اولین نکتهای که خیلی واضح است و در روایات و در لسان عامهی مردم بیان میشود، نسبتی است که همهی مردم به امام زمان میدهند؛ یعنی (مهدی فاطمه). این یک اصطلاح ذوقی نیست، بلکه در روایاتی که از پیغمبر در معرفی امام زمان نقل شده آمده است: (مهدی مِن عترتی مِن وُلدِ فاطمه) (مهدی پسر من است از نسل من است از بچههای فاطمه). در اینجا یک سؤال مطرح است: چرا میگویند (مهدی فاطمه) چرا نمیگویند (مهدی علی)، چرا نمیگویند (مهدی حسین)؟ نکتهای که در این مورد وجود دارد آن است که مهدی فاطمه (عج) دلخوشی فاطمهی زهراست و اساساً یکی از فلسفههای وجودی امام زمان دل خوش کردن فاطمه (س) بوده است. این مسئله در چندجا اتفاق افتاده است. یکی در زمان رحلت پیغمبر بود؛ وقتی پیغمبر در بستر بیماری بودند، حضرت زهرا (س) خیلی رقیقالقلب و ناراحت از بیحرمتیهایی که اتفاق افتاده بود خدمت پیامبر رسیدند؛ پیامبر خطاب به ایشان وعدهی آن را دادند که حضرت مهدی (عج) از فرزندان ایشان خواهند بود. داستان ولادت امام حسین (ع) نیز جزء این مصداق است. وقتی ایشان به دنیا آمدند جبرئیل نازل شد و فرمود: یا رسولالله خدا به تو تبریک میگوید اما (قتلوه عطشانا) پیغمبر گریست سپس جبرئیل ادامه داد یا رسولالله این پیام را به فاطمه نیز برسان. پیغمبر پیام را به حضرت رساندند. حضرت گریه و بیتابی کردند و فرمودند اگر قرار است امت اینچنین بیچاره شود، من نمیخواهم. پیامبر در پاسخ فرمودند: خداوند در عوض مهدی را از نسل تو قرار داده است و اینچنین حضرت آرام شدند. بین حضرت زهرا و امام زمان (عج) ارتباط تنگاتنگی وجود دارد؛ زیرا امام زمان مایهی خشنودی قلب حضرت زهرا (س) است. ارتباط دیگر امام زمان با وجود حضرت زهرا بحث الگو بودن است. در قرآن، اسوهی حسنه بودن دو بار مطرح شده است؛ یکی پیرامون شخص پیغمبر است، سورهی احزاب آیهی 21 (لقد کان رسولا... اسوه حسنه) و دیگری سورهی ممتحنه (قد کانت لکم اسوه حسنه فی ابراهیم والذین معه) ابراهیم و کسانی که با ابراهیم هستند آنها هم اسوهی حسنه هستند. اینکه امام زمان میگویند مادرم زهرا اسوهی حسنهی من است، نه از این جهت که پیغمبر اسوهی حسنهی من نیست، بلکه از این جهت است که زهرا (س) جان پیغمبر است. در روایت آمده است شبیهترین فرد به پیغمبر حضرت فاطمه (س) است. رضای پیغمبر در رضای فاطمه است. همانطور که رضای خدا هم در رضای پیغمبر است. پیغمبر به سلمان فرمود: (ان ابنتی فاطمة ملا الله قلبها وجوارحها ایمانا ویقینا الی مشاشها تفرغت لطاعة الله) سلمان! خدا چنان ایمانی به دخترم فاطمه داده، به قلب و جوارحش، حتی تا مغز استخوانش، که او را خالی میکند از هر چه غیر خداست. در تربیت هم باید از ایشان الگو گرفت؛ زمانی پیش آمد که در خانهی علی (ع) چیزی برای خوردن پیدا نمی شد. علی ابن ابیطالب رفت و 3 صاع گندم از یک یهودی قرض گرفت؛ یعنی مسلمانان از کمک به حضرت دریغ کردند و حال آنکه فاطمه زهرا برای همین مردم نیز دعا میکردند. در دامان چنین مادری، فرزندی (امام حسن) به دنیا میآید و تربیت میشود که وقتی فردی نزد ایشان آمد و شروع به فحاشی کرد با او مهربانی کردند و فرمودند: اهل شام هستی، در اینجا کسی را نداری، حالا بیا برویم خانهی ما، لباسهایت را عوض کن، یک غذایی بخور، رفیق نداری؟ خودم رفیقت میشوم. یکی از شباهتهای امام زمان با حضرت زهرا مربوط به حقیقت شب قدر است. امام صادق (ع) فرمودند: شب قدر فاطمهی زهراست. کسی شب قدر را درک نمیکند، مگر آنکه فاطمه را بشناسد. در زمان ما شب قدر از آن امام زمان (عج) است. بنابراین کسی در شب قدر به معرفت امام زمان نمیرسد مگر با معرفت فاطمهی زهرا؛ خیلی ارتباط نزدیک است. شب قدر منزلتش مخفی است، منزلت حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم مخفی است. شب قدر تفریق امور میشود و یک بحث مفصلی دارد که ملاک حق و باطل با حضرت زهراست. دلیل آن هم رضایت خدا در گرو رضایت فاطمه است؛ یعنی رضایت با رضایت زهرا. خطکش اندازهگیری رضایت خدا رضایت حضرت زهراست که تفریق امور انجام میشود. ظرف نزول وحی است. در روایت داریم هیچ پیغمبری، هیچ نبی به نبوت نرسید مگر اینکه اقرار به فضل فاطمهی زهرا کرد. یکسری شباهتهایی هم بین حضرت زهرا و حجتبن الحسن در اسامی وجود دارد. روایت داریم 9 اسمی که خدا برای حضرت زهرا انتخاب کرد؛ این 9 اسم غیر از فاطمه، که البته این اسم هم با تعبیر شب قدر ایشان هم سنخیت دارد؛ تمام اسمها مصداقش برای امام زمان هم وجود دارد؛ مثلاً روایت داریم که سیدة النساء لقب حضرت زهراست، سیدالخلق هم لقب امام زمان است، امام رضا (ع) فرمودند: طاهره، طاهر، مبارکه، مبارک، زکیه، زکی، طیبه، طیب، مطهره، مطهر، تقیه، تقی، محدثه و محدث. اینها همه مشترک است بین حضرت زهرا و حضرت مهدی (عج). جلوهی وجودی حضرت زهرا محبتش طبیعی و تکلیفی نیست، قرآن میفرماید: (وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ) پیغمبر اگر تو غلیظالقلب باشی؛ یعنی تو در قلبت محبت نداشته باشی، هیچکس اطرافت جمع نمیشود. قرآن میگوید اگر در قلبت محبت نبود، از تو دور میشدند نه رفتار محبتآمیز؛ این خیلی نکتهی مهمی است. فکر نکنید اگر ما رفتارمان رفتار محبتآمیز باشد، افراد جذب خواهند شد. باید از عمق وجود دوست داشت. باید از عمق وجود مهربان بود و این مهربانی فقط با اتصال به حضرت حق ایجاد میشود. اینکه توصیه شده است کسی که از تو قطع کرد با او رابطه برقرار کن، به کسی که به تو بدی کرد خوبی کن، بر چه مبنایی است؟ مبنای خدا، یعنی تنها کسی میتواند رفتار بد را با رفتار خوب پاسخ بدهد که متصل به بینهایت باشد و الا جواب نفسانی خواهد داد. حضرت زهرا (سلام الله علیها) متصل به بینهایت بود. فرزندان ایشان هم همین طور هستند. امام زمان منتقم هم هست، ولی مهربان است.
اولین نکتهای که خیلی واضح است و در روایات و در لسان عامهی مردم بیان میشود، نسبتی است که همهی مردم به امام زمان میدهند؛ یعنی (مهدی فاطمه). این یک اصطلاح ذوقی نیست، بلکه در روایاتی که از پیغمبر در معرفی امام زمان نقل شده آمده است: (مهدی مِن عترتی مِن وُلدِ فاطمه) (مهدی پسر من است از نسل من است از بچههای فاطمه).
در اینجا یک سؤال مطرح است: چرا میگویند (مهدی فاطمه) چرا نمیگویند (مهدی علی)، چرا نمیگویند (مهدی حسین)؟ نکتهای که در این مورد وجود دارد آن است که مهدی فاطمه (عج) دلخوشی فاطمهی زهراست و اساساً یکی از فلسفههای وجودی امام زمان دل خوش کردن فاطمه (س) بوده است. این مسئله در چندجا اتفاق افتاده است. یکی در زمان رحلت پیغمبر بود؛ وقتی پیغمبر در بستر بیماری بودند، حضرت زهرا (س) خیلی رقیقالقلب و ناراحت از بیحرمتیهایی که اتفاق افتاده بود خدمت پیامبر رسیدند؛ پیامبر خطاب به ایشان وعدهی آن را دادند که حضرت مهدی (عج) از فرزندان ایشان خواهند بود.
داستان ولادت امام حسین (ع) نیز جزء این مصداق است. وقتی ایشان به دنیا آمدند جبرئیل نازل شد و فرمود: یا رسولالله خدا به تو تبریک میگوید اما (قتلوه عطشانا) پیغمبر گریست سپس جبرئیل ادامه داد یا رسولالله این پیام را به فاطمه نیز برسان. پیغمبر پیام را به حضرت رساندند. حضرت گریه و بیتابی کردند و فرمودند اگر قرار است امت اینچنین بیچاره شود، من نمیخواهم. پیامبر در پاسخ فرمودند: خداوند در عوض مهدی را از نسل تو قرار داده است و اینچنین حضرت آرام شدند. بین حضرت زهرا و امام زمان (عج) ارتباط تنگاتنگی وجود دارد؛ زیرا امام زمان مایهی خشنودی قلب حضرت زهرا (س) است.
ارتباط دیگر امام زمان با وجود حضرت زهرا بحث الگو بودن است. در قرآن، اسوهی حسنه بودن دو بار مطرح شده است؛ یکی پیرامون شخص پیغمبر است، سورهی احزاب آیهی 21 (لقد کان رسولا... اسوه حسنه) و دیگری سورهی ممتحنه (قد کانت لکم اسوه حسنه فی ابراهیم والذین معه) ابراهیم و کسانی که با ابراهیم هستند آنها هم اسوهی حسنه هستند. اینکه امام زمان میگویند مادرم زهرا اسوهی حسنهی من است، نه از این جهت که پیغمبر اسوهی حسنهی من نیست، بلکه از این جهت است که زهرا (س) جان پیغمبر است.
در روایت آمده است شبیهترین فرد به پیغمبر حضرت فاطمه (س) است. رضای پیغمبر در رضای فاطمه است. همانطور که رضای خدا هم در رضای پیغمبر است. پیغمبر به سلمان فرمود: (ان ابنتی فاطمة ملا الله قلبها وجوارحها ایمانا ویقینا الی مشاشها تفرغت لطاعة الله) سلمان! خدا چنان ایمانی به دخترم فاطمه داده، به قلب و جوارحش، حتی تا مغز استخوانش، که او را خالی میکند از هر چه غیر خداست.
در تربیت هم باید از ایشان الگو گرفت؛ زمانی پیش آمد که در خانهی علی (ع) چیزی برای خوردن پیدا نمی شد. علی ابن ابیطالب رفت و 3 صاع گندم از یک یهودی قرض گرفت؛ یعنی مسلمانان از کمک به حضرت دریغ کردند و حال آنکه فاطمه زهرا برای همین مردم نیز دعا میکردند. در دامان چنین مادری، فرزندی (امام حسن) به دنیا میآید و تربیت میشود که وقتی فردی نزد ایشان آمد و شروع به فحاشی کرد با او مهربانی کردند و فرمودند: اهل شام هستی، در اینجا کسی را نداری، حالا بیا برویم خانهی ما، لباسهایت را عوض کن، یک غذایی بخور، رفیق نداری؟ خودم رفیقت میشوم.
