چگونه تحدّی قرآن را به صورت یک استدلال معتبر می‌توان صورت بندی کرد؟
از انواع مغالطات ، طلب برهان از مخالف است. این نوع از مغالطه به این معناست که فردی ادعایی خلاف حق مطرح کند و بر ادّعای خود پا فشاری کند و از دیگران بخواهد اگر حرفشان مخالف کلام اوست مطلب خود را ثابت کنند. در حالی که صحیح آن است که اگر کسی حرفی مخالف حرف دیگران می‌زند باید برای کلام خود دلیل و برهان بیاورد نه اینکه از دیگران برهان بخواهد.[1] پیامبران راستین می‌بایست نشانه‌ای همراه داشته باشند که علامت امتیاز آنان از مدعیان دروغگو و سند حقانیّت آنها باشد. روی این اصل لازم است هر پیامبری معجزه‌ای بیاورد که گواه صدق رسالتش گردد و همان طور که از لفظ معجزه پیداست باید پیامبر اکرم ص قدرت بر انجام اعمال فوق العاده‌ای داشته باشد که دیگران از انجام آن عاجز باشند پیامبری که دارای معجزه است، لازم است مردم را به مقابله به مثل دعوت کند. او باید علامت و نشانه درستی گفتار خود را معجزه خویش معرفی کند تا اگر دیگران می‌توانند همانند آن را بیاورند این کار را در اصطلاح تحدّی گویند.[2] قرآن به عنوان معجزه پیامبر اسلام ص بارها در سوره‌های مختلف دعوت به مقابله به مثل نموده.[3] و با صراحت و قاطعیت تمام جهانیان و کلیه کسانی را که در پیوند آن با مبدأ جهان آفرینش تردید داشتند دعوت به مقابله به مثل کرده‌است، نه تنها دعوت کرده بلکه آنها را تشویق و تحریک به مبارزه نیز نموده‌است با این حال می‌بینیم آن ها در مقابل قرآن زانو زده و نتوانستند همانند آن را بیاورند. بنابراین آنچه در تحدّی مطرح است آن است که خداوند در قرآن خطاب به پیامبر می‌فرماید: (به آنان بگو اگر این قرآن افترایی است که من بخدا بسته‌ام و کلامی است که خود من آن را ساخته و پرداخته‌ام و چیزی است که می‌شود غیر من نیز مثل آن را ساخته و پرداخته کند، در صورتی که در این گفتار خود صادق می‌شود غیر من نیز مثل آن را ساخته و پرداخته کند، در صورتی که در این گفتار خود صادق و جدّی هستید ده سوره مثل آن را بیاورید و اگر به تنهایی نتوانستید از کسانی دیگر از قبیل خدایان خود که گمان می‌کنید معبود شما هستند و در هنگام حاجت به آنها متوسّل می‌شوید استعانت بجوئید.[4] / [5] بنابراین تحدّی مشتمل بر قیاس و برهان است آن هم قیاس استثنائی بدین گونه که (لو کان هذا الکتاب من عند غیر الله لامکن الاتیان بمثله، لکن التالی باطل فالمقدم مثله) یعنی اگر این کتاب، کلام الله نباشد پس کلامی بشری است و اگر بشری باشد پس شما هم که بشر هستید باید بتوانید مثل آن را بیاورید و چون تالی باطل است (یعنی شما نمی‌توانید و نتوانستید مثل آن را بیاورید). پس مقدم نیز باطل است (یعنی کلام، کلام الله است نه حرف بشر) پس قیاس تحدّی مشتمل بر قاعده تماثل است. یعنی اگر کاری را بشر توانست انجام دهد دیگر همنوعان او نیز می‌توانند مماثل آن را انجام دهند و اگر این کتاب (قرآن) را بشر، آورده‌است پس شما هم که بشر هستید باید بتوانید کتابی مانند آن و معجزه‌ای چون آن بیاورید.[6] و چون نمی‌توانید پس کتاب بشری نیست، از این رو گفته می شود تحدّی نوعی مبارزه طلبی است نه طلب برهان. از آنچه گفته شد، نتیجه می‌گیریم طلب برهان از مخالف که به عنوان نوعی مغالطه مطرح شده‌است در واقع بیان ادعایی است که خلاف گفتار دیگران است ضمن اینکه از دیگران خواسته شود برای اثبات حرف خود یا نفی گفتار وی دلیل و برهان بیان کنند اما در مورد تحدّی این موارد صادق نیست پیامبری کلامی از جانب خداوند برای مردم آورده است. بسیاری ایمان آورده و پذیرفته‌اند و بسیاری دیگر ایمان نمی‌آورند و ادّعا می‌کنند کلام، کلام خدا نیست. قرآن در اینجا نمی‌گوید برای ادعای خود دلیل و برهان بیاورید بلکه می‌فرماید اگر می‌توانید (یعنی ادعا می‌کنید کلام بشری است) شما هم مثل آن بیاورید و این غیر از طلب برهان از مخالف است. بنابراین آنچه شایسته است در مورد تحدّی گفته شود آن است که بگوئیم تحدّی (همان طور که گفته شد) منطق و نوعی از قیاس استثنایی است به این صورت که: اگر این کتاب، کلامی بشری است پس شما هم می‌توانید مثل آن بیاورید. لکن شما نمی‌توانید مثل آن بیاورید (رفع تالی) پس این کتاب، کلامی بشری نیست (نتیجه: رفع مقدم). هم چنین در آن از قاعده تماثل نیز استفاده شده‌است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 مغالطات، علی اصغر خندان، ص132. 2 ترجمه تفسیر المیزان، موسوی همدانی، ج1، ص93، اعجاز قرآن. پی نوشتها: [1]. ر.ک: خندان، علی اصغر، مغالطات، قم، بوستان کتاب، 1388ش، ص132. [2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1374ش، ص128 و 129. [3]. اسراء / 88؛ هود / 13 و 14؛ یونس / 38. [4]. اشاره به آیه 13 سوره هود دارد. [5]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، سید محمد باقر دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش، ج10، ص241. [6]. جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، مرکز نشر اسراء، 1382ش، ج1، ص128. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

چگونه تحدّی قرآن را به صورت یک استدلال معتبر می‌توان صورت بندی کرد؟


پاسخ:

از انواع مغالطات ، طلب برهان از مخالف است. این نوع از مغالطه به این معناست که فردی ادعایی خلاف حق مطرح کند و بر ادّعای خود پا فشاری کند و از دیگران بخواهد اگر حرفشان مخالف کلام اوست مطلب خود را ثابت کنند. در حالی که صحیح آن است که اگر کسی حرفی مخالف حرف دیگران می‌زند باید برای کلام خود دلیل و برهان بیاورد نه اینکه از دیگران برهان بخواهد.[1]
پیامبران راستین می‌بایست نشانه‌ای همراه داشته باشند که علامت امتیاز آنان از مدعیان دروغگو و سند حقانیّت آنها باشد. روی این اصل لازم است هر پیامبری معجزه‌ای بیاورد که گواه صدق رسالتش گردد و همان طور که از لفظ معجزه پیداست باید پیامبر اکرم ص قدرت بر انجام اعمال فوق العاده‌ای داشته باشد که دیگران از انجام آن عاجز باشند پیامبری که دارای معجزه است، لازم است مردم را به مقابله به مثل دعوت کند. او باید علامت و نشانه درستی گفتار خود را معجزه خویش معرفی کند تا اگر دیگران می‌توانند همانند آن را بیاورند این کار را در اصطلاح تحدّی گویند.[2]
قرآن به عنوان معجزه پیامبر اسلام ص بارها در سوره‌های مختلف دعوت به مقابله به مثل نموده.[3] و با صراحت و قاطعیت تمام جهانیان و کلیه کسانی را که در پیوند آن با مبدأ جهان آفرینش تردید داشتند دعوت به مقابله به مثل کرده‌است، نه تنها دعوت کرده بلکه آنها را تشویق و تحریک به مبارزه نیز نموده‌است با این حال می‌بینیم آن ها در مقابل قرآن زانو زده و نتوانستند همانند آن را بیاورند. بنابراین آنچه در تحدّی مطرح است آن است که خداوند در قرآن خطاب به پیامبر می‌فرماید: (به آنان بگو اگر این قرآن افترایی است که من بخدا بسته‌ام و کلامی است که خود من آن را ساخته و پرداخته‌ام و چیزی است که می‌شود غیر من نیز مثل آن را ساخته و پرداخته کند، در صورتی که در این گفتار خود صادق می‌شود غیر من نیز مثل آن را ساخته و پرداخته کند، در صورتی که در این گفتار خود صادق و جدّی هستید ده سوره مثل آن را بیاورید و اگر به تنهایی نتوانستید از کسانی دیگر از قبیل خدایان خود که گمان می‌کنید معبود شما هستند و در هنگام حاجت به آنها متوسّل می‌شوید استعانت بجوئید.[4] / [5] بنابراین تحدّی مشتمل بر قیاس و برهان است آن هم قیاس استثنائی بدین گونه که (لو کان هذا الکتاب من عند غیر الله لامکن الاتیان بمثله، لکن التالی باطل فالمقدم مثله) یعنی اگر این کتاب، کلام الله نباشد پس کلامی بشری است و اگر بشری باشد پس شما هم که بشر هستید باید بتوانید مثل آن را بیاورید و چون تالی باطل است (یعنی شما نمی‌توانید و نتوانستید مثل آن را بیاورید). پس مقدم نیز باطل است (یعنی کلام، کلام الله است نه حرف بشر) پس قیاس تحدّی مشتمل بر قاعده تماثل است. یعنی اگر کاری را بشر توانست انجام دهد دیگر همنوعان او نیز می‌توانند مماثل آن را انجام دهند و اگر این کتاب (قرآن) را بشر، آورده‌است پس شما هم که بشر هستید باید بتوانید کتابی مانند آن و معجزه‌ای چون آن بیاورید.[6]
و چون نمی‌توانید پس کتاب بشری نیست، از این رو گفته می شود تحدّی نوعی مبارزه طلبی است نه طلب برهان.
از آنچه گفته شد، نتیجه می‌گیریم طلب برهان از مخالف که به عنوان نوعی مغالطه مطرح شده‌است در واقع بیان ادعایی است که خلاف گفتار دیگران است ضمن اینکه از دیگران خواسته شود برای اثبات حرف خود یا نفی گفتار وی دلیل و برهان بیان کنند اما در مورد تحدّی این موارد صادق نیست پیامبری کلامی از جانب خداوند برای مردم آورده است. بسیاری ایمان آورده و پذیرفته‌اند و بسیاری دیگر ایمان نمی‌آورند و ادّعا می‌کنند کلام، کلام خدا نیست. قرآن در اینجا نمی‌گوید برای ادعای خود دلیل و برهان بیاورید بلکه می‌فرماید اگر می‌توانید (یعنی ادعا می‌کنید کلام بشری است) شما هم مثل آن بیاورید و این غیر از طلب برهان از مخالف است. بنابراین آنچه شایسته است در مورد تحدّی گفته شود آن است که بگوئیم تحدّی (همان طور که گفته شد) منطق و نوعی از قیاس استثنایی است به این صورت که:
اگر این کتاب، کلامی بشری است پس شما هم می‌توانید مثل آن بیاورید.
لکن شما نمی‌توانید مثل آن بیاورید (رفع تالی)
پس این کتاب، کلامی بشری نیست (نتیجه: رفع مقدم).
هم چنین در آن از قاعده تماثل نیز استفاده شده‌است.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 مغالطات، علی اصغر خندان، ص132.
2 ترجمه تفسیر المیزان، موسوی همدانی، ج1، ص93، اعجاز قرآن.

پی نوشتها:
[1]. ر.ک: خندان، علی اصغر، مغالطات، قم، بوستان کتاب، 1388ش، ص132.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1374ش، ص128 و 129.
[3]. اسراء / 88؛ هود / 13 و 14؛ یونس / 38.
[4]. اشاره به آیه 13 سوره هود دارد.
[5]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، سید محمد باقر دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش، ج10، ص241.
[6]. جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، مرکز نشر اسراء، 1382ش، ج1، ص128.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین