شرح پرسش: با آن که ظلم و ستم در جهان بسیار زیاد شده، پس چرا هر چه انتظار فرج امام زمان (عج) را میکشیم، ایشان ظهور نمیکند؟ پاسخ: در مورد سخن شما ابتدا لازم است حقیقت انتظار تا حدی روشن شود. فرج، یعنی نصرت و پیروزی و گشایش، مقصود از فرج، نصرت و پیروزی حکومت عدل علوی بر حکومتهای کفر و شرک است. بنابراین، انتظار فرج، یعنی انتظار تحقق یافتن این آرمان بزرگ جهانی است. منتظر حقیقی، کسی است که حقیقتاً، خواهان تشکیل چنین حکومتی باشد. این خواسته آن گاه جدی و راست است که شخص منتظر، عامل به عدل و گریزان از ستم و تباهی باشد وگرنه، انتظار فرج، در حد یک ادعا و شعار بیمحتوا باقی خواهد ماند. از این رو، در روایات آمده است که انتظار فرج، خود فرج است؛ زیرا، کسی که حقیقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تأسیس حکومت عدل گستر او است، زندگی خود را بر پایه عدل و داد استوار میسازد و او، انسانی است که حضور و غیبت امام، در نحوه رفتار و سیر و سلوک وی تفاوتی ندارد و قبل از تشکیل حکومت عدل او، چنین حکومتی را در زندگی خود پایدار ساخته است. بنابراین، انتظار فرج حقیقی، ریشه در معرفت به حق و عدل و ایمان و عشق به آن دارد و آثار آن نیز در عمل نمایان میگردد و چنین حقیقت اصیل و عمیقی با لفظ و شعار به دست نمیآید و با بیتفاوتی و بیاعتنایی نسبت به مقدسات دینی و رسالتهای انسانی، در تعارض و تناقض است. از اینجا، نادرستی یک تفسیر از انتظار فرج روشن میشود؛ زیرا، بعضی بر این تصور خام هستند که انتظار فرج، یعنی بیتفاوتی نسبت به آنچه در جوامع بشر میگذرد و دست روی دست گذاشتن به امید این که اما زمان ظهور کند و آنان را اصلاح کند. انتظار فرج، تعهد آفرین و مسئولیتساز است و با بیتفاوتی و بیاعتنایی به سرنوشت بشر و حقیقت و فضیلت، منافات دارد. انتظار فرج، یعنی: الف. معرفت امام معصوم و عادل و پیشوای فضیلت؛ ب. ایمان به امامت و قیادت رهبری الهی و عدالت پیشه؛ ت. عشق به عدالت و ارزشهای انسانی؛ ج. امید به آیندهای روشتن و نوید بخش؛ د. تلاش برای برقراری حکومتی عدل پیشه و عدل گستر؛ و. رعایت موازین و قوانین دینی و اخلاقی؛ ز. داشتن روحیهی تعهد و مسئولیت پذیری. این انتظار فرج است که بهترین اعمال و بهترین عبادت است و چنین منتظری، مقامی عالی دارد و هرگاه در زمان غیبت از دنیا برود، به منزلهی کسی است که پس از ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد میکند.(بحار الانوار، ج 52، ص125). ممکن است مراد شما این باشد که با توجه به این که در هر عصری و در هر ملتی که ظلم و ستم شود، اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان بیشتر میشود، وقتی در زمانی که ما، در آن زندگی میکنیم و ظلم و ستم در همه جا بیداد میکند، باز هم این عقیده بیشتر شده است و در واقع، برای خیلیها به مانند یک افسانه تبدیل شده است تا واقعیت، و حتی موجب دلسردی خیلیها شده است. این چگونه قابل توجیه است؟ در پاسخ باید گفت: در روایات متعدد، از معصومان(علیهم السلام) رسیده است که دوران غیبت، دوران امتحان و آزمایش مردم است. باید تلاش کرد تا با تقویت باورها و اعتقادات در مقابل سختیهای زمان غیبت، مقاومت کرد و در عین حال، خود را برای ظهور و شرکت در قیام امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آماده ساخت. این که بعضی از مردم، به خاطر طولانی شدن غیبت، گرفتار یأس و ناامیدی میشوند؛ به سبب ضعف ایمان و معرفت نسبت به حجت خدا و نیز عدم شناخت و آگاهی نسبت به شرایط ظهور است. اینان گمان میکنند وقتی در عرصههای مختلف اجتماعی، ظلم و فساد فراوان گردید، امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باید برای انتقام از ظالمان و برپایی عدالت، قیام کند، حال آن که ظهور عدالت و برپایی دولت مهدوی، مثل هر انقلاب و حکومت دیگری، نیاز به تحقق شرایط و زمینههایی دارد و آنها که طالب عدالتاند، باید برای برپایی دولت عدل، تلاش کنند تا زمینههای آن، هرچه زودتر فراهم گردد، و روحیه ظلم پذیری و بیتفاوتی نسبت به وضع موجود جامعه را، به ظلم ستیزی و جدیت تبدیل کنند. و ممکن است مراد شما این باشد: چرا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با انسانها در ارتباط نیست؟ دورانی که در آن قرار داریم، دوران غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، و ویژگی کلی و اصلی این دوران، آن است که امکان ارتباط با آن وجود مقدس، برای کسی میسر و ممکن نیست. بنابراین، انتظار ارتباط و دیدار، امری برخلاف حکمت و مصلحت امر غیبت است. اما این، به آن معنا نیست که حضرت در میان ما نباشد و ما از فیض حضور آن وجود مقدس بیبهره باشیم، بلکه حضرت، به صورت نا شناس، در میان افراد رفت و آمد دارند و بر احوال مردم آگاهی دارند و آنچه به صلاح آنان و متناسب با فرایند ظهور است، انجام میدهند. چه بسیار افرادی که از محضر آن عزیز بهره بردند و راهنماییها و ارشادات آن حضرت را شنیدهاند هر چند که او را نشناختند و یا حتی گاهی گفتار و هدایتهای او را نیز نپذیرفتند. بنابراین، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با ما ارتباط دارد و به عبارت دقیقتر او در میان ما است، ولی ما از او غافل هستیم. البته در مواردی، برخی از افراد که به فیض حضور آن حضرت رسیدهاند، ایشان را شناختهاند که معمولاً این شناخت، بعد از دیدار بوده است و حظ این دیدار را برای همیشه، برای خود حفظ کردهاند. نکتهای که نباید از آن غفلت داشت، این است که عدم امکان ارتباط و یا حتی دیدار، علاوه بر آن که مطابق فلسفهی غیبت است، علل و عوامل دیگری نیز میتواند داشته باشد، مثلاً فرد، آمادگی دیداری را که به دنبال آن شناخت باشد ندارد و چنین دیداری، به مصلحت او نیست. یا روح و روان او، چنان تاریک و آلوده است که جایی برای وجود نورانی و مقدس حضرت، باقی نگذاشته است، یا خدا میخواهد او را به وسیله فراق و دوری آزمایش و امتحان کند و ... . از طرف دیگر، باید توجه داشت که ارتباط مستقیم افراد با امام، زمینهی استفادههای نا به جا و ادعاهای دروغین را برای کسانی که ظرفیت یا اهلیت ندارند، ایجاد میکند که منجر به فریب مردم و انحراف تودهها میشود و خطرات آن، بر کسی پوشیده نیست.
شرح پرسش:
با آن که ظلم و ستم در جهان بسیار زیاد شده، پس چرا هر چه انتظار فرج امام زمان (عج) را میکشیم، ایشان ظهور نمیکند؟
پاسخ:
در مورد سخن شما ابتدا لازم است حقیقت انتظار تا حدی روشن شود.
فرج، یعنی نصرت و پیروزی و گشایش، مقصود از فرج، نصرت و پیروزی حکومت عدل علوی بر حکومتهای کفر و شرک است. بنابراین، انتظار فرج، یعنی انتظار تحقق یافتن این آرمان بزرگ جهانی است. منتظر حقیقی، کسی است که حقیقتاً، خواهان تشکیل چنین حکومتی باشد. این خواسته آن گاه جدی و راست است که شخص منتظر، عامل به عدل و گریزان از ستم و تباهی باشد وگرنه، انتظار فرج، در حد یک ادعا و شعار بیمحتوا باقی خواهد ماند. از این رو، در روایات آمده است که انتظار فرج، خود فرج است؛ زیرا، کسی که حقیقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تأسیس حکومت عدل گستر او است، زندگی خود را بر پایه عدل و داد استوار میسازد و او، انسانی است که حضور و غیبت امام، در نحوه رفتار و سیر و سلوک وی تفاوتی ندارد و قبل از تشکیل حکومت عدل او، چنین حکومتی را در زندگی خود پایدار ساخته است.
بنابراین، انتظار فرج حقیقی، ریشه در معرفت به حق و عدل و ایمان و عشق به آن دارد و آثار آن نیز در عمل نمایان میگردد و چنین حقیقت اصیل و عمیقی با لفظ و شعار به دست نمیآید و با بیتفاوتی و بیاعتنایی نسبت به مقدسات دینی و رسالتهای انسانی، در تعارض و تناقض است. از اینجا، نادرستی یک تفسیر از انتظار فرج روشن میشود؛ زیرا، بعضی بر این تصور خام هستند که انتظار فرج، یعنی بیتفاوتی نسبت به آنچه در جوامع بشر میگذرد و دست روی دست گذاشتن به امید این که اما زمان ظهور کند و آنان را اصلاح کند. انتظار فرج، تعهد آفرین و مسئولیتساز است و با بیتفاوتی و بیاعتنایی به سرنوشت بشر و حقیقت و فضیلت، منافات دارد.
انتظار فرج، یعنی:
الف. معرفت امام معصوم و عادل و پیشوای فضیلت؛
ب. ایمان به امامت و قیادت رهبری الهی و عدالت پیشه؛
ت. عشق به عدالت و ارزشهای انسانی؛
ج. امید به آیندهای روشتن و نوید بخش؛
د. تلاش برای برقراری حکومتی عدل پیشه و عدل گستر؛
و. رعایت موازین و قوانین دینی و اخلاقی؛
ز. داشتن روحیهی تعهد و مسئولیت پذیری.
این انتظار فرج است که بهترین اعمال و بهترین عبادت است و چنین منتظری، مقامی عالی دارد و هرگاه در زمان غیبت از دنیا برود، به منزلهی کسی است که پس از ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد میکند.(بحار الانوار، ج 52، ص125).
ممکن است مراد شما این باشد که با توجه به این که در هر عصری و در هر ملتی که ظلم و ستم شود، اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان بیشتر میشود، وقتی در زمانی که ما، در آن زندگی میکنیم و ظلم و ستم در همه جا بیداد میکند، باز هم این عقیده بیشتر شده است و در واقع، برای خیلیها به مانند یک افسانه تبدیل شده است تا واقعیت، و حتی موجب دلسردی خیلیها شده است. این چگونه قابل توجیه است؟
در پاسخ باید گفت:
در روایات متعدد، از معصومان(علیهم السلام) رسیده است که دوران غیبت، دوران امتحان و آزمایش مردم است. باید تلاش کرد تا با تقویت باورها و اعتقادات در مقابل سختیهای زمان غیبت، مقاومت کرد و در عین حال، خود را برای ظهور و شرکت در قیام امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آماده ساخت. این که بعضی از مردم، به خاطر طولانی شدن غیبت، گرفتار یأس و ناامیدی میشوند؛ به سبب ضعف ایمان و معرفت نسبت به حجت خدا و نیز عدم شناخت و آگاهی نسبت به شرایط ظهور است. اینان گمان میکنند وقتی در عرصههای مختلف اجتماعی، ظلم و فساد فراوان گردید، امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باید برای انتقام از ظالمان و برپایی عدالت، قیام کند، حال آن که ظهور عدالت و برپایی دولت مهدوی، مثل هر انقلاب و حکومت دیگری، نیاز به تحقق شرایط و زمینههایی دارد و آنها که طالب عدالتاند، باید برای برپایی دولت عدل، تلاش کنند تا زمینههای آن، هرچه زودتر فراهم گردد، و روحیه ظلم پذیری و بیتفاوتی نسبت به وضع موجود جامعه را، به ظلم ستیزی و جدیت تبدیل کنند.
و ممکن است مراد شما این باشد: چرا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با انسانها در ارتباط نیست؟
دورانی که در آن قرار داریم، دوران غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، و ویژگی کلی و اصلی این دوران، آن است که امکان ارتباط با آن وجود مقدس، برای کسی میسر و ممکن نیست. بنابراین، انتظار ارتباط و دیدار، امری برخلاف حکمت و مصلحت امر غیبت است. اما این، به آن معنا نیست که حضرت در میان ما نباشد و ما از فیض حضور آن وجود مقدس بیبهره باشیم، بلکه حضرت، به صورت نا شناس، در میان افراد رفت و آمد دارند و بر احوال مردم آگاهی دارند و آنچه به صلاح آنان و متناسب با فرایند ظهور است، انجام میدهند. چه بسیار افرادی که از محضر آن عزیز بهره بردند و راهنماییها و ارشادات آن حضرت را شنیدهاند هر چند که او را نشناختند و یا حتی گاهی گفتار و هدایتهای او را نیز نپذیرفتند. بنابراین، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با ما ارتباط دارد و به عبارت دقیقتر او در میان ما است، ولی ما از او غافل هستیم. البته در مواردی، برخی از افراد که به فیض حضور آن حضرت رسیدهاند، ایشان را شناختهاند که معمولاً این شناخت، بعد از دیدار بوده است و حظ این دیدار را برای همیشه، برای خود حفظ کردهاند.
نکتهای که نباید از آن غفلت داشت، این است که عدم امکان ارتباط و یا حتی دیدار، علاوه بر آن که مطابق فلسفهی غیبت است، علل و عوامل دیگری نیز میتواند داشته باشد، مثلاً فرد، آمادگی دیداری را که به دنبال آن شناخت باشد ندارد و چنین دیداری، به مصلحت او نیست. یا روح و روان او، چنان تاریک و آلوده است که جایی برای وجود نورانی و مقدس حضرت، باقی نگذاشته است، یا خدا میخواهد او را به وسیله فراق و دوری آزمایش و امتحان کند و ... .
از طرف دیگر، باید توجه داشت که ارتباط مستقیم افراد با امام، زمینهی استفادههای نا به جا و ادعاهای دروغین را برای کسانی که ظرفیت یا اهلیت ندارند، ایجاد میکند که منجر به فریب مردم و انحراف تودهها میشود و خطرات آن، بر کسی پوشیده نیست.
- [سایر] فلسفه انتظار فرج امام زمان (عج) چیست؟
- [سایر] نشانه های ظهور امام زمان (عج) چیست؟ آیا فرج نزدیک است؟
- [سایر] آیا انتظار ظهور حضرت مهدی (عج) با انتظار قیامت منافات ندارد؟
- [سایر] اعتقاد به مهدویت و انتظار ظهور امام زمان (عج)، مردم را از عمل و مبارزه بازمیدارد!
- [سایر] چگونه انتظار فرج و عشق به امام زمان(عج) را به کودکان آموزش دهیم؟
- [سایر] چرا باید برای تعجیل فرج امام زمان (عج) دعا کنیم و وظایف منتظران ظهور ایشان چیست؟
- [سایر] انتظار فرج امام زمان علیه السلام چه فضیلتی دارد؟
- [سایر] آیا انتظار فرج امام زمان (عج) به معنای سکوت و بیتفاوتی در برابر ظلم و فساد است؟
- [سایر] پرسش: در زمان انتظار ظهور امام زمان (عج) هستیم ، چکار کنیم تا آقا از ما راضی و خشنود باشند ؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اشهد ان علیا ولی اللّه جزو اذان و اقامه نیست؛ ولی خوب است بعد از اشهد ان محمدا رسول اللّه به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر: یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اشهد ان لا اله الا اللّه: یعنی شهادت می دهم که خدائی سزاوار پرستش نیست جز خدائی که یکتا و بی همتا است. اشهد ان محمدا رسول اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبداللّه (ص) پیغمبر و فرستاده خدا است. اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاه و السلام امیر مؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حی علی الصلاه: یعنی بشتاب برای نماز. حی علی الفلاح: یعنی بشتاب برای رستگاری. حی علی خیر العمل: یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قد قامت الصلاه: یعنی به تحقیق نماز بر پا شد. لا اله الا اللّه: یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است.