یکی از شباهتهای امام زمان با حضرت زهرا مربوط به حقیقت شب قدر است. امام صادق (ع) فرمودند: شب قدر فاطمهی زهراست. کسی شب قدر را درک نمیکند، مگر آنکه فاطمه را بشناسد. در زمان ما شب قدر از آن امام زمان (عج) است. بنابراین کسی در شب قدر به معرفت امام زمان نمیرسد مگر با معرفت فاطمهی زهرا؛ خیلی ارتباط نزدیک است.
شب قدر منزلتش مخفی است، منزلت حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم مخفی است. شب قدر تفریق امور میشود و یک بحث مفصلی دارد که ملاک حق و باطل با حضرت زهراست. دلیل آن هم رضایت خدا در گرو رضایت فاطمه است؛ یعنی رضایت با رضایت زهرا. خطکش اندازهگیری رضایت خدا رضایت حضرت زهراست که تفریق امور انجام میشود. ظرف نزول وحی است. در روایت داریم هیچ پیغمبری، هیچ نبی به نبوت نرسید مگر اینکه اقرار به فضل فاطمهی زهرا کرد.
یکسری شباهتهایی هم بین حضرت زهرا و حجتبن الحسن در اسامی وجود دارد. روایت داریم 9 اسمی که خدا برای حضرت زهرا انتخاب کرد؛ این 9 اسم غیر از فاطمه، که البته این اسم هم با تعبیر شب قدر ایشان هم سنخیت دارد؛ تمام اسمها مصداقش برای امام زمان هم وجود دارد؛ مثلاً روایت داریم که سیدة النساء لقب حضرت زهراست، سیدالخلق هم لقب امام زمان است، امام رضا (ع) فرمودند: طاهره، طاهر، مبارکه، مبارک، زکیه، زکی، طیبه، طیب، مطهره، مطهر، تقیه، تقی، محدثه و محدث. اینها همه مشترک است بین حضرت زهرا و حضرت مهدی (عج).
جلوهی وجودی حضرت زهرا محبتش طبیعی و تکلیفی نیست، قرآن میفرماید: (وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ) پیغمبر اگر تو غلیظالقلب باشی؛ یعنی تو در قلبت محبت نداشته باشی، هیچکس اطرافت جمع نمیشود. قرآن میگوید اگر در قلبت محبت نبود، از تو دور میشدند نه رفتار محبتآمیز؛ این خیلی نکتهی مهمی است. فکر نکنید اگر ما رفتارمان رفتار محبتآمیز باشد، افراد جذب خواهند شد. باید از عمق وجود دوست داشت. باید از عمق وجود مهربان بود و این مهربانی فقط با اتصال به حضرت حق ایجاد میشود. اینکه توصیه شده است کسی که از تو قطع کرد با او رابطه برقرار کن، به کسی که به تو بدی کرد خوبی کن، بر چه مبنایی است؟ مبنای خدا، یعنی تنها کسی میتواند رفتار بد را با رفتار خوب پاسخ بدهد که متصل به بینهایت باشد و الا جواب نفسانی خواهد داد. حضرت زهرا (سلام الله علیها) متصل به بینهایت بود. فرزندان ایشان هم همین طور هستند. امام زمان منتقم هم هست، ولی مهربان است.
- [سایر] اینکه حضرت زهرا (س) الگوی حضرت مهدی (عج) است یعنی چه؟
- [سایر] اینکه حضرت زهرا (س) الگوی حضرت مهدی (عج) است یعنی چه؟
- [سایر] آیا مخفی بودن قبر حضرت فاطمه س با معلوم نبودن ظهور آقا امام زمان (عج) با هم ارتباطی دارد؟ توضیح دهید.
- [سایر] چگونه حضرت فاطمه علیها السلام، الگوی امام زمان علیه السلام است؟
- [سایر] مصحف حضرت فاطمه علیها السلام چیست و آیا هم اکنون در دست امام زمان علیه السلام است؟
- [سایر] شباهتهای امام زمان (عج) به پیامبر اکرم (ص) چیست؟
- [سایر] دیدگاه وهابیت در مورد اهل بیت به خصوص امیرمونان و حضرت زهرا و امام زمان(علیهم السلام) چیست؟
- [سایر] شباهتهای امام مهدی (عج) با امام حسین (ع) چیست؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.