نوآوریها در حوزة دین را اغلب اصلاح دینی، تفسیر نو از سنّت و یا نواندیشی دینی میخوانند که بر محور اصول و مبانی دین اصیل یا سنّتی که ازآن ناشی میشود، قرار دارند، اما پدیدههای معاصر غرب، یعنی ادیان جدید یا جنبشهای نوپدید دینی که در ظاهر نمونهای از نوآوریها به حساب میآیند، توجهی فوق العاده را به خود جلب کرده و چنان بدیلی در کنار ادیان بزرگ قرار گرفته و در فضای دین پژوهی دنیای غرب از دهة 1960 م به این سو جایگاهی ویژه یافته اند. رشد فزایندة مطالعه و تحقیق در این باره، انتشار حجم زیادی از نوشتهها در قالب کتاب، مقاله و گزارشهای تحصیلی و کنفرانسهایی که در خصوص این موضوع برگزار میشود، حاکی از دلمشغولی آکادمیک به این موضوع است. واکنشهای دینی، دولتی و فرهنگی افراد و نهادها و گروهها، همه و همه نشانههایی هستند بر بروز پدیدهای مهم که برخی از آن به (پیدایی رقیبان جدید ادیان بزرگ) یاد میکنند. اما، چرا این پدیده را ادیان جدید یا جنبشهای نوپدید دینی مینامند؟ آیا ویژگیها یا ممیزههای معینی در آن هست که میتواند هویّت مستقل به آن بدهد؟ یا چه رابطهای بین این جنبشهای نوپدید دینی یا نحلههای جدید با ادیان سنتی است؟ و پرسشهایی از این دست که میتواند این رابطه را مشخص کند. جنبشهای نوپدید دینی و دین عصر جدید، دو سنخ یک دستهبندی کلی به نام ادیان جدید هستند. مراد از سنخ اول، جنبشها یا کیشهای جدید دینی هستند که به گونهای ریشه در یکی از ادیان سامی مانند یهودیت، مسیحیت، اسلام و ادیان شرقی مانند هندوئیسم، بودیسم، شینتو و ... دارند. این سنخ به لحاظ ساختاری نیز مانند ادیان سرچشمه تا حدودی نهادینه و دارای چارچوب الهیاتی و سازمانی هستند. سنخ دوم نهادینه نیست و نمیتوان آن را برآمده از ادیان سنّتی یا تفسیری نوین از آنها دانست، بیشتر مجموعهای از عقاید و باورهای رازورانه ، باطنی و عرفانی است. عرفان روانشناختی، تأکید بر (خود) انسان فردگرایی و مساوات طلبی، فرو کاستن خدا به موجودی در درون انسان، تکیه بر استعدادهای درونی انسان و اموری از این دست از شاخصههای اصلی این سنخ است. تمام تلاش جنبش عصر جدید معطوف به این است که سفری معنوی را در وجود انسان بیافریند، خدا را در درون خود او آزاد و انسان را با حقیقت وجودش مرتبط کند. خدا با آن تصویری که ادیان سامی ارائه میکنند که خدای خالق و قادر و متعال در بیرون از وجود آدمیان وجود مستقلی دارد، در این جنبش جایگاهی ندارد. در اینجا شعار (خدا را در درون خود بجویید نه در بیرون از خود) محوریترین شعار الهیاتی است، تکیه بر فرد به نوعی آناتومی فرد میانجامد که با خود التقاط به همراه میآورد. از این رو دین عصر جدید از ویژگیهای التقاط الهیاتی آموزهای برخوردار است.[1] بر اساس آماری که در غرب، به ویژه در انگلستان که فیندهورن (Findhorn ) اصلیترین منطقة فعالیت دین عصر جدید در جهان است ارائه شده، بیشتر مردم دین عصر جدید را دینی بدیل که جایگزین دین سنتی شود نمیدانند، بلکه آن را دینداری نوین در درون تدیّن سنتی خود میدانند.[2] رابطة خاصّی نمیتوان بین نحلههای جدید با ادیان تصور کرد، مخصوصاً نحلههای مادّی که در اثر گریز از دین به وجود آمدهاند، تنها رابطهای که می توان ذکر کرد، بین نحلههای جدید با ادیان است، نیاز بشر به دین یا مکتب است. یکی از متفکرین غربی میگوید: ممکن است دوران حیاتِ هر چیزی به پایان برسد و نابود گردد، و آزادی عقل و علم و صنعت رو به زوال نهد، امّا محال است تدیّن از صفحة گیتی محو گردد.[3] این همان احساس نیاز بشر به دین است که بشر را به دنبال دین میکشاند، گاهی اوقات در پیدا کردن حقیقت دچار اشتباه میشوند و دنبال مکتبهایی و نحلههایی که به صورت دین خودنمایی میکنند میروند و تصور میکنند که این همان چیزی است که به نیاز آنها پاسخ میگوید. یکی دیگر از متفکرین غربی در این رابطه میگوید: محال است اندیشة تدیّن متلاشی شود؛ زیرا تدیّن، مترقّیترین تمایلات و گرانقدرترین عواطف نفس به شمار میرود؛ تمایلی که انسانها را سربلند میسازد. و این تمایل همواره رو به ازدیاد میگذارد. پس فطرت و سرشتِ تدیّن تا وقتی که انسان دارای عقل و خرد است که زیبایی و زشتی را به وسیلة آن درک میکند از انسان رخت برنمیبندد. بلکه بدو وابسته و همدم او است. و این فطرت بر حسب پیشرفت و ترقّی مشاعر و معارف انسان، بیشتر تقویت میشود.[4] به همین خاطر رابطه را میتوان از این حیث مورد مطالعه قرار داد و الاّ دینی که ریشة وحیانی دارد و آیینی که ساخته و پرداختة فیلسوفان، سیاستمداران و استعمارگران است، برای آنها هیچ گونه رابطه ای نمیتوان تصور کرد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. مجلة اخبار ادیان. 2. مدخلی بر کاوش در تاریخ ادیان، محمد عبدالله درّاز. 3. در آمدی بر فلسفهء دین و کلام جدید، ابوالقاسم فنایی. [1] . مجلة اخبار ادیان، سال دوم، شمارة 8، ص 29. [2] . همان. [3] . ارنست رنان، تاریخ ادیان، به نقل از عبدالله درّاز، محمد، تاریخ ادیان، ص 145، ترجمة سید محمد باقر حجتی. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ص77. [4] . تاریخ ادیان، ص 145. ( اندیشه قم )
نوآوریها در حوزة دین را اغلب اصلاح دینی، تفسیر نو از سنّت و یا نواندیشی دینی میخوانند که بر محور اصول و مبانی دین اصیل یا سنّتی که ازآن ناشی میشود، قرار دارند، اما پدیدههای معاصر غرب، یعنی ادیان جدید یا جنبشهای نوپدید دینی که در ظاهر نمونهای از نوآوریها به حساب میآیند، توجهی فوق العاده را به خود جلب کرده و چنان بدیلی در کنار ادیان بزرگ قرار گرفته و در فضای دین پژوهی دنیای غرب از دهة 1960 م به این سو جایگاهی ویژه یافته اند. رشد فزایندة مطالعه و تحقیق در این باره، انتشار حجم زیادی از نوشتهها در قالب کتاب، مقاله و گزارشهای تحصیلی و کنفرانسهایی که در خصوص این موضوع برگزار میشود، حاکی از دلمشغولی آکادمیک به این موضوع است. واکنشهای دینی، دولتی و فرهنگی افراد و نهادها و گروهها، همه و همه نشانههایی هستند بر بروز پدیدهای مهم که برخی از آن به (پیدایی رقیبان جدید ادیان بزرگ) یاد میکنند.
اما، چرا این پدیده را ادیان جدید یا جنبشهای نوپدید دینی مینامند؟ آیا ویژگیها یا ممیزههای معینی در آن هست که میتواند هویّت مستقل به آن بدهد؟ یا چه رابطهای بین این جنبشهای نوپدید دینی یا نحلههای جدید با ادیان سنتی است؟ و پرسشهایی از این دست که میتواند این رابطه را مشخص کند.
جنبشهای نوپدید دینی و دین عصر جدید، دو سنخ یک دستهبندی کلی به نام ادیان جدید هستند. مراد از سنخ اول، جنبشها یا کیشهای جدید دینی هستند که به گونهای ریشه در یکی از ادیان سامی مانند یهودیت، مسیحیت، اسلام و ادیان شرقی مانند هندوئیسم، بودیسم، شینتو و ... دارند. این سنخ به لحاظ ساختاری نیز مانند ادیان سرچشمه تا حدودی نهادینه و دارای چارچوب الهیاتی و سازمانی هستند.
سنخ دوم نهادینه نیست و نمیتوان آن را برآمده از ادیان سنّتی یا تفسیری نوین از آنها دانست، بیشتر مجموعهای از عقاید و باورهای رازورانه ، باطنی و عرفانی است. عرفان روانشناختی، تأکید بر (خود) انسان فردگرایی و مساوات طلبی، فرو کاستن خدا به موجودی در درون انسان، تکیه بر استعدادهای درونی انسان و اموری از این دست از شاخصههای اصلی این سنخ است. تمام تلاش جنبش عصر جدید معطوف به این است که سفری معنوی را در وجود انسان بیافریند، خدا را در درون خود او آزاد و انسان را با حقیقت وجودش مرتبط کند.
خدا با آن تصویری که ادیان سامی ارائه میکنند که خدای خالق و قادر و متعال در بیرون از وجود آدمیان وجود مستقلی دارد، در این جنبش جایگاهی ندارد. در اینجا شعار (خدا را در درون خود بجویید نه در بیرون از خود) محوریترین شعار الهیاتی است، تکیه بر فرد به نوعی آناتومی فرد میانجامد که با خود التقاط به همراه میآورد. از این رو دین عصر جدید از ویژگیهای التقاط الهیاتی آموزهای برخوردار است.[1]
بر اساس آماری که در غرب، به ویژه در انگلستان که فیندهورن (Findhorn ) اصلیترین منطقة فعالیت دین عصر جدید در جهان است ارائه شده، بیشتر مردم دین عصر جدید را دینی بدیل که جایگزین دین سنتی شود نمیدانند، بلکه آن را دینداری نوین در درون تدیّن سنتی خود میدانند.[2]
رابطة خاصّی نمیتوان بین نحلههای جدید با ادیان تصور کرد، مخصوصاً نحلههای مادّی که در اثر گریز از دین به وجود آمدهاند، تنها رابطهای که می توان ذکر کرد، بین نحلههای جدید با ادیان است، نیاز بشر به دین یا مکتب است. یکی از متفکرین غربی میگوید: ممکن است دوران حیاتِ هر چیزی به پایان برسد و نابود گردد، و آزادی عقل و علم و صنعت رو به زوال نهد، امّا محال است تدیّن از صفحة گیتی محو گردد.[3]
این همان احساس نیاز بشر به دین است که بشر را به دنبال دین میکشاند، گاهی اوقات در پیدا کردن حقیقت دچار اشتباه میشوند و دنبال مکتبهایی و نحلههایی که به صورت دین خودنمایی میکنند میروند و تصور میکنند که این همان چیزی است که به نیاز آنها پاسخ میگوید.
یکی دیگر از متفکرین غربی در این رابطه میگوید: محال است اندیشة تدیّن متلاشی شود؛ زیرا تدیّن، مترقّیترین تمایلات و گرانقدرترین عواطف نفس به شمار میرود؛ تمایلی که انسانها را سربلند میسازد. و این تمایل همواره رو به ازدیاد میگذارد. پس فطرت و سرشتِ تدیّن تا وقتی که انسان دارای عقل و خرد است که زیبایی و زشتی را به وسیلة آن درک میکند از انسان رخت برنمیبندد. بلکه بدو وابسته و همدم او است. و این فطرت بر حسب پیشرفت و ترقّی مشاعر و معارف انسان، بیشتر تقویت میشود.[4]
به همین خاطر رابطه را میتوان از این حیث مورد مطالعه قرار داد و الاّ دینی که ریشة وحیانی دارد و آیینی که ساخته و پرداختة فیلسوفان، سیاستمداران و استعمارگران است، برای آنها هیچ گونه رابطه ای نمیتوان تصور کرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مجلة اخبار ادیان.
2. مدخلی بر کاوش در تاریخ ادیان، محمد عبدالله درّاز.
3. در آمدی بر فلسفهء دین و کلام جدید، ابوالقاسم فنایی.
[1] . مجلة اخبار ادیان، سال دوم، شمارة 8، ص 29.
[2] . همان.
[3] . ارنست رنان، تاریخ ادیان، به نقل از عبدالله درّاز، محمد، تاریخ ادیان، ص 145، ترجمة سید محمد باقر حجتی. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ص77.
[4] . تاریخ ادیان، ص 145.
( اندیشه قم )
- [سایر] مجوسیت چه رابطهای با ادیان دیگر دارد؟
- [سایر] آیا نحلههای جدید مثل شیطان پرستان احکام فقهی هم برای خود جعل کردهاند؟
- [سایر] موسیقی چه نقشی در نحلههای جدید و خرده فرهنگها همانند گروههای رپ و متال دارد؟
- [سایر] نحلههای جدید را معرفی نموده و عقاید آنان را به اختصار بیان کنید؟
- [سایر] رابطه دوستی من با دختری برای ازدواج، به صورت عشقی پاک و مقدس است، نه رابطهای هوسآلود. آیا چنین رابطهای اشکال دارد؟
- [سایر] چه رابطهای میان فقه و علم کلام وجود دارد؟
- [سایر] نحوهی مردن افراد چه رابطهای با اعمال آنها دارد؟
- [سایر] آیا رابطهای بین بلوغ و رشد وجود دارد؟
- [سایر] مسئولیت اخلاقی و فقهی چیست؟ و چه رابطهای میان این دو وجود دارد؟
- [سایر] از نظر قرآن چه رابطهای بین مصائب انسان و اعمال او وجود دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] اسباب ارث، یعنی رابطهای که موجب ارث بردن از میّت میشود، سه چیز است: اوّل: (خویشاوندی نَسبی) که خود به سه دسته تقسیم میشود و تفصیل آن در مسأله بعدی بیان میشود. دوم: (خویشاوندی سببی)، یعنی رابطهای که به سبب نکاح دائم ایجاد میشود و به وسیله آن زن و شوهر از یکدیگر ارث میبرند. سوم: (وِلاء) که به وسیله آن کسی که بر دیگری یک نوع ولایت دارد، در صورت نبودن خویشاوندان نسبی و سببی، از او ارث میبرد و آن بر سه قسم است: 1 (وِلاء عِتق) که موضوع آن در این زمان منتفی شده است.2 (ضِمان جَریره)؛ یعنی این که انسان با کسی قرار میگذارد که در زندگی ضامن جنایات او باشد و در عوض از او ارث ببرد.3 (امامت) که به واسطه آن امام مسلمین در برخی از صور که بیان خواهد شد، از میّت ارث میبرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.
- [آیت الله اردبیلی] روزه از جمله عباداتی است که در ادیان توحیدی به آن امر شده است و روزه ماه رمضان هدیهای است الهی که خداوند به امت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم عطا فرموده است تا به وسیله آن بتوانند پلیدی را از روح و جسم خویش دور سازند و جان خویش را به زیور تقوی آراسته کنند و با چشیدن طعم گرسنگی و تشنگی، رنج و محرومیت فقرا را با تمام وجود درک نمایند و در صدد دستگیری از آنان برآیند و بر مؤمنان است که از برکات روزه و ماه رمضان بهرهمند گردند. امام سجاد علیهالسلام در دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه میفرماید: (خداوندا، ماه رمضان را از عبادت ما سرشار کن و اوقات آن را به توفیق عبادتت مزیّن گردان و ما را در این ماه به روزهداری و در شب آن به نماز، تضرع، خشوع و تواضع به درگاهت یاری فرما چنانکه هیچ روز آن گواه بر غفلت ما و هیچ شب آن شاهد تقصیر ما نگردد.) (روزه) آن است که انسان برای انجام فرمان خداوند از اذان صبح تا مغرب از انجام دادن چیزهایی که روزه را باطل میکند و شرح آنها بعدا گفته میشود خودداری نماید.