در سیره رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مواردی از نافرمانی و تخلف برخی از مسلمانان و اصحاب از دستورات ایشان را داریم که در منابع تاریخی نقل شده و آن حضرت هم با توجه به اهمیت و حساسیت مورد،برخوردهایی با متخلفین داشتند که به دو نمونه اشاره می کنیم: 1. متخلفین از جنگ تبوک: در سال نهم هجرت که جنگ تبوک واقع شد و پیامبر(ص) با دهها هزار مسلمان به سوی شام برای سرکوبی رومیان کارشکن، به حرکت درآمدند. ابوحمزه ثمالی گوید: برای ما نقل شده که سه نفر بنامهای: 1- ابولبابة بن عبدالمنذر2- ثعلبة بن ودیعه 3- اوس بن خدام، مخالفت کرده و از سپاه اسلام کناره گرفتند. وقتی که فهمیدند آیات سختی از طرف خدا بر پیامبر(ص) در مورد متخلفین نازل شده سخت پشیمان شدند به مسجد رفتند و خود را با طناب (یا زنجیر) به ستونهای مسجد بستند و به راز و نیاز با خدا پرداختند تا توبه آنها پذیرفته گردد. وقتی که رسول خدا(ص) از سفر جنگ بازگشت و از حال آنها جویا شد به عرض پیامبر(ص) رساندند که آنها سوگند یاد نمودهاند که خود را از استوانههای مسجد آزاد نکنند تا رسول خدا(ص) بیاید و آزاد سازد. رسول خدا(ص) فرمود: ( من نیز سوگند یاد میکنم که انها را آزاد نکنم تا خداوند به من دستور دهد). پس از مدتی آیه 102 سوره توبه نازل گردید که قسمت آخر آیه این است: ( عَسَی اللهُ اَن یتُوبَ عَلَیهِمْ اِنَّ اللهَ غَفُورُ رَحیمٌ): ( امید آنکه خداوند توبه آنها را بپذیرد و خداوند آمرزنده مهربان است) (1). پیامبر(ص) آنها را از بند استوانهای مسجد آزاد ساخت آنها که توبه واقعی کرده بودند برای جبران گناه خود همه اموال خود را در اختیار پیامبر(ص) گذاشتند و عرض کردند: ل متأسفیم که تخلف نمودیم، این اموال ما را در راه خدا انفاق کن). پیامبر(ص) فرمود: در این باره از طرف خدا دستوری من نرسیده است و بعد آیه 103 سوره توبه نازل شد: (خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهمْ بِها...). : (قسمتی از اموال آنها را بگیر و در راه خدا انفاق کن و بوسیله آن انان را پاک و پاکیزه گردان) (2). پیامبر(ص) قسمتی از اموال آنها را پذیرفت و در راه خدا به مستحقین انفاق کرد (3). 2. متخلفین از سپاه اسامه: در سال نهم هجری وقتی خبر آمادگی رومیان برای حمله به سرزمین حجاز در مدینه منتشر گردید، پیامبر همراه با سی هزار جنگجو عازم (تبوک) گردید و بدون برخورد با دشمن و جنگ و خون ریزی، به مدینه بازگشت. بدین سان، احتمال خطر در نظر پیامبر بسیار جدّی بود و به همین دلیل، پس از مراسم حجة الوداع و ورود به مدینه، سپاهی منظّم برای اعزام به این منطقه آماده کرد و دستور داد بزرگان مهاجران و انصار در آن شرکت کنند.(4) پیامبر اسامه بن زید را که جوانی 20 ساله بود فرمانده این لشکر کرد و بزرگان صحابه همچون ابوبکر، عمر بن خطاب، ابوعبیده بن جراح و سعد بن ابی وقاص را فرمان اکید داد تا هرچه زودتر به فرماندهی زید جوان راهی شوند.(5) ابن اسحاق از عروة بن زبیر و دیگران روایت کرده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله با وجودی که از بیماری رنج می برد، لشکر اُسامه را به سوی (بلقاء) و (داروم) در سرزمین فلسطین راهی کرد. در این میان، عده ای می گفتند: چگونه او را که جوانی بیش نیست بر تمام مهاجران و انصار برتری داده و او را فرمانده آنان قرار داده است؟ به دنبال اعتراض عده ای از صحابه، آن حضرت در حالی که سرش را با پارچه ای بسته بود، از حجره بیرون آمد و بر منبر نشست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: (ای مردم، دستورات اسامه را اطاعت کنید و همراه لشکر او خارج شوید. به جانم سوگند که اگر امروز درباره فرماندهی او ایراد می گیرید، در گذشته در مورد پدرش هم ایراد می گرفتید. او شایستگی فرمان دهی را دارد چنان که پدرش هم شایستگی فرمان دهی را داشت.) سپس از منبر پایین آمد.(6) شیخ مفید در ارشاد می گوید: ( پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله به منزل خود رفت و گروهی از مسلمانان را، که ابوبکر و عمربن خطاب هم در میان آنان بودند، فراخواند و پرسید: آیا به شما دستور ندادم که هرچه زودتر همراه سپاه اسامه حرکت کنید؟ چرا از دستور من سرپیچی کرده اید؟ (7) همه تاریخنویسان ومحدثین اهل سنت گفتهاند رسول خدا صلی الله علیه و آله به تمام سران مهاجر و انصار امر کرد به فرماندهی أسامة بن زید به جنگ روم بروند. پیامبر پیوسته فرمان حرکت و خروج از مدینه را به لشکر اسامه میفرمود و در مورد تخلف از لشگر اسامه نهی مؤکد صادر نمود و فرمود:(جهّزوا جیش أسامة، لعن اللهُ من تخلّف عنه (؛سپاه اسامه را با ساز و برگ روانه کنید، لعنت خدا بر کسی که از همراهی با سپاه سرباز زند.(8) پی نوشتها: (1). تعبیر به (عسی) (امید است) در آیه شاید اشاره به آن است که خداوند خواست متخلفان را بین خوف و رجاء نگهدارد، تا مغرور نگردند (مجمع البیان، ج 5، ص 66). (2). درباره آیه فوق (101 سوره توبه) شأن نزولهای دیگری نیز نقل شده ا ست ضمناً ناگفته نماند که این سه نفر نامبرده غیر از آن سه نفری است که در آیه 81 سوره توبه به آنها اشاره شده است. (3). مجمعالبیان، ج 5، ص 67. (4). سیره ابن هشام، ج 2، ص 642. (5). الاصابه، ابن حجر، ج 8، ص 124؛ تاریخ ابن اثیر، ج 2، ص317-321؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 17، ص 177، ج 1، ص159. (6). سیره ابن اسحاق، ج 4، صص 299-301؛ مغازی واقدی، ج 3، ص 117-120؛ تاریخ یعقوبی،ج 2،ص 113. (7). ارشاد مفید، ج 2، ص 183. (8). الملل والنحل، ج1، ص23؛ شرح نهج البلاغة ابن الحدید، ج6، ص52؛ به نقل ار کتاب سقیفه ابوبکر جوهری که مسندا از عبدالله بن عبد الرحمن روایت میکند و غیر اینها از کتابهای معتبر اهل سنت.
در سیره رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مواردی از نافرمانی و تخلف برخی از مسلمانان و اصحاب از دستورات ایشان را داریم که در منابع تاریخی نقل شده و آن حضرت هم با توجه به اهمیت و حساسیت مورد،برخوردهایی با متخلفین داشتند که به دو نمونه اشاره می کنیم:
1. متخلفین از جنگ تبوک:
در سال نهم هجرت که جنگ تبوک واقع شد و پیامبر(ص) با دهها هزار مسلمان به سوی شام برای سرکوبی رومیان کارشکن، به حرکت درآمدند.
ابوحمزه ثمالی گوید:
برای ما نقل شده که سه نفر بنامهای: 1- ابولبابة بن عبدالمنذر2- ثعلبة بن ودیعه 3- اوس بن خدام، مخالفت کرده و از سپاه اسلام کناره گرفتند.
وقتی که فهمیدند آیات سختی از طرف خدا بر پیامبر(ص) در مورد متخلفین نازل شده سخت پشیمان شدند به مسجد رفتند و خود را با طناب (یا زنجیر) به ستونهای مسجد بستند و به راز و نیاز با خدا پرداختند تا توبه آنها پذیرفته گردد.
وقتی که رسول خدا(ص) از سفر جنگ بازگشت و از حال آنها جویا شد به عرض پیامبر(ص) رساندند که آنها سوگند یاد نمودهاند که خود را از استوانههای مسجد آزاد نکنند تا رسول خدا(ص) بیاید و آزاد سازد.
رسول خدا(ص) فرمود: ( من نیز سوگند یاد میکنم که انها را آزاد نکنم تا خداوند به من دستور دهد).
پس از مدتی آیه 102 سوره توبه نازل گردید که قسمت آخر آیه این است:
( عَسَی اللهُ اَن یتُوبَ عَلَیهِمْ اِنَّ اللهَ غَفُورُ رَحیمٌ): ( امید آنکه خداوند توبه آنها را بپذیرد و خداوند آمرزنده مهربان است) (1).
پیامبر(ص) آنها را از بند استوانهای مسجد آزاد ساخت آنها که توبه واقعی کرده بودند برای جبران گناه خود همه اموال خود را در اختیار پیامبر(ص) گذاشتند و عرض کردند: ل متأسفیم که تخلف نمودیم، این اموال ما را در راه خدا انفاق کن).
پیامبر(ص) فرمود: در این باره از طرف خدا دستوری من نرسیده است و بعد آیه 103 سوره توبه نازل شد:
(خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهمْ بِها...).
: (قسمتی از اموال آنها را بگیر و در راه خدا انفاق کن و بوسیله آن انان را پاک و پاکیزه گردان) (2).
پیامبر(ص) قسمتی از اموال آنها را پذیرفت و در راه خدا به مستحقین انفاق کرد (3).
2. متخلفین از سپاه اسامه:
در سال نهم هجری وقتی خبر آمادگی رومیان برای حمله به سرزمین حجاز در مدینه منتشر گردید، پیامبر همراه با سی هزار جنگجو عازم (تبوک) گردید و بدون برخورد با دشمن و جنگ و خون ریزی، به مدینه بازگشت. بدین سان، احتمال خطر در نظر پیامبر بسیار جدّی بود و به همین دلیل، پس از مراسم حجة الوداع و ورود به مدینه، سپاهی منظّم برای اعزام به این منطقه آماده کرد و دستور داد بزرگان مهاجران و انصار در آن شرکت کنند.(4)
پیامبر اسامه بن زید را که جوانی 20 ساله بود فرمانده این لشکر کرد و بزرگان صحابه همچون ابوبکر، عمر بن خطاب، ابوعبیده بن جراح و سعد بن ابی وقاص را فرمان اکید داد تا هرچه زودتر به فرماندهی زید جوان راهی شوند.(5)
ابن اسحاق از عروة بن زبیر و دیگران روایت کرده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله با وجودی که از بیماری رنج می برد، لشکر اُسامه را به سوی (بلقاء) و (داروم) در سرزمین فلسطین راهی کرد. در این میان، عده ای می گفتند: چگونه او را که جوانی بیش نیست بر تمام مهاجران و انصار برتری داده و او را فرمانده آنان قرار داده است؟
به دنبال اعتراض عده ای از صحابه، آن حضرت در حالی که سرش را با پارچه ای بسته بود، از حجره بیرون آمد و بر منبر نشست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: (ای مردم، دستورات اسامه را اطاعت کنید و همراه لشکر او خارج شوید. به جانم سوگند که اگر امروز درباره فرماندهی او ایراد می گیرید، در گذشته در مورد پدرش هم ایراد می گرفتید. او شایستگی فرمان دهی را دارد چنان که پدرش هم شایستگی فرمان دهی را داشت.) سپس از منبر پایین آمد.(6)
شیخ مفید در ارشاد می گوید: ( پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله به منزل خود رفت و گروهی از مسلمانان را، که ابوبکر و عمربن خطاب هم در میان آنان بودند، فراخواند و پرسید: آیا به شما دستور ندادم که هرچه زودتر همراه سپاه اسامه حرکت کنید؟ چرا از دستور من سرپیچی کرده اید؟ (7)
همه تاریخنویسان ومحدثین اهل سنت گفتهاند رسول خدا صلی الله علیه و آله به تمام سران مهاجر و انصار امر کرد به فرماندهی أسامة بن زید به جنگ روم بروند. پیامبر پیوسته فرمان حرکت و خروج از مدینه را به لشکر اسامه میفرمود و در مورد تخلف از لشگر اسامه نهی مؤکد صادر نمود و فرمود:(جهّزوا جیش أسامة، لعن اللهُ من تخلّف عنه (؛سپاه اسامه را با ساز و برگ روانه کنید، لعنت خدا بر کسی که از همراهی با سپاه سرباز زند.(8)
پی نوشتها:
(1). تعبیر به (عسی) (امید است) در آیه شاید اشاره به آن است که خداوند خواست متخلفان را بین خوف و رجاء نگهدارد، تا مغرور نگردند (مجمع البیان، ج 5، ص 66).
(2). درباره آیه فوق (101 سوره توبه) شأن نزولهای دیگری نیز نقل شده ا ست ضمناً ناگفته نماند که این سه نفر نامبرده غیر از آن سه نفری است که در آیه 81 سوره توبه به آنها اشاره شده است.
(3). مجمعالبیان، ج 5، ص 67.
(4). سیره ابن هشام، ج 2، ص 642.
(5). الاصابه، ابن حجر، ج 8، ص 124؛ تاریخ ابن اثیر، ج 2، ص317-321؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 17، ص 177، ج 1، ص159.
(6). سیره ابن اسحاق، ج 4، صص 299-301؛ مغازی واقدی، ج 3، ص 117-120؛ تاریخ یعقوبی،ج 2،ص 113.
(7). ارشاد مفید، ج 2، ص 183.
(8). الملل والنحل، ج1، ص23؛ شرح نهج البلاغة ابن الحدید، ج6، ص52؛ به نقل ار کتاب سقیفه ابوبکر جوهری که مسندا از عبدالله بن عبد الرحمن روایت میکند و غیر اینها از کتابهای معتبر اهل سنت.
- [سایر] سیره و روش پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در مقابل کسانی که نافرمانی می کردند،چگونه بود؟
- [سایر] چرا در سیره و روش زندگی پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) به حسب ظاهر تعارض و تناقض وجود دارد؟
- [سایر] روش وضو گرفتن حضرت محمد (ص) چگونه بوده است؟
- [سایر] سیره احتجاجی رسول اکرم(ص) با یهودیان درباره زیر بنای ارکان کعبه به چه صورت بود؟
- [سایر] سیره پیامبراکرم(ص) درباره حکم پاها در وضو چگونه بوده است؟
- [سایر] سیره احتجاجی رسول خدا(ص)در بحثهای عقلی و کلامی چگونه بود؟
- [سایر] تعامل با ادیان در سیره پیامبر اکرم(ص) به شکلی بوده است توضیح دهید؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] سیره پیامبر اکرم (ص) و امام علی(ع) در برخورد با مسائل شخصی و اصولی چگونه بود؟
- [سایر] هماهنگی و آموزندگی اعتقاد به مبدأ و معاد در سیره رسول اکرم(ص) چگونه است؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)