داستان طوفان نوح اختصاص به قرآن نداشته بلکه در تورات و دیگر کتابهای مقدس ادیان آمده و تمام ارباب ملل و نحل آن را نقل کرده بوقوع آن اعتراف کرده اند: 1. در تورات در اصحاح هشتم از سفر پیدایش چنین می گوید: از هر حیوانی هفت، هفت بردار تا نسل در زمین منقطع نگردد و جای دیگر گوید: آب انبوهی روی زمین را فرا گرفت و تمام کوههای مرتفع و بلند را پوشانید و تمام جانداران را کشت بالاخره داستان نوح و طوفان را در سفر پیدایش از تورات اصحاح 6 و 7 و 8 و 9 بخوانید و در تورات تصریح می کند که در اثر طوفان نوح تمام موجودات زنده بجز آنچه در کشتی قرار گرفته بودند کشته شدند و می گوید نوح در زمین پدربینی نوع بشر است چه در اثر طوفان همه هلاک و نسل های بعدی فقط به نوح منتهی می شوند ورجوع کنید به قاموس کتاب مقدمی ماده ی نوح. علاوه بر تورات داستان طوفان نوح در فرهنگهای دیگر نیز نقل شده است. 2. حکمای یونان نقل کرده اند که کاهنهای مصری به سولون حکیم یونانی گفتند که آسمان طوفانی راه انداخته و تمام بشر را هلاک ساخته است. 3. از فلاسفه ی پیشین فارس نقل شده است که طوفانی بوجود آمده و خدا توسط آن روی زمین را غرق آب ساخته است. 4. اگر چه زرتشیان، عمومی و جهانی بود طوفان راانکار کرده و گفته اند اختصاص به منطقه ی عراق داشته و بحدود کردستان کشیده شده است لیکن در کتاب اوستا که کتاب مقدس آنان است آمده است که طوفانی واقع شده است و تمام روی زمین غرق آب گشته است. 5. کلدانیون که طوفان در شهر آنان واقع شده نقل کرده اند زیزستروس پس از فوت پدرش در خواب دیدکه آبهای طوفانی گشتند و تمام بشر را غرق می نمایند و می کشند. 6. قدمای هند نیز داستان طوفان نوح را بطور افسانه نقل کرده اند. 7. براهمه نیز مانند مجوس عمومیت طوفان را انکار کرده اند ولی روایت کرده اند که طوفانهای متعددی در (ژاپن)، (چین)، (مکزیک) اتفاق افتاده است. قرآن نیز استان طوفان نوح را متذکر شده و کلیاتی درباره ی آن بیان داشته است. در خاتمه مناسب است خبری را که در روزنامه ی کیهان شماره ی یک اول سپتامبر سال 1962 میلادی از قول خبرگزاری آسوشتید پرس منتشر گردید یادآور شویم و خلاصه ی آن چنین است: (عده ای از دانشمندان آمریکایی به راهنمایی برخی از رجال ارتش ترک در قسمتی از قله های آراراط واقع در جنوب شرقی ترکیه در ارتفاع(1400) متربه تکه های چوبی برخورد کردند که خود نشان می دهد که آنها از اسکلت یک کشتی قدیمی و بزرگ است که در آنجا افتاده است. و برخی از پاره های چوپ از لحاظ قدیمی به (2500) سال قبل از میلاد می رسد حکایت می کند بالاخره پاره چوبها را جع کرده و به سانفرانسیسکو فرستانده تا تحقیق و مطالعه کنند و ببینند آیا ممکن است این پاره چوبها با کشتی نوح و طوفان او تطبیق گردد؟ تذکر این نکته لازم است که ذکر عباراتی از توراث درآینی برای اثبات مطلب برای مسیحیان و یهودیان بود والا تورات کنونی در نظر ما بیش از یک کتاب تاریخی غیر معتبر که پر از اشکالات است ارزشی ندارد. www.eporsesh.com
داستان طوفان نوح اختصاص به قرآن نداشته بلکه در تورات و دیگر کتابهای مقدس ادیان آمده و تمام ارباب ملل و نحل آن را نقل کرده بوقوع آن اعتراف کرده اند:
1. در تورات در اصحاح هشتم از سفر پیدایش چنین می گوید: از هر حیوانی هفت، هفت بردار تا نسل در زمین منقطع نگردد و جای دیگر گوید: آب انبوهی روی زمین را فرا گرفت و تمام کوههای مرتفع و بلند را پوشانید و تمام جانداران را کشت بالاخره داستان نوح و طوفان را در سفر پیدایش از تورات اصحاح 6 و 7 و 8 و 9 بخوانید و در تورات تصریح می کند که در اثر طوفان نوح تمام موجودات زنده بجز آنچه در کشتی قرار گرفته بودند کشته شدند و می گوید نوح در زمین پدربینی نوع بشر است چه در اثر طوفان همه هلاک و نسل های بعدی فقط به نوح منتهی می شوند ورجوع کنید به قاموس کتاب مقدمی ماده ی نوح.
علاوه بر تورات داستان طوفان نوح در فرهنگهای دیگر نیز نقل شده است.
2. حکمای یونان نقل کرده اند که کاهنهای مصری به سولون حکیم یونانی گفتند که آسمان طوفانی راه انداخته و تمام بشر را هلاک ساخته است.
3. از فلاسفه ی پیشین فارس نقل شده است که طوفانی بوجود آمده و خدا توسط آن روی زمین را غرق آب ساخته است.
4. اگر چه زرتشیان، عمومی و جهانی بود طوفان راانکار کرده و گفته اند اختصاص به منطقه ی عراق داشته و بحدود کردستان کشیده شده است لیکن در کتاب اوستا که کتاب مقدس آنان است آمده است که طوفانی واقع شده است و تمام روی زمین غرق آب گشته است.
5. کلدانیون که طوفان در شهر آنان واقع شده نقل کرده اند زیزستروس پس از فوت پدرش در خواب دیدکه آبهای طوفانی گشتند و تمام بشر را غرق می نمایند و می کشند.
6. قدمای هند نیز داستان طوفان نوح را بطور افسانه نقل کرده اند.
7. براهمه نیز مانند مجوس عمومیت طوفان را انکار کرده اند ولی روایت کرده اند که طوفانهای متعددی در (ژاپن)، (چین)، (مکزیک) اتفاق افتاده است.
قرآن نیز استان طوفان نوح را متذکر شده و کلیاتی درباره ی آن بیان داشته است.
در خاتمه مناسب است خبری را که در روزنامه ی کیهان شماره ی یک اول سپتامبر سال 1962 میلادی از قول خبرگزاری آسوشتید پرس منتشر گردید یادآور شویم و خلاصه ی آن چنین است:
(عده ای از دانشمندان آمریکایی به راهنمایی برخی از رجال ارتش ترک در قسمتی از قله های آراراط واقع در جنوب شرقی ترکیه در ارتفاع(1400) متربه تکه های چوبی برخورد کردند که خود نشان می دهد که آنها از اسکلت یک کشتی قدیمی و بزرگ است که در آنجا افتاده است.
و برخی از پاره های چوپ از لحاظ قدیمی به (2500) سال قبل از میلاد می رسد حکایت می کند بالاخره پاره چوبها را جع کرده و به سانفرانسیسکو فرستانده تا تحقیق و مطالعه کنند و ببینند آیا ممکن است این پاره چوبها با کشتی نوح و طوفان او تطبیق گردد؟
تذکر این نکته لازم است که ذکر عباراتی از توراث درآینی برای اثبات مطلب برای مسیحیان و یهودیان بود والا تورات کنونی در نظر ما بیش از یک کتاب تاریخی غیر معتبر که پر از اشکالات است ارزشی ندارد.
www.eporsesh.com
- [سایر] طوفان نوح چگونه بوده است؟
- [سایر] آیا طوفان نوح همه عالم را فراگرفته یا تنها دیار حضرت نوح را؟
- [سایر] آیا طوفان نوح همه عالم را فراگرفته یا تنها دیار حضرت نوح را؟
- [سایر] پس از طوفان نوح(ع)، انسان چگونه در زمین پراکنده شد؟ و مدت پیامبری حضرت نوح چقدر بود؟
- [سایر] از نظر عقلی چگونه می توان داستانی مثل طوفان نوح را قبول کرد؟
- [سایر] آیا در غیر از قرآن نیز داستان طوفان نوح بیان شده است؟
- [سایر] در رابطه با کیفیت طوفان نوح و چگونگی کشتی آن حضرت و مسافرین آن توضیح فرمایید؟
- [سایر] چرا در توفان نوح کودکان کافران مشمول عذاب شدند بااینکه کودکان به حد تکلیف و تعقل نرسیده اند؟
- [سایر] آیا در منابع اسلامی به موضوع ختم سوره انعام و دعاهای مرتبط با چنین ختمی اشاره شده است؟
- [سایر] در منابع اهل سنت چه اسنادی در مورد حدیث سفینه نوح موجود است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که نمیتواند بنشیند, باید ایستاده نیّت سجده نماید و با اشاره سر و اگر ممکن نبود, با اشاره چشمها و اگر ممکن نبود, به نیت قلبی اکتفا نماید و احتیاط لازم, اشاره کردن با دست و مانند آن است.
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که نمی تواند حرف بزند ، اگر با اشاره حرف بزند ، اگر با اشاره حرف بزند ، اگر با اشاره بفهماند که ملک را اجاره داده ، یا اجاره کرده ، صحیح است .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که هیچ نمی تواند سجده نماید باید برای سجده با سر اشاره کند و اگر نتواند؛ باید با چشمها اشاره نماید و اگر با چشمها هم نمی تواند اشاره کند بنا بر احتیاط مستحب با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند و در قلب نیز نیت سجده نماید.
- [آیت الله خوئی] کسی که هیچ نمیتواند سجده نماید باید برای سجده با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید، اگر با چشمها هم نمیتواند اشاره کند بنابر احتیاط مستحب با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند و در قلب نیز نیت سجده نماید.
- [آیت الله سیستانی] کسی که هیچ نمیتواند سجده نماید ، و مقداری که میتواند خم شود بر آن سجده صدق نمیکند ، باید برای سجده با سر اشاره کند ، و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید ، و اگر با چشمها هم نمیتواند اشاره کند باید در قلب نیت سجده کند و بنابر احتیاط لازم با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند ، و ذکر واجب را بگوید .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که هیچ نمی تواند خم شود باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید، و در هردو صورت احتیاط آن است که اگر می تواند مهر را بلند کند و بر پیشانی بگذارد، و اگر با سر یا چشمها هم نمی تواند اشاره کند باید در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند، باید با چشمها اشاره نماید و در هر دو صورت احتیاط واجب آن است که اگر میتواند قدری مهر را بلند کند و پیشانی را بر آن بگذارد و اگر با سر یا چشمها نیز نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست و مانند آن، برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند، باید با چشمها اشاره نماید و در هر صورت احیتاط واجب آن است که اگر میتواند مهر را بلند و به پیشانی بگذارد و اگر با سر یا چشمها هم نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست ومانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله بروجردی] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید و در هر دو صورت احتیاط واجب آن است که اگر میتواند مهر را بلند کند و بر پیشانی بگذارد و اگر با سر یا چشمها هم نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیت سجده کند و بنا بر احتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که نمیتواند بنشیند، باید ایستاده نیّت سجده کند و چنانچه میتواند برای سجده با سر اشاره کند و اگر نمیتواند، با چشمها اشاره نماید و اگر این را هم نمیتواند، در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست ومانند آن برای سجده اشاره نماید.