نقش رضایت خداوند و رضایت دینداران در حکومت دینی، چیست و رضایت کدام یک مقدّم است؟
نقش رضایت خداوند و رضایت دینداران در حکومت دینی، چیست و رضایت کدام یک مقدّم است؟ یک. خدامداری حکومت: اساساً حکومت دینی، حکومتی مستند به خداوند و (خدامدار) است. بنابراین خواست، اراده و رضای حق تعالی اساسی‌ترین رکن حکومت دینی است. البته این نکته را نیز باید توجه داشت که خداوند، خواهان سعادت و نیک‌فرجامی انسان است و خواست او دقیقاً، مساوی با صلاح و فلاح انسان‌ها است. دو. رضایت مردم: مسلماً خواست مردم، جایگاه والایی در نظام اسلامی دارد؛ لیکن باید توجه داشت که خواست و رضایت مردم، در طول رضای خداوند است، یعنی: اولاً، خداوند متعال، از حاکمان خواسته است که با تمام توان، در جهت تحصیل مصالح و رضایت مردم بکوشند و در این مورد آنان را مورد سؤال و بازخواست قرار خواهد داد. امیرالمؤمنین در (عهدنامه) خود به مالک اشتر می‌نویسد: (درون خود را با مهربانی و دوستی و محبت نسبت به مردم مالامال کن. مباد که چون درنده‌ای بر ایشان باشی که خوردن‌شان را غنیمت شماری ... . چرا که تو بر آنان چیره‌ای و آنکه بر تو ولایت دارد، مافوق تو است و خدا بالا دست او است. خداوند کفایت امور مردم را در دست تو قرار داد و تو را بدیشان آزمود. پس مباد که خود را به جنگ با خدا در افکنی که کیفر او را نتوانی برتافت). نهج‌البلاغه، نامه 53. در اینجا ستم بر مردم، مساوی با جنگ با خدا اعلام شده است. ثانیاً، رضایت و خواست مردم، تا آنجا مورد توجه است که بر خلاف خواست، رضا و قانون خدا نباشد؛ چنانکه امیرالمؤمنین(ع) فرمود: (لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق)؛ بحارالانوار، ج 1، ص 227؛ نهج‌البلاغه، حکمت 165. (هیچ مخلوقی را نشاید که در جهت معصیت پروردگار پیروی شود ...). در مجموع درباره جایگاه رضایت و خواست مردم در حکومت دینی، توجه به امور زیر مفید است: یک. اصل نظام اسلامی، بر اساس خواست و اراده مردم پدید می‌آید و هرگز به آنان تحمیل نمی‌شود. به عبارت دیگر، حکومت دینی مربوط به جامعه دینی است و جامعه دینی، غیر از حکومت دینی را بر نمی‌تابد. دو. در مواردی که شارع، حکم معینی در مورد موضوعی نداده و دست حکومت را در انتخاب راه باز گذاشته باشد، رعایت خواست مردم - به گونه‌ای که با مصالح‌شان سازگار افتد - ضروری و الزامی است. اما اگر خواست آنان، مخالف احکام مسلّم و مبیّن الهی شد، مسموع و متبّع نیست. بنابراین نظام اسلامی، نه مانند حکومت های دیکتاتور و جبار است که هیچ ارزشی برای خواست مردم قائل نباشد و نه مانند حکومت‌های به ظاهر مردم‌سالار است که ادعای تابعیت بی‌چون و چرا از خواست و اراده مردمی دارد (هر چند این ادعا هرگز به وقوع نپیوسته است). حکومت اسلامی راه سومی است که در آن خواست مردم، در طول احکام و اراده الهی - که تضمین کننده خیر و سعادت دنیوی و اخروی بشر است - مورد توجه و احترام است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 33/500008)
عنوان سوال:

نقش رضایت خداوند و رضایت دینداران در حکومت دینی، چیست و رضایت کدام یک مقدّم است؟


پاسخ:

نقش رضایت خداوند و رضایت دینداران در حکومت دینی، چیست و رضایت کدام یک مقدّم است؟

یک. خدامداری حکومت:
اساساً حکومت دینی، حکومتی مستند به خداوند و (خدامدار) است. بنابراین خواست، اراده و رضای حق تعالی اساسی‌ترین رکن حکومت دینی است. البته این نکته را نیز باید توجه داشت که خداوند، خواهان سعادت و نیک‌فرجامی انسان است و خواست او دقیقاً، مساوی با صلاح و فلاح انسان‌ها است.
دو. رضایت مردم:
مسلماً خواست مردم، جایگاه والایی در نظام اسلامی دارد؛ لیکن باید توجه داشت که خواست و رضایت مردم، در طول رضای خداوند است، یعنی:
اولاً، خداوند متعال، از حاکمان خواسته است که با تمام توان، در جهت تحصیل مصالح و رضایت مردم بکوشند و در این مورد آنان را مورد سؤال و بازخواست قرار خواهد داد.
امیرالمؤمنین در (عهدنامه) خود به مالک اشتر می‌نویسد: (درون خود را با مهربانی و دوستی و محبت نسبت به مردم مالامال کن. مباد که چون درنده‌ای بر ایشان باشی که خوردن‌شان را غنیمت شماری ... . چرا که تو بر آنان چیره‌ای و آنکه بر تو ولایت دارد، مافوق تو است و خدا بالا دست او است. خداوند کفایت امور مردم را در دست تو قرار داد و تو را بدیشان آزمود. پس مباد که خود را به جنگ با خدا در افکنی که کیفر او را نتوانی برتافت). نهج‌البلاغه، نامه 53. در اینجا ستم بر مردم، مساوی با جنگ با خدا اعلام شده است.
ثانیاً، رضایت و خواست مردم، تا آنجا مورد توجه است که بر خلاف خواست، رضا و قانون خدا نباشد؛ چنانکه امیرالمؤمنین(ع) فرمود: (لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق)؛ بحارالانوار، ج 1، ص 227؛ نهج‌البلاغه، حکمت 165. (هیچ مخلوقی را نشاید که در جهت معصیت پروردگار پیروی شود ...).
در مجموع درباره جایگاه رضایت و خواست مردم در حکومت دینی، توجه به امور زیر مفید است:
یک. اصل نظام اسلامی، بر اساس خواست و اراده مردم پدید می‌آید و هرگز به آنان تحمیل نمی‌شود. به عبارت دیگر، حکومت دینی مربوط به جامعه دینی است و جامعه دینی، غیر از حکومت دینی را بر نمی‌تابد.
دو. در مواردی که شارع، حکم معینی در مورد موضوعی نداده و دست حکومت را در انتخاب راه باز گذاشته باشد، رعایت خواست مردم - به گونه‌ای که با مصالح‌شان سازگار افتد - ضروری و الزامی است. اما اگر خواست آنان، مخالف احکام مسلّم و مبیّن الهی شد، مسموع و متبّع نیست.
بنابراین نظام اسلامی، نه مانند حکومت های دیکتاتور و جبار است که هیچ ارزشی برای خواست مردم قائل نباشد و نه مانند حکومت‌های به ظاهر مردم‌سالار است که ادعای تابعیت بی‌چون و چرا از خواست و اراده مردمی دارد (هر چند این ادعا هرگز به وقوع نپیوسته است). حکومت اسلامی راه سومی است که در آن خواست مردم، در طول احکام و اراده الهی - که تضمین کننده خیر و سعادت دنیوی و اخروی بشر است - مورد توجه و احترام است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 33/500008)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین