ما برای شناخت حضرت ولی عصر علیه السلام چهار راه معرفی می کنیم: قرآن، سنّت، عرفان و حکمت قبل از توضیح این اصول چهارگانه در شناخت امام زمان علیه السلام ذکر یک مقدمه ضروری است، مسأله مهدویت علاوه بر اینکه یک امر مسلّم دینی و اسلامی است، تقریباً به عنوان یک موضوع عمومی در میان بسیاری از مجامع و امتهای گذشته مطرح بوده و مورد انتظار بشری قرار گرفته است.[1] بعد از ذکر این مقدمه کوتاه به معرفی چند راه برای شناخت حضرت امام زمان علیه السلام می پردازیم. الف. قرآن کریم: قرآن کریم تجلّی ذات باری تعالی بر نبی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم است. برخی از آیات قرآن ظهور در مسأله مهدویت داشته و مباحث پایان و آینده جهان را بررسی می کنند و برخی دیگر از آیات با عنایت به روایات به تأویل برده شده است. به عنوان نمونه دو آیه را ذکر می کنیم: 1. (ما در (زبور) بعد از ذکر (تورات) نوشتیم، سرانجام، بندگان شایسته من، وارث و حاکم زمین خواهد شد)[2] امام باقر علیه السلام در تأویل و تغییر این آیه شریفه فرموده است: (این بندگان شایسته که وارثان زمین گردند، حضرت مهدی علیه السلام و اصحاب او در آخر الزمان هستند.)[3] 2. (خداوند برای آنهایی که ایمان آورده وعمل صالح انجام داده است، وعده داده اند که آنان را خلیفه روی زمین نموده، همانگونه که پیش از آنها را خلیفه ساخته بود...).[4] امام سجاد علیه السلام بعد از تلاوت این آیه شریفه فرموده است: (اینان از شیعیان ما هستند. خداوند این کار را در حق آنان به دست مردی از ما خاندان خواهد کرد. آن مرد مهدی این امت است).[5] ب. سنت: روایات گسترده ای از منابع حدیثی امامیه همانند کمال الدین و تاج النعمه (شیخ صدوق)، الغیبه (طوسی)، الغیبه (نعمانی)، اصول کافی (کلینی) و... به مسأله مهدویت پرداخته و مباحث آن را شناسانده اند، و در کتابهای حدیثی اهل سنت نیز روایات نبوی متعددی در مورد مسأله مهدویت ذکر شده است که در ذیل به عنوان نمونه چند روایت ذکر می شود: 1. حضرت مهدی علیه السلام در صحیفه فاطمه زهرا سلام الله علیها ، جابر می گوید: روزی بر فاطمه سلام الله علیها وارد شدم، صحیفه ای را در دست مبارک او دیدم که اسم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم و تمامی اسامی ائمه دوازده گانه لیهم السلام در آن ثبت شده بود. و جابر همه آن اسامی را ذکر کرده که از جمله اسم مبارک حضرت مهدی علیه السلام در این روایت این چنین آمده است: (ابا القاسم، م، ح، د بن الحسن و هو حجه الله تعالی علی خلقه و امّه جاریه و اسمها (نرجس).[6] 2. طبرسی از امام محمدباقر علیه السلام آورده است که آن حضرت خطبه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در روز غدیر را در یک حدیث طولانی آورده است که در بخشی از آن درباره وجود مبارک امام مهدی علیه السلام این چنین فرموده است: (بدانید که او (امام مهدی) باقی مانده حجّت هایی است که حجّتی بعد از او نخواهد بود. او ولی خدا در زمین و حاکم در میان خلق و امین در نهان و آشکار است.)[7] 3. ابن سعید خدری از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم: (در امتی من مهدی است که پس از خارج شدن از غیبت، زمین را پر ازعدل نموده، چنان که از جور و ستم پر شده باشد.)[8] 4. از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم: به مهدی بشارت می دهم، مردی از قریش و از عشرت من می باشد.)[9] و هم چنین روایت زیادی از فریقین در این مورد رسیده است که زمینه بیان آن نمی باشد. ج. عرفان عرفان راه دیگری برای شناخت امام زمان علیه السلام است. عرفای اسلامی که اصحاب کشف و شهودند مسأله مهدی موعود را مطرح کرده و برعظمت مقام آن تأکید نموده اند. آنان این مطلب را در قالبهای شعر و نثر به دیگران رسانده اند. و در عرفان این موضوع را در حقایق مسلم دین و وقایع حتمی جهان می دانند. از آن حضرت به قطب زمان، ولی دوران و خاتم اولیاء یاد کرده اند. و به چند نمونه از دیدگاه عرفانی اشاره می شود: 1. شیخ عطار نیشابوری، عطار که مطالب عرفانی فراوانی در بعد شخصیتی حضرت مهدی علیه السلام گفته است، به نمونه ای از اشعار او درباره آن حضرت اشاره می گردد: اوست باب اولیاء عین الیقین اوست اسرار معانی را معین اوست دانا در همه روی زمین اوست بنیاد و همه اسرار دین اوست عالم بر علوم اولین اوست ظاهر بر ظهور آخرین... نام او، نام محمد (ص) آمده خلق او، خلق احمد آمده... صد هزاران اولیا روی زمین از خدا خواهند مهدی را یقین یا الهی، مهدی را از غیب آر تا جهان عدل گردد آشکار...[10] 2. محمود شبستری، ایشان تحت عنوان (قاعده ختم ولایت) می گوید: (غرض از ختم ولایت وجود مبارک حضرت مهدی علیه السلام است که سلسله ولایت به او ختم می گردد. حقیقت کمال به نقطه دائره اخیر به ظهور می رسد که خاتم اولیاء باشد. یعنی دائره وجود ولایت مطلقه حضرت مهدی علیه السلام که نقطه ختم ولایت است، در حقیقت مظهر همه ولایتهاست که در وجود انبیاء و اولیاء گذشته فرد فرد وجود داشته اند، و در این نشئه به وجود خاتم اولیا حضرت مهدی ظهور یافته است.[11] ح. حکمت: حکماء و فلاسفه اسلامی نیز به مسأله ولی کامل و خلیفه خدا در زمین توجه داشته و بر مبنای اندیشه خود از آن سخن گفته و آن را شناسانده اند که به چند نمونه از نظریه بزرگان اهل حکمت اشاره می شود: 1. معلم ثانی ابونصر فارابی، حکیم فارابی، در تحلیلی که دارد، زندگی صحیح اجتماعی را در مدیریت کامل و آگاه به زمان و مکان می داند. و آن مدیر کامل را به زمان حضور و غیبت پیش بینی کرده می گوید: رئیس مدینه فاضله، نمی تواند هر کسی باشد. و کسی می تواند که دارای ملکه کامل باشد، چنین انسانی، انسان کامل است. که بالفعل هم عقل است و هم معقول، هم مدیر است و هم مدبّر، هم معلم است و هم مرشد. او اشراف کامل بر همه دارد. زیرا بقای مدینه فاضله، به امام و رهبر است. و اینگونه رهبر متصل به عقل الهی است و از برکت علم تأویل برخوردار می باشد. و به همه معارف حسی و غیرحسی آشنائی کامل دارد. و چنین انسانی شایسته ی خلافت الهی در زمین است. و ارتباط با عالم غیب داشته، در بیان معارف اشتباه نمی کند... و بعد می گوید: اگر زمانی چنین انسانی در جامعه حضور نداشت و از منظرها پنهان و در حال غیبت به سر می برد، باید شرائع و احکامی را که این رئیس و یا امثال آن در حال حضور وضع کرده اند، بگیرند و همانها را قوانین قطعی جامعه قرار دهند و جامعه را به آن اداره کنند.[12] 2. شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردی می گوید: هیچ گاه عالم از حکمت و از وجود کسی که قائم به حکمت است و حجّت های روشن خدا در نزد او می باشد، خالی نخواهد بود. و این کس همان خلیفه خدا در زمین است. پس، در هر زمانی چنین شخصی بهم رسد که نمونه کامل علم و عمل بوده و رهبری امت به او بوده و خلافت الهی در زمین نیز به عهده او می باشد. و زمین هرگز از چنین انسانی تهی نخواهد ماند. امّا این چنین رهبر و پیشوای جامعه، گاهی در ظاهر بوده و حکومت تشکیل می دهد. و گامی در نهایت پنهانی بوده و در غیبت به سر می برد. و آن که در غیبت به سر می برد مردم او را (قطب زمان) می نامند. او در جای بی نشانی زندگی کرده و از او نشانی در دست نمی باشد. هر گاه این امام و رهبر ظاهر گردد و در رأس حکومت قرار گیرد، زمان، زمانی نورانی خواهد شد.[13] گفتنی است کتابهای ذیل از اتقان خاصی برخوردار بوده و با اطمینان می توانید برای شناخت آن حضرت از آنها بهره برید. 1. کمال الدین، شیخ صدوق؛ 2. الغیبه، طوسی؛ 3. الغیبه، نعمانی؛ 4. امامت و مهدویت، آیت الله صافی گلپایگانی؛ 5. منتخب الاثر، آیت الله گلپایگانی؛ 6. مهدی موعود، علامه مجلسی؛ 7. تاریخ عصر غیبت و عصر ظهور، محمد صدر و... . پینوشتها: [1]. دائره المعارف فارسی، ج 1، ص 1373. [2]. انبیا، 105. [3]. طبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، ج 7، ص 66، دار احیاء التراث، بیروت، 1406. [4]. نور، 56. [5]. طبرسی، همان، ص 152؛ مجمع البیان، همان. [6]. شیخ صدوق، ابی جعفر محمد بن بابویه قمی، کمال الدین تمام النعمه، ج 1، ص 420، ترجمه کمره نشر دار الحدیث، قم، 1370. [7]. طبرسی، ابی منصور احمد، احتجاج طبرسی، ج 1، ص 80، مؤسسه الاعلمی، بیروت، 1983 م. [8]. ترمذی، ابی عیسی محمد، صحیح ترمذی، ص 270، چ قدیم، مصر. [9]. ابن حجر هیثمی، شهاب الدین احمد شافعی، صواعق المحرقه، ص 99، مکتبه القاهره، 1385 ق. [10]. نیشابوری، شیخ عطار، فرید الدین، مظهر العجائب، ص 44، چ سنگی. [11]. لاهیجی، شیخ محمد، مفتاح الاعجاز شرح گلشن راز، ص 313، مرکز نشر، انتشارات سعدی، 1371ش. [12]. ابونصر فارابی، آراء اهل المدینه الفاضله، ص 89، طبع مصر، 1368 ق. [13]. شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردی، حکمه الاشراق، ج 2، ص 11، انتشارات بیدار، قم.
ما برای شناخت حضرت ولی عصر علیه السلام چهار راه معرفی می کنیم: قرآن، سنّت، عرفان و حکمت
قبل از توضیح این اصول چهارگانه در شناخت امام زمان علیه السلام ذکر یک مقدمه ضروری است، مسأله مهدویت علاوه بر اینکه یک امر مسلّم دینی و اسلامی است، تقریباً به عنوان یک موضوع عمومی در میان بسیاری از مجامع و امتهای گذشته مطرح بوده و مورد انتظار بشری قرار گرفته است.[1]
بعد از ذکر این مقدمه کوتاه به معرفی چند راه برای شناخت حضرت امام زمان علیه السلام می پردازیم.
الف. قرآن کریم:
قرآن کریم تجلّی ذات باری تعالی بر نبی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم است. برخی از آیات قرآن ظهور در مسأله مهدویت داشته و مباحث پایان و آینده جهان را بررسی می کنند و برخی دیگر از آیات با عنایت به روایات به تأویل برده شده است.
به عنوان نمونه دو آیه را ذکر می کنیم:
1. (ما در (زبور) بعد از ذکر (تورات) نوشتیم، سرانجام، بندگان شایسته من، وارث و حاکم زمین خواهد شد)[2] امام باقر علیه السلام در تأویل و تغییر این آیه شریفه فرموده است: (این بندگان شایسته که وارثان زمین گردند، حضرت مهدی علیه السلام و اصحاب او در آخر الزمان هستند.)[3]
2. (خداوند برای آنهایی که ایمان آورده وعمل صالح انجام داده است، وعده داده اند که آنان را خلیفه روی زمین نموده، همانگونه که پیش از آنها را خلیفه ساخته بود...).[4] امام سجاد علیه السلام بعد از تلاوت این آیه شریفه فرموده است: (اینان از شیعیان ما هستند. خداوند این کار را در حق آنان به دست مردی از ما خاندان خواهد کرد. آن مرد مهدی این امت است).[5]
ب. سنت:
روایات گسترده ای از منابع حدیثی امامیه همانند کمال الدین و تاج النعمه (شیخ صدوق)، الغیبه (طوسی)، الغیبه (نعمانی)، اصول کافی (کلینی) و... به مسأله مهدویت پرداخته و مباحث آن را شناسانده اند، و در کتابهای حدیثی اهل سنت نیز روایات نبوی متعددی در مورد مسأله مهدویت ذکر شده است که در ذیل به عنوان نمونه چند روایت ذکر می شود:
1. حضرت مهدی علیه السلام در صحیفه فاطمه زهرا سلام الله علیها ، جابر می گوید: روزی بر فاطمه سلام الله علیها وارد شدم، صحیفه ای را در دست مبارک او دیدم که اسم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم و تمامی اسامی ائمه دوازده گانه لیهم السلام در آن ثبت شده بود. و جابر همه آن اسامی را ذکر کرده که از جمله اسم مبارک حضرت مهدی علیه السلام در این روایت این چنین آمده است: (ابا القاسم، م، ح، د بن الحسن و هو حجه الله تعالی علی خلقه و امّه جاریه و اسمها (نرجس).[6]
2. طبرسی از امام محمدباقر علیه السلام آورده است که آن حضرت خطبه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در روز غدیر را در یک حدیث طولانی آورده است که در بخشی از آن درباره وجود مبارک امام مهدی علیه السلام این چنین فرموده است: (بدانید که او (امام مهدی) باقی مانده حجّت هایی است که حجّتی بعد از او نخواهد بود. او ولی خدا در زمین و حاکم در میان خلق و امین در نهان و آشکار است.)[7]
3. ابن سعید خدری از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم: (در امتی من مهدی است که پس از خارج شدن از غیبت، زمین را پر ازعدل نموده، چنان که از جور و ستم پر شده باشد.)[8]
4. از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم: به مهدی بشارت می دهم، مردی از قریش و از عشرت من می باشد.)[9] و هم چنین روایت زیادی از فریقین در این مورد رسیده است که زمینه بیان آن نمی باشد.
ج. عرفان
عرفان راه دیگری برای شناخت امام زمان علیه السلام است. عرفای اسلامی که اصحاب کشف و شهودند مسأله مهدی موعود را مطرح کرده و برعظمت مقام آن تأکید نموده اند. آنان این مطلب را در قالبهای شعر و نثر به دیگران رسانده اند. و در عرفان این موضوع را در حقایق مسلم دین و وقایع حتمی جهان می دانند. از آن حضرت به قطب زمان، ولی دوران و خاتم اولیاء یاد کرده اند. و به چند نمونه از دیدگاه عرفانی اشاره می شود:
1. شیخ عطار نیشابوری، عطار که مطالب عرفانی فراوانی در بعد شخصیتی حضرت مهدی علیه السلام گفته است، به نمونه ای از اشعار او درباره آن حضرت اشاره می گردد:
اوست باب اولیاء عین الیقین
اوست اسرار معانی را معین
اوست دانا در همه روی زمین
اوست بنیاد و همه اسرار دین
اوست عالم بر علوم اولین
اوست ظاهر بر ظهور آخرین...
نام او، نام محمد (ص) آمده
خلق او، خلق احمد آمده...
صد هزاران اولیا روی زمین
از خدا خواهند مهدی را یقین
یا الهی، مهدی را از غیب آر
تا جهان عدل گردد آشکار...[10]
2. محمود شبستری، ایشان تحت عنوان (قاعده ختم ولایت) می گوید: (غرض از ختم ولایت وجود مبارک حضرت مهدی علیه السلام است که سلسله ولایت به او ختم می گردد. حقیقت کمال به نقطه دائره اخیر به ظهور می رسد که خاتم اولیاء باشد. یعنی دائره وجود ولایت مطلقه حضرت مهدی علیه السلام که نقطه ختم ولایت است، در حقیقت مظهر همه ولایتهاست که در وجود انبیاء و اولیاء گذشته فرد فرد وجود داشته اند، و در این نشئه به وجود خاتم اولیا حضرت مهدی ظهور یافته است.[11]
ح. حکمت:
حکماء و فلاسفه اسلامی نیز به مسأله ولی کامل و خلیفه خدا در زمین توجه داشته و بر مبنای اندیشه خود از آن سخن گفته و آن را شناسانده اند که به چند نمونه از نظریه بزرگان اهل حکمت اشاره می شود:
1. معلم ثانی ابونصر فارابی، حکیم فارابی، در تحلیلی که دارد، زندگی صحیح اجتماعی را در مدیریت کامل و آگاه به زمان و مکان می داند. و آن مدیر کامل را به زمان حضور و غیبت پیش بینی کرده می گوید: رئیس مدینه فاضله، نمی تواند هر کسی باشد. و کسی می تواند که دارای ملکه کامل باشد، چنین انسانی، انسان کامل است. که بالفعل هم عقل است و هم معقول، هم مدیر است و هم مدبّر، هم معلم است و هم مرشد. او اشراف کامل بر همه دارد. زیرا بقای مدینه فاضله، به امام و رهبر است. و اینگونه رهبر متصل به عقل الهی است و از برکت علم تأویل برخوردار می باشد. و به همه معارف حسی و غیرحسی آشنائی کامل دارد. و چنین انسانی شایسته ی خلافت الهی در زمین است. و ارتباط با عالم غیب داشته، در بیان معارف اشتباه نمی کند... و بعد می گوید: اگر زمانی چنین انسانی در جامعه حضور نداشت و از منظرها پنهان و در حال غیبت به سر می برد، باید شرائع و احکامی را که این رئیس و یا امثال آن در حال حضور وضع کرده اند، بگیرند و همانها را قوانین قطعی جامعه قرار دهند و جامعه را به آن اداره کنند.[12]
2. شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردی می گوید: هیچ گاه عالم از حکمت و از وجود کسی که قائم به حکمت است و حجّت های روشن خدا در نزد او می باشد، خالی نخواهد بود. و این کس همان خلیفه خدا در زمین است. پس، در هر زمانی چنین شخصی بهم رسد که نمونه کامل علم و عمل بوده و رهبری امت به او بوده و خلافت الهی در زمین نیز به عهده او می باشد. و زمین هرگز از چنین انسانی تهی نخواهد ماند. امّا این چنین رهبر و پیشوای جامعه، گاهی در ظاهر بوده و حکومت تشکیل می دهد. و گامی در نهایت پنهانی بوده و در غیبت به سر می برد. و آن که در غیبت به سر می برد مردم او را (قطب زمان) می نامند. او در جای بی نشانی زندگی کرده و از او نشانی در دست نمی باشد. هر گاه این امام و رهبر ظاهر گردد و در رأس حکومت قرار گیرد، زمان، زمانی نورانی خواهد شد.[13]
گفتنی است کتابهای ذیل از اتقان خاصی برخوردار بوده و با اطمینان می توانید برای شناخت آن حضرت از آنها بهره برید.
1. کمال الدین، شیخ صدوق؛ 2. الغیبه، طوسی؛ 3. الغیبه، نعمانی؛ 4. امامت و مهدویت، آیت الله صافی گلپایگانی؛ 5. منتخب الاثر، آیت الله گلپایگانی؛ 6. مهدی موعود، علامه مجلسی؛ 7. تاریخ عصر غیبت و عصر ظهور، محمد صدر و... .
پینوشتها:
[1]. دائره المعارف فارسی، ج 1، ص 1373.
[2]. انبیا، 105.
[3]. طبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، ج 7، ص 66، دار احیاء التراث، بیروت، 1406.
[4]. نور، 56.
[5]. طبرسی، همان، ص 152؛ مجمع البیان، همان.
[6]. شیخ صدوق، ابی جعفر محمد بن بابویه قمی، کمال الدین تمام النعمه، ج 1، ص 420، ترجمه کمره نشر دار الحدیث، قم، 1370.
[7]. طبرسی، ابی منصور احمد، احتجاج طبرسی، ج 1، ص 80، مؤسسه الاعلمی، بیروت، 1983 م.
[8]. ترمذی، ابی عیسی محمد، صحیح ترمذی، ص 270، چ قدیم، مصر.
[9]. ابن حجر هیثمی، شهاب الدین احمد شافعی، صواعق المحرقه، ص 99، مکتبه القاهره، 1385 ق.
[10]. نیشابوری، شیخ عطار، فرید الدین، مظهر العجائب، ص 44، چ سنگی.
[11]. لاهیجی، شیخ محمد، مفتاح الاعجاز شرح گلشن راز، ص 313، مرکز نشر، انتشارات سعدی، 1371ش.
[12]. ابونصر فارابی، آراء اهل المدینه الفاضله، ص 89، طبع مصر، 1368 ق.
[13]. شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردی، حکمه الاشراق، ج 2، ص 11، انتشارات بیدار، قم.
- [سایر] کتابی جهت شناخت امام زمان (عج) معرفی نمایید.
- [سایر] چگونه باید وجود امام زمان (عج) را اثبات نماییم؟
- [سایر] چه دلایل عقلی منوط بر زنده بودن امام زمان (عج) در آخرالزمان وجود دارد؟
- [سایر] آیا امام زمان (عج) در آخرالزمان فرصتی برای انذار و هدایت مردم به آنها میدهد؟
- [سایر] آیا ادیان دیگر چون مسیحیت و یهودیت به ظهور مصلح آخرالزمان اعتقاد دارند؟ آیا منظور آنها از مصلح آخرالزمان حضرت مهدی (عج) است؟
- [سایر] با چه دلایلی طول عمر حضرت ولی عصر (عج) اثبات میشود؟
- [سایر] چگونه میتوان وجود امام زمان (عج) را از روایات شیعه به اثبات رسانید؟
- [سایر] از آیه 71 سوره اسراء، چگونه برای اثبات وجود امام زمان (عج) استفاده میشود؟
- [سایر] چند نمونه از روایات اهل سنت درباره اثبات وجود حضرت مهدی (عج) را ذکر کنید.
- [سایر] آیا می توان وجود امام زمان (عج) را فقط با عقل اثبات کرد؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اشهد ان علیا ولی اللّه جزو اذان و اقامه نیست؛ ولی خوب است بعد از اشهد ان محمدا رسول اللّه به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر: یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اشهد ان لا اله الا اللّه: یعنی شهادت می دهم که خدائی سزاوار پرستش نیست جز خدائی که یکتا و بی همتا است. اشهد ان محمدا رسول اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبداللّه (ص) پیغمبر و فرستاده خدا است. اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاه و السلام امیر مؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حی علی الصلاه: یعنی بشتاب برای نماز. حی علی الفلاح: یعنی بشتاب برای رستگاری. حی علی خیر العمل: یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قد قامت الصلاه: یعنی به تحقیق نماز بر پا شد. لا اله الا اللّه: یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است.