از آنجا که عشق محبت شدید و قوی است و محبت فرع معرفت است، عشق نیز بی معرفت، عشق نخواهد بود. شناخت هر چیزی، ریشه میل یا تنفر انسان نسبت به آن چیز است. اگر انسان چیزی را برای خود سودمند بداند، نسبت به آن میل و محبت پیدا می کند و برای جلب آن تلاش می کند. صدرالمتالهین می گوید: (عشق در شیء بدون حیات و شعور، صرفا یک نوع تسمیه و نام گذاری است) (1) بر اساس تقسیم قوای ادراکی انسان به حسی، خیالی و عقلی ، می توان با تسامح گفت که سه عشق حسی، خیالی و عقلی وجود دارد. (عشق حسی) بر معرفت حسی بنا شده است و تنها قوای حسی (باصرة، سامعه، شامه، ذائقه و لامسه) از آن مبتهج می گردد. (عشق خیالی)، عشقی است که از قوه خیال و وهم آدمی نشات می گیرد و تنها این قوه را تسکین می دهد . اما عشق عقلی عشقی است که از عقل سرچشمه می گیرد و بر اساس یافته های عقل، معشوق و راه وصال به او را می شناسد. هر چند با شدت یافتن عشق، آدمی عقل خود را نیز پشت سر می گذارد؛ ولی برای بار یافتن به آن مرحله نیز باید از مدخل عقل عبور کند. از آنجا که قوه خیال از قوه حس در ادراک امور قوی تر است، عشق خیالی از عشق حسی قوی تر است و به دلیل آنکه درک عقل قوی تر از خیال و حس است، عشق عقلی به مراتب قوی تر و کامل تر از عشق حسی و خیالی است . (2) معرفت ، عشق زا و عشق، معرفت افزا است. پس از انعقاد عشق در جان آدمی، در هر مرتبه ای از ظهور، عاشق را در مراحل معرفت و مدارج کمال پیش تر می برد؛ در نتیجه ادراک آدمی قوی تر و نافذ تر می گردد و عشق را به چشم دقیقه یاب و بصیرتی پرده شکاف، می نگرد و آنچه نادیدنی است، می بیند. پی نوشتها: 1- صدر الدین شیرازی ، اسفار الاربعة، ج 7، ص 152. 2- ر. ک: ابن سینا، رساله عشق، صص 9-24.
از آنجا که عشق محبت شدید و قوی است و محبت فرع معرفت است، عشق نیز بی معرفت، عشق نخواهد بود. شناخت هر چیزی، ریشه میل یا تنفر انسان نسبت به آن چیز است. اگر انسان چیزی را برای خود سودمند بداند، نسبت به آن میل و محبت پیدا می کند و برای جلب آن تلاش می کند. صدرالمتالهین می گوید:
(عشق در شیء بدون حیات و شعور، صرفا یک نوع تسمیه و نام گذاری است) (1)
بر اساس تقسیم قوای ادراکی انسان به حسی، خیالی و عقلی ، می توان با تسامح گفت که سه عشق حسی، خیالی و عقلی وجود دارد. (عشق حسی) بر معرفت حسی بنا شده است و تنها قوای حسی (باصرة، سامعه، شامه، ذائقه و لامسه) از آن مبتهج می گردد. (عشق خیالی)، عشقی است که از قوه خیال و وهم آدمی نشات می گیرد و تنها این قوه را تسکین می دهد . اما عشق عقلی عشقی است که از عقل سرچشمه می گیرد و بر اساس یافته های عقل، معشوق و راه وصال به او را می شناسد. هر چند با شدت یافتن عشق، آدمی عقل خود را نیز پشت سر می گذارد؛ ولی برای بار یافتن به آن مرحله نیز باید از مدخل عقل عبور کند.
از آنجا که قوه خیال از قوه حس در ادراک امور قوی تر است، عشق خیالی از عشق حسی قوی تر است و به دلیل آنکه درک عقل قوی تر از خیال و حس است، عشق عقلی به مراتب قوی تر و کامل تر از عشق حسی و خیالی است . (2)
معرفت ، عشق زا و عشق، معرفت افزا است. پس از انعقاد عشق در جان آدمی، در هر مرتبه ای از ظهور، عاشق را در مراحل معرفت و مدارج کمال پیش تر می برد؛ در نتیجه ادراک آدمی قوی تر و نافذ تر می گردد و عشق را به چشم دقیقه یاب و بصیرتی پرده شکاف، می نگرد و آنچه نادیدنی است، می بیند.
پی نوشتها:
1- صدر الدین شیرازی ، اسفار الاربعة، ج 7، ص 152.
2- ر. ک: ابن سینا، رساله عشق، صص 9-24.
- [سایر] چگونه شناخت و معرفت پیدا کنیم؟
- [سایر] شناخت ائمه(ع) و کسب معرفت چگونه است؟
- [سایر] شناخت حضوری، چگونه شناختی است؟ (در مباحث معرفت نفس)
- [سایر] حقیقت عشق چیست و چگونه می توان عشق حقیقی را از عشق غیرحقیقی باز شناخت؟
- [سایر] در مورد شناخت قلبی یا همان علم حضوری دو سؤال برای من مطرح است: 1. آیا شناخت قلبی یا معرفت باطنی که استدلال عقلی در آن راه ندارد از طریق عقل و برهان قابل اثبات است یا تنها با تجربه و درک آن می توان به وجود آن پی برد؟ 2. آیا این نوع معرفت منحصر به شناخت خداست یا می توان قلبا به موضوعات دیگر نیز معرفت پیدا کرد؟
- [آیت الله خامنه ای] آگاه شدن از کتابهای گمراه کننده و کتابهای ادیان دیگر برای شناخت دین و عقاید آنها به قصد افزایش معرفت و اطلاعات چه حکمی دارد؟
- [سایر] بر فرض پذیرش تأثیر و تأثر بین «گرایش ها و تمایلات»، «رفتار و کنش» و «معرفت و شناخت» کدام یک از اینها مقدم و کدام یک مؤخر است؟
- [سایر] معرفت خدا از راه معرفت نفس پیدا می شود، منظور از معرفت نفس چیست و چگونه به دست می آید؟
- [سایر] راه رسیدن به معرفت النفس و معرفت الله چیست؟
- [سایر] شبهه: معرفت دینی همان معرفتی بشری است لذا معرفت دینی خالص نخواهد بود.
- [آیت الله مظاهری] در صورتی که شناخت اعلم مشکل باشد، یا آنکه اهل تشخیص در شناخت اعلم اختلاف داشته باشند اعلم بودن شرط نیست، و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند، از هر کدام که بخواهد میتواند تقلید کند، بلکه میتواند در بعضی مسائل از کسی و در بعضی دیگر از دیگری تقلید نماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که توان شناخت قبله را ندارد و میخواهد حیوانی را ذبح کند که تأخیر آن تا وقت شناخت قبله, ضرر یا حرج دارد, باید برابر گمان خود عمل کند و اگر به هیچ طرف گمان ندارد, به هر طرف انجام دهد, صحیح است و اگر بعداً معلوم شد که سر بریدن رو به قبله نبوده, گوشت آن حیوان در مورد یادشده, حلال است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کر بودن آب را از دو راه می توان شناخت: نخست این که خود انسان یقین پیدا کند و دیگر این که لااقل یک نفر عادل خبر دهد.
- [آیت الله اردبیلی] سزاوار نیست پدر و مادر با تفاوت و تبعیض بین اولاد، مالی را به آنان ببخشند، مگر این که بعضی از آنها نیازمند یا دارای امتیازات عقلی و شرعی باشند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است در دادن زکات فطره خویشاوندان محتاج را بر دیگران مقدم دارد و بعد همسایگان نیازمند را و مستحب است اهل علم و فضل را اگر نیازی داشته باشند بر غیر آنها مقدم بشمرد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زکات فطره را به یکی از هشت مصرفی که در مسأله 1933 برای زکات مال گفته شد برسانند کافی است، ولی احتیاط مستحبّ آن است که فقط به فقرای شیعه بلکه فقط به مساکین (یعنی فقرای بسیار نیازمند) بدهند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کفیل باید چند شرط داشته باشد: 1 - ممیّز باشد. 2 - عاقل باشد. 3 - بالغ باشد ولی اگر نابالغ با اجازه یا اذن ولی کفالت کند، صحیح است. 4 - قصد کفالت داشته باشد. 5 - اگر کفالت نیازمند صرف مال باشد، سفیه نباشد و کفالت سفیه بدون اذن یا اجازه ولیّ در صورتی که نیازمند صرف مال خود است، باطل است. 6 - مفلّس نباشد و کفالت مفلّس، چنانچه نیازمند تصرّف در مالی باشد که از تصرف در آن ممنوع است، بدون اذن یا اجازه طلبکاران صحیح نیست. 7 - کسی او را در کفالت مجبور نکرده باشد و چنانچه کسی او را مجبور کرده باشد، کفالت او باطل است مگر بعد از برطرف شدن اجبار، کفالت را امضا کند. 8 - بتواند کسی را که کفیل او شده حاضر نماید.
- [آیت الله اردبیلی] با توجّه به این که علم پزشکی از جهت تشخیص بیماریهای گوناگون و شناخت داروهای متفاوت و راههای معالجه بسیار وسیع است، هر پزشکی فقط در محدوده شناخت و اطّلاعات خود میتواند طبابت کند و در هر موردی که بیماری یا داروی آن را نتواند تشخیص دهد، نباید دخالت کند و اگر معالجه نماید و بیمار دچار عوارض ناگواری شود، ضامن میباشد، زیرا پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده: (هر کس طبابت کند و عالم به علم طب نباشد، ضامن است.)(1)
- [آیت الله مکارم شیرازی] خمس را باید دو قسمت کرد: یک قسمت آن سهم مبارک امام(علیه السلام)است و نیم دیگر سهم سادات. سهم سادات را باید بنابر احتیاط واجب به مجتهد داد، یا با اجازه¬ی مجتهدی که از او تقلید می¬کند سادات فقیر یا یتیم نیازمند، یا ساداتی که در سفر وامانده اند و نیازمند هستند، بدهد (هرچند در محلّ خود فقیر نباشند) ولی سهم امام(علیه السلام) را در زمان ما باید به مجتهد عادل که از او تقلید می¬کند یا نماینده او تحویل داد، تا در مصارفی که مورد رضای امام(علیه السلام) است از مصالح مسلمین و مخصوصاً اداره حوزه های علمیّه و مانند آن مصرف کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] قبله نماهای معمولی در صورتی که سالم باشد از وسایل خوب برای شناخت قبله است و گمان حاصل از آن کمتر از گمان از راههای دیگر نیست، بلکه غالباً دقیق تر است.