تعامل با ادیان در سیره پیامبر اکرم(ص) به شکلی بوده است توضیح دهید؟
تعامل با ادیان در سیره پیامبر اکرم(ص) به شکلی بوده است توضیح دهید؟ تعامل مثبت و منطقی پیامبر اکرم (ص) با ادیان و مذاهب عصر خود از جمله رازهای موفقیت پیامبر اعظم (ص )، داشتن منطق کاملاً روشن در برخورد با جریان های اعتقادی دینی و آیین عصر خویش بود؛ چه اینکه از یک سو با بت و بت پرستی و کفر و شرک و نفاق در عقیده و عمل مبارزه فرهنگی و اجتماعی کرد و مثلث کفر، شرک و نفاق نیز در طول دوران رسالتش در برابر او قرار گرفت و از هیچ مبارزه ای در برابر (اسلام ) و توحید و عدالت فروگذار نکرد. قرآن کریم نیز می فرماید: (و لتجدن اشدّ النّاس عداوة للذین امنوا الیهود و الذین اشرکوا.. . ) (مائده / 82) یا استراتژی دشمن را اسلام ستیزی تا مرز اسلام زدایی معرفی نمود که: (وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا.. . ) (بقره / 217) یا فرمود: (و ما نقموا منهم الاّ ان یؤ منوا باللّه العزیز الحمید) (بروج / 8) یعنی قرآن کریم بسیار دقیق و واقع گرایانه چهره دشمن را معرفی و (دشمن شناسی ) کرده است و خط تقابل ایمان کفر، توحید شرک، حقّ باطل را در مراحل اوّلیه طرح و ترویج اسلام و سپس به عنوان تاکتیک و روش مبارزاتی دشمن در مراحل بعدی گسترش اسلام تبیین نمود و (جریان نفاق ) یا اسلام نقابدار بوسفیانی و اشرافیّت و جهالت را در مقابله با اسلام اصیل قرآنی وِلایی در نهایت ظرافت روشن و متذکّر شد.. .. پیامبر اعظم (ص ) اگر چه مواجهه فرهنگی سیاسی و نظامی داشت ولی از سوی دیگر با ادیان و مذاهب از روش دعوت به (کلمه توحید و توحید کلمه ) و احتجاج و مناظره های عالمانه و تفکر و اندیشه ورزی استفاده می نمود، که به تعبیر استاد شهید مطهری از ویژگی های پیامبر اعظم (ص ): (داشتن جراءت یعنی خود را نباختن و استقامت داشتن ) بود هم (داعیاً الی اللّه باذنه و سراجاً منیراً) (احزاب / 45) بود و هم (یخشونه و لا یخشون احداً الاّ اللّه ) (احزاب / 29) و تبعیّت از (قول احسن )، تابع برهان و عقل شدن، بازگشت به فطرت اوّلیه، حق شناسی و حق گروی، گرایش به معرفت و حکمت، داشتن منطق و فلسفه حیاتِ معقول و طیّبه، اجبار نابرداری ایمان و.. . از مبانی و مبادی یا اصول دعوت نبوی بود. اسلام از منطق والا و فراگیری برخوردار بود که در برخورد و مواجهه با فرهنگ ها، ادیان و حکایت نه تنها مغلوب یا تضعیف نمی شد بلکه رازها و گوهرهای آن بهتر، عمیق تر و شفاف تر آشکار می شد و (حقانیت ) آن اثبات می گردید. به همین دلیل پیامبر اکرم (ص ) رابطه حَسَنه و تعامل سازنده ای با ملل و نحل و جریان های دینی آیینی عصر بعثت داشت. رهبران ادیان و مذاهب یا نمایندگان جریان های فکری مذهبی با او ملاقات کرده، مسائل خویش را طرح و پاسخ می گرفتند که برخی از آنها به صورت کلان و کلی در قرآن تبیین و برخی نیز در تاریخ زندگی پیامبر اسلام ثبت و ضبط شده است. این کارکرد موفق در ارتباط با فرهنگ و تمدن های دوران صدر اسلام به نوع رهبری و مدیریت پیامبر اکرم (ص )، قوّت و قدرت فکری معرفتی اسلام، حقانیت نبوت و رسالت محمّد(ص )، هدفدارتر و گزینش روش های منطقی در پیشبرد اسلام از سوی پیامبر خدا(ص ) بوده است. به همین جهت با مهربانی تواءم با برهان و منطق نظری و عملی ثابت، اخلاق سالم و سازنده تبلیغی دین مسلمین و حتی غیر مسلمانان را فریفته و شیفته اسلام و پیامبر(ص ) می نمود و البته همه زیبایی های وجودی پیامبر بر همین (تاءییدات الهی )، قابلیت و استعداد نبوی، مجاهدت و سلوک الهی و ملکوتی، خردورزی و هوشمندی، اخلاق حَسَنه یا مکارم و معالی اخلاقی پیامبر اسلام بود. آری برای پیامبر دعوت به خدا نه خود، حاکمیت قوانین الهی نه راءی و نظر خویشتن، بینش ها و ارزش های اسلامی و اقامه حدود و عدالت الهی مهم بود و لاغیر و چنین پیام های عمیق عقل و فطرت پسند و روش و رویکرد عملی پیامبر اسلام با دنیای عصر خود از مؤ لفه های بسیار تاءثیر گذار موفقیت و حاکمیت اسلام بود. نتیجه: پیامبر اکرم (ص ) با درک درست از شرائط زمان و مکان، باور به پیام الهی و پیامبری و رسالتش، گزینش راه کارهای کارآمد و پویا، تدبیر و برنامه ریزی برای نیل به هدف الهی، صبر و بصیرت، شکر و شکیبایی، منطق اصولگرایانه علمی و عملی ثابت و روشن، اخلاق کریمانه و حَسَنه، مجاهدت و مهاجرت، دشمن شناسی و دشمن ستیزی، برخورد با ریشه های علل انحراف و انحطاط عقیدتی و عملی، عقلانیت و عدالت، بیداری و پایداری در راه هدف چون طبیب حاذِق و مشفِق در برخورد با بیماران فکری روحی عمل کردن، دعوت خالصانه، صادقانه و صریحانه به سوی خدا، ارزش گرایی در قول و فعل، داشتن یارانِ بصیر و مجاهد، تعامل مثبت با ادیان و آئین های عصر خویش، قرار دادن عقل و دل یا فطرت انسانها و تلاش در بیدار سازی فطرت آدمیان، مبارزه با تحریف، عوام زدگی، واپس گرایی در حوزه درک دینی یا دین شناسی و دین داری، قرین سازی دانایی، دینداری به هم و در پرتو تاءییدهای الهی توانست در یک زمان بسیار کوتاه علی رغم مشکلات فراوان و مانع تراشی های فرهنگی سیاسی و اجتماعی و حتی نظامی از سوی دشمنان توحید و عدالت اسلام را در پهنه روزگار و آفاق عصر و جغرافیای شرقی غربی دوران خویش حاکم نماید و حقیقتاً برای همه دین داران به خصوص عالمان دینی و پرچم داران عرصه فرهنگ و سیاست یک الگوی عینی و واقعیت پذیر و آیینه راه نما و تابلویی از جاذبه های محتوایی و قالبی اسلامِ عزیز شود تا در همه اعصار حتی عصر غیبت امام زمان (عج ) و عصر تهاجم فرهنگ ها حاکم گردد که (الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه ) و (هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره الکافرین ) (توبه / 33).
عنوان سوال:

تعامل با ادیان در سیره پیامبر اکرم(ص) به شکلی بوده است توضیح دهید؟


پاسخ:

تعامل با ادیان در سیره پیامبر اکرم(ص) به شکلی بوده است توضیح دهید؟

تعامل مثبت و منطقی پیامبر اکرم (ص) با ادیان و مذاهب عصر خود
از جمله رازهای موفقیت پیامبر اعظم (ص )، داشتن منطق کاملاً روشن در برخورد با جریان های اعتقادی دینی و آیین عصر خویش بود؛ چه اینکه از یک سو با بت و بت پرستی و کفر و شرک و نفاق در عقیده و عمل مبارزه فرهنگی و اجتماعی کرد و مثلث کفر، شرک و نفاق نیز در طول دوران رسالتش در برابر او قرار گرفت و از هیچ مبارزه ای در برابر (اسلام ) و توحید و عدالت فروگذار نکرد.

قرآن کریم نیز می فرماید: (و لتجدن اشدّ النّاس عداوة للذین امنوا الیهود و الذین اشرکوا.. . ) (مائده / 82) یا استراتژی دشمن را اسلام ستیزی تا مرز اسلام زدایی معرفی نمود که: (وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا.. . ) (بقره / 217) یا فرمود: (و ما نقموا منهم الاّ ان یؤ منوا باللّه العزیز الحمید) (بروج / 8) یعنی قرآن کریم بسیار دقیق و واقع گرایانه چهره دشمن را معرفی و (دشمن شناسی ) کرده است و خط تقابل ایمان کفر، توحید شرک، حقّ باطل را در مراحل اوّلیه طرح و ترویج اسلام و سپس به عنوان تاکتیک و روش مبارزاتی دشمن در مراحل بعدی گسترش اسلام تبیین نمود و (جریان نفاق ) یا اسلام نقابدار بوسفیانی و اشرافیّت و جهالت را در مقابله با اسلام اصیل قرآنی وِلایی در نهایت ظرافت روشن و متذکّر شد.. .. پیامبر اعظم (ص ) اگر چه مواجهه فرهنگی سیاسی و نظامی داشت ولی از سوی دیگر با ادیان و مذاهب از روش دعوت به (کلمه توحید و توحید کلمه ) و احتجاج و مناظره های عالمانه و تفکر و اندیشه ورزی استفاده می نمود، که به تعبیر استاد شهید مطهری از ویژگی های پیامبر اعظم (ص ): (داشتن جراءت یعنی خود را نباختن و استقامت داشتن ) بود هم (داعیاً الی اللّه باذنه و سراجاً منیراً) (احزاب / 45) بود و هم (یخشونه و لا یخشون احداً الاّ اللّه ) (احزاب / 29) و تبعیّت از (قول احسن )، تابع برهان و عقل شدن، بازگشت به فطرت اوّلیه، حق شناسی و حق گروی، گرایش به معرفت و حکمت، داشتن منطق و فلسفه حیاتِ معقول و طیّبه، اجبار نابرداری ایمان و.. . از مبانی و مبادی یا اصول دعوت نبوی بود.

اسلام از منطق والا و فراگیری برخوردار بود که در برخورد و مواجهه با فرهنگ ها، ادیان و حکایت نه تنها مغلوب یا تضعیف نمی شد بلکه رازها و گوهرهای آن بهتر، عمیق تر و شفاف تر آشکار می شد و (حقانیت ) آن اثبات می گردید. به همین دلیل پیامبر اکرم (ص ) رابطه حَسَنه و تعامل سازنده ای با ملل و نحل و جریان های دینی آیینی عصر بعثت داشت.

رهبران ادیان و مذاهب یا نمایندگان جریان های فکری مذهبی با او ملاقات کرده، مسائل خویش را طرح و پاسخ می گرفتند که برخی از آنها به صورت کلان و کلی در قرآن تبیین و برخی نیز در تاریخ زندگی پیامبر اسلام ثبت و ضبط شده است. این کارکرد موفق در ارتباط با فرهنگ و تمدن های دوران صدر اسلام به نوع رهبری و مدیریت پیامبر اکرم (ص )، قوّت و قدرت فکری معرفتی اسلام، حقانیت نبوت و رسالت محمّد(ص )، هدفدارتر و گزینش روش های منطقی در پیشبرد اسلام از سوی پیامبر خدا(ص ) بوده است. به همین جهت با مهربانی تواءم با برهان و منطق نظری و عملی ثابت، اخلاق سالم و سازنده تبلیغی دین مسلمین و حتی غیر مسلمانان را فریفته و شیفته اسلام و پیامبر(ص ) می نمود و البته همه زیبایی های وجودی پیامبر بر همین (تاءییدات الهی )، قابلیت و استعداد نبوی، مجاهدت و سلوک الهی و ملکوتی، خردورزی و هوشمندی، اخلاق حَسَنه یا مکارم و معالی اخلاقی پیامبر اسلام بود. آری برای پیامبر دعوت به خدا نه خود، حاکمیت قوانین الهی نه راءی و نظر خویشتن، بینش ها و ارزش های اسلامی و اقامه حدود و عدالت الهی مهم بود و لاغیر و چنین پیام های عمیق عقل و فطرت پسند و روش و رویکرد عملی پیامبر اسلام با دنیای عصر خود از مؤ لفه های بسیار تاءثیر گذار موفقیت و حاکمیت اسلام بود.

نتیجه:
پیامبر اکرم (ص ) با درک درست از شرائط زمان و مکان، باور به پیام الهی و پیامبری و رسالتش، گزینش راه کارهای کارآمد و پویا، تدبیر و برنامه ریزی برای نیل به هدف الهی، صبر و بصیرت، شکر و شکیبایی، منطق اصولگرایانه علمی و عملی ثابت و روشن، اخلاق کریمانه و حَسَنه، مجاهدت و مهاجرت، دشمن شناسی و دشمن ستیزی، برخورد با ریشه های علل انحراف و انحطاط عقیدتی و عملی، عقلانیت و عدالت، بیداری و پایداری در راه هدف چون طبیب حاذِق و مشفِق در برخورد با بیماران فکری روحی عمل کردن، دعوت خالصانه، صادقانه و صریحانه به سوی خدا، ارزش گرایی در قول و فعل، داشتن یارانِ بصیر و مجاهد، تعامل مثبت با ادیان و آئین های عصر خویش، قرار دادن عقل و دل یا فطرت انسانها و تلاش در بیدار سازی فطرت آدمیان، مبارزه با تحریف، عوام زدگی، واپس گرایی در حوزه درک دینی یا دین شناسی و دین داری، قرین سازی دانایی، دینداری به هم و در پرتو تاءییدهای الهی توانست در یک زمان بسیار کوتاه علی رغم مشکلات فراوان و مانع تراشی های فرهنگی سیاسی و اجتماعی و حتی نظامی از سوی دشمنان توحید و عدالت اسلام را در پهنه روزگار و آفاق عصر و جغرافیای شرقی غربی دوران خویش حاکم نماید و حقیقتاً برای همه دین داران به خصوص عالمان دینی و پرچم داران عرصه فرهنگ و سیاست یک الگوی عینی و واقعیت پذیر و آیینه راه نما و تابلویی از جاذبه های محتوایی و قالبی اسلامِ عزیز شود تا در همه اعصار حتی عصر غیبت امام زمان (عج ) و عصر تهاجم فرهنگ ها حاکم گردد که (الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه ) و (هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره الکافرین ) (توبه / 33).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین