(وجدان) از نیروهای باطنی است و هرچه با نیروی باطنی ادراک شود، آن را وجدانیات می نامند1 و در علم روان شناسی و فلسفه به معنای علم حضوری (خودآگاهی) است.2 وجدان در علم اخلاق نیز عبارت است از نیرویی غیر از عقل و عاطفه3 که از درون، انسان را به کارهای خوب و پسندیده امر می کند و از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد و تکلیف انسان را به وی الهام می کند؛ یعنی از درون به او فرمان می دهد چه کاری انجام دهد و چه کاری نکند. در قرآن کریم از وجدان به عنوان (نفس لوّامه) و (مَلْهَمَه) یاد شده است، چنان که در آیه ای می خوانیم: (وَ لا اُقْسِمُ بِالنَّفسِ اللَّوامةِ؛ سوگند به نفس بسیار ملامت کننده) (قیامت: 2)؛ نفسی که همواره در دنیا انسان را به دلیل گناهانش و سرپیچی از آموزه های الهی ملامت می کند.4 خداوند در آیه ای دیگر در این باره می فرماید: وَ نَفْسِ وَ مَا سَوّیهَا، فَأَلْهَمَها فُجُورَهَا وَ تَقْوَیهَا. (شمس: 7 و 8) و سوگند به جان آدمی و آن که آن را با نظامی کامل آفریده است و بر اثر داشتن چنان نظامی، خیر و شر آن را به وی الهام کرد. البته کارآمدی این نیرو از راه تجربه نیز ثابت شده است. بر اساس تجارب، در درون انسان، قدرت ادراکی ویژه ای وجود دارد که انسان را از خوبی ها و بدی ها آگاه می سازد. این نیروی ادراکی در تشخیص خوبی ها و بدی ها، به چیزی جز بررسی ماهیت عمل و در داوری، به دادگاهی جز دادگاه خویش و به داوری جز خود نیاز ندارد. این نیرو در آفرینش انسان ریشه دارد و مانند دیگر غرایز و خواسته های طبیعی، با تولد وی، در نهادش به صورت بالقوه پدید می آید و با رشد و تکامل او پرورش می یابد.5 نقش وجدان در نهاد انسان وجدان نقش های گوناگونی در نهاد انسان دارد که برخی از آنها عبارتند از: 1. وجدان، بایستگی ها را از نبایستگی ها و شایستگی ها را از ناشایستگی ها جدا می کند. 2. وجدان، در نهاد انسان، مانند قطب نماست که مسیر درست و حقیقی را به وی نشان می دهد. 3. وجدان، عامل اندیشه را به طور انفرادی به انسان نشان می دهد. البته تنها آگاهی از خود را بیان نمی کند، بلکه به طور کلی، آگاهی انسان را درباره دنیای خارج نیز معیّن می کند. 4. وجدان، قاضی، امین و راهنمایی مطمئن برای انسان است. 5. وجدان، عامل تزکیه نفس؛ یعنی همان خود ملکوتی است که نفس را از آلودگی ها حفظ می کند و آن را در مسیر زندگی معقول قرار می دهد. 6. وجدان، همواره نیروی اراده و تصمیم را در اختیار دارد که با ارتکاب به گناه، این اراده تضعیف می شود. 7. وجدان، انسان را هنگام ارتکاب گناه سرزنش می کند و با این کار مقدس، نفس آدمی را از ارتکاب به گناه باز می دارد و با توبیخ های خود، انسان را از پی آمد کارهایش آگاه می سازد. 8 . وجدان، عامل محاسبه نفس است. 9. وجدان، تخم ترحم، عطوفت و مهربانی را در دل انسان می کارد و وی را از سنگ دلی، بی رحمی، کینه توزی و حسادت باز می دارد. 10. وجدان، ناصح و مصلح است. 11. وجدان، انسان را به سعادت ابدی دعوت می کند و شقاوت و پستی را از دل وی می زداید. 12. وجدان، خلوت گاهی است که انسان در آنجا با خود به گفت وگو می پردازد. 13. وجدان، به انسان امید می بخشد و ناامیدی را از وی دور می سازد. 14. وجدان، منعکس کننده صدای خداوند است. پی نوشتها: 1. نک: مجمع البحرین، ماده (وجد). 2. محمدتقی جعفری، وجدان، تهران، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1382، ج 2، ص 17. 3. شهید مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا، 1378، چ 21، ص 53. 4. تفسیر المیزان، ج 11، صص 163 و 164. 5. نک: جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 14، ص 174. www.irc.ir
وجدان چیست و چه نقشی در نهاد انسان دارد؟
(وجدان) از نیروهای باطنی است و هرچه با نیروی باطنی ادراک شود، آن را وجدانیات می نامند1 و در علم روان شناسی و فلسفه به معنای علم حضوری (خودآگاهی) است.2 وجدان در علم اخلاق نیز عبارت است از نیرویی غیر از عقل و عاطفه3 که از درون، انسان را به کارهای خوب و پسندیده امر می کند و از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد و تکلیف انسان را به وی الهام می کند؛ یعنی از درون به او فرمان می دهد چه کاری انجام دهد و چه کاری نکند.
در قرآن کریم از وجدان به عنوان (نفس لوّامه) و (مَلْهَمَه) یاد شده است، چنان که در آیه ای می خوانیم: (وَ لا اُقْسِمُ بِالنَّفسِ اللَّوامةِ؛ سوگند به نفس بسیار ملامت کننده) (قیامت: 2)؛ نفسی که همواره در دنیا انسان را به دلیل گناهانش و سرپیچی از آموزه های الهی ملامت می کند.4 خداوند در آیه ای دیگر در این باره می فرماید:
وَ نَفْسِ وَ مَا سَوّیهَا، فَأَلْهَمَها فُجُورَهَا وَ تَقْوَیهَا. (شمس: 7 و 8)
و سوگند به جان آدمی و آن که آن را با نظامی کامل آفریده است و بر اثر داشتن چنان نظامی، خیر و شر آن را به وی الهام کرد.
البته کارآمدی این نیرو از راه تجربه نیز ثابت شده است. بر اساس تجارب، در درون انسان، قدرت ادراکی ویژه ای وجود دارد که انسان را از خوبی ها و بدی ها آگاه می سازد. این نیروی ادراکی در تشخیص خوبی ها و بدی ها، به چیزی جز بررسی ماهیت عمل و در داوری، به دادگاهی جز دادگاه خویش و به داوری جز خود نیاز ندارد. این نیرو در آفرینش انسان ریشه دارد و مانند دیگر غرایز و خواسته های طبیعی، با تولد وی، در نهادش به صورت بالقوه پدید می آید و با رشد و تکامل او پرورش می یابد.5
نقش وجدان در نهاد انسان
وجدان نقش های گوناگونی در نهاد انسان دارد که برخی از آنها عبارتند از:
1. وجدان، بایستگی ها را از نبایستگی ها و شایستگی ها را از ناشایستگی ها جدا می کند.
2. وجدان، در نهاد انسان، مانند قطب نماست که مسیر درست و حقیقی را به وی نشان می دهد.
3. وجدان، عامل اندیشه را به طور انفرادی به انسان نشان می دهد. البته تنها آگاهی از خود را بیان نمی کند، بلکه به طور کلی، آگاهی انسان را درباره دنیای خارج نیز معیّن می کند.
4. وجدان، قاضی، امین و راهنمایی مطمئن برای انسان است.
5. وجدان، عامل تزکیه نفس؛ یعنی همان خود ملکوتی است که نفس را از آلودگی ها حفظ می کند و آن را در مسیر زندگی معقول قرار می دهد.
6. وجدان، همواره نیروی اراده و تصمیم را در اختیار دارد که با ارتکاب به گناه، این اراده تضعیف می شود.
7. وجدان، انسان را هنگام ارتکاب گناه سرزنش می کند و با این کار مقدس، نفس آدمی را از ارتکاب به گناه باز می دارد و با توبیخ های خود، انسان را از پی آمد کارهایش آگاه می سازد.
8 . وجدان، عامل محاسبه نفس است.
9. وجدان، تخم ترحم، عطوفت و مهربانی را در دل انسان می کارد و وی را از سنگ دلی، بی رحمی، کینه توزی و حسادت باز می دارد.
10. وجدان، ناصح و مصلح است.
11. وجدان، انسان را به سعادت ابدی دعوت می کند و شقاوت و پستی را از دل وی می زداید.
12. وجدان، خلوت گاهی است که انسان در آنجا با خود به گفت وگو می پردازد.
13. وجدان، به انسان امید می بخشد و ناامیدی را از وی دور می سازد.
14. وجدان، منعکس کننده صدای خداوند است.
پی نوشتها:
1. نک: مجمع البحرین، ماده (وجد).
2. محمدتقی جعفری، وجدان، تهران، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1382، ج 2، ص 17.
3. شهید مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا، 1378، چ 21، ص 53.
4. تفسیر المیزان، ج 11، صص 163 و 164.
5. نک: جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 14، ص 174.
www.irc.ir
- [سایر] یاد قیامت چه نقشی در وارستگی انسان دارد؟
- [سایر] چرا انسان پس از توبه و پشیمانی از گناه باز احساس سنگینی و عذاب وجدان دارد؟
- [سایر] در بین صاحب نظران بحث است که آیا میل به عدالت با قطع نظر از منافع شخصی انسان ، فطری است و در نهاد انسان وجود دارد یا خیر؟
- [سایر] خداوند در قرآن می فرماید: «ما انسان را نیکو آفریدیم.»، یعنی در نهاد انسان بدی و گناه جایی نداشته، پس چرا انسانها گناه و خلاف میکنند؟
- [سایر] تقویت اراده و تسلط بر نفس چه نقشی در تربیت انسان دارد؟
- [سایر] اعتقاد به مبدأ و معاد چه نقشی در سعادت انسان ایفا میکند؟
- [سایر] نهاد روحانیت چگونه برای مبارزه احیا شد؟ساختار و عملکرد نهاد روحانیت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی چگونه است؟
- [سایر] نهاد روحانیت مانع مشارکت زنان است.
- [سایر] تفاوت وجدان با فطرت چیست؟
- [سایر] اهمیت وجدان کاری در اسلام چقدر است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .یک نهاد حقوقی مالک باشد نه اشخاص و چند نفر به اشتراک به آن نهاد حقوق ی خدمت دهند , بدون اینکه سهمی در مالکیّت آن داشته باش ند و گنج کشف شده بعد از کسر هزینه به مقدار نصاب برسد , ادای خمس آن بر مسئول آن نهاد لازم است.
- [آیت الله جوادی آملی] .داد و ستدِ با لفظ یا فعل، گاهی بین دو فرد , زمانی بین دو نهاد (شخصیت حقوقی) و گاهی بین فرد و نهاد است و در همهّ این موارد, صحیح است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر دو یا چند نفر به صورت شراکت غوّاصی نمایند، سهم هرکدام که به مقدار نصاب برسد، خمس دارد و اگر این ها برای نهاد حقوقی یا شخص دیگری کار میکنند، در این صورت, از مجموعِ غواصی شده، برای نهاد حقوقی یا صاحبکار نصابسنجی میشود.
- [آیت الله جوادی آملی] .هرگاه پیشانی را بر اثر دمل یا غیر آن نتوان بر زمین نهاد، در صورتی که تمام پیشانی چنین باشد، بر یکی از دو جبین سجده نماید و اگر بر یکی از دو طرف پیشانی ممکن نبود, بر چانه سجده نماید و اگر آن هم ممکن نبود, باید به مقدار مقدور خم شود و با اشارهّ سر، سجده نماید.
- [آیت الله سیستانی] زنی که برادر انسان را شیر داده ، به انسان محرم نمیشود .
- [آیت الله بهجت] اگر کسی دختر عمه یا دختر خاله انسان را شیر دهد، به انسان محرم نمیشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر فطره انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد، بر خود انسان واجب نمی شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر فطره انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد؛ بر خود انسان واجب نمی شود.
- [آیت الله بروجردی] اگر فطرهی انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد، بر خود انسان واجب نمیشود.
- [آیت الله خوئی] اگر فطرة انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد بر خود انسان واجب نمیشود.