آیا اعتقادات بهائیت با موازین علمی و عقلی منطبق است؟
هر پیامبری که از طرف خدا مبعوث شده است، علاوه بر درستی معجزات، پیامهایی مطابق با موازین عقلی، علمی و فطری از ناحیه خدا برای بشر آورده و آنها را برای مردم ابلاغ نموده است. هیچ پیامبری از طرف خداوند مطالب متضاد نیاورده است، بهائیت نه تنها هیچ معجزه ای برای اثبات نبوت نداشته بلکه تمام اعتقادات آنان برخلاف معیارهای عقلی،‌ علمی و فطری می باشند، که نمونه ای از این موارد بیان می گردد: زمانی که سید علی محمد باب در تبریز بود، حاکم آن دیار حمزه میرزا تصمیم ملاقات با علی محمد باب را می گیرد تا او را بیازماید، میرزا در مجلسی که برای این کار بر پا کرده بود، از علی محمّد می پرسد که پیامبران خدا وحی و الهام را از یاد می برند یا نه؟ علی محمّد فراموشی وحی و الهام را از روان انبیاء انکار می کند. میرزا از او سخنانی در شأن مجلس از سوی خداوند می خواهد. علی محمد کلماتی را که در آنها ذکری از نور و سراج و زجاج بوده می خواند و نویسنده ای از معتمدان حمزه آنها را یادداشت می کند. میرزا علی محمد درخواست می کند که کلمات مزبور را تکرار کند ولی علی محمد از باز خوانی سخنانش ناتوان می ماند و سخنان دیگر را که با گفتار نخستین یکسان نبود به هم می بافد و با این کار خود را رسوا می سازد و این قضیه را بهائیان هم منکر نمی شوند.[1] در کتاب بیان علی محمد گفتارهایی را بر زبان جاری ساخته که ما گذرا به اینها اشاره می کنیم (آنچه از حیوان(سگ و خوک و ......) بیرون می آید پرهیز نکنید مگر اینکه لطافت را دوست داشته باشید)[2] (شما انواع داروها و مسکرات را نباید مالک شوید و نباید آنها را بخرید و بفروشید و به کار بندید، مگر آنچه را دوست می دارید که بخواهید بکنید.)[3] از ادعاهای حسینعلی بهاء که خود نیز عدم مطابقت با موازین عقلی و عملی است اشاره می کنیم: 1. بگو در هیکل من جز هیکل خدا دیده نمی شود و نه در زیبایی من جزء زیبایی او، و نه در هستی من جز هستی او، و نه در ذات من جز ذات او و نه در حرکت من جز حرکت او و نه در سکون من جز سکون او و نه در قلم من جز قلم چیره و ستوده او دیده نمی شود.[4] 2. هیچ خدایی جز من که(در عکّا) زندانی نشده و یگانه ام وجود ندارد.[5] 3. بهاء مقام خود را مقام نفس خدا در عالم امر و خلق می داند و به همین اساس خویشتن را قبله گاه مریدان شمرده و دستور داده وقتی که نماز می گذارند رو به سوی وی آورند(چون خواستید که نماز بگذارید روی خود را به سوی مقام اقدس و مقدّس من بگردانید)[6] در جای دیگر می گوید:(اگر بهاء دوباره آب؛ حکم باده را صادر کند و درباره آسمان چون زمین حکم نماید .... همگی درست است و شک در آن نیست و هیچ کس را نرسد که بر آن اعتراض یا چون و چرا نماید.)[7] تمام این چند موردی که ذکر گردید همگی از نظر عقلی مردود است و لذا هیچ دینی و هیچ پیامبری غیر از دین بهائیت چنین ادعاهایی ننموده است. و تمام سخنان بهاء و سایر سران بهائیت مخالف و مغایر با ملاک های دینی و حتی غیر دینی می باشد و هیچ نوع توجهی برای آن وجود ندارد. 4. بهاء سخنانی را که به عنوان آیات مُنْزله(نازل شده) به نواحی زیادی می فرستاد، گاهی آیات با یکدیگر اختلاف و تفاوت داشت و چون غلط های صرفی و نحوی(ادبی) فراوان داشت، مورد اعتراض و نقد قرار می گرفت و میرزا حسینعلی بهاء و پسرش عباس، در عکّا به اصلاح آنها می پرداختند و وحی خدایی را اصلاح می کردند و این موضوع را بصورت پرسش و پاسخی در کتاب اسرار الآثار آورده است.[8] 5. باب در کتاب بیان فارسی تصریح نموده که حکم نجاست از نطفه انسان در آیین بابی برداشته می شود و حسینعلی بهاء پس از بازگشت به بغداد خود را همان(من یظهره الله کسی را که خدا ظاهر می کند) مطلبی که در کتاب باب ذکرش رفته بود، معرفی می کند. اما هنگامی که اذن طهارت نطفه صادر شد بهاء در حدود 32 سال داشته و سالها از انعقاد نطفه وی گذشته بود. بنابراین او نمی توانسته پیامبر موعود باب یا من یظهره الله باشد. 6. بهائیت دربارة هر زنا کار مرد و زنا کار زن حکم نموده که جریمه ای به بیت العدل بپردازند و آن 9 مثقال طلا است این حکم شامل تمام زنا کاران اعم از زن بی شوهر و شوهردار یا ارحام می شود.[9] این حکم بهائیت راه زنا کاری را که در تمام ادیان کار شنیع به شمار می آید به روی ثروتمندان می گشاید زیرا از عهده این جریمه برمی آیند. 7 .بهاء سخنانی در علوم طبیعی هم دارد که با بدیهیات علمی متضاد می باشد، او در کتاب ایقان می نویسد که نحاس یعنی مِس، اگر از خطر یبوست در امان ماند پس از گذشت هفتاد سال خود به خود به ذهب یعنی طلا تبدیل می گردد.[10] شیمی دانان این مسئله را بررسی می کنند که مس (cu) با جرم اتمی 7/ 63 و طلا (Au) با جرم اتمی 197 بوجود آمده است و فاصله زیادی که این دو ماده از هم دارند هرگز مادة مس در معدن طبیعی خود تبدیل به طلا نخواهد شد. 8. بهاء در علم تاریخ هم اشتباهات فراوانی دارد به عنوان مثال: فیثاغورث فیلسوف نامدار یونانی است و بهاء او را هم عصر و شاگرد حضرت سلیمان علیه السّلام یاد می کند(فیثاغورث در زمان سلیمان بن داوود بوده و حکمت را از معدن نبوت گرفته است) این در حالی است که سلیمان قریب به چهار صد سال قبل از فیثاغورث بوده و محققان تاریخ هم این مطلب را پذیرفته اند.[11] بنابراین، این همه کَج گویی ها و سخنان بی اساس بهائیان از نظر علمی و عقلی نمی تواند از مظهر خدا و به عبارتی از کسی که مدعی نبوت می باشد، سر زند. لذا از همه این مطالب فهمیده می شود که اینها ساخته رای انسانهای کج اندیش است که با پول های دولتهای استعماری می خواهند در برابر ادیان آسمانی به خصوص اسلام خود نمایی بکنند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فلسفه نیکو، جلد 2، میرزا حسن نیکو. 2. سیری در کتاب بهائیان، رضا سلطان زاده. [1] . آیتی، عبدالحسین، الکواکب الدریه،. [2] . بیان عربی، ص 28. [3] . بیان عربی، ص 42. [4] . مبین، ص 17. [5] . مبین، ص 396. [6] . اقدس، ص 3 و 4. [7] . اقدس، ص 4. [8] . طباطبائی، سید مصطفی، ماجرای باب و بهاء، نشر روزنه، 1380، تهران، ص 197. [9] . اقدس، ص 15. [10] . ماجرای باب و بهاء، ص 199. [11] . طباطبائی، سید مصطفی، ماجرای باب و بهاء، نشر روزنه، 1380، تهران، ص 199. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

آیا اعتقادات بهائیت با موازین علمی و عقلی منطبق است؟


پاسخ:

هر پیامبری که از طرف خدا مبعوث شده است، علاوه بر درستی معجزات، پیامهایی مطابق با موازین عقلی، علمی و فطری از ناحیه خدا برای بشر آورده و آنها را برای مردم ابلاغ نموده است. هیچ پیامبری از طرف خداوند مطالب متضاد نیاورده است، بهائیت نه تنها هیچ معجزه ای برای اثبات نبوت نداشته بلکه تمام اعتقادات آنان برخلاف معیارهای عقلی،‌ علمی و فطری می باشند، که نمونه ای از این موارد بیان می گردد:
زمانی که سید علی محمد باب در تبریز بود، حاکم آن دیار حمزه میرزا تصمیم ملاقات با علی محمد باب را می گیرد تا او را بیازماید، میرزا در مجلسی که برای این کار بر پا کرده بود، از علی محمّد می پرسد که پیامبران خدا وحی و الهام را از یاد می برند یا نه؟ علی محمّد فراموشی وحی و الهام را از روان انبیاء انکار می کند. میرزا از او سخنانی در شأن مجلس از سوی خداوند می خواهد. علی محمد کلماتی را که در آنها ذکری از نور و سراج و زجاج بوده می خواند و نویسنده ای از معتمدان حمزه آنها را یادداشت می کند. میرزا علی محمد درخواست می کند که کلمات مزبور را تکرار کند ولی علی محمد از باز خوانی سخنانش ناتوان می ماند و سخنان دیگر را که با گفتار نخستین یکسان نبود به هم می بافد و با این کار خود را رسوا می سازد و این قضیه را بهائیان هم منکر نمی شوند.[1]
در کتاب بیان علی محمد گفتارهایی را بر زبان جاری ساخته که ما گذرا به اینها اشاره می کنیم (آنچه از حیوان(سگ و خوک و ......) بیرون می آید پرهیز نکنید مگر اینکه لطافت را دوست داشته باشید)[2]
(شما انواع داروها و مسکرات را نباید مالک شوید و نباید آنها را بخرید و بفروشید و به کار بندید، مگر آنچه را دوست می دارید که بخواهید بکنید.)[3]
از ادعاهای حسینعلی بهاء که خود نیز عدم مطابقت با موازین عقلی و عملی است اشاره می کنیم:
1. بگو در هیکل من جز هیکل خدا دیده نمی شود و نه در زیبایی من جزء زیبایی او، و نه در هستی من جز هستی او، و نه در ذات من جز ذات او و نه در حرکت من جز حرکت او و نه در سکون من جز سکون او و نه در قلم من جز قلم چیره و ستوده او دیده نمی شود.[4]
2. هیچ خدایی جز من که(در عکّا) زندانی نشده و یگانه ام وجود ندارد.[5]
3. بهاء مقام خود را مقام نفس خدا در عالم امر و خلق می داند و به همین اساس خویشتن را قبله گاه مریدان شمرده و دستور داده وقتی که نماز می گذارند رو به سوی وی آورند(چون خواستید که نماز بگذارید روی خود را به سوی مقام اقدس و مقدّس من بگردانید)[6] در جای دیگر می گوید:(اگر بهاء دوباره آب؛ حکم باده را صادر کند و درباره آسمان چون زمین حکم نماید .... همگی درست است و شک در آن نیست و هیچ کس را نرسد که بر آن اعتراض یا چون و چرا نماید.)[7] تمام این چند موردی که ذکر گردید همگی از نظر عقلی مردود است و لذا هیچ دینی و هیچ پیامبری غیر از دین بهائیت چنین ادعاهایی ننموده است. و تمام سخنان بهاء و سایر سران بهائیت مخالف و مغایر با ملاک های دینی و حتی غیر دینی می باشد و هیچ نوع توجهی برای آن وجود ندارد.
4. بهاء سخنانی را که به عنوان آیات مُنْزله(نازل شده) به نواحی زیادی می فرستاد، گاهی آیات با یکدیگر اختلاف و تفاوت داشت و چون غلط های صرفی و نحوی(ادبی) فراوان داشت، مورد اعتراض و نقد قرار می گرفت و میرزا حسینعلی بهاء و پسرش عباس، در عکّا به اصلاح آنها می پرداختند و وحی خدایی را اصلاح می کردند و این موضوع را بصورت پرسش و پاسخی در کتاب اسرار الآثار آورده است.[8]
5. باب در کتاب بیان فارسی تصریح نموده که حکم نجاست از نطفه انسان در آیین بابی برداشته می شود و حسینعلی بهاء پس از بازگشت به بغداد خود را همان(من یظهره الله کسی را که خدا ظاهر می کند) مطلبی که در کتاب باب ذکرش رفته بود، معرفی می کند. اما هنگامی که اذن طهارت نطفه صادر شد بهاء در حدود 32 سال داشته و سالها از انعقاد نطفه وی گذشته بود. بنابراین او نمی توانسته پیامبر موعود باب یا من یظهره الله باشد.
6. بهائیت دربارة هر زنا کار مرد و زنا کار زن حکم نموده که جریمه ای به بیت العدل بپردازند و آن 9 مثقال طلا است این حکم شامل تمام زنا کاران اعم از زن بی شوهر و شوهردار یا ارحام می شود.[9] این حکم بهائیت راه زنا کاری را که در تمام ادیان کار شنیع به شمار می آید به روی ثروتمندان می گشاید زیرا از عهده این جریمه برمی آیند.
7 .بهاء سخنانی در علوم طبیعی هم دارد که با بدیهیات علمی متضاد می باشد، او در کتاب ایقان می نویسد که نحاس یعنی مِس، اگر از خطر یبوست در امان ماند پس از گذشت هفتاد سال خود به خود به ذهب یعنی طلا تبدیل می گردد.[10]
شیمی دانان این مسئله را بررسی می کنند که مس (cu) با جرم اتمی 7/ 63 و طلا (Au) با جرم اتمی 197 بوجود آمده است و فاصله زیادی که این دو ماده از هم دارند هرگز مادة مس در معدن طبیعی خود تبدیل به طلا نخواهد شد.
8. بهاء در علم تاریخ هم اشتباهات فراوانی دارد به عنوان مثال: فیثاغورث فیلسوف نامدار یونانی است و بهاء او را هم عصر و شاگرد حضرت سلیمان علیه السّلام یاد می کند(فیثاغورث در زمان سلیمان بن داوود بوده و حکمت را از معدن نبوت گرفته است) این در حالی است که سلیمان قریب به چهار صد سال قبل از فیثاغورث بوده و محققان تاریخ هم این مطلب را پذیرفته اند.[11]
بنابراین، این همه کَج گویی ها و سخنان بی اساس بهائیان از نظر علمی و عقلی نمی تواند از مظهر خدا و به عبارتی از کسی که مدعی نبوت می باشد، سر زند. لذا از همه این مطالب فهمیده می شود که اینها ساخته رای انسانهای کج اندیش است که با پول های دولتهای استعماری می خواهند در برابر ادیان آسمانی به خصوص اسلام خود نمایی بکنند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فلسفه نیکو، جلد 2، میرزا حسن نیکو.
2. سیری در کتاب بهائیان، رضا سلطان زاده.


[1] . آیتی، عبدالحسین، الکواکب الدریه،.
[2] . بیان عربی، ص 28.
[3] . بیان عربی، ص 42.
[4] . مبین، ص 17.
[5] . مبین، ص 396.
[6] . اقدس، ص 3 و 4.
[7] . اقدس، ص 4.
[8] . طباطبائی، سید مصطفی، ماجرای باب و بهاء، نشر روزنه، 1380، تهران، ص 197.
[9] . اقدس، ص 15.
[10] . ماجرای باب و بهاء، ص 199.
[11] . طباطبائی، سید مصطفی، ماجرای باب و بهاء، نشر روزنه، 1380، تهران، ص 199.
( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین