فدک نام دهکدهای است که در 60 کیلومتری شهر مدینة النبی واقع شده، این منطقه سرسبز و پر از درخت یکی از مناطق خیبر است و یهودیان مدینه در آن سکنی داشتند و به زراعت و باغداری میپرداختند و از این منطقه حاصلخیز درآمدهای خوبی به دست میآوردند. بعد از این که قلعه خیبر به دست امیر المؤمنین علیه السلام فتح شد، یهودیان فدک اقدام به صلح با پیامبر کردند که بخشی از این زمینها را در اختیار آن حضرت گذاشتند و حضرت در آن جا درختان نخلی با دست مبارک خویش کاشت و آن جا را به حکم آیه قرآن به زهرا سلام الله علیها داد.[1] بعد از رحلت پیامبر، خلیفه اول، خدمتکاران آن را اخراج و آن را تصرف نمود و زهرا نتوانست حق خویش را از او بگیرد، خلیفه دوم آن را به یهودیان بازگرداند و بخشی از آن را از یهودیان خرید. خلیفه سوم آن را به مروان و دیگران بخشید و تا زمان عمر بن عبدالعزیز از دست فرزندان حضرت زهرا خارج بود. با شروع حکومت عمر بن عبدالعزیز وی فدک را به فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها بازگرداند، ولی یزید بن عبدالملک مجدداً از آنها باز پس گرفت. سفاح خلیفه عباسی به عبدالله محض بازگرداند، ولی منصور دوانیقی مجدداً فدک را غصب کرد، مهدی عباسی دوباره به فرزندان فاطمه برگرداند، ولی موسی بن مهدی آن را پس گرفت. مأمون آن را طی حکمی کتبی به فرزندان زهرا سلام الله علیها بازگرداند. اصبح وجه الزمان قد ضحکا بِرَدِّ مامون هاشم فدکاً (دعبل خزاعی)[2] ولی بعد از مأمون معتصم این ملک را از فرزندان فاطمه پس گرفته و آن را به عمر بازیار واگذار کرده و عبدالله بن عمر بازیار درختانی را که پیامبر کاشته بود قطع نمود و به دنبال آن فلج شد.[3] از محصول آن فرزندان فاطمه به حجاج و زائرین اطعام مینمودند، بعد از انقراض خلافت عباسی و تشکیل دولت و خلافت عثمانی که تمام عربستان زیر حکومت عثمانیان درآمد، سرنوشت این منطقه نامعلوم بوده ولی قطعاً از دوره متوکل از دست فرزندان فاطمه خارج شده و بیش از این در منابع تاریخی به مسئله فدک پرداخته نشده است. درباره موقعیت فعلی فدک که در چه وضعی قرار دارد؟ امروزه حره فدک را حره هتیم گویند، که در شرق حره خیبر قرار دارد و مرکز سرزمین یدرع در جنوب، حر‌ه فدک را اکنون الحویط میخوانند. در صدر اسلام نیز فدک به عنوان یکی از قراء تابع خیبر محسوب میشد که به دست پیامبر اکرم ص به صلح رسید. مولف کتاب مدینه شناسی مینویسد در جستجوی سرزمین فدک (و موقعیت فعلی آن) تلاشهای زیادی کردم تا این که پی بردم که امروزه نامی از آن باقی نمانده و به جای آن سرزمین حائط که تابع امارات حائل و در مغرب الحلیفه و جنوب ضرغد دقیقاً در حد مرز شرقی خیبر (محل خیبر) ایجاد شده است. در آن ایامی که به جستجوی سرزمین فدک مطرح در تاریخ بودم که حائط امروز باشد، تا پایان سال 1975 م آن را منطقهای شامل 21 روستا یافتم که حدود 11000 نفر جمعیت داشت در حالی که سکنه مرکز الحائط تا آن سال بیش از 1400 نفر نبودند اما این سرزمین هم چنان پوشیده از نخلستانها و برخوردار از امکانات کشاورزی و درعین حال مجاور سرزمینهای خشک حره و تابش آفتاب بوده است. منطقه حائط (فدک) اکنون موقعیت سابق خود را که در مسیر راه مدینه بود از دست داده و متروک است.[4] با این توصیف به نظر میرسد اکنون آن منطقه در تصرف ساکنان آن منطقه بوده که زیر نظر دولت سعودی میباشد و در آمد آن نیز در امرار معاش ساکنان مصرف میگردد و شخص خاصی مالک آن نیست. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فدک، سید احمد فالی. 2. تاریخ مدینه، ابوزید بن شبه، ترجمه دکتر صابری. پاورقی ها: [1] . اسراء/26؛ حشر/6 و 7؛ و بلاذری، فتوح البلدان، قم، منشورات الارومیه، 1404، ص 42 47 و ص 36 42؛ و مدنی، عبدالعزیز، التاریخ الامین، قم، انتشارات امین، 1418، ص 46 و 51. [2] . صدر، محمد باقر، الفدک فی التاریخ، تحقیق دکتر عبدالجبار شراره، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، بیتا، ص 35 48، سمهودی؛ وفاء الوفاء، ج 2، ص1026؛ و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 28؛ و ابوزید عمر بن شبه النمیری البصری، تاریح مدینه، قم، دار الفکر، 1410، ص 173 262. [3] . فالی، سید احمد، فدک، قم، مجمع الذخائر اسلامی، چاپ دوم، 78، ص 183. [4] . نجفی، محمد باقر، مدینه شناسی، آلمان، ناشر سفارت ایران در بن، 1375، ص 335 340؛ و محمد محمد حسن شراب، المعالم الاثیره فی السنه و السیره، دمشق، دار العلم، 1411، ص 215.
فدک نام دهکدهای است که در 60 کیلومتری شهر مدینة النبی واقع شده، این منطقه سرسبز و پر از درخت یکی از مناطق خیبر است و یهودیان مدینه در آن سکنی داشتند و به زراعت و باغداری میپرداختند و از این منطقه حاصلخیز درآمدهای خوبی به دست میآوردند. بعد از این که قلعه خیبر به دست امیر المؤمنین علیه السلام فتح شد، یهودیان فدک اقدام به صلح با پیامبر کردند که بخشی از این زمینها را در اختیار آن حضرت گذاشتند و حضرت در آن جا درختان نخلی با دست مبارک خویش کاشت و آن جا را به حکم آیه قرآن به زهرا سلام الله علیها داد.[1] بعد از رحلت پیامبر، خلیفه اول، خدمتکاران آن را اخراج و آن را تصرف نمود و زهرا نتوانست حق خویش را از او بگیرد، خلیفه دوم آن را به یهودیان بازگرداند و بخشی از آن را از یهودیان خرید. خلیفه سوم آن را به مروان و دیگران بخشید و تا زمان عمر بن عبدالعزیز از دست فرزندان حضرت زهرا خارج بود. با شروع حکومت عمر بن عبدالعزیز وی فدک را به فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها بازگرداند، ولی یزید بن عبدالملک مجدداً از آنها باز پس گرفت. سفاح خلیفه عباسی به عبدالله محض بازگرداند، ولی منصور دوانیقی مجدداً فدک را غصب کرد، مهدی عباسی دوباره به فرزندان فاطمه برگرداند، ولی موسی بن مهدی آن را پس گرفت. مأمون آن را طی حکمی کتبی به فرزندان زهرا سلام الله علیها بازگرداند.
اصبح وجه الزمان قد ضحکا بِرَدِّ مامون هاشم فدکاً (دعبل خزاعی)[2]
ولی بعد از مأمون معتصم این ملک را از فرزندان فاطمه پس گرفته و آن را به عمر بازیار واگذار کرده و عبدالله بن عمر بازیار درختانی را که پیامبر کاشته بود قطع نمود و به دنبال آن فلج شد.[3]
از محصول آن فرزندان فاطمه به حجاج و زائرین اطعام مینمودند، بعد از انقراض خلافت عباسی و تشکیل دولت و خلافت عثمانی که تمام عربستان زیر حکومت عثمانیان درآمد، سرنوشت این منطقه نامعلوم بوده ولی قطعاً از دوره متوکل از دست فرزندان فاطمه خارج شده و بیش از این در منابع تاریخی به مسئله فدک پرداخته نشده است.
درباره موقعیت فعلی فدک که در چه وضعی قرار دارد؟ امروزه حره فدک را حره هتیم گویند، که در شرق حره خیبر قرار دارد و مرکز سرزمین یدرع در جنوب، حره فدک را اکنون الحویط میخوانند. در صدر اسلام نیز فدک به عنوان یکی از قراء تابع خیبر محسوب میشد که به دست پیامبر اکرم ص به صلح رسید. مولف کتاب مدینه شناسی مینویسد در جستجوی سرزمین فدک (و موقعیت فعلی آن) تلاشهای زیادی کردم تا این که پی بردم که امروزه نامی از آن باقی نمانده و به جای آن سرزمین حائط که تابع امارات حائل و در مغرب الحلیفه و جنوب ضرغد دقیقاً در حد مرز شرقی خیبر (محل خیبر) ایجاد شده است. در آن ایامی که به جستجوی سرزمین فدک مطرح در تاریخ بودم که حائط امروز باشد، تا پایان سال 1975 م آن را منطقهای شامل 21 روستا یافتم که حدود 11000 نفر جمعیت داشت در حالی که سکنه مرکز الحائط تا آن سال بیش از 1400 نفر نبودند اما این سرزمین هم چنان پوشیده از نخلستانها و برخوردار از امکانات کشاورزی و درعین حال مجاور سرزمینهای خشک حره و تابش آفتاب بوده است. منطقه حائط (فدک) اکنون موقعیت سابق خود را که در مسیر راه مدینه بود از دست داده و متروک است.[4] با این توصیف به نظر میرسد اکنون آن منطقه در تصرف ساکنان آن منطقه بوده که زیر نظر دولت سعودی میباشد و در آمد آن نیز در امرار معاش ساکنان مصرف میگردد و شخص خاصی مالک آن نیست.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فدک، سید احمد فالی.
2. تاریخ مدینه، ابوزید بن شبه، ترجمه دکتر صابری.
پاورقی ها:
[1] . اسراء/26؛ حشر/6 و 7؛ و بلاذری، فتوح البلدان، قم، منشورات الارومیه، 1404، ص 42 47 و ص 36 42؛ و مدنی، عبدالعزیز، التاریخ الامین، قم، انتشارات امین، 1418، ص 46 و 51.
[2] . صدر، محمد باقر، الفدک فی التاریخ، تحقیق دکتر عبدالجبار شراره، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، بیتا، ص 35 48، سمهودی؛ وفاء الوفاء، ج 2، ص1026؛ و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 28؛ و ابوزید عمر بن شبه النمیری البصری، تاریح مدینه، قم، دار الفکر، 1410، ص 173 262.
[3] . فالی، سید احمد، فدک، قم، مجمع الذخائر اسلامی، چاپ دوم، 78، ص 183.
[4] . نجفی، محمد باقر، مدینه شناسی، آلمان، ناشر سفارت ایران در بن، 1375، ص 335 340؛ و محمد محمد حسن شراب، المعالم الاثیره فی السنه و السیره، دمشق، دار العلم، 1411، ص 215.
- [سایر] امروزه فدک دست کیست و عوائد آن صرف چه اموری میشود؟
- [سایر] امروزه فدک دست کیست و عوائد آن صرف چه اموری میشود؟
- [سایر] خَبّاب بن ارت کیست، و در چه اموری میتواند الگو باشد؟
- [سایر] پولی که به دفتر رهبری می رسد صرف چه اموری می شود؟
- [آیت الله بروجردی] اگر حاج مقداری از پول مخمّس خود به مصرف حج خود برساند میتواند به مقداری که صرف نموده از عواید سال خود بردارد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] تعیین تولیت موقوفات عام بر عهده کیست؟ جزء اموری است که به اداره کشور اسلامی ارتباط دارد یا صرفاً مسئلۀ فردی محض است ؟
- [سایر] تعیین امام به دست کیست؟
- [سایر] مرگ انسان به دست کیست؟ خدا یا عزرائیل؟
- [سایر] مرگ انسان به دست کیست ؟ خدا ، یا عزرائیل ؟
- [سایر] ماجرای فدک چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر طفل صغیری سرمایهای داشته باشد و از آن منافعی به دست آید، لازم نیست خُمس آن پرداخت شود، مگر این که بعد از بلوغ تا یک سال آن را در مخارج خود صرف نکند.
- [آیت الله اردبیلی] کافر میتواند از طرف مسلمان وکیل شود، مگر در اموری که اسلام شرط عامل باشد، هم چنانکه مسلمان نیز میتواند وکیل کافر شود.
- [آیت الله مظاهری] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد میدهد باید ملاحظه اهمیّت شود و مجرّد ضرر قابل توجّه موجب سقوط آن نمیشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] هرگاه بین کسانی که مال را برای انان وقف کرده اند به طوری اختلاف پیدا شود که اگر مال وقف را نفروشند خوف تلف مال وقف یا جانی باشد می توانند ان مال را بفروشند و باید به عوض ان مالی بخرند و بر طبق وقف اول عواید ان را در مصرفی که واقف معین کرده صرف کنند و در صورت عدم امکان به مصرفی که به مقصود وقف کننده نزدیک تر است برسانند و همچنین است اگر واقف شرط کند که اگر صلاح در فروش وقف باشد بفروشند
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر مسجد خراب شود نمی توانند زمین آن را بفروشند یا داخل ملک و جاده کنند، حتی فروختن در و پنجره ها و چیزهای دیگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود باید آنها را صرف تعمیر همان مسجد کنند و هرگاه به درد آن مسجد نخورد باید در مساجد دیگر صرف شود و اگر به درد مساجد دیگر نیز نخورد باید آن را بفروشند و پولش را اگر ممکن است صرف تعمیر همان مسجد و گرنه صرف تعمیر مسجد دیگر نمایند.
- [آیت الله سبحانی] اگر مال حلالی با حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند که صاحب آن از چند نفر معین بیرون نیست ولی نتواند بفهمد کیست، اگر می تواند همه آنها را با تقسیم راضی سازد وگرنه قرعه بیندازد و به نام هر کس افتاد، مال را به او بدهد. 5 جواهری که با غواصی به دست می آید
- [آیت الله علوی گرگانی] فروختن در وپنجره وچیزهای دیگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود، باید اینها را صرف تعمیر همان مسجد کنند و چنانچه بدرد آن مسجد نخورد، در مسجد دیگر مصرف شود، ولی اگر بدرد مسجدهای دیگر هم نخورد، میتوانند آن را بفروشند وپول آن را اگر ممکن است صرف تعمیر همان مسجد وگرنه صرف تعمیر مسجد دیگر نمایند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اموال مسجد را, خواه اجزای ساختمان آن باشد مانند در و پنجره یا نباشد مانند فرش نمی توان در غیر آن مسجد صرف کرد . در صورت خراب شدن مسجد می توان آن ها را فروخت و صرف تعمیر آن مسجد نمود و اگر تعمیر آن مسجد ممکن نباشد, صرف مسجد دیگر شود.
- [آیت الله مظاهری] زکات را خوب است در این زمان به مجتهد جامع الشرایط یا وکیل او بدهند تا صرف فقرا و تقویت اسلام و مصالح مسلمین بنماید ولی خود زکات دهنده هم میتواند در همان موارد صرف نماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .در صورت امکان, رساندن خمس به مستحق آن, کفایتِ صرف جدا کردنِ مقدار خمس , مورد اشکال است چنان که به صرف جدا کردن از بقیه مال, بعید است که در خمس بودن تعیّن پیدا کند.