با توجه به اقتدار مدیران، معاونان و معلمان مدرسه، اثر آنان بر اعتماد به نفس دانش‌آموزان بسیار است. ایجاد فضایی برای اظهار نظر دانش‌آموزان در زمینه‌هایی مانند اداره کردن مدرسه، تهیه برنامه‌های آموزشی و دخالت دادن آن‌ها در ارزیابی کارها و ارزیابی رفتار خودشان (پرورش قدرت خودارزیابی)، و دادن حق انتخاب، در افزایش اعتماد به نفس آنان بسیار مؤثر است. توجه اولیای مدرسه به برخی اختلالات دانش‌آموزان مانند بیش فعالی همراه با اختلال در تمرکز (ADHD) یا اختلال ویژه یادگیری (LD) و کمک به حل آن‌ها (ر. ک: ج 1، ص 48 و 167)، جلو ضعف اعتماد به نفس دانش‌آموز را می‌گیرد. در مقابل، معلمی که دائم به دانش‌آموز می‌گوید: (تو خنگی، ساده‌لوحی، ضعیفی، تنبلی) یا او را با تمسخر، انیشتین کلاس معرفی می‌کند، به طور قطع در کاهش اعتماد به نفس او اثر می‌گذارد و باعث می‌شود در آینده نیز که وارد اجتماع می‌شود، تحت تأثیر سخنان معلم، خود را کودن، ضعیف و تنبل بداند. نشان دادن نقاط ضعف دانش‌آموز، مقایسه دانش‌آموزان با هم، و به رخ کشیدن امتیازات برخی بر دیگران نیز عامل مهم ضعف خودباوری دانش‌آموز است. منبع: کتاب نسیم مهر(3)، حجت الاسلام حسین دهنوی، انتشارات خادم الرضا(علیه السلام)/1388
با توجه به اقتدار مدیران، معاونان و معلمان مدرسه، اثر آنان بر اعتماد به نفس دانشآموزان بسیار است. ایجاد فضایی برای اظهار نظر دانشآموزان در زمینههایی مانند اداره کردن مدرسه، تهیه برنامههای آموزشی و دخالت دادن آنها در ارزیابی کارها و ارزیابی رفتار خودشان (پرورش قدرت خودارزیابی)، و دادن حق انتخاب، در افزایش اعتماد به نفس آنان بسیار مؤثر است.
توجه اولیای مدرسه به برخی اختلالات دانشآموزان مانند بیش فعالی همراه با اختلال در تمرکز (ADHD) یا اختلال ویژه یادگیری (LD) و کمک به حل آنها (ر. ک: ج 1، ص 48 و 167)، جلو ضعف اعتماد به نفس دانشآموز را میگیرد.
در مقابل، معلمی که دائم به دانشآموز میگوید: (تو خنگی، سادهلوحی، ضعیفی، تنبلی) یا او را با تمسخر، انیشتین کلاس معرفی میکند، به طور قطع در کاهش اعتماد به نفس او اثر میگذارد و باعث میشود در آینده نیز که وارد اجتماع میشود، تحت تأثیر سخنان معلم، خود را کودن، ضعیف و تنبل بداند.
نشان دادن نقاط ضعف دانشآموز، مقایسه دانشآموزان با هم، و به رخ کشیدن امتیازات برخی بر دیگران نیز عامل مهم ضعف خودباوری دانشآموز است.
منبع: کتاب نسیم مهر(3)، حجت الاسلام حسین دهنوی، انتشارات خادم الرضا(علیه السلام)/1388
- [سایر] والدین تا چه حد در افزایش اعتماد به نفس فرزند تأثیر دارند؟
- [سایر] از چه راهکارهایی می توانیم اعتماد به نفس فرزندمان را افزایش دهیم؟
- [سایر] از چه راهکارهایی میتوانیم اعتماد به نفس فرزندمان را افزایش دهیم؟
- [سایر] چه عواملی باعث افزایش اعتماد به نفس در افراد می شود؟ و ویژگی افرادی که دارای این صفت اند چیست؟
- [سایر] آیا برای درمان خودکم بینی و افزایش اعتماد به نفس، بر اساس روایات دینی راهکاری وجود دارد؟
- [سایر] اعتماد به نفس فرزند، چه فوایدی برای او و دیگران دارد؟
- [سایر] درمان انزوا طلبی و کم رویی ناشی از عدم اعتماد به نفس چیست؟ کاهش سطح ارتباط اجتماعی و فعالیت های گروهی چگونه جبران می پذیرد؟
- [سایر] با سلام بنده حدود 9سال پیش قرص اعصاب مصرف می کردم(به مدت 8 سال)و همه را جز کلوناز پام 1 میلی با کلی دردو رنج کنار گذاشتم. متاسفانه این قرص را اگر استفاده نکنم بد خواب می شوم و تاثیر دیگری برای من نداشته حدود 10 روز است که آن را به مصرف یک شب در میان کاهش داده ام به خاطر عوارض آن.اما همچنان اضطراب و کاهش شدید اعتماد به نفس را دارم(که البته قبل از کاهش آن نیز به صورت دوره ای این اضطراب و تپش قلب برایم پیش می آمد. البته 10 روزی است که با مراجعه پزشک متوجه شده ام که دیسک گردن و کمر هم دارم و این موضوع حال من را بدتر کرده است)از یک طرف درد های جسمی و ا طرفی اضطراب و کاهش اعتماد به نفس من را نگران تر کرده است لطفا راهنمایی کنید که اصلا باید به کجا مراجعه کنم (یک فرزند هم دارم) بی نهایت ممنونم
- [سایر] مربی (والدین و اولیای مدرسه) چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
- [سایر] فرق اعتماد به نفس با خودخواهی چیست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .مناسبترین قسم داد و ستد آن است که فروشنده اصلاً قیمت خرید را نگوید (مساومه)؛ ولی اگر قیمت خرید کالا را به خریدار گفت و خواست بر اساس آن معامله کند , خواه مساوی خرید بفروشد یا بر آ ن بیفزاید یا از آن بکاهد , حتماً باید همه خصوصیت هایی که در افزایش یا کاهش قیمت اثر دارد, مانند نقد محض، نسیه صرف و اقساط را بگوید.
- [آیت الله اردبیلی] صحّت اعتکاف زن نسبت به دو روز اوّل، در صورتی که اعتکاف او منافی حقّ شوهرش باشد، مشروط به اجازه شوهر است و همچنین اعتکاف فرزند، در صورتی که موجب اذیّت پدر یا مادر میشود، باید با اجازه آنان باشد؛ ولی اگر نسبت به دو روز اوّل اجازه داده باشند، نسبت به روز سوم اجازه آنان شرط نیست و حتّی نهی آنان نیز تأثیر ندارد، زیرا ماندن روز سوم واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] عقیقه کردن برای نوزاد، عملِ مستحبّی است که درباره آن بسیار سفارش شده، بلکه ظاهر بعضی از اخبار و فتاوی وجوب آن است و در سلامت و بقای فرزند تأثیر به سزایی دارد و اگر از روز هفتم تأخیر افتد، ساقط نمیشود بلکه اگر عقیقه را تا وقت بلوغ کودک تأخیر اندازند، مستحبّ است خود او هرگاه توان داشته باشد عقیقه کند، بلکه اگر شک داشته باشد که برای او عقیقه کردهاند یا نه، باز هم مستحب است عقیقه نماید، هرچند سنّ او زیاد باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر همراه افراد فرضبر طبقه اوّل، شوهر یا زن هم باشند، در اینجا گاه مجموع فرضها از کلّ ترکه بیشتر میشود که در این صورت از سهم دختر یا دختران کم میشود و سهم پدر و مادر و شوهر و زن تغییری نمیکند و گاه مجموع فرضها از کلّ ترکه کمتر میگردد که در این صورت مقدار باقی مانده به پدر و مادر و دختر یا دختران به نسبت سهام داده میشود و به سهم زن و شوهر اضافه نمیگردد. چند مثال از بیشتر شدن مجموع فرضها از کلّ ترکه: 1 - شوهر و پدر و چند دختر با هم باشند، فرض شوهر 14، فرض پدر 16 و فرض دختران 23 بوده که مجموعا1312 شده و 112 از کلّ ترکه بیشتر میگردد این 112 از سهم دختران کم میشود، در نتیجه سهم شوهر 312 و سهم پدر 212 باقی مانده و سهم دختران از 812 به 712 کاهش مییابد. 2 - شوهر و پدر و مادر و یک دختر با هم باشند، در این صورت فرض شوهر 14 و فرض پدر 16 و فرض مادر 16 و فرض یک دختر 12 میگردد که مجموع آن 1312 و 112 از کلّ ترکه بیشتر است، در اینجا هم سهم شوهر همان 312 و سهم پدر و مادر هر یک 212 بوده و سهم دختر از 612 به 512 کاهش مییابد. 3 - زن و پدر و مادر و دختران با هم باشند، در این صورت فرض زن 18 (با توضیحی که بعداً خواهد آمد) و فرض هر یک از پدر و مادر 16 و سهم دختران 23 میباشد که مجموع آنها 2724 میباشد، در اینجا سهم زن همان 324 و سهم هر یک از پدر و مادر 424 بوده و سهم دختران از 1624 به 1324 کاهش مییابد. چند مثال از کم آمدن مجموع فرضها از کلّ ترکه: 1 - شوهر و پدر یا مادر و یک دختر با هم باشند، فرض شوهر 14 و فرض پدر یا مادر16 و فرض دختر 12 بوده که مجموعا 1112 بوده که 112 از ترکه باقی میماند که به نسبت سهام بین پدر (یا مادر) و دختر تقسیم میگردد، در نتیجه سهم نهایی شوهر همان 416 بوده و سهم پدر یا مادر به 316 و سهم دختر به 916 افزایش مییابد. 2 - زن و پدر یا مادر و یک دختر با هم باشند، فرض زن 18 و فرض پدر یا مادر 16 و فرض دختر 12 بوده که مجموعا 1924 گردیده که 524 از ترکه باقی مانده که به نسبت سهام پدر (یا مادر) و دختر بین آنها تقسیم میگردد، در نتیجه سهم زن همان 432 باقی مانده و سهم پدر یا مادر به 732 و سهم دختر به 2132 افزایش مییابد. 3 - زن و پدر یا مادر و دختران با هم باشند، فرض زن 18 و فرض پدر یا مادر16 و فرض دختران 23 خواهد بود که مجموعا 2324 گردیده و 124 باقی میماند که به نسبت سهام بین پدر (یا مادر) و دختران قسمت میشود، در نتیجه سهم زن همان 540 بوده و سهم پدر یا مادر به 740 و سهم دختران به 2840 افزایش مییابد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد که بعضی از این مراتب، احتیاج به اجازه حاکم شرع ندارد و بعضی دارد، آنچه احتیاج به اجازه حاکم شرع ندارد همان امر به معروف با زبان و دل و نصیحت کردن یا اعراض و بی اعتنایی و ترک مراوده نمودن است و اگر تأثیر نکرد جایز است با کلمات تند و خشن که خالی از گناه باشد یا با توسل به زور، به این طریق که جلو فرد گنهکار را بگیرد، یا وسایل گناه را از دسترس او خارج سازد، اقدام نماید ولی اگر برای امر به معروف و نهی از منکر لازم شود که متوسل به ضرب و جرح یا اتلاف اموال و بالاتر از آن گردد در این صورت هیچ کس بدون اجازه حاکم شرع حق اقدام ندارد، بلکه باید اصل کار و مقدار و اندازه آن طبق ضوابط اسلامی با نظر حاکم شرع تعیین گردد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام احتکار است، و در روایات آمده است که پروردگار عالم از محتکر بیزار است، و گناه آن در حدّ قتل نفس است، و معنای آن این است که چیزی را که امّت اسلامی به آن احتیاج دارند نگاه دارد و آن را در معرض فروش قرار ندهد، و آن اقسامی دارد: الف) نگاهداری چیزی برای اینکه بازار سیاه درست شود و آن را به قیمت گران بفروشد. و این قسم، فرد بارز احتکار است و قطعاً روایات حرمت، شامل آن میشود. ب) نگاهداری برای اینکه مردم یا حکومت اسلامی را در مضیقه قرار دهد و یا ضرر به اقتصاد مملکت اسلامی بزند، و معلوم است که این قسم گناهش خیلی بالاتر از گناه قسم اوّل است و گاهی محتکر مصداق مفسد فی الارض محسوب میشود. ج) نگاهداشتن چیزی که بازار آن کساد است، گرچه مردم احتیاج به آن هم دارند، برای اینکه آن چیز رونقی پیدا کند، این قسم نیز حرام است، گرچه حرمت آن به اندازه قسم اوّل و دوّم نیست. د) نگاه داشتن چیزی که به اندازه تقاضای مردم موجود است و عرضه نکردن آن، ضرر اقتصادی یا غیراقتصادی ندارد، این قسم حرام نیست، گرچه سزاوار است از این قسم هم پرهیز نماید. ه) نگاه داشتن چیزی که خود احتیاج به آن دارد، نظیر نگاهداشتن گندم برای مصرف سال خود، و این قسم نیز حرام نیست، گرچه مردم به آن احتیاج داشته باشند؛ ولی در صورت احتیاج شدید مردم، سزاوار نیست که نگاه دارد، زیرا ایثار و فداکاری باید از جمله سجایای مسلمان باشد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام مراء و جلال است و در روایتی از رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمده است که کراراً جبرئیل از طرف حقّ تعالی نهی از مراء و جدال مینمود و آن اقسامی دارد: الف) پافشاری در اثبات باطل و یا در نابودی حق، و گناه این قسم در حدّ کفر است و در قرآن اطلاق جبّار بر آن شده است: (وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنید)[1] (و هر زورگوی لجوجی، نا امید شد.) ب) لجاجت و مشاجره در اینکه غلبه بر دیگری پیدا کند و به عبارت دیگر فخرفروشی و کشتیگرفتن در گفتگوها، و این صورت نیز از گناهان بزرگ است و مفسده فراوانی در بر دارد، بلکه منشأ گناهان دیگری است و غالب جدالها در بین مردم از این قبیل است. ج) جدال و مشاجره در اثبات نمودن حقّ یا از بین بردن باطل و یا ارشاد جاهل، نظیر مباحثهها و گفتارها و برخوردهای علمی که اهل علم با یکدیگر دارند، و این قسم گرچه حرام نیست، ولی باید توجّه داشت که در این گفتگوها شیطان و نفس امّاره و هوی در کمین است و چه بسیار (بهطور آگاهانه یا ناآگاهانه) منجر به جدالهای حرام میشود، البته باید توجّه داشت که در همین نوع هم از الفاظ غیر مؤدّب پرهیز نمود و این قسم از جدال و مشاجره به اندازه احتیاج بلکه به اندازه ضرورت باشد. [1]. ابراهیم، 15.
- [آیت الله جوادی آملی] .کالا و بهای آن باید دارای اوصاف زیر باشند : 1 .مقدار آنها از لحاظ وزن، پیمانه، شماره، مساحت و مانند آن معلوم باشد. 2 .ویژگیهایی که سبب افزایش یا کاهش رغبت مردم به آن هاست, معلوم باشد . 3 .هرکدام از کالا و بها، مِلکِ آزاد (طِلق) داد و ستد کننده باشد و متعلَّق حقّی نباشد، پس مال وقفی و مال گِرو را نمی توان فروخت یا با آن ها چیزی خرید ; (البته برای داد و ستد مالِ وقفی , صورت هایی پیشبینی شده که جای آن در بخش وقف است و فروش مال گِرو با اجازه گرودار است ). 4 . مالی که فروخته می شود , حتماً باید عین باشد، پس منفعت چیزی مانند خانه را نمی توان فروخت؛ ولی بهای کالا می تواند عین یا من فعت باشد ؛ برا ی مثال , هم خانه , هم منفعت آن را می توان بهای کالایی قرار داد. 5 .هر کدام از کالا و بهای آن در دسترس طرف مقابل باشد؛ یعنی خریدار به کالا و فروشنده به بهای آن دسترسی داشته باشد, هرچند فروشنده نتواند کالا را تحویل دهد و یا خریدار نتواند بها را تسلیم نماید.
- [آیت الله مظاهری] برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است: مرتبه اوّل: اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از منکرات است به طوری که دیگران از رفتار او متنبه شوند و واجبات را به جا آورند و گناهان را ترک کنند، و این مرتبه از بهترین مراتب است و تأثیر آن هم زیاد است مخصوصاً پدر و مادر در خانه، و معلم در مدرسه، و بزرگان در اجتماع. مرتبه دوّم: امر و نهی به زبان است که واجب است اهل معصیت را نهی کنند و تارک واجب را به آوردن واجب امر کنند. مرتبه سوّم: با شخص معصیت کار طوری عمل شود که بفهمد برای ارتکاب او به معصیت، با او این نحو عمل شده است، مثل اینکه از او رو برگرداند یا با چهره عبوس با او ملاقات کند یا با او ترک مراوده کند. مرتبه چهارم: توسّل به زور و جبر است، پس اگر اطمینان داشته باشد که ترک منکر نمیکند یا واجب را به جا نمیآورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لکن باید تجاوز از قدر لازم نکند. مرتبه پنجم: اگر توقف داشته باشد جلوگیری از معصیت بر جرح و کتک زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت کار و در مضیقه قرار دادن او، جایز است، لکن لازم است مراعات شود که زیادهروی نشود و لازم است در این امر و نظیر آن اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر مصرفی را که میّت معیّن کرده، از ثلث مال او بیشتر باشد، وصیّت او در بیشتر از ثلث در صورتی صحیح است که ورثه حرفی بزنند یا کاری کنند یا با سکوت آنها معلوم شود وصیّت را اجازه نمودهاند و تنها راضی بودن آنها کافی نیست و اگر مدّتی بعد از مردن او هم اجازه نمایند صحیح است و چنانچه بعضی از ورثه اجازه و بعضی ردّ نمایند، وصیّت فقط در سهم آنهایی که اجازه نمودهاند صحیح و نافذ است. لازم به توضیح است که در مورد هر وارث باید دید که آیا مقداری که به وسیله وصیّت از سهم الارث وی کم میشود از ثلث سهم او بیشتر است یا خیر؟ و در صورت اوّل اجازه وی در نافذبودن وصیّت شرط است. بنابراین اگر شخصی زمینی داشته باشد و وصیّت کند که تمام یا قسمتی از آن را به مصرف برسانند، چون زن از زمین ارث نمیبرد، نظر وی در این وصیّت نقشی ندارد و اگر مرد 3 میلیون تومان پول داشته باشد و زمینی داشته باشد که 3 میلیون تومان میارزد، اگر وصیّت کند که دو میلیون از پول وی را به مصرفی برسانند، در اینجا نسبت به سهم دیگر ورثه وصیّت به اندازه ثلث است ولی نسبت به سهم همسر، وصیّت بیشتر از ثلث میباشد و باید تنها نظر وی را نسبت به بیشتر از ثلث جلب نمود و همین طور اگر نسبت به چیزهایی که پس از مرگ پدر به پسر بزرگتر میرسد و در مسأله 2794 گفته خواهد شد وصیّتی کند، تنها نظر پسر بزرگتر در مقدار بیشتر از ثلث تأثیر دارد.