جایگاه شفاعت در قیامت چگونه است؟
برای روشن شدن پاسخ توجه به چند نکته ضروری است: 1. معنای شفاعت: شفاعت به معنای تقویت و نیرو بخشیدن به شخص ضعیف است و شفیع به کسی گفته می‌شود که نیازمند را کمک کند و او را به اعتدال و عدم نیازمندی برساند.[1] 2. شفاعت کنندگان: الف. شفاعت کنندگان از نظر قرآن: طبق آیات قرآن کریم، شفاعت در روز قیامت مخصوص خداوند است.[2] خداوند به افرادی که بخواهد اذن شفاعت می دهد، - همان طور که علم غیب مخصوص خداوند است و خداوند آن را به رسول خود داده است -[3] شفاعت هم مخصوص خداوند است و خداوند آن را به رسول الله (ص) و کسان دیگری اعطا نموده است. شفاعت بر دو قسم است: 1. تکوینی 2. تشریعی شفاعت تکوینی از تمامی اسباب جهانی سر می‌زند، و همه اسباب نزد خدا شفیع هستند، چون میان خدا و مسبب خود واسطه‌اند. اما شفاعت تشریعی و قانونی نیز بر دو قسم است. 1. شفاعتی که در دنیا اثر بگذارد، و باعث آمرزش الاهی، و یا قرب به درگاه او گردد که شفیع و واسطه میان خدا و بنده در این قسم شفاعت چند طائفه‌اند: اوّل؛ توبه کنندگان از گناه،[4] دوم؛ مؤمنان به رسول خدا (ص)،[5] سوم؛ عمل صالح انسان،[6] چهارم؛ قرآن کریم،[7]پنجم؛ هر چیزی که با عمل صالح ارتباطی دارد؛ مانند مسجدها، مکان های متبرکه، ایام الله و انبیا،[8] ششم؛ ملائکه،[9] هفتم؛ مؤمنان که برای خود و برادران ایمانی خود، استغفار می‌کنند.[10] 2. شفیعانی که در روز قیامت شفاعت می‌کنند. از آیات قرآن استفاده می شود که شفیعان در روز قیامت فراوان اند؛ از جمله انبیای الاهی،[11] علما، شهدا، ملائکه[12]و مؤمنان هستند. ب. شفاعت کنندگان از نظر روایات: روایات زیادی از طریق شیعه و سنی در این باب وارد شده است که به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌شود: 1. رسول خدا (ص) فرمودند: "در روز قیامت مؤمنان نزد حضرت آدم می روند و می گویند: ای پدر، بهشت را برای ما باز کن! حضرت آدم می‌فرماید: من شایستگی این کار را ندارم. آنها نزد حضرت ابراهیم می‌روند. او هم می‌فرماید: من نیز شایستگی این کار را ندارم. حضرت موسی و حضرت عیسی نیز همین را می‌گویند و آنها را نزد من می‌فرستند. من برمی‌خیزم و از خداوند اذن می‌گیرم و شما مسلمانان را به سرعت برق از صراط عبور می‌دهم".[13] 2. آن حضرت در این باره (ص) فرمودند: "هر پیامبری از خدا درخواستی دارد، اما من درخواست خود را برای قیامت ذخیره کرده‌ام و آن شفاعت برای امت است".[14] 3. امام صادق (ع) فرمودند: "هر کس سه چیز را انکار کند، از شیعیان ما نیست: معراج رسول خدا (ص)، سؤال در قبر و شفاعت".[15] 4. امام باقر (ع) فرمودند: "رسول خدا (ص) اجازه شفاعت امتش را دارا است. ما نیز شفاعت شیعیان خود را می‌کنیم و شیعیان‌ ما نیز اهل خودشان را شفاعت می کنند"[16]. 3. شرایط شفاعت شوندگان: تربیت دینی اقتضا می کند اشخاصی که در بارۀ آنها شفاعت می شود معین نباشند، بلکه به صورت مبهم بیان شوند،[17] چنان که قرآن کریم نیز اشخاص شفاعت شونده را تعیین نکرده، بلکه اوصاف و ویژگی های آنها را بیان نموده است، و می‌فرماید: "هر کسی در گروِِ اعمال خویش است، مگر اصحاب یمین که در بهشت ها قرار دارند و از یکدیگر سراغ مجرمان را گرفته، می‌پرسند: چرا دوزخی شدید؟ می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم، و به مسکینان طعام نمی خوراندیم، و همیشه با جست و جو گران در جست و جو بودیم، و روز قیامت را تکذیب می‌کردیم، تا وقتی که یقین برای مان حاصل شد، در آن هنگام است که دیگر شفاعت شافعان برای آنان سودی ندارد".[18] این آیه می‌فرماید: اهل دوزخ به خاطر داشتن این چهار صفت؛ یعنی ترک نماز، ترک انفاق در راه خدا، فرو رفتگی در دنیا و تکذیب روز حساب، دوزخی شده‌اند. این چهار صفت (رذیله) اموری هستند که ارکان دین را منهدم می سازند. بر عکس اقامۀ نماز، انفاق، ترک دنیا و اعتقاد به قیامت، دین خدا را بپا می دارند؛ چون دینداری عبارت است از اقتدا به هادیانی که خود معصوم و طاهر باشند، و این نمی شود، مگر به این که از دلبندی به زمین و زیورهای فریبندۀ آن دوری کنند، و به سوی دیدار خدا روی آورند که اگر این دو صفت محقق شود، هم از (خوض با خائضین) اجتناب شده، و هم از (تکذیب یوم الدین). لازمۀ این دو صفت توجه به سوی خدا و سعی در رفع حوایج جامعه است که به عبارتی دیگر می توان از اوّلی به نماز و از دومی به انفاق در راه خدا تعبیر کرد. پس قوام دین از دو جهت علم و عمل به این چهار صفت است و این چهار صفت بقیۀ ارکان دین را هم در پی دارد؛ چون مثلا کسی که یکتاپرست نیست و یا نبوت را منکر است، ممکن نیست دارای این چهار صفت بشود.[19] نتیجه این که کسی لیاقت شفاعت شدن را دارد که دارای شرایط زیر باشد: 1. ایمان راستین به خدا و انبیا الاهی و روز رستاخیز و آنچه خدا بر پیامبرانش نازل فرموده، داشته باشد؛ چون در آیاتی از قرآن است که وقتی کافران و مشرکان سؤال شوند که چرا در دوزخ گرفتار شدید؟ می گویند : "فما لنا من شافعین".[20] یعنی ما هیچ شفاعت کننده نداریم. پس کفار قابلیت شفاعت را ندارند. در سورۀ انبیاء آیۀ 28 می خوانیم: "پیامبران و ملائکه شفاعت نمی کنند، مگر برای کسی که مورد رضایت باشد".[21] و از حضرت رضا (ع) تفسیر این آیه را پرسیدند. امام فرمودند: "مقصود پسندیدگی در امر دین است". بنابراین، شفاعت مخصوص افراد گناهکار است به شرط آن که در عقیده و دین خود مورد رضایت باشند و معاندان و ناصبان و منکران از آن محروم اند. 2. افرادی که ایمان به حقانیت شفاعت داشته باشند. رسول اکرم (ص ) می فرمایند: "خدا کسی را که ایمان به شفاعت من ندارد، مشمول شفاعت من قرار نمی دهد".[22] 3و 4. کسانی که اهل نماز و کمک به فقرا باشند. چنانچه در سورۀ مدثر[23] علت به دوزخ رفتن مجرمان را، ترک نماز و کمک نکردن به فقرا و تکذیب روز جزا می شمارد. حضرت صادق (ع ) فرمودند: "به شفاعت ما نمی رسد هر آن کس که نماز را سبک بشمارد".[24] به هر حال شفاعت یک موضوع مطلق نیست، بلکه دارای قیود و شرایطی است - هم در بارۀ گناه و جرم، و هم در جهت شفاعت کننده و هم در جهت شفاعت شونده -. کسانی که معتقد به این اصل هستند برای این که از این فرصت گرانبها استفاده کنند و مشمول شفاعت قرار بگیرند، ناگزیرند که شرایط آن را فراهم سازند و از گناهانی نظیر ظلم و شرک و ... که مشمول شفاعت نمی شود، دوری کنند و یا رفتار خود را طوری تنظیم کنند که مورد عنایات شفاعت کنندگان قرار بگیرند. پی نوشتها: [1]. المیزان، ج 1، ص 157. [2]. بقره، 256 ؛ زمر، 44. [3]. جن، 27. [4]. زمر، 54 [5]. حدید، 28. [6]. مائده، 9. [7]. مائده، 16. [8]. نساء، 64. [9]. مؤمن، 7. [10]. بقره، 286. [11]. انبیاء، 28. [12]. زخرف، 86. [13]. بحار الانوار، ج 8، ص 35. [14]. شیخ مفید، الاختصاص، ص 37. [15]. "مَنْ أَنْکَرَ ثَلَاثَةَ أَشْیَاءَ فَلَیْسَ مِنْ شِیعَتِنَا الْمِعْرَاجَ وَ الْمُسَاءَلَةَ فِی الْقَبْرِ وَ الشَّفَاعَةَ". بحارالأنوار، ج 6 ، ص 223. [16]. همان، ص 48. [17]. المیزان، ج 1، ص 159. [18] ."کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ، إِلَّا أَصْحابَ الْیَمِینِ، فِی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمِینَ ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؟ قالُوا: لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ، وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ، وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ، وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ، حَتَّی أَتانَا الْیَقِینُ، فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ". مدثر، 48- 40. [19]. تفسیر المیزان، ترجمه، ج 1، ص 259. [20]. شعراء، 100. [21]. "و لایشفعون الا لمن ارتضی". [22]. "مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِشَفَاعَتِی فَلَا أَنَالَهُ اللَّهُ شَفَاعَتِی". بحارالأنوار ، ج 8، ص 34. [23]. مدثر، 48- 40. [24]. "إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ". وسائل‌الشیعة، ج 4، ص 25. منبع: http://farsi.islamquest.net
عنوان سوال:

جایگاه شفاعت در قیامت چگونه است؟


پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ توجه به چند نکته ضروری است:
1. معنای شفاعت:
شفاعت به معنای تقویت و نیرو بخشیدن به شخص ضعیف است و شفیع به کسی گفته می‌شود که نیازمند را کمک کند و او را به اعتدال و عدم نیازمندی برساند.[1]
2. شفاعت کنندگان:
الف. شفاعت کنندگان از نظر قرآن:
طبق آیات قرآن کریم، شفاعت در روز قیامت مخصوص خداوند است.[2] خداوند به افرادی که بخواهد اذن شفاعت می دهد، - همان طور که علم غیب مخصوص خداوند است و خداوند آن را به رسول خود داده است -[3] شفاعت هم مخصوص خداوند است و خداوند آن را به رسول الله (ص) و کسان دیگری اعطا نموده است.
شفاعت بر دو قسم است:
1. تکوینی
2. تشریعی
شفاعت تکوینی از تمامی اسباب جهانی سر می‌زند، و همه اسباب نزد خدا شفیع هستند، چون میان خدا و مسبب خود واسطه‌اند.
اما شفاعت تشریعی و قانونی نیز بر دو قسم است.
1. شفاعتی که در دنیا اثر بگذارد، و باعث آمرزش الاهی، و یا قرب به درگاه او گردد که شفیع و واسطه میان خدا و بنده در این قسم شفاعت چند طائفه‌اند: اوّل؛ توبه کنندگان از گناه،[4] دوم؛ مؤمنان به رسول خدا (ص)،[5] سوم؛ عمل صالح انسان،[6] چهارم؛ قرآن کریم،[7]پنجم؛ هر چیزی که با عمل صالح ارتباطی دارد؛ مانند مسجدها، مکان های متبرکه، ایام الله و انبیا،[8] ششم؛ ملائکه،[9] هفتم؛ مؤمنان که برای خود و برادران ایمانی خود، استغفار می‌کنند.[10]
2. شفیعانی که در روز قیامت شفاعت می‌کنند. از آیات قرآن استفاده می شود که شفیعان در روز قیامت فراوان اند؛ از جمله انبیای الاهی،[11] علما، شهدا، ملائکه[12]و مؤمنان هستند.
ب. شفاعت کنندگان از نظر روایات:
روایات زیادی از طریق شیعه و سنی در این باب وارد شده است که به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌شود:
1. رسول خدا (ص) فرمودند: "در روز قیامت مؤمنان نزد حضرت آدم می روند و می گویند: ای پدر، بهشت را برای ما باز کن! حضرت آدم می‌فرماید: من شایستگی این کار را ندارم. آنها نزد حضرت ابراهیم می‌روند. او هم می‌فرماید: من نیز شایستگی این کار را ندارم. حضرت موسی و حضرت عیسی نیز همین را می‌گویند و آنها را نزد من می‌فرستند. من برمی‌خیزم و از خداوند اذن می‌گیرم و شما مسلمانان را به سرعت برق از صراط عبور می‌دهم".[13]
2. آن حضرت در این باره (ص) فرمودند: "هر پیامبری از خدا درخواستی دارد، اما من درخواست خود را برای قیامت ذخیره کرده‌ام و آن شفاعت برای امت است".[14]
3. امام صادق (ع) فرمودند: "هر کس سه چیز را انکار کند، از شیعیان ما نیست: معراج رسول خدا (ص)، سؤال در قبر و شفاعت".[15]
4. امام باقر (ع) فرمودند: "رسول خدا (ص) اجازه شفاعت امتش را دارا است. ما نیز شفاعت شیعیان خود را می‌کنیم و شیعیان‌ ما نیز اهل خودشان را شفاعت می کنند"[16].
3. شرایط شفاعت شوندگان:
تربیت دینی اقتضا می کند اشخاصی که در بارۀ آنها شفاعت می شود معین نباشند، بلکه به صورت مبهم بیان شوند،[17] چنان که قرآن کریم نیز اشخاص شفاعت شونده را تعیین نکرده، بلکه اوصاف و ویژگی های آنها را بیان نموده است، و می‌فرماید: "هر کسی در گروِِ اعمال خویش است، مگر اصحاب یمین که در بهشت ها قرار دارند و از یکدیگر سراغ مجرمان را گرفته، می‌پرسند: چرا دوزخی شدید؟ می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم، و به مسکینان طعام نمی خوراندیم، و همیشه با جست و جو گران در جست و جو بودیم، و روز قیامت را تکذیب می‌کردیم، تا وقتی که یقین برای مان حاصل شد، در آن هنگام است که دیگر شفاعت شافعان برای آنان سودی ندارد".[18]
این آیه می‌فرماید: اهل دوزخ به خاطر داشتن این چهار صفت؛ یعنی ترک نماز، ترک انفاق در راه خدا، فرو رفتگی در دنیا و تکذیب روز حساب، دوزخی شده‌اند. این چهار صفت (رذیله) اموری هستند که ارکان دین را منهدم می سازند. بر عکس اقامۀ نماز، انفاق، ترک دنیا و اعتقاد به قیامت، دین خدا را بپا می دارند؛ چون دینداری عبارت است از اقتدا به هادیانی که خود معصوم و طاهر باشند، و این نمی شود، مگر به این که از دلبندی به زمین و زیورهای فریبندۀ آن دوری کنند، و به سوی دیدار خدا روی آورند که اگر این دو صفت محقق شود، هم از (خوض با خائضین) اجتناب شده، و هم از (تکذیب یوم الدین).
لازمۀ این دو صفت توجه به سوی خدا و سعی در رفع حوایج جامعه است که به عبارتی دیگر می توان از اوّلی به نماز و از دومی به انفاق در راه خدا تعبیر کرد. پس قوام دین از دو جهت علم و عمل به این چهار صفت است و این چهار صفت بقیۀ ارکان دین را هم در پی دارد؛ چون مثلا کسی که یکتاپرست نیست و یا نبوت را منکر است، ممکن نیست دارای این چهار صفت بشود.[19]
نتیجه این که کسی لیاقت شفاعت شدن را دارد که دارای شرایط زیر باشد:
1. ایمان راستین به خدا و انبیا الاهی و روز رستاخیز و آنچه خدا بر پیامبرانش نازل فرموده، داشته باشد؛ چون در آیاتی از قرآن است که وقتی کافران و مشرکان سؤال شوند که چرا در دوزخ گرفتار شدید؟ می گویند : "فما لنا من شافعین".[20] یعنی ما هیچ شفاعت کننده نداریم. پس کفار قابلیت شفاعت را ندارند. در سورۀ انبیاء آیۀ 28 می خوانیم: "پیامبران و ملائکه شفاعت نمی کنند، مگر برای کسی که مورد رضایت باشد".[21] و از حضرت رضا (ع) تفسیر این آیه را پرسیدند. امام فرمودند: "مقصود پسندیدگی در امر دین است". بنابراین، شفاعت مخصوص افراد گناهکار است به شرط آن که در عقیده و دین خود مورد رضایت باشند و معاندان و ناصبان و منکران از آن محروم اند.
2. افرادی که ایمان به حقانیت شفاعت داشته باشند. رسول اکرم (ص ) می فرمایند: "خدا کسی را که ایمان به شفاعت من ندارد، مشمول شفاعت من قرار نمی دهد".[22]
3و 4. کسانی که اهل نماز و کمک به فقرا باشند.
چنانچه در سورۀ مدثر[23] علت به دوزخ رفتن مجرمان را، ترک نماز و کمک نکردن به فقرا و تکذیب روز جزا می شمارد. حضرت صادق (ع ) فرمودند: "به شفاعت ما نمی رسد هر آن کس که نماز را سبک بشمارد".[24]
به هر حال شفاعت یک موضوع مطلق نیست، بلکه دارای قیود و شرایطی است - هم در بارۀ گناه و جرم، و هم در جهت شفاعت کننده و هم در جهت شفاعت شونده -. کسانی که معتقد به این اصل هستند برای این که از این فرصت گرانبها استفاده کنند و مشمول شفاعت قرار بگیرند، ناگزیرند که شرایط آن را فراهم سازند و از گناهانی نظیر ظلم و شرک و ... که مشمول شفاعت نمی شود، دوری کنند و یا رفتار خود را طوری تنظیم کنند که مورد عنایات شفاعت کنندگان قرار بگیرند.
پی نوشتها:
[1]. المیزان، ج 1، ص 157.
[2]. بقره، 256 ؛ زمر، 44.
[3]. جن، 27.
[4]. زمر، 54
[5]. حدید، 28.
[6]. مائده، 9.
[7]. مائده، 16.
[8]. نساء، 64.
[9]. مؤمن، 7.
[10]. بقره، 286.
[11]. انبیاء، 28.
[12]. زخرف، 86.
[13]. بحار الانوار، ج 8، ص 35.
[14]. شیخ مفید، الاختصاص، ص 37.
[15]. "مَنْ أَنْکَرَ ثَلَاثَةَ أَشْیَاءَ فَلَیْسَ مِنْ شِیعَتِنَا الْمِعْرَاجَ وَ الْمُسَاءَلَةَ فِی الْقَبْرِ وَ الشَّفَاعَةَ". بحارالأنوار، ج 6 ، ص 223.
[16]. همان، ص 48.
[17]. المیزان، ج 1، ص 159.
[18] ."کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ، إِلَّا أَصْحابَ الْیَمِینِ، فِی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمِینَ ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؟ قالُوا: لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ، وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ، وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ، وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ، حَتَّی أَتانَا الْیَقِینُ، فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ". مدثر، 48- 40.
[19]. تفسیر المیزان، ترجمه، ج 1، ص 259.
[20]. شعراء، 100.
[21]. "و لایشفعون الا لمن ارتضی".
[22]. "مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِشَفَاعَتِی فَلَا أَنَالَهُ اللَّهُ شَفَاعَتِی". بحارالأنوار ، ج 8، ص 34.
[23]. مدثر، 48- 40.
[24]. "إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ". وسائل‌الشیعة، ج 4، ص 25.

منبع: http://farsi.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین