شرح پرسش: چگونه ممکن است امام دوازدهم شیعیان که بعد از شهادت امام حسن عسکری پنج ساله بود امام شود، آیا ممکن است کودکی پنچ ساله پیشوایی مسلمین را داشته باشد؟ پاسخ اجمالی: پیشوایی به کوچکی و بزرگی نیست، بلکه مربوط به قابلیتها و استعدادها است رهبری و پیشوایی امت در کودکی که سهل، حتی در نوزادی، هم امکان دارد و هم واقع شده است داستان حضرت عیسی علیه السلام شاهد بر این سخن که در قرآن می فرماید: "فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی المَهْدِ صَبِیّاً × قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً".[1] آیا سندی محکم تر از قرآن وجود دارد. پاسخ تفصیلی: اولاً: اگر در اخبار اهل بیت علیهم السلام تأمل شود معلوم می گردد که مقام نبوت و امامت یک مقام ظاهری ناچیز نیست که هر کسی صلاحیت آن را داشته باشد بلکه نبوت مقام ارجمندی است که شخص واجد آن مقام با حق تعالی ارتباط و اتصال داشته از افاضات و علوم عوالم غیبی برخوردار می شود، احکام و قوانین الهی بر باطن و قلب نورانیش وحی و الهام می گردد و به طوری آنها را دریافت می کند که از هر گونه خطا و اشتباهی معصوم است. همین طور ولایت و امامت مقام بزرگی است که واجد آن مقام به طوری احکام خدایی و علوم نبوت را تحمل و ضبط می کند که خطا و نسیان و عصیان در ساحت وجود مقدسش راه ندارد و همواره با عوالم غیبی مرتبط بوده و از افاضات و اشراقات الهی بهرهمند میگردد. به واسطه علم و عمل پیشوا و امام انسانیت و نمونه و مظهر دین و حجت خداوندی است، معلوم است که هر کسی قابلیت و استعداد احراز این مقام شامخ را ندارد بلکه باید از حیث روح در مرتبه اعلای انسانیت باشد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیبی و دریافت علوم و ضبط آنها را واجد باشد و از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی در کمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستی و افاضات غیبی را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانی تنزل دهد و به مردم ابلاغ کند پس پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب می کنند، این امتیاز از همان اوان کودکی در وجود آنهان موجود است لکن هر وقت که صلاح بود و شرایط موجود شد و مانعی در کار نبود آن افراد برجسته رسماً به مقام و منصب نبوت و امامت معرفی می شوند این انتخاب و نصب ظاهری چنان که گاهی بعد از بلوغ یا در زمان بزرگی انجام می گیرد ممکن است در ایام کودکی تحقق پذیرد. چنان که حضرت عیسی علیه السلام در گهوراه با مردم سخن گفت و خودش را پیغمبر و صاحب کتاب معرفی نمود. خداوند متعال در سوره مریم می فرماید: "فاشارت الیه قالوا: کیف نکلم من کان فی المهد صبیاً. قال انی عبداللَّه آتانی الکتاب و جعلنی نبیاً و جعلنی مبارکاً این ما کنت و اوصانی بالصلوة و الزکوة ما دمت حیاً[2]" مریم به عیسی اشاره کرد، گفتند: "چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوییم؟! عیسی گفت من بنده خدایم که مرا کتاب داده و به پیغمبری برگزیده است و هر کجا باشم مبارک گردانیده و به نماز و زکوة تا زنده باشم سفارش کرده است. از این آیه و آیات دیگر استفاده می شود که حضرت عیسی علیه السلام از همان کودکی و ایام صغر، پیغمبر و صاحب کتاب بوده است. بنابراین هیچ مانعی ندارد که کودکی در سن پنج سالگی با عوالم غیبی ارتباط داشته باشد و به وظیفه سنگین خزانه دارای و ضبط و تبلیغ احکام منصوب گردد و در انجام وظیفه خویش و ادای این امانت بزرگ کاملاً نیرومند و مقتدر باشد.[3] ثانیاً: حضرت امام جواد علیه السلام هم در هنگام وفات پدرش نه ساله و یا هفت ساله بوده و امام رضا علیه السلام او را به عنوان جانشین خود معرفی نمود[4]، که سخنان و مناظرات امام جواد علیه السلام و حل مشکلات بزرگ علمی و فقهی توسط آن حضرت تحسین و اعجاب دانشمندان اسلامی اعم از شیعه و سنی را بر انگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمی امام وا داشته است و هر کدام او را به نحوی ستوده اند و به عنوان نمونه: سبط بن جوزی می گوید: (اما جواد علیه السلام ) در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود.[5] ابن حجر هیتمی به اعلمیت امام جواد علیه السلام اعتراف نموده می نویسد: مأمون او را به دامادی انتخاب کرد زیرا با وجود کمی سن از نظر علم و آگاهی و حلم و بر همه دانشمندان برتری داشت.[6] ثالثاً: ائمه اطهار علیه السلام هم موضوع صغر سِنّ آن جناب را پیش بینی کرده و اعلام نموده اند تا مورد اعتراض مخالفین و معاندین قرار نگیرد. به عنوان نمونه: قال ابو جعفر علیه السلام : "صاحب هذالامر اصغرنا سناً و اخملنا شخصاً[7]" حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: حضرت صاحب الامر سن مبارکش از ما کمتر و گمنامتر است. رابعاً: با این که آفرینش و خلقت ویژه انبیاء و ائمه طوری است که نمی توان آن را به افراد عادی مقایسه کرد مع الوصف در بین اطفال عادی هم گاهی افراد نادری دیده می شوند که از حیث استعداد و حافظه نابغه عصر خویش بوده و قوای دماغی و ادراکات آنان از مردان چهل ساله هم بهتر است ابو علی سینا فیلسوف نامی از این افراد شمرده می شود از وی نقل شده است که گفته: چون به حد تمیز رسیدم مرا به معلم قرآن سپردند و پس از آن معلم ادب، پس هر چه را شاگردان بر استاد ادیب قرائت می کردند من همه را حفظ نمودم. به علاوه آن، استاد مرا به کتابهای ذیل تکلیف کرد: "الصفات" و "غریب المصنف" و "ادب الکاتب" و "اصلاح المنطق" و "العین" و "شعر و حماسه" و "دیوان رومی" و "تصریف مازنی" و "نحو سیبویه" پس همه را در مدت یک سال و نیم حفظ کردم و اگر تعویق استاد نبود در کمتر از این مدت حفظ می کردم. پس از آن شروع کردم به یاد گرفتن فقه و چون به دوازده سالگی رسیدم بر طبق مذهب ابی حنیفه فتوا می دادم پس از آن شروع کردم به علم طب و "قانون" را در سن شانزده سالگی تصنیف نمودم و در سِنّ بیست و چهار سالگی خودم را در تمام علوم متخصص می دانستم.[8] درباره فاضل هندی گفته شده: "قبل از رسیدن به سن سیزده سالگی تمام علوم معقول و منقول را تکمیل کرده بود و قبل از دوازده سالگی به تصنیف کتاب پرداخت[9] و همچنین نابغه عصر ما سید محمد حسین طباطبایی. بنابراین در صورتی که اطفال نابغه، دارای چنان مغز و قوایی باشند که در سنین خرد سالی از عهده حفظ هزاران مطالب گوناگون و حل مشکلات و غوامض علوم بر آیند و نیروی محیرالعقول آنان باعث اعجاب گردد پس چه استبعادی دارد که خداوند متعال حضرت بقیةاللَّه و حجّت حق و علت مبقیه انسانیت را در سن پنج سالگی به ولایت منصوب گرداند و تحمل و ضبط احکام را به عهده اش واگذار کند.[10] نتیجه آن که عقلاً و قولاً هیچ استبعادی ندارد که حضرت صاحب الامر (عج) در سن پنج سالگی پیشوایی مسلمین را به عهده بگیرد. پی نوشتها: [1]. مریم/29. [2]. مریم/29. [3]. ابراهیم امینی، دادگستر جهان (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، ص 1373) صص122-121. [4]. اثبات الوصیه، ص 161. [5]. سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، مکتبة الحیدریه، 1383 ه.ق، ص359. [6]. ابن حجر هیتمی، صواعق المحرقه (ط 2، قاهره، مکتبة القاهره، 1385 ه.ق) ص205. [7]. مجلسی، بحار الانوار، (اسلامیه) ج 51، ص 38. [8]. دادگستر جهان، ابراهیم امینی (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، 1373) ص124-123، به نقل از هدیة الاصباب، ط تهران، سال 1329، ص 76. [9]. هدیة الاصباب، ط تهران، 1329، ص 228. [10]. ابراهیم امینی، دادگستر جهان، (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، 1373) صص 123-124. منبع : اندیشه قم
چگونه ممکن است یک کودک پنج ساله، امام شود؟
شرح پرسش:
چگونه ممکن است امام دوازدهم شیعیان که بعد از شهادت امام حسن عسکری پنج ساله بود امام شود، آیا ممکن است کودکی پنچ ساله پیشوایی مسلمین را داشته باشد؟
پاسخ اجمالی:
پیشوایی به کوچکی و بزرگی نیست، بلکه مربوط به قابلیتها و استعدادها است رهبری و پیشوایی امت در کودکی که سهل، حتی در نوزادی، هم امکان دارد و هم واقع شده است داستان حضرت عیسی علیه السلام شاهد بر این سخن که در قرآن می فرماید: "فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی المَهْدِ صَبِیّاً × قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً".[1]
آیا سندی محکم تر از قرآن وجود دارد.
پاسخ تفصیلی:
اولاً: اگر در اخبار اهل بیت علیهم السلام تأمل شود معلوم می گردد که مقام نبوت و امامت یک مقام ظاهری ناچیز نیست که هر کسی صلاحیت آن را داشته باشد بلکه نبوت مقام ارجمندی است که شخص واجد آن مقام با حق تعالی ارتباط و اتصال داشته از افاضات و علوم عوالم غیبی برخوردار می شود، احکام و قوانین الهی بر باطن و قلب نورانیش وحی و الهام می گردد و به طوری آنها را دریافت می کند که از هر گونه خطا و اشتباهی معصوم است. همین طور ولایت و امامت مقام بزرگی است که واجد آن مقام به طوری احکام خدایی و علوم نبوت را تحمل و ضبط می کند که خطا و نسیان و عصیان در ساحت وجود مقدسش راه ندارد و همواره با عوالم غیبی مرتبط بوده و از افاضات و اشراقات الهی بهرهمند میگردد. به واسطه علم و عمل پیشوا و امام انسانیت و نمونه و مظهر دین و حجت خداوندی است، معلوم است که هر کسی قابلیت و استعداد احراز این مقام شامخ را ندارد بلکه باید از حیث روح در مرتبه اعلای انسانیت باشد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیبی و دریافت علوم و ضبط آنها را واجد باشد و از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی در کمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستی و افاضات غیبی را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانی تنزل دهد و به مردم ابلاغ کند پس پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب می کنند، این امتیاز از همان اوان کودکی در وجود آنهان موجود است لکن هر وقت که صلاح بود و شرایط موجود شد و مانعی در کار نبود آن افراد برجسته رسماً به مقام و منصب نبوت و امامت معرفی می شوند این انتخاب و نصب ظاهری چنان که گاهی بعد از بلوغ یا در زمان بزرگی انجام می گیرد ممکن است در ایام کودکی تحقق پذیرد.
چنان که حضرت عیسی علیه السلام در گهوراه با مردم سخن گفت و خودش را پیغمبر و صاحب کتاب معرفی نمود. خداوند متعال در سوره مریم می فرماید: "فاشارت الیه قالوا: کیف نکلم من کان فی المهد صبیاً. قال انی عبداللَّه آتانی الکتاب و جعلنی نبیاً و جعلنی مبارکاً این ما کنت و اوصانی بالصلوة و الزکوة ما دمت حیاً[2]" مریم به عیسی اشاره کرد، گفتند: "چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوییم؟! عیسی گفت من بنده خدایم که مرا کتاب داده و به پیغمبری برگزیده است و هر کجا باشم مبارک گردانیده و به نماز و زکوة تا زنده باشم سفارش کرده است.
از این آیه و آیات دیگر استفاده می شود که حضرت عیسی علیه السلام از همان کودکی و ایام صغر، پیغمبر و صاحب کتاب بوده است.
بنابراین هیچ مانعی ندارد که کودکی در سن پنج سالگی با عوالم غیبی ارتباط داشته باشد و به وظیفه سنگین خزانه دارای و ضبط و تبلیغ احکام منصوب گردد و در انجام وظیفه خویش و ادای این امانت بزرگ کاملاً نیرومند و مقتدر باشد.[3]
ثانیاً: حضرت امام جواد علیه السلام هم در هنگام وفات پدرش نه ساله و یا هفت ساله بوده و امام رضا علیه السلام او را به عنوان جانشین خود معرفی نمود[4]، که سخنان و مناظرات امام جواد علیه السلام و حل مشکلات بزرگ علمی و فقهی توسط آن حضرت تحسین و اعجاب دانشمندان اسلامی اعم از شیعه و سنی را بر انگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمی امام وا داشته است و هر کدام او را به نحوی ستوده اند و به عنوان نمونه:
سبط بن جوزی می گوید: (اما جواد علیه السلام ) در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود.[5]
ابن حجر هیتمی به اعلمیت امام جواد علیه السلام اعتراف نموده می نویسد: مأمون او را به دامادی انتخاب کرد زیرا با وجود کمی سن از نظر علم و آگاهی و حلم و بر همه دانشمندان برتری داشت.[6]
ثالثاً: ائمه اطهار علیه السلام هم موضوع صغر سِنّ آن جناب را پیش بینی کرده و اعلام نموده اند تا مورد اعتراض مخالفین و معاندین قرار نگیرد. به عنوان نمونه:
قال ابو جعفر علیه السلام : "صاحب هذالامر اصغرنا سناً و اخملنا شخصاً[7]" حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: حضرت صاحب الامر سن مبارکش از ما کمتر و گمنامتر است.
رابعاً: با این که آفرینش و خلقت ویژه انبیاء و ائمه طوری است که نمی توان آن را به افراد عادی مقایسه کرد مع الوصف در بین اطفال عادی هم گاهی افراد نادری دیده می شوند که از حیث استعداد و حافظه نابغه عصر خویش بوده و قوای دماغی و ادراکات آنان از مردان چهل ساله هم بهتر است ابو علی سینا فیلسوف نامی از این افراد شمرده می شود از وی نقل شده است که گفته: چون به حد تمیز رسیدم مرا به معلم قرآن سپردند و پس از آن معلم ادب، پس هر چه را شاگردان بر استاد ادیب قرائت می کردند من همه را حفظ نمودم. به علاوه آن، استاد مرا به کتابهای ذیل تکلیف کرد:
"الصفات" و "غریب المصنف" و "ادب الکاتب" و "اصلاح المنطق" و "العین" و "شعر و حماسه" و "دیوان رومی" و "تصریف مازنی" و "نحو سیبویه"
پس همه را در مدت یک سال و نیم حفظ کردم و اگر تعویق استاد نبود در کمتر از این مدت حفظ می کردم. پس از آن شروع کردم به یاد گرفتن فقه و چون به دوازده سالگی رسیدم بر طبق مذهب ابی حنیفه فتوا می دادم پس از آن شروع کردم به علم طب و "قانون" را در سن شانزده سالگی تصنیف نمودم و در سِنّ بیست و چهار سالگی خودم را در تمام علوم متخصص می دانستم.[8]
درباره فاضل هندی گفته شده: "قبل از رسیدن به سن سیزده سالگی تمام علوم معقول و منقول را تکمیل کرده بود و قبل از دوازده سالگی به تصنیف کتاب پرداخت[9] و همچنین نابغه عصر ما سید محمد حسین طباطبایی.
بنابراین در صورتی که اطفال نابغه، دارای چنان مغز و قوایی باشند که در سنین خرد سالی از عهده حفظ هزاران مطالب گوناگون و حل مشکلات و غوامض علوم بر آیند و نیروی محیرالعقول آنان باعث اعجاب گردد پس چه استبعادی دارد که خداوند متعال حضرت بقیةاللَّه و حجّت حق و علت مبقیه انسانیت را در سن پنج سالگی به ولایت منصوب گرداند و تحمل و ضبط احکام را به عهده اش واگذار کند.[10]
نتیجه آن که عقلاً و قولاً هیچ استبعادی ندارد که حضرت صاحب الامر (عج) در سن پنج سالگی پیشوایی مسلمین را به عهده بگیرد.
پی نوشتها:
[1]. مریم/29.
[2]. مریم/29.
[3]. ابراهیم امینی، دادگستر جهان (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، ص 1373) صص122-121.
[4]. اثبات الوصیه، ص 161.
[5]. سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، مکتبة الحیدریه، 1383 ه.ق، ص359.
[6]. ابن حجر هیتمی، صواعق المحرقه (ط 2، قاهره، مکتبة القاهره، 1385 ه.ق) ص205.
[7]. مجلسی، بحار الانوار، (اسلامیه) ج 51، ص 38.
[8]. دادگستر جهان، ابراهیم امینی (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، 1373) ص124-123، به نقل از هدیة الاصباب، ط تهران، سال 1329، ص 76.
[9]. هدیة الاصباب، ط تهران، 1329، ص 228.
[10]. ابراهیم امینی، دادگستر جهان، (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، 1373) صص 123-124.
منبع : اندیشه قم
- [سایر] چگونه ممکن است یک کودک پنج ساله، امام شود؟
- [سایر] شیوه تعلیم اذکار به کودک سه ساله چگونه است؟
- [سایر] آیا عقل، امامت کودک را تأیید میکند؟
- [سایر] آیا از منظر تاریخ، امامت در کودک تجسم یافته است؟
- [سایر] چگونه ممکن است یک کودک به مقام امامت برسد؟
- [سایر] آیا قرآن مؤید امامت و نبوت کودک است ؟
- [سایر] چرا خداوند امامت را در کودک قرار داد؟
- [سایر] آیا امامت کودک با قاعده لطف سازگاری دارد؟
- [سایر] آیا عقل ، امامت کودک را تایید می کند؟
- [سایر] کودک 9 ساله چقدر در روز بازی کند تا به درسهایش هم لطمه نخورد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هر کودک نابالغی مالی را پیدا کند احتیاط واجب آن است که ولی او اعلان نماید و چنانچه تا یک سال صاحب آن پیدا نشد مطابق یکی از دستورهای چهارگانه گذشته، آنچه مطابق مصلحت کودک است عمل می نماید.
- [آیت الله اردبیلی] بر مادر واجب نیست که به نحو رایگان یا با دریافت مزد کودک را شیر دهد، ولی در صورتی که راه تغذیه منحصر به شیر مادر باشد و امکان استفاده از شیر غیر مادر وجود نداشته باشد و یا موجب ضرر و زیان برای کودک شود، بر خود مادر واجب است کودک را شیر بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زنی بچهای را با شرایطی که در مسأله (2483) و بعد از آن، گفته خواهد شد شیر دهد، رابطههای رضاعی زیر پدید میآید، این روابط که نسبی آنها موجب محرمیت میشود رضاعی آنها نیز سبب محرمیت میگردد: 1 - آن زن مادر رضاعی کودک میشود. 2 - شوهر آن زن که شیر از اوست، پدر رضاعی کودک میشود. 3 - پدر و مادر آن مرد و اجداد او - اگر چه رضاعی باشند - جدّ و جدّه پدری رضاعی آن کودک میشوند. 4 - پدر و مادر آن زن و اجداد او - اگر چه رضاعی باشند - جدّ و جدّه مادری رضاعی آن کودک میشوند. 5 - پسران - نسبی و رضاعی - آن مرد یا زن، برادران رضاعی کودک و دختران - نسبی و رضاعی - آنها خواهران رضاعی او میشوند. 6 - نوادگان - نسبی و رضاعی - آن مرد یا زن، برادرزادگان و خواهر زادگان رضاعی کودک میشوند. 7 - برادر - نسبی و رضاعی - آن مرد عموی رضاعی و خواهر - نسبی و رضاعی - او عمه رضاعی کودک میشوند. 8 - برادر - نسبی و رضاعی - آن زن دایی رضاعی و خواهر - نسبی و رضاعی - او خاله رضاعی کودک میشوند. 9 - عمو و عمه و دایی و خاله آن مرد - هر چند با واسطه باشند - به ترتیب عمو و عمه و دایی و خاله پدر رضاعی کودک میشوند. 10 - عمو و عمه و دایی و خاله آن زن - هر چند با واسطه باشند - به ترتیب عمو و عمه و دایی و خاله مادر رضاعی کودک میشوند.
- [آیت الله اردبیلی] در صورتی که مادر از حقّ حضانت خود بگذرد و به گونهای باشد که حقّ کودک از بین نرود و در تربیت و نگهداری کودک اهمال نشود، پدر نمیتواند او را به حضانت مجبور نماید.
- [آیت الله اردبیلی] (حِضانت) یعنی نگهداری و پرورش کودک حق و تکلیف پدر و مادر است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کودکی از زنا متولد شود. الف: اگر زن و مرد هر دو زنا کار باشند نه آنهااز کودک ارث میبرند ونه کودک از آنهاارث میبرد ب: اگر یکی از آن دو زنا کار باشند ولی دیگری فکر میکرده که حلال است کودک و زانی از همدیگر ارث نمیبرند ولی کودک نسبت به فردی که فکر میکرده حلال است ولد شبهه محسوب میشود و ازیکدیگر ارث میبرند. ج: اگر ولد الزنا ازدواج کند زن و فرزندان او طبق احکام ارث از او ارث میبرند.
- [آیت الله اردبیلی] در ولایت و سرپرستی پدر و جدّ پدری، عدالت آنان شرط نیست، ولی هرگاه برای حاکم شرع ثابت شود که سرپرستی آنان به ضرر کودک یا سفیه و یا دیوانه میباشد، باید آنان را از تصرّف در اموال کودک یا سفیه و یا دیوانه منع کند و شخص دیگری را که امین باشد منصوب نماید، مگر این که با ضمیمه کردن امین به پدر و جدّ پدری، بتوان سرپرستی آنان را در جهت مصلحت کودک، سفیه یا دیوانه اصلاح نمود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه طبیب به هنگام جراحی بیمار یا ختنه کردن کودک بر اثر سهل انگاری ضرری به بیمار یا کودک برساند، یا سبب مرگ او گردد ضامن است و همچنین اگر خطا کند و سبب زیانی شود، ولی اگر کوتاهی نکرده و مرتکب خطا نشده است، بلکه بر اثر عوامل دیگری، بیمار معیوب گردد یا بمیرد ضامن نیست به شرط این که در مورد کودک با اجازه ولی اقدام کرده باشد.
- [آیت الله سیستانی] امام جماعت باید بالغ ، و عاقل ، و شیعه دوازده امامی ، و عادل ، و حلال زاده باشد ، و نماز را به طور صحیح بخواند . و نیز اگر مأموم مرد است امام او هم باید مرد باشد ، و صحت اقتدا به بچه ده ساله اگر چه خالی از وجه نیست ، ولی خالی از اشکال هم نمیباشد . وعدالت این است که واجبات انجام دهد ، ومحرمات را ترک کند ونشانه آن حسن ظاهر است ، اگر انسان اطلاع از خلاف آن نداشته باشد .
- [آیت الله اردبیلی] حقّ حضانت مادر با طلاق یا نعوذ باللّه زنا از بین نمیرود، مگر این که صلاحیّت نگهداری کودک را نداشته باشد.