آیا بسته شدن روزنامه‌ها با اصل آزادی که در قانون اساسی وجود دارد مخالف نیست؟
آزادی در اسلام محدود به حدودی است که قبل از پرداختن به این حدود از زبان قانون اساسی به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: الف) در اسلام افراد آزاد نیستند که به حقوق دیگران تجاوز نمایند و از آزادی در راه تعدی به حقوق دیگران بهره جویند. اساساً حکومت برای دفاع در برابر تجاوز به حقوق افراد جامعه ضرورت می‌یابد. از نگاه فقهی، حاکم شرع، موظف است این گونه آزادی‌هایی که با حقوق دیگران در تضاد است را از جامعه زدوده و برای برقراری کامل امنیت و آسایش شهروندان، برخورد جدی با آنان داشته باشد. در حدیث نبوی صلی الله علیه و آله آمده است که (لاضرر و لا ضرار فی الاسلام) یعنی در اسلام کسی حق ندارد اعمال خود را وسیله‌ای برای اضرار به دیگران قرار دهد. (لاضرر و لاضر لاضرار)، در مورد فردی به نام (سمرة بن جندب) مطرح شده است در واقع آن فرد از آزادی خود سوء استفاده می کرد و با دستاویز قرار دادن شعار (احترام به مالکیت)، بی‌خبر و سرزده، وارد منزل مسلمانی می‌شد و موجب اذیت و مزاحمت برای او و خانواده‌اش می‌گردید. رسول خدا صلی الله علیه و آله با جمله بسیار بلند و ارزشمند (لاضرر و لاضرار)، عملاً، به عنوان حاکم مسلمانان، فرمان می‌دهد که آن درختی را که ملک او بوده و به بهانه آن وارد ملک دیگری می‌شده است را ریشه کن ساخته و با کندن درخت، زمینه مزاحمت و ایذای او را برای همیشه، بر طر ف نمائید. ب) مورد دیگری که آزادی انسان، شرعاً، محدود می‌شود، تظاهر به منکرات در محیط جامعه است؛ مروری بر مجازات‌های اسلامی در مورد حدود و تعزیرات اسلامی به خوبی بیانگر این مطلب است که در اسلام حاکم اسلامی نمی‌تواند نسبت به شیوع منکرات در جامعه بی‌‌تفاوت باشد و باید با مظاهر آن برخورد کند. ج) از سوی دیگر عقلاً و شرعاً ضروت حفظ نظام جامعه، اقتضا می‌کند، هر نوع آزادی که به نظام جامعه و سامان ملت ضربه‌ای وارد سازد، ممنوع گردد. از این رو، در قلمرو آزادی عقلایی و شرعی، باب هر نوع تخلف از مقررات که حفظ نظام، به گونه‌ای، بر آن استوار است، مسدود بوده و ممنوع خواهد بود. محدودیت آزادی شهروندان در برابر مقررات مربوط به حفظ نظام، ویژة حکومت اسلامی نیست، بلکه مورد تأکید همه نظامهای حکومتی است. از همین رو است که امام راحل، می‌فرمودند: (آزادی قلم و آزادی بیان، معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور، قلمش آزاد است که بنویسد، بر خلاف انقلابی که مردم خون پایش داده اند، بنویسد. همچو آزادی، صحیح نیست... ما برای مطبوعاتی احترام قائل هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی قلم یعنی چه.) د) در هر جامعه‌ای مقدساتی وجود دارد که شکستن آن، حرام و تحت هیچ عنوانی مجاز نمی باشد و جامعه اسلامی نیز از این امر مستثنی نیست. در زمره این مقدسات در جامعه اسلامی شخصیت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله است و نیز عترت معصوم او علیهم السّلام و انبیای الهی علیه السّلام ، قرآن کریم، کتب آسمانی، اسلام، کعبه، مساجد و اماکن مقدسه هستند. در مجموع باید گفت از دیدگاه اسلام حد آزادی، احکام و موازین اسلام است زیرا، این موازینی که از حکیم عادل مطلق صادر شده، عین عدالت است. چون که در این دیدگاه سخن از حد آزادی، جدای از مبدأ آزادی نیست بلکه متأثر از آن است. حد آزادی را کسی می‌شناسد و می‌تواند بیان کند که انسان را (آزاد) آفریده است. همان که آزادی را اعطا کرده است مثل همة نعمت‌ها می‌تواند حد استفاده از آن را تعریف کند. مطابق قانون اساسی، آزادی در تمام شئون آن به عنوان یکی از حقوق بنیادین و اساسی ملت مورد پذیرش و تأکید قرار دارد. آزادی عقیده و منع تفتیش عقاید،[1] آزادی مطبوعات مگر در موارد اخلال به مبانی اسلام یا حقوق عمومی،[2] آزادی احزاب و تشکلهای اسلامی یا اقلیتهای دینی و شرکت در آنها جز در صورت نقض اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی،[3] آزادی تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها بدون حمل سلاح که مخل به مبانی اسلام نباشد.[4] و آزادی شغل به شرط آن که مخالف اسلام، مصالح عمومی و حقوق دیگران نباشد[5] و این موارد بدون کم و کاست در فصل مربوط به حقوق ملت مورد تأکید قرار گرفته است. در خصوص آزادی بیان باید گفت حد این بخش از آزادی را می‌توان از همه اصولی که در مورد حد آزادی در آنها سخن رفته است و نیز آنچه خصوصاً در مورد آزادی بیان است استنباط نمود. بنابراین می‌توان گفت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حد آزادی بیان به قرار زیر است: مسئولیت فرد: آزادی در قانون اساسی همراه با مسئولیت است و از آن جدا شدنی نیست، چنانکه در اصل دوم بر (کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا) به عنوان یکی از پایه‌های جمهوری اسلامی تأکید شده است. قانون: آزادی در نظام اسلامی در حد قانون معتبر است و کسی نمی‌تواند به بهانه آزادی قانون را نادیده انگارد. و دولت موظف است همه امکانات خود را برای تأمین آزادی‌های سیاسی اجتماعی در حد قانون به کار گیرد.[6] استقلال، وحدت و تمامیت ارضی کشور: (در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.)[7] مبانی اسلام[8]: چنانچه در اصل بیست و هفتم آمده است: (تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.) حقوق عمومی: نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد تفصیل آن را قانون معین می‌کند.[9] موازین اسلام،[10] مصالح کشور و مصالح عمومی[11]: (در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد)[12] هم چنین درباره حدود آزادی در قانون اساسی آمده است: (احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و در انجمن‌های اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.[13] اساس جمهوری اسلامی ایران[14]: در جمهوری اسلامی آزادی تا آنجا است که از آن برای فروپاشیدن نظام استفاده نشود. بنابراین در پاسخ به سؤال فوق در یک جمله باید گفت: آزادی نه در اسلامی نامحدود است و نه در قانون اساسی که برآمده از اسلام تدوین شده است می‌توان آن را لجام گسیخته دانست. اگر هم گاهی گروهی از روزنامه‌ها بسته می‌شوند باید بررسی کرد که چه دستهایی پشت پرده است که عده‌ای سعی دارند از آزادی به گونه‌ای استفاده کنند که نتیجه آن بسته شدن و مجازات است. آیا به راستی آنها نمی‌توانستند به گونه‌ای از آزادی استفاده کنند که مصداق جرم تلقی نگردد؟ واقعاً برای آزاد بودن باید مجرم بود؟ حتماً باید با توهین و اشاعه اکاذیب و جعل و نظایر اینها باید به اهداف سیاسی دست یافت؟ -------------------------------------------------------------------------------- [1] . قانون اساسی، اصل بیست و سوم. [2] . همان، اصل بیست و چهارم. [3] . همان، اصل بیست و ششم. [4] . همان، اصل بیست و هفتم. [5] . همان، اصل بیست و هشتم. [6] . اصل سوم: (دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد...7 تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون). [7] . اصل نهم. [8] . اصل بیست و چهارم و بیست و هفتم. [9] . اصل بیست و چهارم. [10] . اصل یکصد و هفتاد و پنجم. [11] . اصل بیست و هشتم. [12] . اصل یکصدو هفتاد و پنجم. [13] . اصل بیست و ششم و هشتم. [14] . اصل بیست و ششم.
عنوان سوال:

آیا بسته شدن روزنامه‌ها با اصل آزادی که در قانون اساسی وجود دارد مخالف نیست؟


پاسخ:

آزادی در اسلام محدود به حدودی است که قبل از پرداختن به این حدود از زبان قانون اساسی به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
الف) در اسلام افراد آزاد نیستند که به حقوق دیگران تجاوز نمایند و از آزادی در راه تعدی به حقوق دیگران بهره جویند.
اساساً حکومت برای دفاع در برابر تجاوز به حقوق افراد جامعه ضرورت می‌یابد. از نگاه فقهی، حاکم شرع، موظف است این گونه آزادی‌هایی که با حقوق دیگران در تضاد است را از جامعه زدوده و برای برقراری کامل امنیت و آسایش شهروندان، برخورد جدی با آنان داشته باشد.
در حدیث نبوی صلی الله علیه و آله آمده است که (لاضرر و لا ضرار فی الاسلام) یعنی در اسلام کسی حق ندارد اعمال خود را وسیله‌ای برای اضرار به دیگران قرار دهد.
(لاضرر و لاضر لاضرار)، در مورد فردی به نام (سمرة بن جندب) مطرح شده است در واقع آن فرد از آزادی خود سوء استفاده می کرد و با دستاویز قرار دادن شعار (احترام به مالکیت)، بی‌خبر و سرزده، وارد منزل مسلمانی می‌شد و موجب اذیت و مزاحمت برای او و خانواده‌اش می‌گردید. رسول خدا صلی الله علیه و آله با جمله بسیار بلند و ارزشمند (لاضرر و لاضرار)، عملاً، به عنوان حاکم مسلمانان، فرمان می‌دهد که آن درختی را که ملک او بوده و به بهانه آن وارد ملک دیگری می‌شده است را ریشه کن ساخته و با کندن درخت، زمینه مزاحمت و ایذای او را برای همیشه، بر طر ف نمائید.
ب) مورد دیگری که آزادی انسان، شرعاً، محدود می‌شود، تظاهر به منکرات در محیط جامعه است؛ مروری بر مجازات‌های اسلامی در مورد حدود و تعزیرات اسلامی به خوبی بیانگر این مطلب است که در اسلام حاکم اسلامی نمی‌تواند نسبت به شیوع منکرات در جامعه بی‌‌تفاوت باشد و باید با مظاهر آن برخورد کند.
ج) از سوی دیگر عقلاً و شرعاً ضروت حفظ نظام جامعه، اقتضا می‌کند، هر نوع آزادی که به نظام جامعه و سامان ملت ضربه‌ای وارد سازد، ممنوع گردد. از این رو، در قلمرو آزادی عقلایی و شرعی، باب هر نوع تخلف از مقررات که حفظ نظام، به گونه‌ای، بر آن استوار است، مسدود بوده و ممنوع خواهد بود. محدودیت آزادی شهروندان در برابر مقررات مربوط به حفظ نظام، ویژة حکومت اسلامی نیست، بلکه مورد تأکید همه نظامهای حکومتی است.
از همین رو است که امام راحل، می‌فرمودند:
(آزادی قلم و آزادی بیان، معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور، قلمش آزاد است که بنویسد، بر خلاف انقلابی که مردم خون پایش داده اند، بنویسد. همچو آزادی، صحیح نیست... ما برای مطبوعاتی احترام قائل هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی قلم یعنی چه.)
د) در هر جامعه‌ای مقدساتی وجود دارد که شکستن آن، حرام و تحت هیچ عنوانی مجاز نمی باشد و جامعه اسلامی نیز از این امر مستثنی نیست. در زمره این مقدسات در جامعه اسلامی شخصیت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله است و نیز عترت معصوم او علیهم السّلام و انبیای الهی علیه السّلام ، قرآن کریم، کتب آسمانی، اسلام، کعبه، مساجد و اماکن مقدسه هستند.
در مجموع باید گفت از دیدگاه اسلام حد آزادی، احکام و موازین اسلام است زیرا، این موازینی که از حکیم عادل مطلق صادر شده، عین عدالت است. چون که در این دیدگاه سخن از حد آزادی، جدای از مبدأ آزادی نیست بلکه متأثر از آن است. حد آزادی را کسی می‌شناسد و می‌تواند بیان کند که انسان را (آزاد) آفریده است. همان که آزادی را اعطا کرده است مثل همة نعمت‌ها می‌تواند حد استفاده از آن را تعریف کند.
مطابق قانون اساسی، آزادی در تمام شئون آن به عنوان یکی از حقوق بنیادین و اساسی ملت مورد پذیرش و تأکید قرار دارد. آزادی عقیده و منع تفتیش عقاید،[1] آزادی مطبوعات مگر در موارد اخلال به مبانی اسلام یا حقوق عمومی،[2] آزادی احزاب و تشکلهای اسلامی یا اقلیتهای دینی و شرکت در آنها جز در صورت نقض اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی،[3] آزادی تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها بدون حمل سلاح که مخل به مبانی اسلام نباشد.[4] و آزادی شغل به شرط آن که مخالف اسلام، مصالح عمومی و حقوق دیگران نباشد[5] و این موارد بدون کم و کاست در فصل مربوط به حقوق ملت مورد تأکید قرار گرفته است.
در خصوص آزادی بیان باید گفت حد این بخش از آزادی را می‌توان از همه اصولی که در مورد حد آزادی در آنها سخن رفته است و نیز آنچه خصوصاً در مورد آزادی بیان است استنباط نمود. بنابراین می‌توان گفت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حد آزادی بیان به قرار زیر است:
مسئولیت فرد:
آزادی در قانون اساسی همراه با مسئولیت است و از آن جدا شدنی نیست، چنانکه در اصل دوم بر (کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا) به عنوان یکی از پایه‌های جمهوری اسلامی تأکید شده است.
قانون:
آزادی در نظام اسلامی در حد قانون معتبر است و کسی نمی‌تواند به بهانه آزادی قانون را نادیده انگارد. و دولت موظف است همه امکانات خود را برای تأمین آزادی‌های سیاسی اجتماعی در حد قانون به کار گیرد.[6]
استقلال، وحدت و تمامیت ارضی کشور:
(در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.)[7]
مبانی اسلام[8]: چنانچه در اصل بیست و هفتم آمده است: (تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.)
حقوق عمومی: نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد تفصیل آن را قانون معین می‌کند.[9]
موازین اسلام،[10] مصالح کشور و مصالح عمومی[11]:
(در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد)[12]
هم چنین درباره حدود آزادی در قانون اساسی آمده است: (احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و در انجمن‌های اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.[13]
اساس جمهوری اسلامی ایران[14]:
در جمهوری اسلامی آزادی تا آنجا است که از آن برای فروپاشیدن نظام استفاده نشود.
بنابراین در پاسخ به سؤال فوق در یک جمله باید گفت: آزادی نه در اسلامی نامحدود است و نه در قانون اساسی که برآمده از اسلام تدوین شده است می‌توان آن را لجام گسیخته دانست. اگر هم گاهی گروهی از روزنامه‌ها بسته می‌شوند باید بررسی کرد که چه دستهایی پشت پرده است که عده‌ای سعی دارند از آزادی به گونه‌ای استفاده کنند که نتیجه آن بسته شدن و مجازات است. آیا به راستی آنها نمی‌توانستند به گونه‌ای از آزادی استفاده کنند که مصداق جرم تلقی نگردد؟ واقعاً برای آزاد بودن باید مجرم بود؟ حتماً باید با توهین و اشاعه اکاذیب و جعل و نظایر اینها باید به اهداف سیاسی دست یافت؟
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . قانون اساسی، اصل بیست و سوم.
[2] . همان، اصل بیست و چهارم.
[3] . همان، اصل بیست و ششم.
[4] . همان، اصل بیست و هفتم.
[5] . همان، اصل بیست و هشتم.
[6] . اصل سوم: (دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد...7 تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون).
[7] . اصل نهم.
[8] . اصل بیست و چهارم و بیست و هفتم.
[9] . اصل بیست و چهارم.
[10] . اصل یکصد و هفتاد و پنجم.
[11] . اصل بیست و هشتم.
[12] . اصل یکصدو هفتاد و پنجم.
[13] . اصل بیست و ششم و هشتم.
[14] . اصل بیست و ششم.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین