برای موفقیت تهاجم فرهنگی، هم زمینه های فردی لازم است و هم زمینه های اجتماعی؛ در زمینه های فردی، تفاوتی بین زمان ها و مکان ها وجود ندارد؛ اما از حیث زمینه های اجتماعی، تفاوت های بسیاری بین زمان ها و مکان های مختلف متصور است. همان طور که به بعضی از زمینه های فراهم شده در دوران انقلاب و جنگ و سازندگی اشاره کردیم، بعضی از زمینه ها و علل و شاید بتوان گفت، جزء اخیر علت تامه که فعلیت بخش بسیاری از حرکت های تهاجم فرهنگی بوده است، مربوط به چند سال اخیر است. البته اگر چه نمی شود به آسانی برچسب و اتهام عمدی و آگاهانه بودن این حرکت را، به ویژه به بعضی از مسئولین شاخص فرهنگی در این چند سال زد؛ اما نتیجه ی کار، تابع عمدی بودن یا نبودن آن نیست. همان طور که در هر یک از دهه های گذشته، تأکید بر یکی از کمبودهای کشور و جامعه بوده است، در این دوره نیز این گونه تشخیص دادند که باید بر مقوله های آزادی، مردم سالاری، توسعه ی سیاسی، و امثال این ها تأکید شود؛ و این تشخیص در بُعد ایجابی اش، کاملا صحیح بود. این ها از نیازهای اساسی جامعه بود، افکار عمومی، به ویژه نسل جوان، نیاز داشت که احساس مشارکت کند. توسعه ی سیاسی، به ویژه با طرح موضوعاتی مثل اختلاس های کلان و فسادهای مالی، مشکلات امنیتی و... از نظر افکار عمومی بسیار ضروری می نمود. در کنار این تشخیص های صحیح، دو خطای فاحش نیز در این دوره رخ داد: 1. انگشت تأکید از همه ی نیازهای جامعه برداشته و به طور افراطی بر توسعه ی سیاسی پای فشرده شد؛ به عبارت دیگر، خطایی را که دیگران در دوره های قبل مرتکب شده بودند و نخواستند یا نتوانستند که برنامه ای جامع داشته باشند، در این دوره نیز مرتکب شدند؛ حتی به طور یک بعدی به سوی توسعه ی سیاسی رفتند. 2. توسعه ی سیاسی و گسترش آزادی ها، به ویژه در عرصه ی فرهنگ و هنر، به صورت سیلوار بود. فیلم های سینماییِ ساخته شده در این دوران، کتاب های تألیف شده، و جریان مطبوعات زنجیره ای و حرکت های تبلیغاتی حزبی، به خوبی، سیلوار بودن این حرکت را نشان می دهد. شبهه ها، سؤال ها، هیجان سازی های اجتماعی، زیر سؤال بردن بسیاری از مقدسات دینی و اخلاقی از یک طرف، و عدم امکانات مناسب و زمان لازم و شرایط اجتماعی سالمِ علمی برای پاسخ گویی، از طرف دیگر به خوبی نشان دهنده ی این سیل بودند. پشتوانه های مالی و تبلیغاتی از سوی دشمنان دیرینه ی خارجی، که بسیار زیرکانه خود را با مطالبات به حق مردم پیوند می زدند، نیز باعث تشدید این سیل می شد. در این سطح، یعنی رده های دوم و سوم، مثل مطبوعات و...، افراد متعددی بودند که قطعاً مغرض بوده، به طور آگاهانه برضد نظام اسلامی تلاش می کردند؛ و اگر فریادهای به موقعِ رهبر معظم انقلاب نبود، چه بسا توفیق های قابل توجهی نیز به دست می آوردند. توسعه ی سیاسی نباید در دوره های قبل مورد غفلت واقع می شد و همین طور، نباید در این دوره، مورد توجه افراطی قرار می گرفت. اما در هر صورت، این نکته نیز قابل ذکر است که نظام اسلامی باید خود را در مقابله با این اشکالات و شبهه افکنی ها واکسینه کند و برای هر شبهه ای پاسخی مناسب ارائه دهد. ما باید آمادگی کافی در خود فراهم کنیم و توجه داشته باشیم که در کشور ما، ارزش های معنوی و اخلاقی، از جمله نیازهای اساسی برای نوجوانان و جوانان، در عصر حاضر است. نه آموزش و پرورش و حوزه های علمیه و دانشگاه ها برنامه ی کافی و قابل دفاعی برای این مقصود دارند، و نه خود جوانان توجه جدی و توان کافی برای اقدام دارند؛ در واقع، ما بدون تلاش و توجه کافی منتظر مانده ایم؛ فقط هنگامی که کودک و نوجوان ما جوان شد و بسیاری از فرصت ها را از دست داد و خواه نا خواه باید از طریق دانشگاه، بازار، صنعت، کشاورزی، یا هر طریق دیگری وارد جامعه شود و منشأ اثر باشد، آنگاه ناراحت می شویم که چرا فرهنگ دینی بر او حاکم نیست. البته این را نیز باید پذیرفت که یکی از شیوه های اثر گذاری بر افراد جامعه، از جمله نوجوانان و جوانان، از طریق مطبوعات و رسانه ها و فیلم و ... است؛ اما این ها، نه تنها کافی نیست، بلکه ظرافت های خاص خود را دارد؛ به طور مثال، ارزش های فرهنگی اجتماعی مورد توجه نوجوانان و جوانان، بسیار متنوع و متفاوت است و گاهی پیش می آید که دو دیدگاهِ فرهنگی در مقابل هم هستند، اما هیچ کدام در مقیاس ارزشیِ دین و دیدگاه دینی، باطل نیستند. تعمیم دادن بی جای برخی از ارزش های اجتماعی، که گروه معینی از نوجوانان یا جوانان به آنها پای بندند، به تمام نوجوانان و جوانان کشور یا یک شهر یا حتی یک مدرسه ، کاری نادرست و زیان آور است. اِعمال فشارهای بی جایی که گاهی از جانب بخش های سنتی تندروی جامعه نیز بر نوجوانان و جوانان وارد می شود، عملا گروه های بیش تری از نوجوانان و جوانان را از فرهنگ و ارزش های اخلاقی و معنوی دور می کند و بدین ترتیب با شکاف بیش تری بین نسل قدیمی تر جامعه و بخش قابل توجهی از نسل جدید روبه رو هستیم. علی رغم تمام بی برنامگی ها و فشارهایی که بر این طبقه ی سنی رفته است، باز فرهنگ و ارزش های اصیل اخلاقی و دینی در کشور ما آنقدر قوت دارد که اکثریت قریب به اتفاِ آنها از افتادن در دام مادی گرایی و سبک زندگی غربی ، اجتناب می کنند. بنابراین، پاسخ سؤال چنین شد که، این دوره هم، فقط بخشی از زمینه ها را فراهم کرده است؛ لکن این بخش، آخرین جزء بوده و باعث به فعلیت رسیدن هجوم های فرهنگی شدید شده است. در این موقعیت جدید، تمام نوجوانان و جوانان نیاز دارند که هم از زندگی اقتصادی مطلوب، از جمله: اشتغال، ازدواج، مسکن و ... و هم از ارزش های مثبت و انسانی ، نظیر: عزت نفس، احساس استقلال، برخورداری از یک فلسفه ی مطلوب برای زندگی، احساس شایستگی ، مورد احترام والدین و دوستان و مردم بودن ، به رسمیت شناخته شدن توانایی ها ، داشتن دوستان صمیمی و... برخوردار باشند، و از نگرش امید بخش نسبت به آینده ی خویش بهره ی کافی داشته باشند، و طبیعتاً مسئولین نیز در این دوره، با تمام این مطالبات روبه رو هستند. منبع: جوانان و تهاجم فرهنگی، محمد کاویانی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1382).
گاهی احزاب و گروه های سیاسی، یکدیگر را متهم می کنند که شما زمینه ساز تهاجم فرهنگی در کشور بوده اید، نظر شما چیست؟
برای موفقیت تهاجم فرهنگی، هم زمینه های فردی لازم است و هم زمینه های اجتماعی؛ در زمینه های فردی، تفاوتی بین زمان ها و مکان ها وجود ندارد؛ اما از حیث زمینه های اجتماعی، تفاوت های بسیاری بین زمان ها و مکان های مختلف متصور است. همان طور که به بعضی از زمینه های فراهم شده در دوران انقلاب و جنگ و سازندگی اشاره کردیم، بعضی از زمینه ها و علل و شاید بتوان گفت، جزء اخیر علت تامه که فعلیت بخش بسیاری از حرکت های تهاجم فرهنگی بوده است، مربوط به چند سال اخیر است.
البته اگر چه نمی شود به آسانی برچسب و اتهام عمدی و آگاهانه بودن این حرکت را، به ویژه به بعضی از مسئولین شاخص فرهنگی در این چند سال زد؛ اما نتیجه ی کار، تابع عمدی بودن یا نبودن آن نیست. همان طور که در هر یک از دهه های گذشته، تأکید بر یکی از کمبودهای کشور و جامعه بوده است، در این دوره نیز این گونه تشخیص دادند که باید بر مقوله های آزادی، مردم سالاری، توسعه ی سیاسی، و امثال این ها تأکید شود؛ و این تشخیص در بُعد ایجابی اش، کاملا صحیح بود. این ها از نیازهای اساسی جامعه بود، افکار عمومی، به ویژه نسل جوان، نیاز داشت که احساس مشارکت کند. توسعه ی سیاسی، به ویژه با طرح موضوعاتی مثل اختلاس های کلان و فسادهای مالی، مشکلات امنیتی و... از نظر افکار عمومی بسیار ضروری می نمود.
در کنار این تشخیص های صحیح، دو خطای فاحش نیز در این دوره رخ داد:
1. انگشت تأکید از همه ی نیازهای جامعه برداشته و به طور افراطی بر توسعه ی سیاسی پای فشرده شد؛ به عبارت دیگر، خطایی را که دیگران در دوره های قبل مرتکب شده بودند و نخواستند یا نتوانستند که برنامه ای جامع داشته باشند، در این دوره نیز مرتکب شدند؛ حتی به طور یک بعدی به سوی توسعه ی سیاسی رفتند.
2. توسعه ی سیاسی و گسترش آزادی ها، به ویژه در عرصه ی فرهنگ و هنر، به صورت سیلوار بود. فیلم های سینماییِ ساخته شده در این دوران، کتاب های تألیف شده، و جریان مطبوعات زنجیره ای و حرکت های تبلیغاتی حزبی، به خوبی، سیلوار بودن این حرکت را نشان می دهد. شبهه ها، سؤال ها، هیجان سازی های اجتماعی، زیر سؤال بردن بسیاری از مقدسات دینی و اخلاقی از یک طرف، و عدم امکانات مناسب و زمان لازم و شرایط اجتماعی سالمِ علمی برای پاسخ گویی، از طرف دیگر به خوبی نشان دهنده ی این سیل بودند.
پشتوانه های مالی و تبلیغاتی از سوی دشمنان دیرینه ی خارجی، که بسیار زیرکانه خود را با مطالبات به حق مردم پیوند می زدند، نیز باعث تشدید این سیل می شد. در این سطح، یعنی رده های دوم و سوم، مثل مطبوعات و...، افراد متعددی بودند که قطعاً مغرض بوده، به طور آگاهانه برضد نظام اسلامی تلاش می کردند؛ و اگر فریادهای به موقعِ رهبر معظم انقلاب نبود، چه بسا توفیق های قابل توجهی نیز به دست می آوردند. توسعه ی سیاسی نباید در دوره های قبل مورد غفلت واقع می شد و همین طور، نباید در این دوره، مورد توجه افراطی قرار می گرفت.
اما در هر صورت، این نکته نیز قابل ذکر است که نظام اسلامی باید خود را در مقابله با این اشکالات و شبهه افکنی ها واکسینه کند و برای هر شبهه ای پاسخی مناسب ارائه دهد. ما باید آمادگی کافی در خود فراهم کنیم و توجه داشته باشیم که در کشور ما، ارزش های معنوی و اخلاقی، از جمله نیازهای اساسی برای نوجوانان و جوانان، در عصر حاضر است. نه آموزش و پرورش و حوزه های علمیه و دانشگاه ها برنامه ی کافی و قابل دفاعی برای این مقصود دارند، و نه خود جوانان توجه جدی و توان کافی برای اقدام دارند؛ در واقع، ما بدون تلاش و توجه کافی منتظر مانده ایم؛ فقط هنگامی که کودک و نوجوان ما جوان شد و بسیاری از فرصت ها را از دست داد و خواه نا خواه باید از طریق دانشگاه، بازار، صنعت، کشاورزی، یا هر طریق دیگری وارد جامعه شود و منشأ اثر باشد، آنگاه ناراحت می شویم که چرا فرهنگ دینی بر او حاکم نیست.
البته این را نیز باید پذیرفت که یکی از شیوه های اثر گذاری بر افراد جامعه، از جمله نوجوانان و جوانان، از طریق مطبوعات و رسانه ها و فیلم و ... است؛ اما این ها، نه تنها کافی نیست، بلکه ظرافت های خاص خود را دارد؛ به طور مثال، ارزش های فرهنگی اجتماعی مورد توجه نوجوانان و جوانان، بسیار متنوع و متفاوت است و گاهی پیش می آید که دو دیدگاهِ فرهنگی در مقابل هم هستند، اما هیچ کدام در مقیاس ارزشیِ دین و دیدگاه دینی، باطل نیستند.
تعمیم دادن بی جای برخی از ارزش های اجتماعی، که گروه معینی از نوجوانان یا جوانان به آنها پای بندند، به تمام نوجوانان و جوانان کشور یا یک شهر یا حتی یک مدرسه ، کاری نادرست و زیان آور است.
اِعمال فشارهای بی جایی که گاهی از جانب بخش های سنتی تندروی جامعه نیز بر نوجوانان و جوانان وارد می شود، عملا گروه های بیش تری از نوجوانان و جوانان را از فرهنگ و ارزش های اخلاقی و معنوی دور می کند و بدین ترتیب با شکاف بیش تری بین نسل قدیمی تر جامعه و بخش قابل توجهی از نسل جدید روبه رو هستیم. علی رغم تمام بی برنامگی ها و فشارهایی که بر این طبقه ی سنی رفته است، باز فرهنگ و ارزش های اصیل اخلاقی و دینی در کشور ما آنقدر قوت دارد که اکثریت قریب به اتفاِ آنها از افتادن در دام مادی گرایی و سبک زندگی غربی ، اجتناب می کنند.
بنابراین، پاسخ سؤال چنین شد که، این دوره هم، فقط بخشی از زمینه ها را فراهم کرده است؛ لکن این بخش، آخرین جزء بوده و باعث به فعلیت رسیدن هجوم های فرهنگی شدید شده است. در این موقعیت جدید، تمام نوجوانان و جوانان نیاز دارند که هم از زندگی اقتصادی مطلوب، از جمله: اشتغال، ازدواج، مسکن و ... و هم از ارزش های مثبت و انسانی ، نظیر: عزت نفس، احساس استقلال، برخورداری از یک فلسفه ی مطلوب برای زندگی، احساس شایستگی ، مورد احترام والدین و دوستان و مردم بودن ، به رسمیت شناخته شدن توانایی ها ، داشتن دوستان صمیمی و... برخوردار باشند، و از نگرش امید بخش نسبت به آینده ی خویش بهره ی کافی داشته باشند، و طبیعتاً مسئولین نیز در این دوره، با تمام این مطالبات روبه رو هستند.
منبع: جوانان و تهاجم فرهنگی، محمد کاویانی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1382).
- [سایر] در زمینه ی مقابله با تهاجم فرهنگی، وظایف مسئولین مملکتی و رهبران فرهنگی سیاسی چیست؟
- [سایر] تشکیل احزاب مختلف سیاسی به نفع کشور هست یا نه؟
- [سایر] با توجه به تهاجم فرهنگی غرب، آینده کشور را چگونه پیشبینی میکنید؟
- [سایر] در فتنه ای که کشور، امروز با آن مبتلا شده و گروه های سیاسی یکدیگر را متهم می نمایند، مطابق با دستورات قرآن چگونه باید راه درست را بشناسیم؟
- [سایر] به نظر شما ورود اسلام به ایران رانمی شود تهاجم فرهنگی نامید؟ لطف بفرمائید راهنمائی کنید.
- [سایر] تهاجم فرهنگی یعنی چه؟
- [سایر] مقصود از تهاجم فرهنگی چیست; آیا می توان فعالیت های فرهنگی را مانند فعالیت های نظامی، تهاجم نامید؟
- [سایر] مقصود از تهاجم فرهنگی چیست؛ آیا می توان فعالیت های فرهنگی را مانند فعالیت های نظامی، تهاجم نامید؟
- [سایر] ابزار و روشهای تهاجم فرهنگی چیست؟
- [سایر] راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] بر مسلمانان واجب است نقشههایی را که بیگانگان برای سلطه بر کشورهای اسلامی یا سلطه سیاسی اقتصادی، نظامی و یا فرهنگی بر آنان کشیدهاند، برهم زده و از سلطه آنان پیشگیری کنند.
- [آیت الله اردبیلی] وکالت برای دفاع از متّهم در دادگاه اشکال ندارد، ولی چنانچه وکیل یقین به مُحِق نبودن شخص متّهم از نظر شرعی داشته باشد، وکالت برای دفاع از او جایز نیست، مگر این که به نحوی به حقوق او تجاوز شده باشد که در این صورت دفاع از حقوق مشروع او اشکال ندارد، بلکه در بعضی از موارد واجب میباشد.
- [آیت الله اردبیلی] جهاد بر دو نوع است: (ابتدایی) و (دفاعی). (جهاد ابتدایی) آن است که مسلمانان به منظور دعوت کفّار و مشرکین به اسلام و عدالت و یا جلوگیری از نقض پیمان اهل ذمّه یا طغیان باغیان (شورشیان مسلح) بر امام واجبالطّاعه مسلمین، نیروی نظامی به مناطق آنان گسیل دارند. در حقیقت هدف از جهاد ابتدایی کشور گشایی نیست، بلکه دفاع از حقوق فطری انسانهایی است که توسّط قدرتهای کفر و شرک و طغیان از خدا پرستی و توحید، عدالت و شنیدن و پذیرش آزادانه احکام خداوند محروم شدهاند. (جهاد دفاعی) زمانی است که دشمن به مرز و بوم مسلمانان هجوم آورد و قصد تسلّط سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی نسبت به آنان داشته باشد و ممکن است جهاد در برابر باغیان در زمانی که به حمله مسلحانه دست زدهاند نیز جهاد دفاعی محسوب گردد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . استخدام کفار اعم از ذمی و غیر ذمی در ادارات و سازمان هایی که باید بر جریان امور، نظارت و یا امور دفاعی کشور اسلام را تحت نظر داشته باشند، جایز نیست و پاسبان و افسر و قاضی و متصدیان مشاغل دیگر از این قبیل، همه باید مسلمان باشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] دوم ان که مشتری پولی در بانک نداشته باشد و بانک برای او چک یا حواله ای صادر کند که بانک طرف حساب این بانک در داخل یا خارج کشور به مشتری او قرض دهد و یا این بانک از متصدی شعبه دیگر بخواهد که به ان مشتری قرض دهد و این کار وکالت دادن بانک است به بانک طرف خود یا به متصدی شعبه دیگر که پول را به ان شخص قرض بدهد و یا وکالت دادن به ان شخص است که پول را قبض و به عنوان قرض تملک کند و برای این وکالت دادن بانک می تواند کار مزد از ان شخص بگیرد و چنانچه حواله ای که در خارج کشور به مشتری می دهد به پول کشور خارج باشد و مشتری به گونه ای که ذکر شد از بانک ان پول را برای خود قرض کند بانک حق دارد طلب خود را به همان پول خارجی از او مطالبه نماید و می تواند در مقابل گرفتن مبلغی از حق خود صرف نظر کند و یا ان پول خارجی را با پول کشور مشتری با اضافه ای معاوضه نماید
- [آیت الله علوی گرگانی] جائز است بانک بابت انجام عمل گشایش وتعهّدات مربوطه مبلغی از سفارش دهنده وخریدار بعنوان کارمزد دریافت بدارد واین عمل بانک را میشود از نظر شرعی به یکی از دو عنوان فقهی تطبیق کرد: 1 - ممکن است گفته شود که خریدار بانک را برای این عمل اجیر میکند وکارمزد پرداختی را که با نسبت معیّنی از بهای کالای مورد سفارش که مورد توافق بانک و خریدار میباشد، بابت اجرت عمل مزبور به بانک میپردازد و در صورتی که این عمل با بانک دولتی انجام گردد، چون بانک از پولی که در اختیار دارد، قیمت کالای مورد سفارش را به فروشنده میدهد، لازم نیست از حاکم شرع یا وکیل او اجازه داشته باشد و همینطور در مسائل بعد اگر طرف معامله بانک دولتی بوده باشد. 2 - ممکن است این عمل از باب عقد جعاله بوده باشد، یعنی سفارش دهنده با بانک قرار میگذارد که اگر بانک عمل گشایش اعتبار را برای او انجام دهد، مبلغی را که بعنوان کارمزد میگیرد، به بانک بپردازد وبانک پس از انجام عمل گشایش اعتبار حق دارد که آن مبلغ را از او دریافت بدارد وممکن است عمل بانک را یک نوع معامله خرید وفروش بدانیم از این جهت که بانک مبلغ سفارش را با ارز خارجی و به پول کشور فروشنده کالا به او میپردازد و از خریدار به پول رایج کشور خودش عوض آن را میگیرد، پس از آن ارز خارجی را در ذمّه خریدار به پول کشور خودش با فائدهایکه میگیرد، میفروشد وچون مورد معامله ارزی دونوع مختلف میباشد، اشکالی پیدا نمیکند وجائز است.
- [آیت الله وحید خراسانی] جایز است بانک برای انجام گشایش اعتبار و تعهدات مربوطه مبلغی از سفارش دهنده خریدار دریافت نماید گشایش اعتبار و گرفتن مبلغ را از نظر شرعی بر عناوینی می توان تطبیق داد که به سه عنوان در ذیل اشاره می شود اول ان که به عنوان اجاره باشد یعنی سفارش دهنده بانک را برای عمل گشایش اعتبار اجیر می کند و مبلغ پرداختی را که به نسبت معینی از بهای کالای سفارش شده که مورد توافق بانک و سفارش دهنده است بابت اجرت عمل به بانک می پردازد دوم ان که به عنوان جعاله باشد یعنی سفارش دهنده با بانک قرار می گذارد که اگر بانک عمل گشایش اعتبار را برای او انجام دهد مبلغی را به بانک بپردازد و بانک پس از انجام عمل گشایش اعتبار حق دارد ان مبلغ را از او بگیرد سوم ان که به عنوان خرید و فروش انجام شود به این که بانک مبلغ سفارش شده را با ارز خارجی و به پول کشور فروشنده کالا به او می پردازد و از سفارش دهنده و خریدار به پول رایج کشور خودش عوض ان را می گیرد پس ان ارز خارجی را در ذمه خریدار به پول کشور خودش با فایده ای که می گیرد می فروشد و چون مورد معامله ارزی دو نوع مختلف می باشد اشکالی ندارد
- [آیت الله خوئی] جایز است بانک بابت انجام عمل گشایش و تعهدات مربوطه مبلغی از سفارشدهنده و خریدار بهعنوان کارمزد دریافت بدارد و این عمل بانک را میشود از نظر شرع به یکی از دو عنوان فقهی تطبیق کرد: 1. ممکن است گفته شود که خریدار بانک را برای این عمل اجیر میکند و کارمزد پرداختی را که با نسبت معینی از بهای کالای مورد سفارش که مورد توافق بانک و خریدار میباشد بابت اجرت عمل مزبور به بانک میپردازد و درصورتی که این عمل با بانک دولتی انجام گردد، چون بانک پولی که در اختیار دارد، قیمت کالای مورد سفارش را به فروشنده میدهد، لازم است از حاکم شرع یا وکیل او اجازه داشته باشد و همینطور در مسائل بعدی اگر طرف معامله بانک دولتی بوده باشد. 2. ممکن است این عمل از باب عقد جعاله بوده باشد، یعنی سفارشدهنده با بانک قرار میگذارد که اگر بانک عمل گشایش اعتبار را برای او انجام دهد مبلغی را که بهعنوان کارمزد میگیرد، به بانک بپردازد و بانک پس از انجام عمل گشایش اعتبار حق دارد که آن مبلغ را از او دریافت بدارد و ممکن است عمل بانک را یک نوع معاملة خرید و فروش بدانیم از این جهت که بانک مبلغ سفارش را با ارز خارجی و به پول کشور فروشندة کالا به او میپردازد و از خریدار پول رایج کشور خودش عوض آن را میگیرد، پس آن ارز خارجی را در ذمة خریدار به پول کشور خودش با فایدهای که میگیرد، میفروشد و چون مورد معامله ارزی دو نوع مختلف میباشد، اشکال پیدا نمیکند و جایز است.
- [آیت الله اردبیلی] پاک شدن چیز نجس با چند راه ثابت میشود: اول: این که خود انسان یقین یا اطمینان پیدا کند چیزی که نجس بوده، پاک شده است. دوم: این که دو نفر عادل خبر دهند که آن را تطهیر کردهاند و یا خبر از امری دهند که به واسطه آن امر، چیز نجس در نظر انسان پاک میشود، مثل این که خبر از ریزش باران بر روی چیز نجس بدهند. سوم: این که کسی که آن چیز نجس در دست او بوده، بگوید: (آن چیز را آب کشیدم یا آن چیز پاک شده) و لازم نیست که آن شخص عادل باشد، ولی نباید متهم به بیمبالاتی در مورد طهارت و نجاست باشد. چهارم: این که مسلمانی آن را آب بکشد، اگرچه معلوم نباشد که درست آب کشیده یا نه. پنجم: این که مسلمانی که آن چیز متعلّق به او بوده، با شرایطی که گفته شد، غایب شود.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام خیانت است که به مرتکب آن خائن گفته میشود و در روایات سلب اسلام و سلب ولایت از او شده است، و آن اقسامی دارد: الف) خیانت به خدای متعال و رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه اطهار(سلاماللهعلیهم)، و آن مراتب و مصادیقی دارد و از موارد آن، که از گناهان بزرگ شمرده شده است، کشف اسرار نظامی و سیاسی و اقتصادی و اداری حکومت اسلامی است. و بعضی از مصادیق دیگر آن، نظیر مصرف بیجا یا به هدر دادن نِعم الهی مانند عقل و اعضا و جوارح و مال و عمر که در نزد ما امانت است، هر چند گناه نیست، ولی یک مسلمان واقعی باید به اندازه قدرتش از آن پرهیز کند. ب) خیانت در عرض و ناموس مسلمانان که گناهش در حدّ کفر است. ج) خیانت در امانت که آن هم گناهش بزرگ است، علاوه بر اینکه حقّالنّاس نیز میباشد. د) خیانت در معاملات نظیر غش در معامله و فریبدادن طرف معامله و نقض عقود لازمه و نقض عهود و بیعتها و شروط و امثال اینها و این قسم نیز گناهش بزرگ و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، حقّالنّاس و ضمانآور نیز میباشد. ه) نقض عهد و نذر و قسم با خدای متعال که این قسم از خیانت علاوه بر اینکه گناه است، کفّاره نیز دارد و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، آن مال یا حقّ بر ذمّه او خواهد بود. و) خیانت در مشورت، و همه مراتب و مصادیق این قسم گناه است، ولی بعضی از موارد آن نظیر خیانت در امر ازدواج و خیانت در مهمّ امور، گناهش در حدّ کفر است. ز) خیانت در اسرار، و این قسم از خیانت نظیر کشف اسرار نظام اسلامی، گناهش بسیار بزرگ است و اگر اشاعه فحشا باشد، از نظر قرآن عذاب دردناک در دنیا و آخرت دارد: (لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَة)[1] (برای آنان عذابی دردناک در دنیا و آخرت است.)