با توجه به آیات قرآن کریم، بدترین بلایی که کافران و منافقان، دچار آن می‌شوند، چیست؟
کافر و منافق همواره در شکّ و تردیدند و هیچ بلایی بدتر از این نیست که انسان سرگردان باشد. خداوند سبحان در تبیین عذاب منافقان و کفار می فرماید (فَهُم فی رَیْبهم یَتَردَّدُون) توبه/45 [اینها در شکشان سرگردانند و راه خروج ندارند.] همواره در یک مدار بسته دور می زنند. کسی که راه را می شناسد مردّد نیست؛ از آن راهی که آمده بر می گردد. ولی کسی که به راه آشنا نیست، بیراهه می رود، لذا بر می گردد، دوباره حرکت می کند، این ردّ مکرّر را تردید می گویند. و ردّ مکرر در اثر نابینایی است. کافر و منافق چون راه را نمی بینند همواره در شک بوده و عمری را در عذاب تردید می گذرانند. در همان مدار بسته شک مکرّر، از سمتی به سمت دیگر حرکت می کنند و به نتیجه نمی رسند. تعبیر دیگر قرآن کریم این است که دلهای آنان گرفتار تردید است (إِلّا أَن تَقطع قُلوبُهم) توبه/110، این قلب، بسته، نا آشنا و سرگردان است، مگر آنکه دل تکه تکه و تقطیع بشود. قلب کافر و منافق همواره گرفتار عذاب الیم است و نمی داند به چه کسی تکیه کند؛ از این رو خدای سبحان در نقل بیان رسول خدا می فرماید (فَأَین تَذهَبون) تکویر/26 [کجا می روید؟] راه غیر از این است. این آیه نشانه آن است که انسان عبادت کننده هدف دارد و راه را بلد است و به مقصد هم می رسد. و انسانی که اهل عبادت نیست، نه راه را بلد است، نه هدف دارد و نه می داند به کدام سمت برود؛ لذا رسول خدا می فرماید (فأین تذهبون) کجا می روید؟ خدای سبحان رسولش را ستوده می فرماید من پیامبری را فرستادم که هم هدف دارد و راه بلد است (وَالنَّجم إِذا هَوی * ما ضَلَّ صاحِبُکم و ما غَوی) نجم/1 و 2 [سوگند به ستاره وقتی که به شما نزدیک شده و نور می دهد، رهبر و پیامبر شما نه گرفتار غوایت و ضلالت است و نه بی هدف.] چون ضلالت بی راهی است. و کسی که نمی داند چه کند بی هدف است؛ و آن کس که می داند چه کند اما راه را بلد نیست ضالّ و گمراه است. مانند مسافری که می داند باید به سمت مکّه حرکت کند و هدفش زیارت کعبه است پس او هدف دارد؛ ولی راه را بلد نیست. کسی که باید راهنمای او باشد هم باید از هدف او با خبر باشد و هم راه آن هدف را بشناسد. انسان چون مسافری است که عوالمی را پشت سر گذاشته و عوالمی را پیش رو دارد؛ هم هدف دارد و هم راه. انسان کامل هم هدف را می شناسد هم راه را می داند و آن، کسی نیست جز امام و پیغمبر که باید رهبری مردم را به عهده بگیرد. انسان مؤمن، چون هدف و راهی مشخص دارد مطمئن و راحت است بدون اینکه سرگردان باشد. قرآن مؤمنان را می ستاید و در جنگها وقتی از آنان یاد می کند، می فرماید (فَأَنزلَ السَکینة عَلیهم و أَثابَهم فَتحاً قَریباً) فتح/18 یا (أَنزل السَکینَتة فی قُلوب المُؤمنین) فتح/4. پیامبر و مؤمنان را با سکونت و طمأنینه و آرامش می ستاید. پس مؤمن در سکونت و آرامش و کافر در تردید است. انسان مردّد آرام ندارد و به مقصد هم نمی رسد. eporsesh.com
عنوان سوال:

با توجه به آیات قرآن کریم، بدترین بلایی که کافران و منافقان، دچار آن می‌شوند، چیست؟


پاسخ:

کافر و منافق همواره در شکّ و تردیدند و هیچ بلایی بدتر از این نیست که انسان سرگردان باشد. خداوند سبحان در تبیین عذاب منافقان و کفار می فرماید (فَهُم فی رَیْبهم یَتَردَّدُون) توبه/45 [اینها در شکشان سرگردانند و راه خروج ندارند.] همواره در یک مدار بسته دور می زنند.
کسی که راه را می شناسد مردّد نیست؛ از آن راهی که آمده بر می گردد. ولی کسی که به راه آشنا نیست، بیراهه می رود، لذا بر می گردد، دوباره حرکت می کند، این ردّ مکرّر را تردید می گویند. و ردّ مکرر در اثر نابینایی است. کافر و منافق چون راه را نمی بینند همواره در شک بوده و عمری را در عذاب تردید می گذرانند. در همان مدار بسته شک مکرّر، از سمتی به سمت دیگر حرکت می کنند و به نتیجه نمی رسند.
تعبیر دیگر قرآن کریم این است که دلهای آنان گرفتار تردید است (إِلّا أَن تَقطع قُلوبُهم) توبه/110، این قلب، بسته، نا آشنا و سرگردان است، مگر آنکه دل تکه تکه و تقطیع بشود. قلب کافر و منافق همواره گرفتار عذاب الیم است و نمی داند به چه کسی تکیه کند؛ از این رو خدای سبحان در نقل بیان رسول خدا می فرماید (فَأَین تَذهَبون) تکویر/26 [کجا می روید؟] راه غیر از این است. این آیه نشانه آن است که انسان عبادت کننده هدف دارد و راه را بلد است و به مقصد هم می رسد. و انسانی که اهل عبادت نیست، نه راه را بلد است، نه هدف دارد و نه می داند به کدام سمت برود؛ لذا رسول خدا می فرماید (فأین تذهبون) کجا می روید؟
خدای سبحان رسولش را ستوده می فرماید من پیامبری را فرستادم که هم هدف دارد و راه بلد است (وَالنَّجم إِذا هَوی * ما ضَلَّ صاحِبُکم و ما غَوی) نجم/1 و 2 [سوگند به ستاره وقتی که به شما نزدیک شده و نور می دهد، رهبر و پیامبر شما نه گرفتار غوایت و ضلالت است و نه بی هدف.] چون ضلالت بی راهی است. و کسی که نمی داند چه کند بی هدف است؛ و آن کس که می داند چه کند اما راه را بلد نیست ضالّ و گمراه است. مانند مسافری که می داند باید به سمت مکّه حرکت کند و هدفش زیارت کعبه است پس او هدف دارد؛ ولی راه را بلد نیست. کسی که باید راهنمای او باشد هم باید از هدف او با خبر باشد و هم راه آن هدف را بشناسد. انسان چون مسافری است که عوالمی را پشت سر گذاشته و عوالمی را پیش رو دارد؛ هم هدف دارد و هم راه. انسان کامل هم هدف را می شناسد هم راه را می داند و آن، کسی نیست جز امام و پیغمبر که باید رهبری مردم را به عهده بگیرد.
انسان مؤمن، چون هدف و راهی مشخص دارد مطمئن و راحت است بدون اینکه سرگردان باشد. قرآن مؤمنان را می ستاید و در جنگها وقتی از آنان یاد می کند، می فرماید (فَأَنزلَ السَکینة عَلیهم و أَثابَهم فَتحاً قَریباً) فتح/18 یا (أَنزل السَکینَتة فی قُلوب المُؤمنین) فتح/4. پیامبر و مؤمنان را با سکونت و طمأنینه و آرامش می ستاید. پس مؤمن در سکونت و آرامش و کافر در تردید است. انسان مردّد آرام ندارد و به مقصد هم نمی رسد.
eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین