ضمن بیان حد خوف از خدا، راههای تحصیل این خوف پسندیده را بیان کنید؟
خوف از خدا نباید بیش از حدّ متعارف باشد که به حد قنوط و یأس و نومیدی از رحمت خدای رحمان برسد؛ و این ناپسند و مذموم است و چه بسا موجب زیاد کردن گناه و شاید کفر و ضلالت گردد؛ چنان که بعضی از گناهکاران می گویند: می دانم که جهنمی هستم و خدا مرا نمی بخشد. این گونه گفتار، در احادیث و آیات، نهی شده اند. خداوند تعالی می فرماید: (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)؛[1] بگو ای بندگان من که برخود اسراف و ستم نموده اید، از رحمت خدا نومید نشوید؛ به راستی خداوند تمام گناهان را می آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. (إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَری إِثْماً عَظِیماً)؛[2] به راستی خداوند شرک را نمی آمرزد، ولی پایین تر از آن را برای هر کس بخواهد (شایسته بداند) می بخشد. (وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی)؛[3] به راستی من هر کس را که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، می آمرزم. پس با سه شرط، گناهان آمرزیده می شوند: توبه، ایمان واقعی و عمل صالح و نیک. (وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ)؛[4] از رحمت خدا مأیوس نشوید به راستی از رحمت خدا نومید نمی شود جز گروه کافران. بنابراین، انسان مؤمن نباید در هیچ شرایطی، از رحمت خدای متعال مأیوس شود، بلکه همیشه باید بین خوف و رجا باشد؛ در عین حالی که خوف دارد رجا و امیدواری هم به رحمت خدا داشته باشد. خوف او به اندازه ای باشد که همیشه او را از گناه و معصیت باز دارد و هم چنین امیدواری اش به شکلی باشد که پر جرأت و جسور و بی باک نباشد. اندازه نگه دار که اندازه نکوست هم لایق دشمن است و هم لایق دوست به سه طریق می توان خوف پسندیده را تحصیل نمود:1. سعی در تحصیل یقین کامل و ایمان به خدای تعالی و روز قیامت و جزای اعمال و بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب داشته باشیم، که هر چه ایمان قوی تر شود خوف بیش تر گردد. امیرالمؤمنین( علیه السلام)می فرماید: والله لو کُشف الغطآء ما ازددت یقیناً؛ به خدا سوگند اگر تمام پرده ها برداشته شود یقین من بیش تر نمی شود. در خطبه ی همّام نیز در صفات متقین می فرماید: (فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ)؛[5] آن چنان ایمان آنان کامل شده که گویا اهل بهشت را به چشم می بینند که در ناز و نعمت اند و اهل جهنّم را که در آن معذّب و گرفتارند. 2. همواره در فکر قیامت، عذاب آخرت، مردن، عالم احتضار، قبر و برزخ و غیره باشیم و نیز توجه به حالات خائفین و انبیا و اولیا و صلحا و سرگذشت آنان داشته باشیم و هیچ وقت مرگ را فراموش نکنیم. به بعضی دوستان می گفتم که چه خوب است هر روز صبح بعد از تعقیبات نماز، و قبل از شروع به کار، صد بار بگوییم (من میرم)، شاید کمی توجّه و تنبّه پیدا کنیم. خداوند تبارک و تعالی می فرماید: (وَ یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ)؛[6] خدا شما را از خود می ترساند. (اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ)؛[7] از خدا بترسید، آن چنان که شایسته ی ترسیدن از اوست. مرحوم کلینی در اصول کافی[8] داستان زیدبن حارثه را چنین نقل نموده است: گرچه اسم زید را نفرموده است رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)بعد از نماز صبح جوانی را که در حال چرت زدن، با رنگ زرد، چشم های گود رفته و بدن لاغر و نحیف بود مشاهده نمود و فرمود: کیف اصحبت، چگونه صبح کردی. عرض کرد: صبح کردم در حالی که به یقین رسیده ام. حضرت خوشش آمد. فرمود: هر چیزی حقیقتی دارد، حقیقت یقین تو چیست. عرض کرد: یقینم موجب نگرانی و ترسم و سبب شب زنده داری و تشنگی روزم شده است. (یعنی روزها روزه ام) به این سبب دل از دنیا و هرچه در آن است بریده ام؛ گویا عرش الهی را می بینم که برای حساب آماده شده است و مردم همه برای آن محشور شده اند و من هم یکی از آنان هستم؛ گویا نگاه به اهل بهشت می کنم که در ناز و نعمت اند و با صمیمیت تکیه بر تخت های بهشتی زده اند و اهل آتش را می بینم که در عذاب گرفتارند و گویا الان صدای غرّش آتش در گوشم صدا می کند. حضرت فرمود: هذا عبدٌ نوّر الله قلبه بالایمان؛ این بنده ای است که خدا دلش را به نور ایمان منوّر کرده است. به او فرمود: آفرین، بر همین حال باش. عرض کرد: یا رسول الله دعا کنید شهادت روزی ام شود. حضرت دعا فرمود. طولی نکشید که در یکی از غزوات دهمین نفر بود که شهید شد. 3. تأمل کردن در صفات باری تعالی. درک حقیقت مشیّت الهی در توان ما نیست و فهمیدن حقایق جهان هستی و قضا و قدر الهی از درک و فهم ما خارج است؛ نباید بر عبادات و اطاعات و ایمان خود زیاد خرسند باشیم؛ چون از عاقبت امر خودمان خبر نداریم، و بهترین دعا این است که: الهی عاقبت به خیر شوی و با ایمان کامل از دنیا بروی؛ زیرا چه بسیار افرادی که مؤمن بوده اند، ولی عاقبت به خیر نشده اند، و سوء خاتمه داشته اند. بر عمل تکیه مکن خواجه که در روز ازل تو چه دانی قلم صنع به نامت چه نوشت مرحوم ملا مهدی نراقی درباره ی سوء خاتمه و عاقبت به شرّی می فرماید[9]: الناس کلّهم هلکی الاّ العالمون و العالمون کلّهم هلکی الاّ العاملون و العاملون کلّهم هلکی الاّ المخلصون و المخلصون فی خطر عظیم[10]؛ مردم همه در هلاک اند، مگر علما، و علما همه در هلاک اند، مگر عمل کنندگان (به علم خود) و عمل کنندگان همه در هلاک اند، مگر مخلصین و مخلصین هم بر خطر بزرگ هستند. آری انسان مؤمن همیشه باید بین و خوف و رجا باشد، ولی خدا ارحم الرحمین است و بهانه ای می خواهد که انشاء الله به بهشت ببرد. از رحمت خدا به دور است که کسی را که عمری بر حسب ظاهر انجام وظیفه نموده و نماز و روزه و حجّ و خمس و زکات و سایر واجبات را به جا آورده، و نیز ترک شراب و زنا و قمار و رباخواری و ظلم و غیره از محرّمات نموده است، در سکرات مرگ، خلل در عقاید حقّه ی او به عمل آید و محبّت و عشق به باری تعالی از دلش بیرون رود و نستجیر باللّه، بدون ایمان قبض روح شود؛ حاشا و کلاّ، هرگز و هرگز. پی نوشتها: [1]. سوره ی زمر، آیه ی 53. [2]. سوره ی نساء، آیه ی 48 و 116. [3]. سوره ی طه، آیه ی 82. [4]. سوره ی یوسف، آیه ی 87. [5]. نهج البلاغه، ج 1، ص 396. [6]. سوره ی آل عمران، آیه ی 28 و 30. [7]. سوره ی آل عمران، آیه ی 102. [8]. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 53. [9]. جامع السعادات، ج 1، ص 214. [10]. جامع السعادات، ج 1، ص 220 و در بحارالانوار، ج 70، ص 245 از امام صادق(علیه السلام)مضمون این حدیث آمده است و در مجموعه ورّام، ج 2، ص 118، روایت را این گونه نقل می کند عن رسول الله(صلی الله علیه وآله) العلماء کلهم هلکی الا العاملون والعاملون کلهم هلکی الا المخلصون و المخلصون علی خطر.
عنوان سوال:

ضمن بیان حد خوف از خدا، راههای تحصیل این خوف پسندیده را بیان کنید؟


پاسخ:

خوف از خدا نباید بیش از حدّ متعارف باشد که به حد قنوط و یأس و نومیدی از رحمت خدای رحمان برسد؛ و این ناپسند و مذموم است و چه بسا موجب زیاد کردن گناه و شاید کفر و ضلالت گردد؛ چنان که بعضی از گناهکاران می گویند: می دانم که جهنمی هستم و خدا مرا نمی بخشد. این گونه گفتار، در احادیث و آیات، نهی شده اند. خداوند تعالی می فرماید:
(قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)؛[1] بگو ای بندگان من که برخود اسراف و ستم نموده اید، از رحمت خدا نومید نشوید؛ به راستی خداوند تمام گناهان را می آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
(إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَری إِثْماً عَظِیماً)؛[2] به راستی خداوند شرک را نمی آمرزد، ولی پایین تر از آن را برای هر کس بخواهد (شایسته بداند) می بخشد.
(وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی)؛[3] به راستی من هر کس را که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، می آمرزم.
پس با سه شرط، گناهان آمرزیده می شوند: توبه، ایمان واقعی و عمل صالح و نیک.
(وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ)؛[4]
از رحمت خدا مأیوس نشوید به راستی از رحمت خدا نومید نمی شود جز گروه کافران. بنابراین، انسان مؤمن نباید در هیچ شرایطی، از رحمت خدای متعال مأیوس شود، بلکه همیشه باید بین خوف و رجا باشد؛ در عین حالی که خوف دارد رجا و امیدواری هم به رحمت خدا داشته باشد. خوف او به اندازه ای باشد که همیشه او را از گناه و معصیت باز دارد و هم چنین امیدواری اش به شکلی باشد که پر جرأت و جسور و بی باک نباشد.
اندازه نگه دار که اندازه نکوست هم لایق دشمن است و هم لایق دوست
به سه طریق می توان خوف پسندیده را تحصیل نمود:1. سعی در تحصیل یقین کامل و ایمان به خدای تعالی و روز قیامت و جزای اعمال و بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب داشته باشیم، که هر چه ایمان قوی تر شود خوف بیش تر گردد. امیرالمؤمنین( علیه السلام)می فرماید:
والله لو کُشف الغطآء ما ازددت یقیناً؛ به خدا سوگند اگر تمام پرده ها برداشته شود یقین من بیش تر نمی شود.
در خطبه ی همّام نیز در صفات متقین می فرماید:
(فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ)؛[5] آن چنان ایمان آنان کامل شده که گویا اهل بهشت را به چشم می بینند که در ناز و نعمت اند و اهل جهنّم را که در آن معذّب و گرفتارند.
2. همواره در فکر قیامت، عذاب آخرت، مردن، عالم احتضار، قبر و برزخ و غیره باشیم و نیز توجه به حالات خائفین و انبیا و اولیا و صلحا و سرگذشت آنان داشته باشیم و هیچ وقت مرگ را فراموش نکنیم. به بعضی دوستان می گفتم که چه خوب است هر روز صبح بعد از تعقیبات نماز، و قبل از شروع به کار، صد بار بگوییم (من میرم)، شاید کمی توجّه و تنبّه پیدا کنیم. خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
(وَ یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ)؛[6] خدا شما را از خود می ترساند.
(اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ)؛[7] از خدا بترسید، آن چنان که شایسته ی ترسیدن از اوست.
مرحوم کلینی در اصول کافی[8] داستان زیدبن حارثه را چنین نقل نموده است: گرچه اسم زید را نفرموده است رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)بعد از نماز صبح جوانی را که در حال چرت زدن، با رنگ زرد، چشم های گود رفته و بدن لاغر و نحیف بود مشاهده نمود و فرمود: کیف اصحبت، چگونه صبح کردی. عرض کرد: صبح کردم در حالی که به یقین رسیده ام. حضرت خوشش آمد. فرمود: هر چیزی حقیقتی دارد، حقیقت یقین تو چیست. عرض کرد: یقینم موجب نگرانی و ترسم و سبب شب زنده داری و تشنگی روزم شده است. (یعنی روزها روزه ام) به این سبب دل از دنیا و هرچه در آن است بریده ام؛ گویا عرش الهی را می بینم که برای حساب آماده شده است و مردم همه برای آن محشور شده اند و من هم یکی از آنان هستم؛ گویا نگاه به اهل بهشت می کنم که در ناز و نعمت اند و با صمیمیت تکیه بر تخت های بهشتی زده اند و اهل آتش را می بینم که در عذاب گرفتارند و گویا الان صدای غرّش آتش در گوشم صدا می کند. حضرت فرمود: هذا عبدٌ نوّر الله قلبه بالایمان؛ این بنده ای است که خدا دلش را به نور ایمان منوّر کرده است. به او فرمود: آفرین، بر همین حال باش. عرض کرد: یا رسول الله دعا کنید شهادت روزی ام شود. حضرت دعا فرمود. طولی نکشید که در یکی از غزوات دهمین نفر بود که شهید شد.
3. تأمل کردن در صفات باری تعالی. درک حقیقت مشیّت الهی در توان ما نیست و فهمیدن حقایق جهان هستی و قضا و قدر الهی از درک و فهم ما خارج است؛ نباید بر عبادات و اطاعات و ایمان خود زیاد خرسند باشیم؛ چون از عاقبت امر خودمان خبر نداریم، و بهترین دعا این است که: الهی عاقبت به خیر شوی و با ایمان کامل از دنیا بروی؛ زیرا چه بسیار افرادی که مؤمن بوده اند، ولی عاقبت به خیر نشده اند، و سوء خاتمه داشته اند.
بر عمل تکیه مکن خواجه که در روز ازل تو چه دانی قلم صنع به نامت چه نوشت
مرحوم ملا مهدی نراقی درباره ی سوء خاتمه و عاقبت به شرّی می فرماید[9]:
الناس کلّهم هلکی الاّ العالمون و العالمون کلّهم هلکی الاّ العاملون و العاملون کلّهم هلکی الاّ المخلصون و المخلصون فی خطر عظیم[10]؛ مردم همه در هلاک اند، مگر علما، و علما همه در هلاک اند، مگر عمل کنندگان (به علم خود) و عمل کنندگان همه در هلاک اند، مگر مخلصین و مخلصین هم بر خطر بزرگ هستند.
آری انسان مؤمن همیشه باید بین و خوف و رجا باشد، ولی خدا ارحم الرحمین است و بهانه ای می خواهد که انشاء الله به بهشت ببرد. از رحمت خدا به دور است که کسی را که عمری بر حسب ظاهر انجام وظیفه نموده و نماز و روزه و حجّ و خمس و زکات و سایر واجبات را به جا آورده، و نیز ترک شراب و زنا و قمار و رباخواری و ظلم و غیره از محرّمات نموده است، در سکرات مرگ، خلل در عقاید حقّه ی او به عمل آید و محبّت و عشق به باری تعالی از دلش بیرون رود و نستجیر باللّه، بدون ایمان قبض روح شود؛ حاشا و کلاّ، هرگز و هرگز.
پی نوشتها:
[1]. سوره ی زمر، آیه ی 53.
[2]. سوره ی نساء، آیه ی 48 و 116.
[3]. سوره ی طه، آیه ی 82.
[4]. سوره ی یوسف، آیه ی 87.
[5]. نهج البلاغه، ج 1، ص 396.
[6]. سوره ی آل عمران، آیه ی 28 و 30.
[7]. سوره ی آل عمران، آیه ی 102.
[8]. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 53.
[9]. جامع السعادات، ج 1، ص 214.
[10]. جامع السعادات، ج 1، ص 220 و در بحارالانوار، ج 70، ص 245 از امام صادق(علیه السلام)مضمون این حدیث آمده است و در مجموعه ورّام، ج 2، ص 118، روایت را این گونه نقل می کند عن رسول الله(صلی الله علیه وآله) العلماء کلهم هلکی الا العاملون والعاملون کلهم هلکی الا المخلصون و المخلصون علی خطر.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین