاه که فرشتگان جان کافران را میستانند، بر چهره و پشت آنان میزنند [و گویند]: عذاب سوزان را بچشید)
و در حدیث دیگری نحوهی قبض روح چنین افرادی، سختتر از بریده شدن با اره، تکه تکه شدن با قیچی، خرد شدن با قطعه سنگها و چرخش محور آسیاب بر کاسه چشمها (عیون أخبار الرضا )ع(، ص 178: )إنه أشد من نشر بالمناشیر، و قرض بالمقاریض و رضخ بالأحجار و تدویر قطب الأرحیة علی الأحداق.( به نقل از معادشناسی، آیتالله حسینی تهرانی، ص 41 - 42) دانسته شده است. پس نتیجه میگیریم که نحوهی مردن انسانها به طور کامل مرتبط با اعمال آنهاست.
- [سایر] از نظر قرآن چه رابطهای بین مصائب انسان و اعمال او وجود دارد؟
- [سایر] آیا بین کیفیت لباس پوشیدن و نوع شخصیت افراد رابطهای وجود دارد؟
- [سایر] آیا بین کیفیت لباس پوشیدن و نوع شخصیت افراد رابطهای وجود دارد؟
- [آیت الله مظاهری] منظور از افراد کثیرالشّک و وسواسی در اعمال حج چه کسانی هستند و این افراد برای انجام اعمال حجّ خود چه وظیفهای دارند؟
- [سایر] نحوهی برخورد امیرالمؤمنین علیهالسلام با افرادی که به دلایلی برای خود قداستی قائل بودند و از بیتالمال سهمخواهی میکردند، چگونه بود؟ آیا حضرت در مقابله با این افراد، ملاحظهی خاصی به خرج میدادند؟نحوهی مقابلهی امیرالمؤمنین علیهالسلام با سطوح مختلف فساد (اقتصادی، حدود الهی و...) در حکومت چگونه بود و با مسئولان مفسد چه برخوردی داشتند؟عامل اصلی دشمنی خواص با حکومت امیرالمؤمنین(ع)چه بود؟
- [سایر] نحلههای جدید چه رابطهای با ادیان دارند؟
- [سایر] رابطه دوستی من با دختری برای ازدواج، به صورت عشقی پاک و مقدس است، نه رابطهای هوسآلود. آیا چنین رابطهای اشکال دارد؟
- [سایر] مجوسیت چه رابطهای با ادیان دیگر دارد؟
- [آیت الله مظاهری] معاشرت با افراد لا ابالیِ نسبت به طهارت و نجاست چه حکمی دارد؟ آیا میتوان از غذای آنها استفاده کرد؟
- [سایر] چه رابطهای میان فقه و علم کلام وجود دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر وسایل زراعت ملک خود او باشد، میتواند کرایه آنها را از مخارج حساب کند، به شرط این که اگر از آنها در آن زراعت استفاده نمیکرد، میتوانست آنها را کرایه بدهد و در غیر این صورت نمیتواند کرایه آنها را از مخارج حساب نماید؛ ولی چنانچه به واسطه زراعت مستهلک شده باشند، میتواند هزینه استهلاک آنها را جزء مخارج حساب نماید.
- [آیت الله مظاهری] خرما و مویز و کشمش و آب آنها گرچه جوش بیایند پاک و خوردن آنها حلال است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] ذکر میشود اگر بعد از دادن زکات آنها از مخارج سال زیاد بیاید، باید خمس آنها را بدهد.
- [آیت الله مظاهری] حجّ بر دیوانه واجب نیست ولی اگر دیوانه ادواری باشد و در ایّام حجّ عاقل باشد و بتواند اعمال را به جا آورد حجّ بر او واجب است، ولی اگر دیوانگی او در موسم حجّ باشد حجّ بر او واجب نیست و لازم نیست سرپرست او قبل یا بعد از مردن او برای او نایب بگیرد.
- [آیت الله خوئی] وضو گرفتن در نهرهای بزرگ اگرچه انسان نداند که صاحب آنها راضی است، اشکال ندارد، ولی اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهی کند، یا انسان بداند که مالک راضی نیست، یا مالک صغیر یا مجنون باشد، یا آن نهرها در تصرف غاصب باشند، در تمام این چند صورت وضو گرفتن با آب آنها جایز نیست و اما نهرهائی که در دهات و مانند دهات سیرة مردم بر استفادة از آنها جاری است وضو گرفتن و سائر استفادهها از آنها اشکال ندارد اگرچه مالک آنها صغیر و مجنون باشد و نیز مالک آنها حق منع استفاده مردم را ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر وسایل و لوازمی را که برای کشاورزی نیاز دارد، بخرد و به سبب زراعت، آنها به کلّی از بین بروند، میتواند قیمت آنها را جزء مخارج حساب نماید و اگر از بین نروند، نمیتواند قیمت آنها را از مخارج حساب نماید، ولی همان گونه که گفته شد، میتواند کرایه آنها را جزء مخارج زراعت به حساب آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که بدون گاو و چیزهای دیگری که برای زراعت لازم است نمیتواند زراعت کند، اگر آنها را بخرد و به واسطه زراعت به کلی از بین برود، میتواند تمام قیمت آنها را جزء مخارج حساب نماید، و اگر مقداری از قیمت آنها کم شود، میتواند آن مقدار را جزء مخارج حساب کند، ولی اگر بعد از زراعت، چیزی از قیمت آنها کم نشود، نباید چیزی از قیمت آنها را جزء مخارج حساب نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مصرفی را که میت معین کرده، از ثلث مال او بیشتر باشد، و پیش از مردن او ورثه اجازه بدهند که وصیت او عملی شود، بعد از مردن او نمی توانند از اجازه خود برگردند.
- [آیت الله مظاهری] انسان بیش از ثلث اموالش نمیتواند وصیّت کند و چنانچه زیادتر از ثلث وصیّت نماید زیادی آن محتاج به اذن ورثه است، خواه قبل از مردن اذن دهند یا بعد از مردن.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مصرفی را که میت معین کرده، از ثلث مال او بیشتر باشد، و پیش از مردن او ورثه اجازه بدهند که وصیت او عملی شود، بعد از مردن او نمی توانند از اجازه خود برگردند.