چرا در جوامع غیر دینی خودکشی زیاد است ؟
اقتضای دین الهی این است که قبل از اینکه ما دغدغه ی کاربرد را داشته باشیم ، دغدغه ی حقیقت را داشته باشیم . این دغدغه ی حقیقت کلاً بحث را عوض می کند . اینکه من چقدر می خواهم زندگی کنم و حقیقت من به چیست . به این جسم مادی است یا اینکه یک حقیقت دیگری هم دارم . این سوال خیلی مهم است . تا تکلیف آن را مشخص نکنیم راضی شدن یا نشدن معلوم نمی شود . انسان سطوح مختلفی دارد . یک سطح من راضی می شود اما آیا سطوح دیگر من هم راضی می شود . اگر انسان بی نهایت زندگی کند و کل دوره ی عمر خود را سختی بکشد که یک رضایت قطعی داشته باشد ارزش دارد یا خیر؟ اگر دغدغه ی حقیقت جدی شود ، اینکه ما چه کسی هستیم و چه کاری می خواهیم در عالم انجام دهیم . و بعداً به سراغ این برویم که چه چیزی ما را راضی می کند . بحث دین در فضاهای ما متأسفانه خیلی اوقات فضای غیر جدی است . در زندگی جدی راحتی ورضایت خاطر آخرین مولفه است نه اولین مولفه . مثلاً یک شخصی که به دانشگاه آمده تا درس بخواند چرا این کار را کرده است ؟ با این کار هزاران مشکل برای خود ایجاد کرده است . چقدر تفریحات و لذت های زندگی را از خود سلب کرده است . این کار را برای هدفی کرده که از نظر خود واقعی است . یعنی با این کار یک مدرکی را بدست بیاورد که با این مدرک شغلی را بدست بیاورد و بعداً بتواند زندگی خود را اداره کند . ما تا قبل از اینکه تکلیف خود را با حقیقت دین مشخص نکنیم نمی توانیم تکلیف رضایت را مشخص کنیم . یعنی همه چیز در پرتو جهان بینی است . رضایتمندی کسی که معتقد به جهان بینی الهی است متناسب با او است .
عنوان سوال:

چرا در جوامع غیر دینی خودکشی زیاد است ؟


پاسخ:

اقتضای دین الهی این است که قبل از اینکه ما دغدغه ی کاربرد را داشته باشیم ، دغدغه ی حقیقت را داشته باشیم . این دغدغه ی حقیقت کلاً بحث را عوض می کند . اینکه من چقدر می خواهم زندگی کنم و حقیقت من به چیست . به این جسم مادی است یا اینکه یک حقیقت دیگری هم دارم . این سوال خیلی مهم است . تا تکلیف آن را مشخص نکنیم راضی شدن یا نشدن معلوم نمی شود . انسان سطوح مختلفی دارد . یک سطح من راضی می شود اما آیا سطوح دیگر من هم راضی می شود . اگر انسان بی نهایت زندگی کند و کل دوره ی عمر خود را سختی بکشد که یک رضایت قطعی داشته باشد ارزش دارد یا خیر؟ اگر دغدغه ی حقیقت جدی شود ، اینکه ما چه کسی هستیم و چه کاری می خواهیم در عالم انجام دهیم . و بعداً به سراغ این برویم که چه چیزی ما را راضی می کند . بحث دین در فضاهای ما متأسفانه خیلی اوقات فضای غیر جدی است . در زندگی جدی راحتی ورضایت خاطر آخرین مولفه است نه اولین مولفه . مثلاً یک شخصی که به دانشگاه آمده تا درس بخواند چرا این کار را کرده است ؟ با این کار هزاران مشکل برای خود ایجاد کرده است . چقدر تفریحات و لذت های زندگی را از خود سلب کرده است . این کار را برای هدفی کرده که از نظر خود واقعی است . یعنی با این کار یک مدرکی را بدست بیاورد که با این مدرک شغلی را بدست بیاورد و بعداً بتواند زندگی خود را اداره کند . ما تا قبل از اینکه تکلیف خود را با حقیقت دین مشخص نکنیم نمی توانیم تکلیف رضایت را مشخص کنیم . یعنی همه چیز در پرتو جهان بینی است . رضایتمندی کسی که معتقد به جهان بینی الهی است متناسب با او است .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین