در سنین جوانی انسان معمولاً فکر می کند که اگر من شخص دیگری بودم . اگر پدر و مادر من شخص دیگری بود و اگر موقعیت وجودی و استعدادی من به گونه ی دیگری بود این کار را می کردم . و این کسی که الان هستم نبودم . بعد شخص یک حالت حرمان پیدا می کند. چون فکر می کند که من آن کسی که باید باشم نیستم و در آینده هم نخواهم بود . چون ظرفیت وجودی من اینگونه نیست . اما باید دانست که هر فردی که در عالم بدنیا می آید یک ظرف وجودی مخصوص به خود را دارد . ظرف وجودی انسان ها با هم یکسان نیست . مثلاً ممکن است ظرف وجودی من یک فنجان باشد و ظرف وجودی شما یک استخر باشد . اما در روز قیامت به من می گویند چرا ظرف وجودی خود را پر نکردی؟ یعنی من با شما سنجیده نمی شوم که چرا به اندازه ی یک استخر زحمت نکشیدم . بلکه به من می گویند که چرا به اندازه ی ظرف وجودی خود زحمت نکشیدم . آن قسمتی که ما خود را سرزنش می کنیم زمانی است که من می بینیم توانایی این را داشته ام که بندگی بهتری بکنم . توانایی این را داشته ام که به رشد بهتری برسم اما با تنبلی ، کوتاهی و غفلت خود را از آن امکان محروم کرده ام . بنابراین به ما استعداد وجودی متفاوت بر مبنای فیزیک ، جغرافیا ، تاریخ و مکان و زمان داده شده است . جُون کسی است که در رکاب امام حسین شهید می شود . جزء هفتاد و دو تن محشور می شود . هفتاد و دو تن یک حشر دارند. یعنی امام حسین (ع) با مقامی که ما فکر می کنیم می دانیم و جُون که یک برده ی سیاه و با ظرفیت و اطلاعات کم با هم یک حشر دارند . وقتی که این فرد با امام حسین (ع) محشور شده و هم نشین ایشان می شود، یعنی اینکه جُون باید ظرف وجودی خود را پر کند و امام حسین (ع) نیز باید ظرف وجودی خود را پر کند . بنابراین من که ظرف وجودی ام در حد یک فنجان است می توانم هم نشین امام حسین (ع) شوم که ظرفیت او از یک اقیانوس هم بزرگتر است . مهم این است که من زحمت کشیده ام و ظرف وجودی خود را پر کرده ام . امام حسین (ع) نیز ظرف وجودی خود را پر کرده است . من در ابتدا در ارتباط با تعیین و تغییر ظرفیت ها گفتم . اما خیلی اوقات حتی نوبت به آنجا نمی رسد . چون ما به اندازه ی کافی تلاش برای پرکردن ظرف اصلی وجودی خود نکرده ایم . اگر کسی ظرف وجودی خود را پر کند ، ظرف او در شب قدر شکسته و ظرف بزرگتری به او می دهند .اولاً این مسئله مستند به خود شب قدر است که در روایات به ما رسیده است . و مخصوصاً آن چیزی که درقرآن است و گفته شده خیرٌ من الف شهر . پس به اندازه ی عمر یک انسان، شب قدر می تواند مهم و نقش آفرین باشد . اما زمانی به انسان ظرف بزرگتر می دهند که تلاش خود را به اندازه ی وسع خود کرده باشد . قرآن می فرماید : لایکلف الهن نفساً الی وسعها . این ظرفیتی که ما از آن صحبت می کنیم ، قرآن با تعبیر وسع از آن یاد می کند . من وقتی که به اندازه ی وسع خود تلاش کرده و در شب قدر گفتم خدایا هرکاری که از دست من بر می آمد انجام دادم . آنجا زمانی است که ظرف وجودی بزرگتر به من بدهند . البته به شرطی که من دروغ نگویم . به طور مثال ما در جبهه جوان های خوبی داشتیم اما ایده آل نبودند . بیست و دو بهمن شب قدر کشور ما و شب تغییر ظرفیت بود .و جنگ نیز شب قدر جوان های ما بود . توانستیم به دنیا ثابت کنیم که ما آن چیزی که شما برای ما در نظر گرفته اید نیستیم . بنابراین شب قدر ، شب تعیین و تغییر ظرفیت است . یعنی هم تعیین شود و هم اگر لازم باشد کوچک و بزرگ شود . ما جوان هایی را داشتیم که بعد از یک سال یا دو سال به جبهه رفتن دیگر آنها را نمی شناختیم . نه بخاطر صورت ظاهر، بلکه این فرد به آن بزرگی دیگر آن کسی که ما می شناختیم نبود .
در سنین جوانی انسان معمولاً فکر می کند که اگر من شخص دیگری بودم . اگر پدر و مادر من شخص دیگری بود و اگر موقعیت وجودی و استعدادی من به گونه ی دیگری بود این کار را می کردم . و این کسی که الان هستم نبودم . بعد شخص یک حالت حرمان پیدا می کند. چون فکر می کند که من آن کسی که باید باشم نیستم و در آینده هم نخواهم بود . چون ظرفیت وجودی من اینگونه نیست . اما باید دانست که هر فردی که در عالم بدنیا می آید یک ظرف وجودی مخصوص به خود را دارد . ظرف وجودی انسان ها با هم یکسان نیست . مثلاً ممکن است ظرف وجودی من یک فنجان باشد و ظرف وجودی شما یک استخر باشد . اما در روز قیامت به من می گویند چرا ظرف وجودی خود را پر نکردی؟ یعنی من با شما سنجیده نمی شوم که چرا به اندازه ی یک استخر زحمت نکشیدم . بلکه به من می گویند که چرا به اندازه ی ظرف وجودی خود زحمت نکشیدم . آن قسمتی که ما خود را سرزنش می کنیم زمانی است که من می بینیم توانایی این را داشته ام که بندگی بهتری بکنم . توانایی این را داشته ام که به رشد بهتری برسم اما با تنبلی ، کوتاهی و غفلت خود را از آن امکان محروم کرده ام . بنابراین به ما استعداد وجودی متفاوت بر مبنای فیزیک ، جغرافیا ، تاریخ و مکان و زمان داده شده است . جُون کسی است که در رکاب امام حسین شهید می شود . جزء هفتاد و دو تن محشور می شود . هفتاد و دو تن یک حشر دارند. یعنی امام حسین (ع) با مقامی که ما فکر می کنیم می دانیم و جُون که یک برده ی سیاه و با ظرفیت و اطلاعات کم با هم یک حشر دارند . وقتی که این فرد با امام حسین (ع) محشور شده و هم نشین ایشان می شود، یعنی اینکه جُون باید ظرف وجودی خود را پر کند و امام حسین (ع) نیز باید ظرف وجودی خود را پر کند . بنابراین من که ظرف وجودی ام در حد یک فنجان است می توانم هم نشین امام حسین (ع) شوم که ظرفیت او از یک اقیانوس هم بزرگتر است . مهم این است که من زحمت کشیده ام و ظرف وجودی خود را پر کرده ام . امام حسین (ع) نیز ظرف وجودی خود را پر کرده است . من در ابتدا در ارتباط با تعیین و تغییر ظرفیت ها گفتم . اما خیلی اوقات حتی نوبت به آنجا نمی رسد . چون ما به اندازه ی کافی تلاش برای پرکردن ظرف اصلی وجودی خود نکرده ایم . اگر کسی ظرف وجودی خود را پر کند ، ظرف او در شب قدر شکسته و ظرف بزرگتری به او می دهند .اولاً این مسئله مستند به خود شب قدر است که در روایات به ما رسیده است . و مخصوصاً آن چیزی که درقرآن است و گفته شده خیرٌ من الف شهر . پس به اندازه ی عمر یک انسان، شب قدر می تواند مهم و نقش آفرین باشد . اما زمانی به انسان ظرف بزرگتر می دهند که تلاش خود را به اندازه ی وسع خود کرده باشد . قرآن می فرماید : لایکلف الهن نفساً الی وسعها . این ظرفیتی که ما از آن صحبت می کنیم ، قرآن با تعبیر وسع از آن یاد می کند . من وقتی که به اندازه ی وسع خود تلاش کرده و در شب قدر گفتم خدایا هرکاری که از دست من بر می آمد انجام دادم . آنجا زمانی است که ظرف وجودی بزرگتر به من بدهند . البته به شرطی که من دروغ نگویم . به طور مثال ما در جبهه جوان های خوبی داشتیم اما ایده آل نبودند . بیست و دو بهمن شب قدر کشور ما و شب تغییر ظرفیت بود .و جنگ نیز شب قدر جوان های ما بود . توانستیم به دنیا ثابت کنیم که ما آن چیزی که شما برای ما در نظر گرفته اید نیستیم . بنابراین شب قدر ، شب تعیین و تغییر ظرفیت است . یعنی هم تعیین شود و هم اگر لازم باشد کوچک و بزرگ شود . ما جوان هایی را داشتیم که بعد از یک سال یا دو سال به جبهه رفتن دیگر آنها را نمی شناختیم . نه بخاطر صورت ظاهر، بلکه این فرد به آن بزرگی دیگر آن کسی که ما می شناختیم نبود .
- [سایر] آیا انسان ظرفیت عشق به خداوند را دارد؟
- [سایر] آیا همه انسانها ظرفیت عدالت و عصمت را دارند؟
- [سایر] ظرفیت کلی برای ظهور حضرت مهدی علیه السلام چیست ؟
- [سایر] آیا همه ی انسان ها دارای استعداد و ظرفیت رشد هستند یا خیر؟
- [سایر] چه کنیم تا روح ما بزرگ و ظرفیت ما نیز زیاد شود ؟
- [سایر] آیا اختلاف بین ادیان به ظرفیت شخصی و محیطی افراد بستگی دارد؟
- [سایر] ظرفیت وجودی هر فرد چه زمانی و چگونه تعیین می شود؟
- [سایر] ظرفیت بهشت چقدر است؟ آیا همه انسان ها در آن جای می گیرند؟
- [سایر] چگونه می توانیم ظرفیت وجودی خود را در مقابل رفتار دیگران افزایش دهیم ؟
- [سایر] با توجه به تفسیر آیه اول سوره اسرا مگر پیامبر در 40 سالگی به نهایت ظرفیت و ایمان نرسیده بود؟
- [آیت الله جوادی آملی] .داد و ستد کالای وزنی با پیمانهای که بیانگر وزن باشد, صحیح است؛ مثلاً با پیمانه ای که ظرفیّت یک لیتر شیر را دارد، می توان ده لیتر شیر را با پر کردن ده بار آن، معامله کرد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر پدر غیر از روزه رمضان، روزه واجب دیگری را مانند روزه نذر نگرفته باشد، احتیاط واجب آن است که پسر بزرگتر قضا نماید، ولی اگر برای روزهای اجیر شده و نگرفته باشد، قضای آن بر پسر بزرگتر لازم نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] احتیاط واجب آن است که پسر بزرگتر نماز و روزه فوت شده مادر را قضا نماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .سبب تغییر باید نجاست باشد و مورد تغییر هم باید یکی از سه وصف یاد شده در مسأله قبل باشد. تغییر, اعم از آن است که به یکی از اوصاف شیء نجس باشد; یا به وصف شیء دیگر، پس اگر سبب تغییر، خصوصیت شیء نجس شده باشد, نه نجاست، آن آب, نجس نمیشود; همچنین اگر سبب تغییر, مجاورت با نجاست باشد, نه برخورد با آن، آب? نجس نمیشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر پسر بزرگتر از دنیا برود بر سایر پسران تکلیفی نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه شخص دیگری آن نماز و روزه را قضا نماید از پسر بزرگتر ساقط می شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر نجاستی در چاه بریزد و بو یا رنگ یا مزه آب آن را تغییر دهد؛ چنانچه تغییر آب چاه از بین برود پاک می شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر میّت قرض داشته باشد، چنانچه قرضش به اندازه مال او یا زیادتر باشد، باید چیزهایی را که مال پسر بزرگتر است و در مسأله پیش گفته شد، برای ادای قرضهای او بدهند و اگر قرضش کمتر از مال او باشد، باید به نسبت از آن چیزها هم که مال پسر بزرگتر است برای ادای قرض او بدهند، مثلاً اگر همه دارایی او 6 میلیون تومان است و به مقدار دو میلیون تومان آن از چیزهاییست که مال پسر بزرگتر است و سه میلیون تومان هم قرض دارد، پسر بزرگتر باید به مقدار یک میلیون تومان را از آن چیزها بابت قرض میّت بدهد.
- [آیت الله علوی گرگانی] سلام کردن مستحبّ است وخیلی سفارش شده است که سواره به پیاده وایستاده به نشسته وکوچکتر به بزرگتر سلام کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر پسر بزرگتر شک دارد که پدرش نماز قضا داشته یا نه، چیزی بر او واجب نیست.