چرا قرآن به تفسیر احتیاج دارد؟
هیچ شکی نیست که قرآن کریم برای توده مردم نازل شده تا آنها را به سمت کمالات متعالی و قرب الی الله رهنمون باشد (وَ مَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَی‌ لِلْبَشَرِ؛[مدثر/31] و آن، جز تذکّری برای انسان‌ها نمی‌باشد) و از این رو آیات زیادی در قرآن انسان را به تدبّر و تعقّل در قرآن بدون هیچ قیدی که آن را مختص به افراد خاص کند، فرامی‌خواند. مانند: (أَ فَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلیَ‌ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛[محمد/24] آیا آنها در قرآن تدبر نمی‌کنند یا بر دلهاشان قفل نهاده شده است؟) دعوت و ترغیب همة انسان‌ها به تدبر در قرآن کریم و توبیخ آنها بر نیندیشیدن در آیات قرآنی، شاهد گویایی است بر فراگیر بودن فهم معارف آن[1]. همه اقشار مردم در هر رتبه از فهم و درک و مراتب علمی و روحی که باشند، می‌توانند از آن بهره ببرند. و نیز آیاتی که قرآن را به (نور)، (کتاب مبین) (روشن و روشنگر)، (برهان) (نور سپید و درخشان) توصیف کرده و آن را برای پند گرفتن سهل و آسان معرفی کرده: (وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْءَانَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِر؛[قمر/17] ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم، آیا کسی هست که متذکر شود؟) همه اینها دلالت بر همگانی بودن فهم آن دارد. و لکن هر اندیشمند آگاه با اندک آشنایی با قرآن و معارف آن، به خوبی می‌داند که علوم و معارف نهفته در آن دارای سطوح و مراتب مختلفی است. فهم سطحی از این معارف، برای عموم آسان و دلالت آیات بر آن، آشکار و بیّن است و هر کسی در صورتی که به زبان عربی و یا با مطالعه ترجمه صحیح آن آشنا باشد، بدون نیاز به تفسیر می‌تواند، آن معارف را از قرآن فرا بگیرد. و خود را شاگرد قرآن بداند نه اینکه نظر خود را بر قرآن تحمیل کند بلکه با ذهنی پاک و ضمیری باصفا در معارف آن تدبّر نماید. به میزان دانش و استعداد خود، از هدایت و اندرز این کتاب نیز بهره‌مند خواهد شد. حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: (کسی با قرآن هم‌نشین نشد مگر آن‌که بر او افزود یا از او کاست، در هدایت او افزود و از کور دلی و گمراهی‌اش کاست).[2] حتی معارف بلند را نیز خداوند متعال به صورت مَثل یا داستان و یا با بیان ساده و همه کس فهم بیان کرده است تا عامه مردم به بهانه پیچیدگی و عمیق بودن معارف آن، خود را از آن محروم نبینند.[3] فهمیدن بخش عمده‌ای از معارف بلند این کتاب عظیم که در سطحی فراتر از فهم توده مردم است، و برای بسیاری از افراد، بدون تفسیر میسّر نیست. بنابراین انسان یا باید خود مقدمات لازم برای توانایی بر تفسیر را طی کند و دانش و شرایط لازم برای تفسیر را کسب نماید و به تفسیر آیات بپردازد، و یا از تفاسیر معتبر مفسّران مورد اعتماد بهره گیرد. افزون بر دو بخش یاد شده بخش دیگری از معارف این کتاب عظیم که در مرتبه‌ای بالاتر قرار دارد با کمک تفسیر مفسران و یا تحصیل مقدمات تفسیر و کسب شرایط و دانش‌های لازم نیز، قابل دسترسی نیست و فهم آن ویژه راسخان درعلم (نبی اکرم و ائمة طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین ) است و تنها راه پی‌بردن به آن معارف بلند، رجوع به راسخان در علم، و تفسیری است که از آنان نقل شده است. بنابراین معارف قرآن کریم از جهت ظهور و خفا، سهولت و صعوبتِ فهم آن ، در سه مرتبه قرار دارد: یک مرتبه از آن بی‌نیاز از تفسیر است و یک مرتبه از آن ویژه راسخان در علم است، و یک مرتبه آن با تفسیر به دست می آید. این دسته‌بندی، در روایات نیز مطرح شده است، در روایتی که در کتاب احتجاج از قول امیرالمؤمنین (ع) آمده است،: (همانا خداوند متعال کلامش را بر سه قسم تقسیم کرد، قسمتی از آن را عالم و جاهل می‌شناسند و درک می‌کنند و قسمتی از آن را فقط افرادی که دارای صفای ذهن و حس لطیف و دارای قدرت تمییز بین حق و باطل باشند و خداوند شرح صدر برای اسلام به آنان داد، آن قسم را درک می‌کنند، و قسم دیگر را به غیر از خداوند متعال و انبیای الهی و راسخون در علم، کس دیگر را توانایی در فهم آن نیست.)[4] و در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: کتاب خدا (قرآن) بر چهارگونه است: عبارات، اشارات، لطایف و حقایق. عبارت قرآن برای عامه مردم است، اشارات برای خواص، لطایف برای اولیا و حقایق برای انبیاست. بنابراین ما می‌توانیم از ترجمه قرآن، معانی و مطالب ابتدایی آن را درک کنیم ولی اگر بخواهیم، به معارف عمیق و بالاتر آن پی ببریم ناگزیر هستیم مانند هر رشته و فنی که در آن مهارت نداریم به متخصص رجوع کنیم، و از تفاسیر بهره مند شویم و برداشت‌های ابتدایی خود را با نظرات آنها بسنجیم تا از اشتباه و تفسیر به رأی محفوظ بمانیم. [1]. آیت الله جوادی آملی، تسنیم، (تفسیر قرآن کریم)، (قم، مرکز نشر: اسراء، چاپ دوم، 1378)، ج 1، ص 36. [2]. نهج البلاغه، خطبة 176. [3]. آیت الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم (قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1378) ج 1 (قرآن در قرآن)، ص 431. [4]. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 313، حدیث 18، به نقل از احتجاج طبرسی.
عنوان سوال:

چرا قرآن به تفسیر احتیاج دارد؟


پاسخ:

هیچ شکی نیست که قرآن کریم برای توده مردم نازل شده تا آنها را به سمت کمالات متعالی و قرب الی الله رهنمون باشد
(وَ مَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَی‌ لِلْبَشَرِ؛[مدثر/31] و آن، جز تذکّری برای انسان‌ها نمی‌باشد)

و از این رو آیات زیادی در قرآن انسان را به تدبّر و تعقّل در قرآن بدون هیچ قیدی که آن را مختص به افراد خاص کند، فرامی‌خواند. مانند:
(أَ فَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلیَ‌ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛[محمد/24] آیا آنها در قرآن تدبر نمی‌کنند یا بر دلهاشان قفل نهاده شده است؟)

دعوت و ترغیب همة انسان‌ها به تدبر در قرآن کریم و توبیخ آنها بر نیندیشیدن در آیات قرآنی، شاهد گویایی است بر فراگیر بودن فهم معارف آن[1]. همه اقشار مردم در هر رتبه از فهم و درک و مراتب علمی و روحی که باشند، می‌توانند از آن بهره ببرند.

و نیز آیاتی که قرآن را به (نور)، (کتاب مبین) (روشن و روشنگر)، (برهان) (نور سپید و درخشان) توصیف کرده و آن را برای پند گرفتن سهل و آسان معرفی کرده:
(وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْءَانَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِر؛[قمر/17] ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم، آیا کسی هست که متذکر شود؟)

همه اینها دلالت بر همگانی بودن فهم آن دارد. و لکن هر اندیشمند آگاه با اندک آشنایی با قرآن و معارف آن، به خوبی می‌داند که علوم و معارف نهفته در آن دارای سطوح و مراتب مختلفی است. فهم سطحی از این معارف، برای عموم آسان و دلالت آیات بر آن، آشکار و بیّن است و هر کسی در صورتی که به زبان عربی و یا با مطالعه ترجمه صحیح آن آشنا باشد، بدون نیاز به تفسیر می‌تواند، آن معارف را از قرآن فرا بگیرد. و خود را شاگرد قرآن بداند نه اینکه نظر خود را بر قرآن تحمیل کند بلکه با ذهنی پاک و ضمیری باصفا در معارف آن تدبّر نماید. به میزان دانش و استعداد خود، از هدایت و اندرز این کتاب نیز بهره‌مند خواهد شد.

حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: (کسی با قرآن هم‌نشین نشد مگر آن‌که بر او افزود یا از او کاست، در هدایت او افزود و از کور دلی و گمراهی‌اش کاست).[2] حتی معارف بلند را نیز خداوند متعال به صورت مَثل یا داستان و یا با بیان ساده و همه کس فهم بیان کرده است تا عامه مردم به بهانه پیچیدگی و عمیق بودن معارف آن، خود را از آن محروم نبینند.[3]

فهمیدن بخش عمده‌ای از معارف بلند این کتاب عظیم که در سطحی فراتر از فهم توده مردم است، و برای بسیاری از افراد، بدون تفسیر میسّر نیست. بنابراین انسان یا باید خود مقدمات لازم برای توانایی بر تفسیر را طی کند و دانش و شرایط لازم برای تفسیر را کسب نماید و به تفسیر آیات بپردازد، و یا از تفاسیر معتبر مفسّران مورد اعتماد بهره گیرد.

افزون بر دو بخش یاد شده بخش دیگری از معارف این کتاب عظیم که در مرتبه‌ای بالاتر قرار دارد با کمک تفسیر مفسران و یا تحصیل مقدمات تفسیر و کسب شرایط و دانش‌های لازم نیز، قابل دسترسی نیست و فهم آن ویژه راسخان درعلم (نبی اکرم و ائمة طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین ) است و تنها راه پی‌بردن به آن معارف بلند، رجوع به راسخان در علم، و تفسیری است که از آنان نقل شده است.
بنابراین معارف قرآن کریم از جهت ظهور و خفا، سهولت و صعوبتِ فهم آن ، در سه مرتبه قرار دارد: یک مرتبه از آن بی‌نیاز از تفسیر است و یک مرتبه از آن ویژه راسخان در علم است، و یک مرتبه آن با تفسیر به دست می آید. این دسته‌بندی، در روایات نیز مطرح شده است، در روایتی که در کتاب احتجاج از قول امیرالمؤمنین (ع) آمده است،: (همانا خداوند متعال کلامش را بر سه قسم تقسیم کرد، قسمتی از آن را عالم و جاهل می‌شناسند و درک می‌کنند و قسمتی از آن را فقط افرادی که دارای صفای ذهن و حس لطیف و دارای قدرت تمییز بین حق و باطل باشند و خداوند شرح صدر برای اسلام به آنان داد، آن قسم را درک می‌کنند، و قسم دیگر را به غیر از خداوند متعال و انبیای الهی و راسخون در علم، کس دیگر را توانایی در فهم آن نیست.)[4]
و در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: کتاب خدا (قرآن) بر چهارگونه است: عبارات، اشارات، لطایف و حقایق.
عبارت قرآن برای عامه مردم است، اشارات برای خواص، لطایف برای اولیا و حقایق برای انبیاست.

بنابراین ما می‌توانیم از ترجمه قرآن، معانی و مطالب ابتدایی آن را درک کنیم ولی اگر بخواهیم، به معارف عمیق و بالاتر آن پی ببریم ناگزیر هستیم مانند هر رشته و فنی که در آن مهارت نداریم به متخصص رجوع کنیم، و از تفاسیر بهره مند شویم و برداشت‌های ابتدایی خود را با نظرات آنها بسنجیم تا از اشتباه و تفسیر به رأی محفوظ بمانیم.

[1]. آیت الله جوادی آملی، تسنیم، (تفسیر قرآن کریم)، (قم، مرکز نشر: اسراء، چاپ دوم، 1378)، ج 1، ص 36.
[2]. نهج البلاغه، خطبة 176.
[3]. آیت الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم (قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1378) ج 1 (قرآن در قرآن)، ص 431.
[4]. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 313، حدیث 18، به نقل از احتجاج طبرسی.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین