صداقت، از مهمترین کمالات انسانی است و به معنای یگانگی نیت و گفتار کردار است. انسان صادق ، برخلاف نیت خود سخن نمی گوید ، یعنی آنچه را که بر زبان می آورد با آنچه که در دل دارد مطابق است و آنچه را انجام می دهد با آنچه که بر زبان جاری ساخته انطباق دارد. او بر سر راستی، استقامت به خرج می دهد و راست می گوید گرچه راستی به زیانش باشد و دروغ نمی گوید هر چند دروغ گفتن برای او منفعتی در پی داشته باشد. ابن الوقت نیست که در هر جا به گونه ای سخن گوید که نفع مادی و دنیوی برایش داشته باشد. صداقتش نه به این دلیل است که از طریق آن به منافع دنیایی دست یابد، بلکه راست می گوید چون راستگویی فرمان خداست و هر انسان راستگویی ، ملزم به آن است . رفتار او با مردم بر اساس صفا و یکدلی است و برایش فرقی ندارد که مخاطب او چه کسی باشد. هرگز از صداقت مردم ، سوء استفاده نمی کند و از این که خود را بر خلاف آنچه که هست بنمایاند، بیزار است. دسترنج و حاصل زحمت دیگران را به نفع خویش مصادره نمی نماید و اهل حیله گری و مکر و نیرنگ نیست. هرگاه وعده ای بدهد به آن وفا می کند و از دادن وعده ای که از انجام آن ناتوان است، خودداری می کند. به کسی بهتان نمی زند. خلاف واقع شهادت نمی دهد و سخن راست را می گوید قبل از آن که دیگران بر علیه او شهادت دهند و با توسل به دروغ، حق را ضایع نمی کند. علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان (جلد 1 ، صفحه 430 ) ، می نویسد : ( صداقت صفتی است که همه فضیلت های موجود در علم و عمل را در بر می گیرد. زیرا صدق ، خلقی است که با همه ارزش ها و فضایل اخلاقی از قبیل عفت، شجاعت، حکمت و عدالت، همراه است. چرا که انسان را نمی توان از اعتقاد و قول و عمل او جدا کرد. صادق بودن انسان به این معنی است که عقیده، قول و عمل او مطابق یکدیگرند؛ یعنی به چیزی که عقیده دارد و می گوید، عمل می کند.) پس بدون تردید باید گفت که صداقت جامع بسیاری از صفات خوب است و کسی که صادق باشد از بسیاری از فضیلت های اخلاقی بهره مند خواهد بود. و به این ترتیب، وقتی صداقت بر فضای خانواده پرتو افکن شود، یکدلی و صمیمیت بر روابط اعضای خانواده حاکم خواهد شد. اعتماد اعضا نسبت به همدیگر جلب خواهد شد و کینه ها و کدورت هایی که از بی اعتمادی ها و بی صداقتی ها منشا می گیرند رخت برخواهد بست. در خانواده ای که صداقت در آن حاکم باشد ، اعضای آن دوستدار همدیگر خواهند بود و دلسوزی ها و همدردی های آنها نسبت به همدیگر از صمیم قلب سرچشمه خواهد گرفت و هیچ کدام از آنها به خود اجازه نخواهد داد که با دیگران به روشی منافقانه رفتار نماید. در زندگی خود با کسانی مواجه می شویم که اعضای یک خانواده هستند اما برای رسیدن به مطامع دنیوی ، رذیلانه ترین رفتارها و روابط را با همدیگر دارند. با همدیگر ، حیله گرانه برخورد می کنند و انواع دروغ ها را به هم تحویل می دهند تا به آنچه که خود می خواهند دست یابند. در ظاهر به گونه ای و در باطن به گونه ای دیگر رفتار می کنند. رفتارهای آنها با همدیگر مثل رفتار دشمنان کینه توز است. در میان آنها از رحم و شفقت خبری نیست و حتی در شرایط حاد، روابط آنها با همدیگرتا حدی تنزل می کند که حاضر می شوند خون همدیگر را بریزند . سرچشمه بسیاری از این رفتارها ، بی صداقتی است. بنابراین، اگر صداقت بر خانواده حاکم شود، ریشه رذالت های بسیاری خواهد خشکید. آیا می دانید که صداقت ، سبب آسودگی خیال می شود و بی صداقتی علت برخی نگرانی هاست؟ وقتی اعضای خانواده صادقانه با همدیگر رابطه برقرار کنند دیگر جایی برای نگرانی هایی که بی صداقتی موجد آنهاست ، نخواهد بود و این در حالی است که اگر فضای خانواده را بی صداقتی پر نماید انواع نگرانی ها و ترس ها و دلهره هایی که حاصل بی صداقتی برخی اعضای خانواده است ، افراد خانواده را در بر خواهد گرفت و آرامش روانی اعضای خانواده قربانی بی صداقتی خواهد شد . وقتی یکی از اعضای خانواده ، به خاطر حسادت ، عضو دیگر خانواده را از روی بی صداقتی ، آماج تهمت و افترا قرار دهد و سعی در بی اعتبار کردن و تخریب او داشته باشد ، آیا می توان به امنیت و آرامش روانی اعضای خانواده امیدوار بود؟ انسان صادق ، خود را در برابر خدا و در نتیجه در برابر آبرو و حیثیت دیگران، مسئول می داند، بنابراین هرگز به خود اجازه نمی دهد که بدون مجوز شرعی به شخصیت و حیثیت دیگران لطمه وارد آورد و آرامش روحی و روانی آنان را از بین ببرد. در خانواده ای که صداقت بر فضای آن حاکم است، پدر و مادر به فرزندان خود وعده دروغ نمی دهند و فرزندان هم، خود را در مقابل پدر و مادر متعهد به راستگویی می دانند . پس بیایید رفتارها و روابط خود را بر اساس صداقت بنیان نهیم و به این طریق از حریم سعادت خانواده دفاع کنیم و البته لازمه این امر آن است که اعضای خانواده به شدت از دروغ اجتناب کنند و همان گونه که صداقت منشأ فضایل است، دروغ نیز کلیدی است که راهیابی به گناهان مختلف به وسیله آن میسر است . دروغگویان با تمسک به دروغ ، گناهان خود را کتمان می نمایند و به تصور خود ، به این وسیله از فاش شدن گناهان خویش و رسوایی ناشی از آن جلوگیری می کنند. آن هم به خیال اینکه دروغ های آنها هیچ گاه برملا نخواهد شد . اینان نمی دانند و یا خود را به غفلت می زنند که اگر روزی دروغ های آنها آشکار شد، تشت رسوایی شان از بام خواهد افتاد و اعتباری را که به واسطه دروغگویی کسب کرده بودند تماما از دست خواهد رفت و دیگر هیچ کس به آنها اعتماد نخواهد کرد. همه ما داستان چوپان دروغگو را شنیده ایم. او در ابتدا با دروغ خود توانست حرف خود را به مرد بقبولاند و به دروغ ، به آنها بباوراند که گرگ به گله زده است . ولی وقتی مردم به دروغگو بودن او پی بردند، حتی زمانی که به راستی فریاد می زد: ( گرگ آمد ، گرگ آمد ) کسی حرف او را باور نکرد و کسی به فریاد او پاسخ مثبت نداد. همه دروغگویان ، چنین سرنوشتی دارند، اگر آنان در ابتدا بتوانند با سخنان دروغ خود دیگران را بفریبند ، هرگز این فریب دوام نخواهد داشت و روزی خواهد آمد که پرده از روی فریب، کنار خواهد رفت و چهره و شخصیت واقعی دروغگو نمایان خواهد شد و رخ خواهد نمود آنچه که دروغگو،هرگز به رخ نمودن آن راضی نیست. طریقه آبروداری و کسب اعتبار و محبوبیت در میان افراد - چه در خانواده و چه در اجتماع - صداقت پیشه نمودن است. افراد صادق ، مورد اطمینان و اعتماد دیگران قرار می گیرند و شخصیت آنها در نزد دیگران محترم شمرده می شود و به همین دلیل آنها می توانند در خانواده و اجتماع ، منشأ آثار مثبت باشند. دروغ به معنی عدم مطابقت خبر با واقع است که خود نوعی خیانت به حساب می آید. از این رو ، اعضای خانواده نباید با توسل به این نوع از خیانت ، کانون گرم خانواده را به سردی سوق دهند و بذر بی اعتمادی در آن بکارند افراد خانواده باید ملجأ و پناهگاه همدیگر باشند و این مهم زمانی حاصل می آید که بین آنها اعتماد و اطمینان در جریان باشد و هرگاه بعضی از اعضای خانواده یا همه آنها با دروغگویی ، اعتماد را ضایع و آن را نابود کنند، دیگر پناهگاه بودن اعضای خانواده برای همدیگر معنا و مفهوم خود را از دست خواهد داد و در چنین خانواده ای هر یک از اعضا به قصد خیانت به دیگری در کمین او خواهد نشست و به این ترتیب سعادت از چنین خانواده ای رخت برخواهد بست. امام علی (ع) در سخنی گران سنگ می فرماید: ( پیشوای قوم باید با مردم خود به راستی سخن راند.) و لذا پدر به عنوان سرپرست خانواده، همواره باید با اعضای خانواده اش با صداقت رفتار نماید و البته اعضای خانواده نیز با رفتارهای صادقانه او را پاسخ گویند . اعضای همه ی خانواده ها باید توجه داشته باشند که دروغگویی مشتمل بر چیزهایی مانند تحریف واقعیت، ایجاد امید یا نگرانی بی مورد ، برهم زننده دوستی ها و صمیمیت ها و ایجاد کننده کینه و عداوت است. پس باید به شدت از آن بر حذر باشند . در محیطی که دروغ حاکم باشد و بی صداقتی ، نیات و گفتار و کردار افراد را شکل دهد، مجالی برای برقراری روابط اسلامی و انسانی نخواهد بود. شکل گیری روابط صمیمانه در پرتو صداقت امکان پذیر است و با صداقت است که می توان فضای معنوی خانواده را از نوع آلودگی ها پاک نمود . زندگی خانوادگی ، زمینه ساز زندگی سعادتمند و یا نکبت بار اجتماعی است و رفتارهای هر کدام از اعضای یک خانواده به طور مستقیم و یا غیر مستقیم ، دیگر اعضاء را تحت تاثیر قرار می دهد بنابراین ، رفتارهای صادقانه اعضای خانواده در خدمت سعادت اجتماعی آنان نیز هست . کما این که رواج دروغگویی در خانواده می تواند زندگی نکبت بار اجتماعی را برای اعضای خود رقم بزند و زندگی مردم را نیز در اجتماع به خطر بیفکند .
صداقت، از مهمترین کمالات انسانی است و به معنای یگانگی نیت و گفتار کردار است. انسان صادق ، برخلاف نیت خود سخن نمی گوید ، یعنی آنچه را که بر زبان می آورد با آنچه که در دل دارد مطابق است و آنچه را انجام می دهد با آنچه که بر زبان جاری ساخته انطباق دارد. او بر سر راستی، استقامت به خرج می دهد و راست می گوید گرچه راستی به زیانش باشد و دروغ نمی گوید هر چند دروغ گفتن برای او منفعتی در پی داشته باشد. ابن الوقت نیست که در هر جا به گونه ای سخن گوید که نفع مادی و دنیوی برایش داشته باشد. صداقتش نه به این دلیل است که از طریق آن به منافع دنیایی دست یابد، بلکه راست می گوید چون راستگویی فرمان خداست و هر انسان راستگویی ، ملزم به آن است . رفتار او با مردم بر اساس صفا و یکدلی است و برایش فرقی ندارد که مخاطب او چه کسی باشد. هرگز از صداقت مردم ، سوء استفاده نمی کند و از این که خود را بر خلاف آنچه که هست بنمایاند، بیزار است. دسترنج و حاصل زحمت دیگران را به نفع خویش مصادره نمی نماید و اهل حیله گری و مکر و نیرنگ نیست. هرگاه وعده ای بدهد به آن وفا می کند و از دادن وعده ای که از انجام آن ناتوان است، خودداری می کند. به کسی بهتان نمی زند. خلاف واقع شهادت نمی دهد و سخن راست را می گوید قبل از آن که دیگران بر علیه او شهادت دهند و با توسل به دروغ، حق را ضایع نمی کند.
علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان (جلد 1 ، صفحه 430 ) ، می نویسد : ( صداقت صفتی است که همه فضیلت های موجود در علم و عمل را در بر می گیرد. زیرا صدق ، خلقی است که با همه ارزش ها و فضایل اخلاقی از قبیل عفت، شجاعت، حکمت و عدالت، همراه است. چرا که انسان را نمی توان از اعتقاد و قول و عمل او جدا کرد. صادق بودن انسان به این معنی است که عقیده، قول و عمل او مطابق یکدیگرند؛ یعنی به چیزی که عقیده دارد و می گوید، عمل می کند.)
پس بدون تردید باید گفت که صداقت جامع بسیاری از صفات خوب است و کسی که صادق باشد از بسیاری از فضیلت های اخلاقی بهره مند خواهد بود. و به این ترتیب، وقتی صداقت بر فضای خانواده پرتو افکن شود، یکدلی و صمیمیت بر روابط اعضای خانواده حاکم خواهد شد. اعتماد اعضا نسبت به همدیگر جلب خواهد شد و کینه ها و کدورت هایی که از بی اعتمادی ها و بی صداقتی ها منشا می گیرند رخت برخواهد بست.
در خانواده ای که صداقت در آن حاکم باشد ، اعضای آن دوستدار همدیگر خواهند بود و دلسوزی ها و همدردی های آنها نسبت به همدیگر از صمیم قلب سرچشمه خواهد گرفت و هیچ کدام از آنها به خود اجازه نخواهد داد که با دیگران به روشی منافقانه رفتار نماید.
در زندگی خود با کسانی مواجه می شویم که اعضای یک خانواده هستند اما برای رسیدن به مطامع دنیوی ، رذیلانه ترین رفتارها و روابط را با همدیگر دارند. با همدیگر ، حیله گرانه برخورد می کنند و انواع دروغ ها را به هم تحویل می دهند تا به آنچه که خود می خواهند دست یابند. در ظاهر به گونه ای و در باطن به گونه ای دیگر رفتار می کنند. رفتارهای آنها با همدیگر مثل رفتار دشمنان کینه توز است. در میان آنها از رحم و شفقت خبری نیست و حتی در شرایط حاد، روابط آنها با همدیگرتا حدی تنزل می کند که حاضر می شوند خون همدیگر را بریزند . سرچشمه بسیاری از این رفتارها ، بی صداقتی است. بنابراین، اگر صداقت بر خانواده حاکم شود، ریشه رذالت های بسیاری خواهد خشکید. آیا می دانید که صداقت ، سبب آسودگی خیال می شود و بی صداقتی علت برخی نگرانی هاست؟ وقتی اعضای خانواده صادقانه با همدیگر رابطه برقرار کنند دیگر جایی برای نگرانی هایی که بی صداقتی موجد آنهاست ، نخواهد بود و این در حالی است که اگر فضای خانواده را بی صداقتی پر نماید انواع نگرانی ها و ترس ها و دلهره هایی که حاصل بی صداقتی برخی اعضای خانواده است ، افراد خانواده را در بر خواهد گرفت و آرامش روانی اعضای خانواده قربانی بی صداقتی خواهد شد . وقتی یکی از اعضای خانواده ، به خاطر حسادت ، عضو دیگر خانواده را از روی بی صداقتی ، آماج تهمت و افترا قرار دهد و سعی در بی اعتبار کردن و تخریب او داشته باشد ، آیا می توان به امنیت و آرامش روانی اعضای خانواده امیدوار بود؟ انسان صادق ، خود را در برابر خدا و در نتیجه در برابر آبرو و حیثیت دیگران، مسئول می داند، بنابراین هرگز به خود اجازه نمی دهد که بدون مجوز شرعی به شخصیت و حیثیت دیگران لطمه وارد آورد و آرامش روحی و روانی آنان را از بین ببرد.
در خانواده ای که صداقت بر فضای آن حاکم است، پدر و مادر به فرزندان خود وعده دروغ نمی دهند و فرزندان هم، خود را در مقابل پدر و مادر متعهد به راستگویی می دانند . پس بیایید رفتارها و روابط خود را بر اساس صداقت بنیان نهیم و به این طریق از حریم سعادت خانواده دفاع کنیم و البته لازمه این امر آن است که اعضای خانواده به شدت از دروغ اجتناب کنند و همان گونه که صداقت منشأ فضایل است، دروغ نیز کلیدی است که راهیابی به گناهان مختلف به وسیله آن میسر است . دروغگویان با تمسک به دروغ ، گناهان خود را کتمان می نمایند و به تصور خود ، به این وسیله از فاش شدن گناهان خویش و رسوایی ناشی از آن جلوگیری می کنند. آن هم به خیال اینکه دروغ های آنها هیچ گاه برملا نخواهد شد . اینان نمی دانند و یا خود را به غفلت می زنند که اگر روزی دروغ های آنها آشکار شد، تشت رسوایی شان از بام خواهد افتاد و اعتباری را که به واسطه دروغگویی کسب کرده بودند تماما از دست خواهد رفت و دیگر هیچ کس به آنها اعتماد نخواهد کرد.
همه ما داستان چوپان دروغگو را شنیده ایم. او در ابتدا با دروغ خود توانست حرف خود را به مرد بقبولاند و به دروغ ، به آنها بباوراند که گرگ به گله زده است . ولی وقتی مردم به دروغگو بودن او پی بردند، حتی زمانی که به راستی فریاد می زد: ( گرگ آمد ، گرگ آمد ) کسی حرف او را باور نکرد و کسی به فریاد او پاسخ مثبت نداد.
همه دروغگویان ، چنین سرنوشتی دارند، اگر آنان در ابتدا بتوانند با سخنان دروغ خود دیگران را بفریبند ، هرگز این فریب دوام نخواهد داشت و روزی خواهد آمد که پرده از روی فریب، کنار خواهد رفت و چهره و شخصیت واقعی دروغگو نمایان خواهد شد و رخ خواهد نمود آنچه که دروغگو،هرگز به رخ نمودن آن راضی نیست.
طریقه آبروداری و کسب اعتبار و محبوبیت در میان افراد - چه در خانواده و چه در اجتماع - صداقت پیشه نمودن است. افراد صادق ، مورد اطمینان و اعتماد دیگران قرار می گیرند و شخصیت آنها در نزد دیگران محترم شمرده می شود و به همین دلیل آنها می توانند در خانواده و اجتماع ، منشأ آثار مثبت باشند.
دروغ به معنی عدم مطابقت خبر با واقع است که خود نوعی خیانت به حساب می آید. از این رو ، اعضای خانواده نباید با توسل به این نوع از خیانت ، کانون گرم خانواده را به سردی سوق دهند و بذر بی اعتمادی در آن بکارند افراد خانواده باید ملجأ و پناهگاه همدیگر باشند و این مهم زمانی حاصل می آید که بین آنها اعتماد و اطمینان در جریان باشد و هرگاه بعضی از اعضای خانواده یا همه آنها با دروغگویی ، اعتماد را ضایع و آن را نابود کنند، دیگر پناهگاه بودن اعضای خانواده برای همدیگر معنا و مفهوم خود را از دست خواهد داد و در چنین خانواده ای هر یک از اعضا به قصد خیانت به دیگری در کمین او خواهد نشست و به این ترتیب سعادت از چنین خانواده ای رخت برخواهد بست.
امام علی (ع) در سخنی گران سنگ می فرماید: ( پیشوای قوم باید با مردم خود به راستی سخن راند.)
و لذا پدر به عنوان سرپرست خانواده، همواره باید با اعضای خانواده اش با صداقت رفتار نماید و البته اعضای خانواده نیز با رفتارهای صادقانه او را پاسخ گویند .
اعضای همه ی خانواده ها باید توجه داشته باشند که دروغگویی مشتمل بر چیزهایی مانند تحریف واقعیت، ایجاد امید یا نگرانی بی مورد ، برهم زننده دوستی ها و صمیمیت ها و ایجاد کننده کینه و عداوت است. پس باید به شدت از آن بر حذر باشند .
در محیطی که دروغ حاکم باشد و بی صداقتی ، نیات و گفتار و کردار افراد را شکل دهد، مجالی برای برقراری روابط اسلامی و انسانی نخواهد بود. شکل گیری روابط صمیمانه در پرتو صداقت امکان پذیر است و با صداقت است که می توان فضای معنوی خانواده را از نوع آلودگی ها پاک نمود .
زندگی خانوادگی ، زمینه ساز زندگی سعادتمند و یا نکبت بار اجتماعی است و رفتارهای هر کدام از اعضای یک خانواده به طور مستقیم و یا غیر مستقیم ، دیگر اعضاء را تحت تاثیر قرار می دهد بنابراین ، رفتارهای صادقانه اعضای خانواده در خدمت سعادت اجتماعی آنان نیز هست . کما این که رواج دروغگویی در خانواده می تواند زندگی نکبت بار اجتماعی را برای اعضای خود رقم بزند و زندگی مردم را نیز در اجتماع به خطر بیفکند .
- [سایر] نقش تربیتی خانواده چقدر است؟
- [سایر] نقش همسران در تحکیم نظام خانواده چیست؟
- [سایر] با توجه به این که باید با همسر صداقت داشت آیا باید اسرار خانواده خود یا مسائلی که قبلا با آن مواجه بوده ایم برای همسر بیان کنیم؟
- [سایر] خانواده تا چه حد در انتخاب همسر نقش دارند؟
- [سایر] وقتی که بر اساس مشکلاتی در خانواده پدر، مادر را بیرون می کند نقش فرزندان چیست؟
- [سایر] وقتی که بر اساس مشکلاتی در خانواده پدر، مادر را بیرون می کند نقش فرزندان چیست؟
- [سایر] هدف از تشکیل خانواده در اسلام و نقش هریک از مرد و زن در تحقّق آن چیست؟
- [سایر] نقش خانواده در گسترش آسیبهای اجتماعی تا چه اندازه است؟ با ذکر سند به صورت تفصیلی بیان فرمایید.
- [سایر] ارتباط صداقت با سایر فضایل چیست؟
- [سایر] تأثیر و نقش ایمان و اسلام خانواده در اسلام و ایمان فرزندان آن چیست و آیا اگر ما در خانوادهای غیر از خانواده شیعه و یا غیر مسلمان و یا...، به دنیا آمده بودیم، همان مذهب و دین را نمیداشتیم؟!
- [آیت الله مظاهری] هشت چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: 1 - پوشیدن لباس سیاه. 2 - پوشیدن لباس کثیف. 3 - پوشیدن لباس تنگ. 4 - پوشیدن لباس شرابخوار. 5 - پوشیدن لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند. 6 - پوشیدن لباسی که نقش صورت دارد. 7 - باز بودن دکمههای لباس. 8 - دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
- [آیت الله سبحانی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک وتنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند و لباسی که نقش صورت دارد و نیز بازبودن تکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند و لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن تکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد مکروه می باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ و لباس شرابخوار و پوشیدن لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند، پوشیدن لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن تکمه های لباس ودست کردن انگشتری که نقش صورت داردبرای نمازگزار مکروه می باشد.
- [آیت الله بروجردی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است:پوشیدن لباس سیاه، چرک، تنگ، لباس شرابخوار، لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند، لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن تکمههای لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد، مکروه میباشد.
- [آیت الله اردبیلی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است که از آن جملهاند: پوشیدن لباس سیاه مگر برای عزای اهل بیت علیهمالسلام و همچنین لباس چرک و تنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند و پوشیدن لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن دکمههای لباس و به دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
- [آیت الله سیستانی] چند چیز را فقهاء قدس اللّه اسرارهم در لباس نمازگزار مکروه دانستهاند ، و از آن جمله است : پوشیدن لباس سیاه ، و چرک ، و تنگ ، و لباس شرابخوار ، و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند ، و لباسی که نقش صورت دارد ، و نیز باز بودن تکمههای لباس ، و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد ، مکروه شمرده شده است .
- [امام خمینی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است، و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ، و لباس شرابخوار، و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند، و لباسی که نقش صورت دارد. و نیز باز بودن تکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد، مکروه می باشد.
- [آیت الله سبحانی] ساختن و خرید و فروش مجسّمه حرام است ولی خرید و فروش صابون و مانند آن که روی آنها شکل مجسمه یا نقش های برجسته است اشکالی ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] چند چیز در لباس نماز گزار مکروه است و از آن جمله است : پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ و لباس شرابخوار که نجس بودن آن معلوم نباشد و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند و لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن تکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد ، مکروه می باشد . مکان نماز گزار مکان نماز گزار چند شرط دارد : شرط اول آنکه مباح باشد .