رجعت در لغت به معنی بازگشت.[1] و در اصطلاح به معنی بازگشت گروهی از مؤمنان خالص و عدّه ای از منافقان فاجر پیش از قیامت به این جهان است.[2] اعتقاد به رجعت یکی از عقاید مسلّم و تردید ناپذیر شیعه است که بر اساس آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السّلام استوار می باشد. علامه مظفر می نویسد:(عقیده شیعه در رجعت بر اساس پیروی از اهل بیت علیهم السّلام چنین است که(خداوند عده ای از کسانی را که در گذشته از دنیا رفته به همان اندام و صورتی که داشته اند زنده کرده.) و به دنیا برمی گرداند به برخی از آنان عزت می دهد و پاره ای را ذلیل و خوار خواهد کرد و حقوق حق پرستان را از باطل پرستان می گیرد و داد ستمدیدگان را از ستم گران می ستاند و این جریان یکی از رویدادهایی است که پس از قیام مهدی آل محمد صلّی الله علیه و آله به وجود می آید کسانی که پس از مردن به این جهان باز می گردند یا از ایمان بالا برخوردارند یا افرادی در نهایت درجة فساد)[3] درباره کسانی که رجعت می کنند دو دسته روایت داریم که عبارتند از: 1. در این قسم از روایات اسامی اشخاصی را نام می برد همانند حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله حضرت عیسی علیه السّلام حضرت علی علیه السّلام حضرت امام حسین علیه السّلام و سایر امامان معصوم علیهم السّلام ، حضرت خضر، حضرت اسماعیل صادق الوعد و نیز جمعی از اصحاب باوفای پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله چون سلمان، مقداد، جابر بن عبدالله انصاری، مالک اشتر و مفضّل بن عمر[4] که به برخی از آن روایات اشاره می شود. بازگشت جناب سلمان: در ضمن یک حدیث جناب سلمان از وجود مقدّس رسول اکرم صلّی الله علیه و آله نقل می کند که از دوازده وصیّ خود از حضرت علی علیه السّلام تا حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف با نام و لقب و اوصاف صحبت می کند و آن گاه سلمان گریه می کند و عرض می کند: چگونه می شود که سلمان آنها را درک کند؟ می فرماید:(ای سلمان تو آنها را درک می کنی، و هر کس مانند تو آنها را از روی معرفت کامل دوست بدارد و از آنها پیروی کند آنها را درک می کند .... ای سلمان! به خدا سوگند، ابلیس و سپاهیانش حاضر می شوند و همة مؤمنان خالص و کافران خالص حاضر می شوند، قصاص ها و انتقام ها گرفته می شود ..... این است تأویل آیه که می فرماید:(ما اراده کرده ایم که بر کسانی که روی زمین به ضعف کشیده شده اند منّت نهیم و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم .....)[5] بازگشت جناب مقداد: حضرت علی علیه السّلام می فرماید:(.... بیست تن از یاران قائم عجّل الله تعالی فرجه الشّریف از اهل یمن هستند که یکی از آنها مقداد پسر اسود است.)[6] امام صادق علیه السّلام نیز او را در میان یاران حضرت بقیة الله عجّل الله تعالی فرجه الشّریف نام برده است.[7] بازگشتِ مالک اشتر یار باوفای علی علیه السّلام : حضرت علی علیه السّلام فرمودند:(.... ای کاش در زیر آسمان مالک دیگری نیز بود.) مالک اشتر جزو یاران بقیة الله است که در رجعت زنده می شود و از طرف آن حضرت در گوشه ای از جهان حکومت می کند.[8] 2. دسته ای دیگر از روایات، نام رجعت کنندگان را نمی برند و به طور کلی می گویند رجعت، همگانی نیست بلکه خصوصی است. امام صادق علیه السّلام می فرماید:(رجعت همگانی نیست بلکه خصوصی است و تنها کسانی رجعت می کنند که مؤمن خالص باشند یا مشرک خالص)[9] بنابر مفاد این روایت و روایات هم خانواده اش مؤمنان خالص و مشرکان خالص رجعت می کنند اما اینکه آیا همة کسانی که رجعت می کنند به تفصیل اسم برده باشد و به ترتیب همه را از مؤمن خالص تا شرک ناب ذکر کرده باشند چنین چیزی در متون اسلامی نداریم و انتظار هم نمی رود یک به یک همه را ذکر کنند از اینرو اشخاص بزرگی چون اباذر و عمار یاسر، بلال و ابراهیم اشتر، بعید نیست رجعت کنند چون روایات شرط رجعت را مؤمن ناب بودن یا مشرک خالص بودن ذکر کردند و اگر اباذر و عمار یاسر مؤمن ناب نباشند پس چه کسانی مؤمن نابند؟! پس با توجه به آنچه گفته شد از میان کسانی که رجعت می کنند به صراحت از اشخاصی چون سلمان، مقداد، مالک اشتر و ..... نام برده شده است و اشخاصی دیگر چون اباذر و ابراهیم اشتر و عمار یاسر دور از ذهن نیست که رجعت کنند چون شرط رجعت کردن طبق روایات مؤمن ناب و یا مشرک ناب بودن است. برای اطلاعات بیشتر به کتاب، رجعت محمد خادمی شیرازی مراجعه نمایید. حدیث: امام صادق علیه السّلام فرمودند: (اوّل کسی که در رجعت به دنیا برمی گردد حضرت امام حسین علیه السّلام خواهد بود و آن مقدار حکومت می کند که از پیری موهای ابروهای او بر روی دیده اش آویخته شود.) (بحار الانوار، ج 53، ص 46) --------------------------------------------- [1] . فرهنگ عمید، ج 1، ص 522، به نقل از داستان هایی از بازگشت ائمه به این دنیا، سید عبدالله حسینی، انتشارات مهدی یار، چاپ اوّل، چاپ محمد، ص 11. [2] . مجمع البحرین، ج 4، ص 333، به نقل از داستان هایی از بازگشت ائمه به این دنیا. ص 11. [3] . محمد رضا مظفر، عقاید الامامیة، ترجمه علی رضا مسجد جامعی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 294. [4] . علی رضا رجالی تهرانی، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ، انتشارات نبوغ، چاپ پنجم، چاپخانه باقری، ص 266. [5] . مرحوم مجلسی، بحارالانوار، ج 53، مؤسسه الوفاء، بیروت لبنان، ص 143. [6] . همان، ص 91. [7] . داستان هایی از بازگشت ائمه به این دنیا، سید عبدالله حسینی، انتشارات مهدی یار، چاپ محمد، ص 94، بحار، ج 53، ص 91. [8] . بحارالانوار، ج 53، موسسه الوفاء بیروت، ص 91. [9] . علی رضا رجالی تهرانی، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ، انتشارات نبوغ، چاپ پنجم، ص 266، تفسیر برهان، سید هاشم بحرانی، ج 2، ص 408. ( اندیشه قم )
آیا سلمان فارسی، مالک اشتر و پسرش ابراهیم اشتر، مقداد، اباذر، عمار یاسر، بلال در زمان ظهور زنده می شوند؟
رجعت در لغت به معنی بازگشت.[1] و در اصطلاح به معنی بازگشت گروهی از مؤمنان خالص و عدّه ای از منافقان فاجر پیش از قیامت به این جهان است.[2] اعتقاد به رجعت یکی از عقاید مسلّم و تردید ناپذیر شیعه است که بر اساس آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السّلام استوار می باشد.
علامه مظفر می نویسد:(عقیده شیعه در رجعت بر اساس پیروی از اهل بیت علیهم السّلام چنین است که(خداوند عده ای از کسانی را که در گذشته از دنیا رفته به همان اندام و صورتی که داشته اند زنده کرده.) و به دنیا برمی گرداند به برخی از آنان عزت می دهد و پاره ای را ذلیل و خوار خواهد کرد و حقوق حق پرستان را از باطل پرستان می گیرد و داد ستمدیدگان را از ستم گران می ستاند و این جریان یکی از رویدادهایی است که پس از قیام مهدی آل محمد صلّی الله علیه و آله به وجود می آید کسانی که پس از مردن به این جهان باز می گردند یا از ایمان بالا برخوردارند یا افرادی در نهایت درجة فساد)[3]
درباره کسانی که رجعت می کنند دو دسته روایت داریم که عبارتند از:
1. در این قسم از روایات اسامی اشخاصی را نام می برد همانند حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله حضرت عیسی علیه السّلام حضرت علی علیه السّلام حضرت امام حسین علیه السّلام و سایر امامان معصوم علیهم السّلام ، حضرت خضر، حضرت اسماعیل صادق الوعد و نیز جمعی از اصحاب باوفای پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله چون سلمان، مقداد، جابر بن عبدالله انصاری، مالک اشتر و مفضّل بن عمر[4] که به برخی از آن روایات اشاره می شود.
بازگشت جناب سلمان:
در ضمن یک حدیث جناب سلمان از وجود مقدّس رسول اکرم صلّی الله علیه و آله نقل می کند که از دوازده وصیّ خود از حضرت علی علیه السّلام تا حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف با نام و لقب و اوصاف صحبت می کند و آن گاه سلمان گریه می کند و عرض می کند: چگونه می شود که سلمان آنها را درک کند؟ می فرماید:(ای سلمان تو آنها را درک می کنی، و هر کس مانند تو آنها را از روی معرفت کامل دوست بدارد و از آنها پیروی کند آنها را درک می کند .... ای سلمان! به خدا سوگند، ابلیس و سپاهیانش حاضر می شوند و همة مؤمنان خالص و کافران خالص حاضر می شوند، قصاص ها و انتقام ها گرفته می شود ..... این است تأویل آیه که می فرماید:(ما اراده کرده ایم که بر کسانی که روی زمین به ضعف کشیده شده اند منّت نهیم و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم .....)[5]
بازگشت جناب مقداد:
حضرت علی علیه السّلام می فرماید:(.... بیست تن از یاران قائم عجّل الله تعالی فرجه الشّریف از اهل یمن هستند که یکی از آنها مقداد پسر اسود است.)[6]
امام صادق علیه السّلام نیز او را در میان یاران حضرت بقیة الله عجّل الله تعالی فرجه الشّریف نام برده است.[7]
بازگشتِ مالک اشتر یار باوفای علی علیه السّلام :
حضرت علی علیه السّلام فرمودند:(.... ای کاش در زیر آسمان مالک دیگری نیز بود.)
مالک اشتر جزو یاران بقیة الله است که در رجعت زنده می شود و از طرف آن حضرت در گوشه ای از جهان حکومت می کند.[8]
2. دسته ای دیگر از روایات، نام رجعت کنندگان را نمی برند و به طور کلی می گویند رجعت، همگانی نیست بلکه خصوصی است. امام صادق علیه السّلام می فرماید:(رجعت همگانی نیست بلکه خصوصی است و تنها کسانی رجعت می کنند که مؤمن خالص باشند یا مشرک خالص)[9] بنابر مفاد این روایت و روایات هم خانواده اش مؤمنان خالص و مشرکان خالص رجعت می کنند اما اینکه آیا همة کسانی که رجعت می کنند به تفصیل اسم برده باشد و به ترتیب همه را از مؤمن خالص تا شرک ناب ذکر کرده باشند چنین چیزی در متون اسلامی نداریم و انتظار هم نمی رود یک به یک همه را ذکر کنند از اینرو اشخاص بزرگی چون اباذر و عمار یاسر، بلال و ابراهیم اشتر، بعید نیست رجعت کنند چون روایات شرط رجعت را مؤمن ناب بودن یا مشرک خالص بودن ذکر کردند و اگر اباذر و عمار یاسر مؤمن ناب نباشند پس چه کسانی مؤمن نابند؟!
پس با توجه به آنچه گفته شد از میان کسانی که رجعت می کنند به صراحت از اشخاصی چون سلمان، مقداد، مالک اشتر و ..... نام برده شده است و اشخاصی دیگر چون اباذر و ابراهیم اشتر و عمار یاسر دور از ذهن نیست که رجعت کنند چون شرط رجعت کردن طبق روایات مؤمن ناب و یا مشرک ناب بودن است.
برای اطلاعات بیشتر به کتاب، رجعت محمد خادمی شیرازی مراجعه نمایید.
حدیث:
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
(اوّل کسی که در رجعت به دنیا برمی گردد حضرت امام حسین علیه السّلام خواهد بود و آن مقدار حکومت می کند که از پیری موهای ابروهای او بر روی دیده اش آویخته شود.)
(بحار الانوار، ج 53، ص 46)
---------------------------------------------
[1] . فرهنگ عمید، ج 1، ص 522، به نقل از داستان هایی از بازگشت ائمه به این دنیا، سید عبدالله حسینی، انتشارات مهدی یار، چاپ اوّل، چاپ محمد، ص 11.
[2] . مجمع البحرین، ج 4، ص 333، به نقل از داستان هایی از بازگشت ائمه به این دنیا. ص 11.
[3] . محمد رضا مظفر، عقاید الامامیة، ترجمه علی رضا مسجد جامعی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 294.
[4] . علی رضا رجالی تهرانی، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ، انتشارات نبوغ، چاپ پنجم، چاپخانه باقری، ص 266.
[5] . مرحوم مجلسی، بحارالانوار، ج 53، مؤسسه الوفاء، بیروت لبنان، ص 143.
[6] . همان، ص 91.
[7] . داستان هایی از بازگشت ائمه به این دنیا، سید عبدالله حسینی، انتشارات مهدی یار، چاپ محمد، ص 94، بحار، ج 53، ص 91.
[8] . بحارالانوار، ج 53، موسسه الوفاء بیروت، ص 91.
[9] . علی رضا رجالی تهرانی، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ، انتشارات نبوغ، چاپ پنجم، ص 266، تفسیر برهان، سید هاشم بحرانی، ج 2، ص 408.
( اندیشه قم )
- [سایر] شیعه میگوید: هزاران صحابه در غدیر خم حضور داشتند، و همه شنیدند که پیامبر(ص) علی را به عنوان جانشین خود بعد از وفاتش تعیین کرد؛ اگر چنین است پس چرا از هزاران صحابه یکی به خاطر غصب شدن حق علی اعتراض نکرد، حتی عمار بن یاسر و مقداد بن عمرو و سلمان فارسی چیزی نگفتند و یکی از اینها نگفت: ای ابوبکر چرا خلافت را از علی غضب میکنی و حال آنکه میدانی که پیامبر(ص) در غدیر خم چه گفت؟!
- [سایر] ابراهیم بن مالک اشتر از اصحاب کدام امام بوده است؟
- [سایر] قضیه این عمار رو به طور کامل و بیان ساده توضیح دهید ؟درکدام جنگ حضرت علی گفت این عمار؟چرا گفت؟چرا رهبر گفت این عمار درسال 88
- [سایر] من یه دختر ایرانی 17 ساله مسلمان هستم که دین اسلام رو قبول دارم و آن را از بهترین ادیان الهی می دانم ولی چیزهای خیلی محدودی از آن می دانم مثل زندگی نامه محدودی از پانزده پیامبر و حضرت محمد و دوازده امام معصوم و سلمان فارسی و بلال حبشی ... من می خواهم بدانم که شیعه حضرت علی واقعا کیه؟ جایگاهش چیه؟ لطفا منو راهنمایی کنید.
- [سایر] با سلام، آیا جناب عمار یاسر در قضیه سقیفه حضرت علی(ع) را یاری کردند یا نه؟
- [سایر] آیا واقعیت دارد که ابراهیم اشتر به مختار ثقفی خیانت کرد و بعد از شکت مختار به مصعب بن زبیر پیوست؟
- [سایر] سلمان فارسی در زمان خلافت عمر فرماندار مدائن بوده است، و عمار بن یاسر فرماندار کوفه بوده است، این دو نفر از یاران و شیعیان علی بوده اند، پس اگر از دیدگاه آنها عمر مرتد و ستمگر بود، چرا آنها در زمان او پُست فرمانداری را قبول کردند، چون آنها هرگز ستمگران و مرتدان را یاری نمی کردند، زیرا خداوند متعال می فرماید: "وَلا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ". (هود، 113). "و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می شود آتش شما را فرا گیرد".
- [سایر] در واقعه عاشورا ابراهیم بن مالک اشترنخعی، کجا بود و چرا در رکاب امام حسین علیه السلام حضور نداشت؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای (جلال) و (جزار) و (قلائد) چیست؟ (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ نَهَی رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنْ یعْطَی الْجَزَّارُ مِنْ جُلُودِ الْهَدْی وَ جِلَالِهَا شَیئاً). (وَ فِی رِوَایةِ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ ینْتَفَعُ بِجِلْدِ الْأُضْحِیةِ وَ یشْتَرَی بِهِ الْمَتَاعُ وَ إِنْ تُصُدِّقَ بِهِ فَهُوَ أَفْضَلُ وَ قَالَ نَحَرَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) بُدْنَهُ وَ لَمْ یعْطِ الْجَزَّارِینَ جُلُودَهَا وَ لَا قَلَائِدَهَا وَ لَا جِلَالَهَا وَ لَکنْ تَصَدَّقَ بِهِ وَ لَا تُعْطِ السَّلَّاخَ مِنْهَا شَیئاً وَ لَکنْ أَعْطِهِ مِنْ غَیرِ ذَلِک). (مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَی بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیی عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ ذَبَحَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِلَی أَنْ قَالَ وَ لَمْ یعْطِ الْجَزَّارِینَ مِنْ جِلَالِهَا وَ لَا مِنْ قَلَائِدِهَا وَ لَا مِنْ جُلُودِهَا وَ لَکنْ تَصَدَّقَ بِهِ).
- [سایر] معنای حدیث زیر چیست؟ و عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبیعمیر، عن إبراهیم بن عبد الحمید، عن مصعب بن عبد الله النوفلی، عمن رفعه قال: قَدِمَ أعرابی بِإبل له علی عهد رسول الله(ص) ... فقال: فَاسْتَهْدِنِی یا رسول الله، قال: لا، قال: بَلی یا رسول الله فَلَم یَزَل یُکَلّمُه حتّی قال: أَهْدِ لَنَا نَاقَةً وَ لَا تَجْعَلْهَا وَلْهَی.
- [آیت الله علوی گرگانی] مرسوم در بانکها این است که یک امضأ را نمیخرند ولی اشخاصی هستند که یک امضأ را هم معامله میکنند وچون عموماً این اشخاص وجه میدهند وسفته میگیرند وغالباً بعنوان قرض است و در قرض زیاده ربا است لهذا معاملات مزبور حرام وزیاده ربا است، ولی اگرخواسته باشند معاملهشان صحیح باشد وزیادهای که میگیرند ربا نباشد چند راه دارد، ودو راهش که آسانتر از بقیه است ذکر میشود: 1 - آن که وجه را که میدهد بعنوان معامله منتقل نماید نه بعنوان قرض واستقراض )مثلاً( صد هزار ریال نقد را بفروشد به پانصد دینار عراقی در زمان مشخص آن را تحویل گیرد. 2 - آن که یک جعبه کبریت یا یک طاقه دستمال یا چیز دیگری را بفروشد به ده هزار ریال بشرط این که صد هزار ریال تا مدّتمثلاً یک سال بدون منفعت قرض بدهد و یا این که کسی که قرض گرفته است ومدت آن سر آمده و میخواهد تمدید نماید طلبکار یک جعبه کبریت را به مقروض میفروشد به هزار ریال بشرط این که طلب خود را تا مدّت یک ماه بدون منفعت تمدید نماید واین چارهجویی به این نحو برایتجدید وتمدید مدت بملاحظه این است که جائز نیست ابتدأً در مقابل تجدید یا تمدید مدت طلبکار چیزی از بدهکار بگیرد وتوهّم این که این معامله صوری است زیرا که هیچکس یک جعبه کبریت را که قیمتش یک ریال است به هزار ریال نمیخرد، توهّم بیجایی است زیرا که احدی بدون جهت چنین معاملهای نمیکند اما در صورتی که صد هزار ریال قرض دادن بدون منفعت تا یکسال ضمیمه شود همه میخرند و در این موضوع چند روایت در کتاب وسایل الشیعه ابواب احکام عقود نقل فرمودهاند وما برای رفع شبهه یک روایت از آن را در اینجا نقل مینماییم: شیخ طوسی قدس ا& روحه بسند صحیح از محمّد بن اسحاق بن عمّار که موثق است روایت نموده میگوید به حضرت موسی بن جعفر8 عرض کردم: )وَیَکونُ لی عَلَی الرَّجُلِ دَراهِمُ، فَیَقولُ أخّرْنی بِها وَأنا أرْبَحُکَ فَأَبیعُهُ جُبًَّْ تَقومُ عَلَیَّ بِألْفَ دِرْهَمً بِعَشَرَِْ آلافِ دِرْهَمً أو قالَ: بِعِشْرینَ ألفَاً وَأُؤَخِّرُهُ بِالمالِ؟ قالَ: لا بَأسَ(، ترجمه: من چند درهم از شخصی طلبکارم و آنشخص خواهش میکند او را مهلت دهم و به من منفعتی برساند من جبهای را که قیمتش هزار درهم است به او به ده هزار درهم یا بیست هزار درهم میفروشم وطلب خود را تأخیر میاندازم؟ حضرت فرمودند: عیبی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده