برای پاسخ گویی به این سوال، ابتدا باید معنای واسطه و وسیله روشن گردد: علامه طباطبائی در تفسیر آیۀ شریفۀ: "یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة"،[1] در بیان معنای وسیله و واسطه در درگاه خداوند می فرماید: "حقیقت وسیله در درگاه خداوند، مراعات راه خدا است. به این که اولاً: به احکام او علم پیدا کنی! و ثانیاً: به بندگی او بپردازی! و ثالثاً: در جست و جوی مکارم و عمل به مستحبات باشی... و چون "وسیله" نوعی توصل است و توصل در مورد خداوند متعال که منزه از مکان و جسمانیت است، توصل معنوی و پیدا کردن رابطه ای است که بین پروردگار و بنده اتصال برقرار کند و نیز از آن جا که بین بنده و پروردگارش هیچ رابطه‌ای به جز ذلت عبودیت نیست، قهرا وسیله عبارت است از این که انسان حقیقت عبودیت را در خود تحقق دهد و به درگاه خدای تعالی وجهۀ فقر و مسکنت به خود بگیرد، پس وسیله در آیۀ شریفه همین رابطه است".[2] در تفسیر نمونه در ذیل آیه مذکور در معنای وسیله آمده است: "وسیله معنای بسیار وسیعی دارد و هر کار و هر چیزی را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه پروردگار باشد شامل می شود که مهم ترین آنها ایمان به پروردگار و پیامبر (ص) و جهاد و عبادات همچون نماز، زکات، روزه و زیارت خانۀ خدا و صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاق های پنهانی و آشکار و همچنین هر کار نیک و خیر است... . نیز شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار می گردد، در مفهوم وسیع توسل داخل است. همچنین پیروی از پیامبر و امام و گام نهادن در جای گام آنها؛ زیرا همگی موجب نزدیکی به ساحت قدس پروردگار می شود. حتی سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان...".[3] پس مراد قرآن مجید از واسطه و توسل که متقین را امر به تمسک به وسیله (واسطه) برای تقرب به درگاه الاهی نموده است، چنین معنایی است. چنان که در قرآن مجید علاوه بر آیات مذکور، در آیۀ 97 سورۀ یوسف آمده است: "برادران یوسف از پدر (حضرت یعقوب) تقاضا کردند که در پیشگاه خداوند برای آنان استغفار کند و پدر نیز درخواست آنان را پذیرفت. در سورۀ توبه نیز موضوع استغفار ابراهیم دربارۀ پدرش آمده است که بیان کنندۀ نقش دعای پیامبران (ع) در بخشایش گناه دیگران است.[4] در روایات متعددی که از طریق شیعه و سنی وارد شده، به لزوم و نقش توسل پرداخته شده است. در کتاب "وفاءالوفاء" تألیف سمهودی (از اهل سنت) می خوانیم: مدد گرفتن و شفاعت خواستن از پیامبر اکرم (ص) و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم قبل از رحلت او و هم بعد از رحلت او، در عالم برزخ و در قیامت[5]. او بعد از این جملات، روایتی دربارۀ توسل حضرت آدم به پیامبر اکرم (ص) از عمر بن خطاب نقل کرده است که: "آدم از روی اطلاعی که از آفرینش پیامبر اسلام در آینده داشت به پروردگار عرض کرد: "یا رب اسئلک بحق محمد (ص) لما غفرت لی".[6] خداوندا به حق محمد (ص) از تو تقاضا می کنم که مرا ببخشی. همچنین حدیث دیگری را از جماعتی از راویان سنی از جمله نسائی و ترمذی نقل می کند که: مرد نابینایی تقاضای دعا از پیامبر (ص) برای شفای بیماری اش کرد، پیامبر (ص) دستور داد که چنین دعا کند: پروردگارا من از تو به خاطر پیامبرت پیامبر رحمت تقاضا می کنم و به تو روی می آورم، ای محمد (ص) من در پیشگاه خداوند به تو توجه کرده ام که حاجتم را برآورده سازی، پروردگارا پیامبر را شفیع من قرار بده[7]. و از بیهقی نقل می کند که در زمان خلافت خلیفۀ دوم، دو سال قطحی شد. بلال به همراهی عده ای از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت: ای پیامبر برای امت خودت طلب باران کن زیرا (از بی آبی) در حال هلاکت هستند...[8]).[9] اما چرا به وسیله و واسطه نیاز داریم؟ جواب این است که جهان بر اساس نظام علت و معلولی و اسباب و مسببات برای هدایت و رشد و تکامل انسان ها آفریده شده است و نیازمندی های بشر با عوامل و اسباب مادی و گاهی غیر مادی برآورده می شود. در حقیقت واسطه ها نقش اسباب و علل تقرب به درگاه پروردگار را دارند؛ زیرا فیوضات معنوی خداوند، همچون هدایت، مغفرت، آمرزش و ... نیز بر اساس نظمی خاص بر انسان ها نازل می شود و ارادۀ حکیمانۀ خداوند بر این تعلق گرفته که این امور از طریق اسباب خاص و علل معین به انسان ها برسد. بنابراین، همان گونه در عالم ماده، این سؤال بی مورد است که پرسیده شود: چرا خداوند متعال زمین را به وسیلۀ خورشید نورانی کرده است؟ و چرا تشنگی انسان ها را به واسطۀ آب برطرف می کند؟ و چرا خود بدون این واسطه ها، این نیازها و سایر نیازهای مخلوقات را برآورده نمی سازد؟ در عالم معنا نیز نمی توان گفت چرا خداوند مغفرت و تقرب و هدایت خود را بدون وسیله و بدون واسطه شامل حال بندگانش نمی کند؟ به هر حال همان گونه که گیاه بدون استمداد از آب و خاک و نور و... نمی تواند به درجات کمال برسد، انسان هم بدون استمداد از وسایط فیض الاهی، نمی تواند به هدف مطلوب نایل آید. شهید مطهری می گوید: فعل خدا، دارای نظام است و اگر کسی بخواهد به نظام آفرینش اعتنایی نداشته باشد گمراه است. به همین جهت است که خداوند متعال گناهکاران را ارشاد کرده است که در خانۀ رسول خدا (ص) بروند و علاوه بر این که خود طلب مغفرت می کنند، از آن بزرگوار بخواهند که برایشان طلب مغفرت کند! قرآن کریم می فرماید[10]: "و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می کردند (و فرمان های خدا را زیر پا می گذاشتند) به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند[11]). [12] به خاطر رعایت همین سنت الاهی است که در آیات و روایات (سنت) تأکید فراوانی به وسیله قرار دادن، و توسل به واسطه های آمرزش و تقرب، شده است. خداوند متعال می فرماید: "ای کسانی که ایمان آورده اید از (مخالفت فرمان) خدا پرهیر کنید و وسیله ای برای تقرب او بجویید...".[13] علامه طباطبائی در بحث شفاعت به نقش شفیع (واسطه های شفاعت الاهی) این گونه اشاره می کند که در حقیقت شخصی که متوسل، به شفیع می شود نیروی خودش به تنهایی برای رسیدنش بهدف کافی نیست. لذا نیروی خود را با نیروی شفیع گره می‌زند، و در نتیجه آن را دو چندان نموده، به آنچه می خواهد نایل می‌شود، به طوری که اگر این کار را نمی‌کرد و تنها نیروی خود را به کار میگرفت، به مقصود خود نمی‌رسید؛ چون نیروی خودش به تنهایی ناقص و ضعیف و کوتاه بود... شفاعت وسیله‌ای است برای تتمیم سبب... .[14] ضروری است در پایان این مقال به چند نکته توجه شود: 1. اگرچه احتیاجات مادی انسان با علل و اسباب مادی برآورده می شود، اما بدین معنا نیست که اسباب غیر مادی نظیر دعا و توسل نمی توانند نقشی در برآوردن نیازهای مادی داشته باشند، اسباب معنوی گاهی سبب سازند و گاهی سبب سوز؛ یعنی گاهی اثر از آن اسباب مادی است، اما زمینه های حصول این اسباب با دعا و ... فراهم می شوند و گاهی هم دعا و... اثر را از اسباب مادی سلب می کند؛ مثلا آتشی که باید بسوزاند، از تاثیر بازداشته می شود و سرد و گلستان خواهد شد. به هر حال مسبب الاسباب خدا است و او می تواند همان اثری که در دارو قرار داده است، در اسباب معنوی هم قرار دهد. 2. منظور از توسل و واسطه قرار دادن پیامبر (ص) یا امام (ع) یا ولی خدا این است که به مقام آن شخص بزرگوار در پیشگاه خداوند توسل شود و در حقیقت از مقام تقربی که این فرد به خدا دارد استفاده می شود تا خداوند به خاطر مقام آنها این بندگان را نیز به مقام قرب برساند.[15] پی نوشتها: [1] مائده، 35. [2] المیزان، ترجمه، ج 5، ص 535. [3] تفسیر نمونه، ج 4، ص 364- 367. [4] توبه، 114. [5] وفاء الوفاء، ج3، ص 1371، نقل از تفسیر نمونه، ج 4 ، ص 367. [6] همان. [7] "اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة، یا محمد انی توجهک بک الی ربی فی حاجتی لتقضی لی اللهم شفعه فی"، وفاء الوفاء، ج2، 1372، نقل همان. [8] "یا رسول الله استسق لامتک فانهم قدهلکوا..."، التوصل ال حقیقة التوصل، ص 329، نقل از همان، ص 368- 369. [9] تفسیر نمونه، ج 4، ص 369- 368. [10] "ولو انهم اذظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدو الله تواباً رحیماً". [11] نساء، 64، ترجمۀ مکارم شیرازی. [12] مجموعه آثار شهید مطهری، ج 1، ص 264. [13] مائده، 35، ترجمۀ مکارم شیرازی. [14] المیزان، ترجمه، ج 1، ص 239 و 240. برای آگاهی بیشتر رجوع شود به نمایه: تلاش و نقش آن در سرنوشت آخرت، سؤال 280. [15] رجوع شود به: تفسیر نمونه، ج 4، ص 167- 172؛ المیزان، ج 1، ص 239- 246. منبع: http://farsi.islamquest.net
برای پاسخ گویی به این سوال، ابتدا باید معنای واسطه و وسیله روشن گردد:
علامه طباطبائی در تفسیر آیۀ شریفۀ: "یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة"،[1] در بیان معنای وسیله و واسطه در درگاه خداوند می فرماید: "حقیقت وسیله در درگاه خداوند، مراعات راه خدا است. به این که اولاً: به احکام او علم پیدا کنی! و ثانیاً: به بندگی او بپردازی! و ثالثاً: در جست و جوی مکارم و عمل به مستحبات باشی... و چون "وسیله" نوعی توصل است و توصل در مورد خداوند متعال که منزه از مکان و جسمانیت است، توصل معنوی و پیدا کردن رابطه ای است که بین پروردگار و بنده اتصال برقرار کند و نیز از آن جا که بین بنده و پروردگارش هیچ رابطهای به جز ذلت عبودیت نیست، قهرا وسیله عبارت است از این که انسان حقیقت عبودیت را در خود تحقق دهد و به درگاه خدای تعالی وجهۀ فقر و مسکنت به خود بگیرد، پس وسیله در آیۀ شریفه همین رابطه است".[2]
در تفسیر نمونه در ذیل آیه مذکور در معنای وسیله آمده است: "وسیله معنای بسیار وسیعی دارد و هر کار و هر چیزی را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه پروردگار باشد شامل می شود که مهم ترین آنها ایمان به پروردگار و پیامبر (ص) و جهاد و عبادات همچون نماز، زکات، روزه و زیارت خانۀ خدا و صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاق های پنهانی و آشکار و همچنین هر کار نیک و خیر است... . نیز شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار می گردد، در مفهوم وسیع توسل داخل است. همچنین پیروی از پیامبر و امام و گام نهادن در جای گام آنها؛ زیرا همگی موجب نزدیکی به ساحت قدس پروردگار می شود. حتی سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان...".[3]
پس مراد قرآن مجید از واسطه و توسل که متقین را امر به تمسک به وسیله (واسطه) برای تقرب به درگاه الاهی نموده است، چنین معنایی است.
چنان که در قرآن مجید علاوه بر آیات مذکور، در آیۀ 97 سورۀ یوسف آمده است: "برادران یوسف از پدر (حضرت یعقوب) تقاضا کردند که در پیشگاه خداوند برای آنان استغفار کند و پدر نیز درخواست آنان را پذیرفت.
در سورۀ توبه نیز موضوع استغفار ابراهیم دربارۀ پدرش آمده است که بیان کنندۀ نقش دعای پیامبران (ع) در بخشایش گناه دیگران است.[4]
در روایات متعددی که از طریق شیعه و سنی وارد شده، به لزوم و نقش توسل پرداخته شده است.
در کتاب "وفاءالوفاء" تألیف سمهودی (از اهل سنت) می خوانیم: مدد گرفتن و شفاعت خواستن از پیامبر اکرم (ص) و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم قبل از رحلت او و هم بعد از رحلت او، در عالم برزخ و در قیامت[5]. او بعد از این جملات، روایتی دربارۀ توسل حضرت آدم به پیامبر اکرم (ص) از عمر بن خطاب نقل کرده است که: "آدم از روی اطلاعی که از آفرینش پیامبر اسلام در آینده داشت به پروردگار عرض کرد: "یا رب اسئلک بحق محمد (ص) لما غفرت لی".[6] خداوندا به حق محمد (ص) از تو تقاضا می کنم که مرا ببخشی. همچنین حدیث دیگری را از جماعتی از راویان سنی از جمله نسائی و ترمذی نقل می کند که: مرد نابینایی تقاضای دعا از پیامبر (ص) برای شفای بیماری اش کرد، پیامبر (ص) دستور داد که چنین دعا کند: پروردگارا من از تو به خاطر پیامبرت پیامبر رحمت تقاضا می کنم و به تو روی می آورم، ای محمد (ص) من در پیشگاه خداوند به تو توجه کرده ام که حاجتم را برآورده سازی، پروردگارا پیامبر را شفیع من قرار بده[7].
و از بیهقی نقل می کند که در زمان خلافت خلیفۀ دوم، دو سال قطحی شد. بلال به همراهی عده ای از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت: ای پیامبر برای امت خودت طلب باران کن زیرا (از بی آبی) در حال هلاکت هستند...[8]).[9]
اما چرا به وسیله و واسطه نیاز داریم؟ جواب این است که جهان بر اساس نظام علت و معلولی و اسباب و مسببات برای هدایت و رشد و تکامل انسان ها آفریده شده است و نیازمندی های بشر با عوامل و اسباب مادی و گاهی غیر مادی برآورده می شود. در حقیقت واسطه ها نقش اسباب و علل تقرب به درگاه پروردگار را دارند؛ زیرا فیوضات معنوی خداوند، همچون هدایت، مغفرت، آمرزش و ... نیز بر اساس نظمی خاص بر انسان ها نازل می شود و ارادۀ حکیمانۀ خداوند بر این تعلق گرفته که این امور از طریق اسباب خاص و علل معین به انسان ها برسد. بنابراین، همان گونه در عالم ماده، این سؤال بی مورد است که پرسیده شود: چرا خداوند متعال زمین را به وسیلۀ خورشید نورانی کرده است؟ و چرا تشنگی انسان ها را به واسطۀ آب برطرف می کند؟ و چرا خود بدون این واسطه ها، این نیازها و سایر نیازهای مخلوقات را برآورده نمی سازد؟ در عالم معنا نیز نمی توان گفت چرا خداوند مغفرت و تقرب و هدایت خود را بدون وسیله و بدون واسطه شامل حال بندگانش نمی کند؟ به هر حال همان گونه که گیاه بدون استمداد از آب و خاک و نور و... نمی تواند به درجات کمال برسد، انسان هم بدون استمداد از وسایط فیض الاهی، نمی تواند به هدف مطلوب نایل آید.
شهید مطهری می گوید: فعل خدا، دارای نظام است و اگر کسی بخواهد به نظام آفرینش اعتنایی نداشته باشد گمراه است. به همین جهت است که خداوند متعال گناهکاران را ارشاد کرده است که در خانۀ رسول خدا (ص) بروند و علاوه بر این که خود طلب مغفرت می کنند، از آن بزرگوار بخواهند که برایشان طلب مغفرت کند! قرآن کریم می فرماید[10]: "و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می کردند (و فرمان های خدا را زیر پا می گذاشتند) به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند[11]). [12]
به خاطر رعایت همین سنت الاهی است که در آیات و روایات (سنت) تأکید فراوانی به وسیله قرار دادن، و توسل به واسطه های آمرزش و تقرب، شده است.
خداوند متعال می فرماید: "ای کسانی که ایمان آورده اید از (مخالفت فرمان) خدا پرهیر کنید و وسیله ای برای تقرب او بجویید...".[13]
علامه طباطبائی در بحث شفاعت به نقش شفیع (واسطه های شفاعت الاهی) این گونه اشاره می کند که در حقیقت شخصی که متوسل، به شفیع می شود نیروی خودش به تنهایی برای رسیدنش بهدف کافی نیست. لذا نیروی خود را با نیروی شفیع گره میزند، و در نتیجه آن را دو چندان نموده، به آنچه می خواهد نایل میشود، به طوری که اگر این کار را نمیکرد و تنها نیروی خود را به کار میگرفت، به مقصود خود نمیرسید؛ چون نیروی خودش به تنهایی ناقص و ضعیف و کوتاه بود... شفاعت وسیلهای است برای تتمیم سبب... .[14]
ضروری است در پایان این مقال به چند نکته توجه شود:
1. اگرچه احتیاجات مادی انسان با علل و اسباب مادی برآورده می شود، اما بدین معنا نیست که اسباب غیر مادی نظیر دعا و توسل نمی توانند نقشی در برآوردن نیازهای مادی داشته باشند، اسباب معنوی گاهی سبب سازند و گاهی سبب سوز؛ یعنی گاهی اثر از آن اسباب مادی است، اما زمینه های حصول این اسباب با دعا و ... فراهم می شوند و گاهی هم دعا و... اثر را از اسباب مادی سلب می کند؛ مثلا آتشی که باید بسوزاند، از تاثیر بازداشته می شود و سرد و گلستان خواهد شد. به هر حال مسبب الاسباب خدا است و او می تواند همان اثری که در دارو قرار داده است، در اسباب معنوی هم قرار دهد.
2. منظور از توسل و واسطه قرار دادن پیامبر (ص) یا امام (ع) یا ولی خدا این است که به مقام آن شخص بزرگوار در پیشگاه خداوند توسل شود و در حقیقت از مقام تقربی که این فرد به خدا دارد استفاده می شود تا خداوند به خاطر مقام آنها این بندگان را نیز به مقام قرب برساند.[15]
پی نوشتها:
[1] مائده، 35.
[2] المیزان، ترجمه، ج 5، ص 535.
[3] تفسیر نمونه، ج 4، ص 364- 367.
[4] توبه، 114.
[5] وفاء الوفاء، ج3، ص 1371، نقل از تفسیر نمونه، ج 4 ، ص 367.
[6] همان.
[7] "اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة، یا محمد انی توجهک بک الی ربی فی حاجتی لتقضی لی اللهم شفعه فی"، وفاء الوفاء، ج2، 1372، نقل همان.
[8] "یا رسول الله استسق لامتک فانهم قدهلکوا..."، التوصل ال حقیقة التوصل، ص 329، نقل از همان، ص 368- 369.
[9] تفسیر نمونه، ج 4، ص 369- 368.
[10] "ولو انهم اذظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدو الله تواباً رحیماً".
[11] نساء، 64، ترجمۀ مکارم شیرازی.
[12] مجموعه آثار شهید مطهری، ج 1، ص 264.
[13] مائده، 35، ترجمۀ مکارم شیرازی.
[14] المیزان، ترجمه، ج 1، ص 239 و 240. برای آگاهی بیشتر رجوع شود به نمایه: تلاش و نقش آن در سرنوشت آخرت، سؤال 280.
[15] رجوع شود به: تفسیر نمونه، ج 4، ص 167- 172؛ المیزان، ج 1، ص 239- 246.
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] راههای تقرب به خدا چیست؟
- [سایر] تقرب جستن به خدا با نوافل چه ثمره ای دارد؟
- [سایر] آیا خداوند انسان یا ماده را بدون واسطه خلق کرده است؟ نقش واسطه فیض در خلقت انسان چیست؟
- [سایر] آیا توسل به اهل بیت(علیهم السلام) نیز از مصادیق وسیله ای است که باید برای تقرب به خدا به دست آورد؟
- [سایر] نقش ایمان به خدا در زندگی انسان چیست ؟
- [سایر] راه تقرب به حضرت مهدی(علیه السلام)چیست و آیا خانمی با حضرت ملاقات کرده است ؟
- [سایر] نقش رضایت خداوند و رضایت دینداران در حکومت دینی، چیست و رضایت کدام یک مقدّم است؟
- [سایر] خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگی انسان چه مقدار نقش دارد ؟
- [سایر] تقرب به حضرت حجت (عج) با چه اعمال و یا اذکاری سریعتر حاصل میشود؟
- [سایر] آشنایی با صفت شکوری خداوند متعال و نقش آن صفت در زندگی فردی و اجتماعی ما چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] غسل به معنای شستشوی تمام بدن به قصد تقرّب به خداوند متعال است که با کیفیت مخصوص و در شرایط خاصی انجام میشود. غسل یا واجب است و یا مستحب و میتوان آن را به صورت ترتیبی یا ارتماسی انجام داد.
- [آیت الله اردبیلی] (کهانت) و (تنجیم)(1) اگر به این شکل باشد که برای غیر خداوند، به نحو استقلال یا اشتراک با خداوند، تأثیر قائل شوند، حرام بلکه شرک است، ولی اگر مشیّت خدای متعال را مؤثر مطلق بدانند و پیشبینیهای آنها به نحو حدس و تخمین و =============================================================================== 1 (کاهن) ادّعا میکند که وقایع را به واسطه خبردادن اجنّه وشیاطین یا به واسطه اسباب خفیّه دیگری میفهمد و (منجّم) به وسیله حرکات افلاک و تقارن کواکب از آینده خبر میدهد. مبنی بر این باشد که پروردگار عالم بعضی امور را سبب یا مقارن و هماهنگ بعضی امور دیگر قرار داده و بقیه سببیّت یا تقارن و سلب آن در قبضه قدرت مطلقه او میباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک وتنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند و لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن تکمههای لباس ودست کردن انگشتری که نقش صورت دارد مکروه میباشد.
- [آیت الله مظاهری] هشت چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: 1 - پوشیدن لباس سیاه. 2 - پوشیدن لباس کثیف. 3 - پوشیدن لباس تنگ. 4 - پوشیدن لباس شرابخوار. 5 - پوشیدن لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند. 6 - پوشیدن لباسی که نقش صورت دارد. 7 - باز بودن دکمههای لباس. 8 - دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
- [آیت الله سبحانی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک وتنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند و لباسی که نقش صورت دارد و نیز بازبودن تکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند و لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن تکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد مکروه می باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ و لباس شرابخوار و پوشیدن لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند، پوشیدن لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن تکمه های لباس ودست کردن انگشتری که نقش صورت داردبرای نمازگزار مکروه می باشد.
- [آیت الله بروجردی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است:پوشیدن لباس سیاه، چرک، تنگ، لباس شرابخوار، لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند، لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن تکمههای لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد، مکروه میباشد.
- [آیت الله اردبیلی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است که از آن جملهاند: پوشیدن لباس سیاه مگر برای عزای اهل بیت علیهمالسلام و همچنین لباس چرک و تنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند و پوشیدن لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن دکمههای لباس و به دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
- [آیت الله سیستانی] چند چیز را فقهاء قدس اللّه اسرارهم در لباس نمازگزار مکروه دانستهاند ، و از آن جمله است : پوشیدن لباس سیاه ، و چرک ، و تنگ ، و لباس شرابخوار ، و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند ، و لباسی که نقش صورت دارد ، و نیز باز بودن تکمههای لباس ، و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد ، مکروه شمرده شده است .