آیا درست است که عراق پیشنهاد صلح داد و قبول کرد تمام خسارات ایران را بدهد ولی ایران این پیشنهاد را نپذیرفت؟
شورای امنیت سازمان ملل در طول جنگ تحمیلی 9 قطعنامه و 10 بیانیه در مورد جنگ ایران و عراق صادر کرد و پیشنهاد های صلح تحت عنوان این قطعنامه ها مطرح می شد و خارج از این قطعنامه ها هیچ پیشنهاد صلحی از سوی هیچ کشوری ارائه نشد. اما اینکه چرا جمهوری اسلامی از میان قطعنامه های شورای امنیت تنها قطعنامه 598 را پذیرفت علت این امر را باید در تفاوت اساسی قطعنامه 598 با سایر قطعنامه های شورای امنیت، جستجو کرد، به گونه ای که تا حدود زیادی خواسته های به حق ایران ( تعیین متجاوز و پرداخت غرامت و...) در این قطعنامه تأمین شده بود چیزی که در قطعنامه های قبلی شورای امنیت بدان توجهی نمی‌شد، حتی قطعنامه 514 شورای امنیت که پس از عملیات پیروزمندانه بیت المقدس و فتح خرمشهر صادر شد نیز در برگیرنده حقوق جمهوری اسلامی ایران مبنی بر معرفی متجاوز و پرداخت غرامت نبود و تنها از برقراری آتش بس و عقب نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بین المللی و تشکیل نیروهای پاسدار صلح و استقرار آنها صحبت شده بود. علاوه بر این که عنوان این قطعنامه (قطعنامه 514) همچون قطعنامه های قبلی شورای امنیت (وضعیت ما بین ایران و عراق) بود که بیانگر عدم عزم جدی این شورا در حل منازعه میان ایران و عراق بود. کاملا طبیعی بود که جمهوری اسلامی ایران که مورد هجوم بی رحمانه کشور عراق قرار گرفته و خسارت های زیادی را متحمل شده است چنین قطعنامه های غیر منطقی و غیر عادلانه ای را نپذیرد و تا به دست آوردن حقوق حقّه خویش پا فشاری و استقامت نماید. بی توجهی شورای امنیت در مورد جنگ ایران و عراق حتی برای محققان خارجی نیز تعجب آور بود الیزابت کاملن و پاول راجز در این مورد می نویسند (تا زمان تصویب قطعنامه 598 در ماه ژوئیه 1988 شورای امنیت سازمان ملل متحد تلاشی برای تأمین خواسته های رژیم اسلامی که عراق به عنوان متجاوز معرفی شود به عمل نیاورد برای اولین بار پس از هفت سال از شروع جنگ شورای امنیت سازمان ملل متحد خواستار تحقیق در مورد تعیین متجاوز گردید، با توجه به اهمیتی که این موضوع در کار برد حقوق بین الملل برای این منازعه دارد، تأخیر شورای امنیت شگفت انگیز است.)[1] در حقیقت قطعنامه 598 گامی بنیادین در راستای وظایف شورای امنیت برای تشخیص عمل متجاوز، تعیین متجاوز و در نهایت تنبیه متجاوز بود که شورای امنیت از انجام آن به مدت هفت سال امتناع کرد و تنها با عقب نشینی های گام به گام مجبور شد با تصویب قطعنامه 598 تا حدودی به مواضع و خواسته های به حق جمهوری اسلامی گردن نهد. به طور کلی تفاوت اساسی قطعنامه 598 با سایر قطعنامه های شورای امنیت را می توان در این موارد تبیین نمود: 1. تمام قطعنامه های صادره از شورای امنیت به استثنای قطعنامه 598 تحت عنوان (وضعیت میان ایران و عراق) صادر شده بودند که حاکی از عدم توجه جدّی شورای امنیت برای حل مشکل بود، برای اولین بار در قطعنامه 598، عنوان (منازعه بین ایران و عراق) آمده بود که بیانگر عزم و اراده جدی شورای امنیت برای حلّ مشکل بود. 2. قطعنامه 598 بر خلاف قطعنامه های قبلی شورای امنیت حالت توصیه ای ندارد و بار حقوقی و سیاسی ویژه ای دارا است چه اینکه با استناد به ماده 39 و فصل هفتم منشور سازمان ملل صادر شده است. اگر شورای امنیت در قطعنامه های قبلی عزم جدی برای خاتمه دادن به جنگ داشت باید این جنگ را علیه صلح و امنیت بین المللی تشخیص می داد و با استناد به ماده 39 منشور سازمان ملل در راستای اعلام متجاوز گام بر می داشت، در حالی که با اطلاق (وضعیت) خواستار حل مسالمت آمیز مسأله شده چیزی که با توجه به وقوع جنگ و اقدامات انجام شده غیر منطقی و دور از واقعیات موجود بود. 3. در قطعنامه های قبلی شورای امنیت هیچ اشاره ای به اعلام متجاوز و تعیین آن و پرداخت غرامت نشده بود، ولی در قطعنامه 598 در بند 6 مسأله بررسی و اعلان متجاوز منظور شد و در بندهای 7 و 8 به مسأله تعیین و پرداخت غرامت و طرح بازسازی مناطق جنگی و راهکارهای افزایش ثبات و امنیت منطقه توجه شده است.[2] در کنار این تفاوت ها عوامل دیگری همچون فشار های زیاد بین المللی به جمهوری اسلامی ایران در قبول قطعنامه 598 و خاتمه دادن به جنگ از جمله ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران و حملات شیمیایی و استفاده از ابزار کشتار جمعی توسط عراق بر علیه مردم بی دفاع ایران و حتی مردم کشور خویش مانند حلبچه و ... نیز در پذیرش قطعنامه 598 تاثیر گذار بودند. بنابراین تا قبل از قطعنامه 598 هیچ پیشنهاد صلحی که مصالح و حقوق مسلم کشور ما را در نظر گرفته باشد از سوی شورای امنیت و هیچ کشوری ارائه نشده بود، در چنین شرایطی طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران برای احقاق حقوق مسلم خود زیر بار در خواست‌های غیر منطقی شورای امنیت نرفته و با پا فشاری و استقامت تا دستیابی به اهداف مورد نظر خویش تلاش نماید و سر انجام قطعنامه 598 را که تا حدود زیادی حقوق به حق کشور ما را در نظر گرفته بود را بپذیرد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، عباس هدایتی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1374. 2. بررسی حقوقی - سیاسی تجاوز رژیم عراق به جمهوری اسلامی ایران، تهران، انتشارات تابان، ص147 تا 189. 3. انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بین الملل، مجموعه مقالات، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، ص181 تا 235. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. بازشناسی جنبه های تجاوز و دفاع، (مجموعه مقالات)، تهران، دبیر خانه کنفرانس بین المللی تجاوز و دفاع، 1367، ج2، ص154-155. [2]. مجموعه مقالات، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بین الملل، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، ص223 و 224 و عباس هدایتی، شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1376، ص141 و 142.
عنوان سوال:

آیا درست است که عراق پیشنهاد صلح داد و قبول کرد تمام خسارات ایران را بدهد ولی ایران این پیشنهاد را نپذیرفت؟


پاسخ:

شورای امنیت سازمان ملل در طول جنگ تحمیلی 9 قطعنامه و 10 بیانیه در مورد جنگ ایران و عراق صادر کرد و پیشنهاد های صلح تحت عنوان این قطعنامه ها مطرح می شد و خارج از این قطعنامه ها هیچ پیشنهاد صلحی از سوی هیچ کشوری ارائه نشد. اما اینکه چرا جمهوری اسلامی از میان قطعنامه های شورای امنیت تنها قطعنامه 598 را پذیرفت علت این امر را باید در تفاوت اساسی قطعنامه 598 با سایر قطعنامه های شورای امنیت، جستجو کرد، به گونه ای که تا حدود زیادی خواسته های به حق ایران ( تعیین متجاوز و پرداخت غرامت و...) در این قطعنامه تأمین شده بود چیزی که در قطعنامه های قبلی شورای امنیت بدان توجهی نمی‌شد، حتی قطعنامه 514 شورای امنیت که پس از عملیات پیروزمندانه بیت المقدس و فتح خرمشهر صادر شد نیز در برگیرنده حقوق جمهوری اسلامی ایران مبنی بر معرفی متجاوز و پرداخت غرامت نبود و تنها از برقراری آتش بس و عقب نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بین المللی و تشکیل نیروهای پاسدار صلح و استقرار آنها صحبت شده بود.
علاوه بر این که عنوان این قطعنامه (قطعنامه 514) همچون قطعنامه های قبلی شورای امنیت (وضعیت ما بین ایران و عراق) بود که بیانگر عدم عزم جدی این شورا در حل منازعه میان ایران و عراق بود. کاملا طبیعی بود که جمهوری اسلامی ایران که مورد هجوم بی رحمانه کشور عراق قرار گرفته و خسارت های زیادی را متحمل شده است چنین قطعنامه های غیر منطقی و غیر عادلانه ای را نپذیرد و تا به دست آوردن حقوق حقّه خویش پا فشاری و استقامت نماید. بی توجهی شورای امنیت در مورد جنگ ایران و عراق حتی برای محققان خارجی نیز تعجب آور بود الیزابت کاملن و پاول راجز در این مورد می نویسند (تا زمان تصویب قطعنامه 598 در ماه ژوئیه 1988 شورای امنیت سازمان ملل متحد تلاشی برای تأمین خواسته های رژیم اسلامی که عراق به عنوان متجاوز معرفی شود به عمل نیاورد برای اولین بار پس از هفت سال از شروع جنگ شورای امنیت سازمان ملل متحد خواستار تحقیق در مورد تعیین متجاوز گردید، با توجه به اهمیتی که این موضوع در کار برد حقوق بین الملل برای این منازعه دارد، تأخیر شورای امنیت شگفت انگیز است.)[1]
در حقیقت قطعنامه 598 گامی بنیادین در راستای وظایف شورای امنیت برای تشخیص عمل متجاوز، تعیین متجاوز و در نهایت تنبیه متجاوز بود که شورای امنیت از انجام آن به مدت هفت سال امتناع کرد و تنها با عقب نشینی های گام به گام مجبور شد با تصویب قطعنامه 598 تا حدودی به مواضع و خواسته های به حق جمهوری اسلامی گردن نهد. به طور کلی تفاوت اساسی قطعنامه 598 با سایر قطعنامه های شورای امنیت را می توان در این موارد تبیین نمود: 1. تمام قطعنامه های صادره از شورای امنیت به استثنای قطعنامه 598 تحت عنوان (وضعیت میان ایران و عراق) صادر شده بودند که حاکی از عدم توجه جدّی شورای امنیت برای حل مشکل بود، برای اولین بار در قطعنامه 598، عنوان (منازعه بین ایران و عراق) آمده بود که بیانگر عزم و اراده جدی شورای امنیت برای حلّ مشکل بود.
2. قطعنامه 598 بر خلاف قطعنامه های قبلی شورای امنیت حالت توصیه ای ندارد و بار حقوقی و سیاسی ویژه ای دارا است چه اینکه با استناد به ماده 39 و فصل هفتم منشور سازمان ملل صادر شده است. اگر شورای امنیت در قطعنامه های قبلی عزم جدی برای خاتمه دادن به جنگ داشت باید این جنگ را علیه صلح و امنیت بین المللی تشخیص می داد و با استناد به ماده 39 منشور سازمان ملل در راستای اعلام متجاوز گام بر می داشت، در حالی که با اطلاق (وضعیت) خواستار حل مسالمت آمیز مسأله شده چیزی که با توجه به وقوع جنگ و اقدامات انجام شده غیر منطقی و دور از واقعیات موجود بود.
3. در قطعنامه های قبلی شورای امنیت هیچ اشاره ای به اعلام متجاوز و تعیین آن و پرداخت غرامت نشده بود، ولی در قطعنامه 598 در بند 6 مسأله بررسی و اعلان متجاوز منظور شد و در بندهای 7 و 8 به مسأله تعیین و پرداخت غرامت و طرح بازسازی مناطق جنگی و راهکارهای افزایش ثبات و امنیت منطقه توجه شده است.[2] در کنار این تفاوت ها عوامل دیگری همچون فشار های زیاد بین المللی به جمهوری اسلامی ایران در قبول قطعنامه 598 و خاتمه دادن به جنگ از جمله ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران و حملات شیمیایی و استفاده از ابزار کشتار جمعی توسط عراق بر علیه مردم بی دفاع ایران و حتی مردم کشور خویش مانند حلبچه و ... نیز در پذیرش قطعنامه 598 تاثیر گذار بودند.
بنابراین تا قبل از قطعنامه 598 هیچ پیشنهاد صلحی که مصالح و حقوق مسلم کشور ما را در نظر گرفته باشد از سوی شورای امنیت و هیچ کشوری ارائه نشده بود، در چنین شرایطی طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران برای احقاق حقوق مسلم خود زیر بار در خواست‌های غیر منطقی شورای امنیت نرفته و با پا فشاری و استقامت تا دستیابی به اهداف مورد نظر خویش تلاش نماید و سر انجام قطعنامه 598 را که تا حدود زیادی حقوق به حق کشور ما را در نظر گرفته بود را بپذیرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، عباس هدایتی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1374.
2. بررسی حقوقی - سیاسی تجاوز رژیم عراق به جمهوری اسلامی ایران، تهران، انتشارات تابان، ص147 تا 189.
3. انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بین الملل، مجموعه مقالات، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، ص181 تا 235.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. بازشناسی جنبه های تجاوز و دفاع، (مجموعه مقالات)، تهران، دبیر خانه کنفرانس بین المللی تجاوز و دفاع، 1367، ج2، ص154-155.
[2]. مجموعه مقالات، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بین الملل، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، ص223 و 224 و عباس هدایتی، شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1376، ص141 و 142.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین