لطفاً در خصوص انقلاب فرهنگی توضیح بفرمایید.
اگر ما قبول کردیم که عقیده می تواند مفسد بوده و سبب افساد جامعه شود ، محدوده ی آزادی بیان می تواند مواردی مثل ضرر باشد . این ضرر اخروی و دنیوی به عده ای از افراد جامعه وارد شود . محدوده ی دوم این است که ضرر دنیوی و اخروی ممکن است باعث فساد برخی از مردم شود . این هم مانع دیگر و مقید آزادی است . اینها همه در فرمایشات حضرت امام است که من اینجا برای شما بیان می کنم . مورد مهم این است که ما به عده ای آزادی بیان بدهیم و این افراد علیه نظام اسلامی توطئه کنند . هیچ جای دنیا چنین حقی را برای کسی قائل نیستند . اینکه می گویید آیا ما حق داریم عقیده ی خود را برگردانیم ؟ بله شما حق دارید و هیچ مانعی وجود ندارد . اما اگر عقیده ی خود را اظهار مفسدانه بکنید، مانع شما می شوند . یعنی اظهاری بکنید که جامعه دچار خلل شود . وگرنه من می توانم تحقیق کنم . من می توانم هر دین و مسلکی را بررسی کرده ومورد تحقیق قرار دهم . اما اینکه حضرت امیر(ع) در خصوص طلحه و زبیر که به سمت مکه حرکت کردند چیزی نفرمودند . ما مأمور به ظاهر هستیم . اگر توطئه ی افرادی زیاد واضح نیست ، چگونه در مقابل آنها بایستیم . در فضای علمی حوزه های علمیه ، گاهی اوقات یک طلبه سی سال تحصیل می کند تا به قدرت اجتهاد در منابع دینی دست پیدا کند . اجتهاد یعنی اینکه یک نفر بتواند از منابع دینی ، عقل ، کتاب خدا و سنت پیامبر گرامی اسلام که به صورت مکتوب به دست ما رسیده است ، احکام الهی را استخراج کند . آیا من می توانم این حق را به خود بدهم که تنها با خواندن یک خطبه در نهج البلاغه یک حکم را استنباط کنم . بگویم که چون حضرت علی به آن افراد اجازه داد که به آن مکان بروند، پس هرکسی خواست این کار را بکند به او اجازه بدهید . قطعاً این مسئله اشتباه است . آیا این خطبه مخصص دارد یا خیر ؟ یعنی یک جایی است که گفته اند اگر توطئه باعث براندازی نظام شد از آن ممانعت کنید . شاید آن توطئه ی طلحه و زبیر باعث براندازی نظام نبود . حضرت به آنها اجازه می دهند که بروند . آیا امروزه ما می توانیم به هر توطئه ای اجازه ی وقوع بدهیم . سالها اساتید به ما آموخته اند که آنگونه درس بخوانید که بتوانید استنباط کنید و با علوم مختلف آشنا باشید. با علومی مانند فقه ، اصول ، رجال ، موضوع شناسی احکام دینی ، منبع شناسی احکام دینی . بنابراین هرکسی نمی تواند با خواندن یک خطبه از نهج البلاغه استنباط حکم کند . بلکه باید یک فرد مجتهد جامع الشرایط بوده و یک حکم را استنباط کرده و در اختیار ما قرار دهد . فرهنگ دینی ما نظام ارزش های دینی است . همه ی ما با معارف در ارتباط هستیم . اگر یک جامعه به صورت قالبی دسته ای از معارف خاص را انتخاب کند ، فرهنگ شکل می گیرد . فرهنگ ناظر به معارف دینی است . اگر افراد حوزوی در خصوص فرهنگ نظر می دهند نمی خواهند بگویند که ما درخصوص رشته های پزشکی و هوا فضا و غیره کار کنیم . انقلاب فرهنگی به این معنا نمی باشد . بلکه به این معنا است که دانش های ما در جهت ارزش های دینی قرار بگیرد . این مسئله را قطعاً باید متخصصان دینی ما بگویند . این متخصصان باید موضوع شناسان خوبی هم باشند . شما نباید شهید مطهری و شهید مفتح را دور از دانشگاه ببینید .
عنوان سوال:

لطفاً در خصوص انقلاب فرهنگی توضیح بفرمایید.


پاسخ:

اگر ما قبول کردیم که عقیده می تواند مفسد بوده و سبب افساد جامعه شود ، محدوده ی آزادی بیان می تواند مواردی مثل ضرر باشد . این ضرر اخروی و دنیوی به عده ای از افراد جامعه وارد شود . محدوده ی دوم این است که ضرر دنیوی و اخروی ممکن است باعث فساد برخی از مردم شود . این هم مانع دیگر و مقید آزادی است . اینها همه در فرمایشات حضرت امام است که من اینجا برای شما بیان می کنم . مورد مهم این است که ما به عده ای آزادی بیان بدهیم و این افراد علیه نظام اسلامی توطئه کنند . هیچ جای دنیا چنین حقی را برای کسی قائل نیستند . اینکه می گویید آیا ما حق داریم عقیده ی خود را برگردانیم ؟ بله شما حق دارید و هیچ مانعی وجود ندارد . اما اگر عقیده ی خود را اظهار مفسدانه بکنید، مانع شما می شوند . یعنی اظهاری بکنید که جامعه دچار خلل شود . وگرنه من می توانم تحقیق کنم . من می توانم هر دین و مسلکی را بررسی کرده ومورد تحقیق قرار دهم . اما اینکه حضرت امیر(ع) در خصوص طلحه و زبیر که به سمت مکه حرکت کردند چیزی نفرمودند . ما مأمور به ظاهر هستیم . اگر توطئه ی افرادی زیاد واضح نیست ، چگونه در مقابل آنها بایستیم . در فضای علمی حوزه های علمیه ، گاهی اوقات یک طلبه سی سال تحصیل می کند تا به قدرت اجتهاد در منابع دینی دست پیدا کند . اجتهاد یعنی اینکه یک نفر بتواند از منابع دینی ، عقل ، کتاب خدا و سنت پیامبر گرامی اسلام که به صورت مکتوب به دست ما رسیده است ، احکام الهی را استخراج کند . آیا من می توانم این حق را به خود بدهم که تنها با خواندن یک خطبه در نهج البلاغه یک حکم را استنباط کنم . بگویم که چون حضرت علی به آن افراد اجازه داد که به آن مکان بروند، پس هرکسی خواست این کار را بکند به او اجازه بدهید . قطعاً این مسئله اشتباه است . آیا این خطبه مخصص دارد یا خیر ؟ یعنی یک جایی است که گفته اند اگر توطئه باعث براندازی نظام شد از آن ممانعت کنید . شاید آن توطئه ی طلحه و زبیر باعث براندازی نظام نبود . حضرت به آنها اجازه می دهند که بروند . آیا امروزه ما می توانیم به هر توطئه ای اجازه ی وقوع بدهیم . سالها اساتید به ما آموخته اند که آنگونه درس بخوانید که بتوانید استنباط کنید و با علوم مختلف آشنا باشید. با علومی مانند فقه ، اصول ، رجال ، موضوع شناسی احکام دینی ، منبع شناسی احکام دینی . بنابراین هرکسی نمی تواند با خواندن یک خطبه از نهج البلاغه استنباط حکم کند . بلکه باید یک فرد مجتهد جامع الشرایط بوده و یک حکم را استنباط کرده و در اختیار ما قرار دهد . فرهنگ دینی ما نظام ارزش های دینی است . همه ی ما با معارف در ارتباط هستیم . اگر یک جامعه به صورت قالبی دسته ای از معارف خاص را انتخاب کند ، فرهنگ شکل می گیرد . فرهنگ ناظر به معارف دینی است . اگر افراد حوزوی در خصوص فرهنگ نظر می دهند نمی خواهند بگویند که ما درخصوص رشته های پزشکی و هوا فضا و غیره کار کنیم . انقلاب فرهنگی به این معنا نمی باشد . بلکه به این معنا است که دانش های ما در جهت ارزش های دینی قرار بگیرد . این مسئله را قطعاً باید متخصصان دینی ما بگویند . این متخصصان باید موضوع شناسان خوبی هم باشند . شما نباید شهید مطهری و شهید مفتح را دور از دانشگاه ببینید .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین