در پاسخ به این مساله باید به چند نکته توجه کرد: 1-در اختلاف نظرها، باید رمز ورود صحیح به مساله را یاد بگیریم. و در صورتی که با شیوه صحیح وارد مسائل اختلافی شویم، دچار تحیر و سردرگمی نخواهیم شد. این شیوه نیز به این شکل است که مسائل بنیادین را بشناسیم و پاسخ های صحیح آن مسائل را بیابیم. و بعد اشخاص را با آن پاسخ ها بسنجیم. حضرت علی(ع) می فرمایند: (دین خدا به شخصیّت و موقعیّت افراد شناخته نمی شود، بلکه به علامت و نشانه حق شناخته می گردد. حق را بشناس، اهلش را خواهی شناخت.)[1] مثلا در اختلاف شیعه و سنی اگر تنها به این سوال جواب دهیم که: مرجعیت علمی بعد از پیامبر (ص) با کیست و ما باید به چه کسی مراجعه کنیم؟، با پیدا کردن جواب این سوال مشخص می شود که حق با شیعه است یا با سنی ! در حالی که اگر بخواهیم وارد این مسائل شویم که آیا مهر بگزاریم؟ آیا دست بسته نماز بخوانیم؟ آیا نمازها را در پنج وقت بخوانیم و ... هرگز به نتیجه نخواهیم رسید! چون عمر انسان کفاف نمی دهد اختلافات 1400 ساله را با تمام جوانب آن بررسی کند، علاوه بر اینکه اکثر افراد توانایی لازم ورود به این کار را نیز ندارند. در مسائل بین ادیان مختلف نیز همین گونه است. اگر ما جواب چند سوال کلی را بیابیم (آیا خدا وجود دارد؟ آیا خدا می تواند مادی باشد؟ آیا خدا وحی می فرستد؟) می توانیم مستقیم دین حق و صحیح را بیابیم. اما اگر بخواهیم ادیان همه جهان را مطالعه کنیم تا بین آن ها یکی را انتخاب کنیم، عمرمان برای شناخت نصف ادیان جهان نیز کافی نخواهد بود. 2- باید در هر مرحله ای که هستیم، مسائل مورد نیاز همان مرحله را به خوبی بشناسیم. و دید ناقص و اجمالی خود از سایر مراحل را مساله اساسی خود نکنیم. به عنوان مثال کسی که در هوای مه آلود حرکت می کند، نمی تواند دید صحیحی از یک کیلومتر جلوتر خود داشته باشد، اما به خوبی جلوی پای خود را می بیند! این شخص می تواند ندیدن دوردست ها را بهانه نشستن و نرفتن بکند، و می تواند به اندازه ای که می بیند، گام بردارد، تا بعد از طی زمان، به دید دوردست ها نیز دست بیابد. در مسائل دینی نیز ما توحید و نبوت و معاد و ... را می فهمیم، همچنین می دانیم که باید نماز بخوانیم و حج برویم و ... باید به همین هایی که می دانیم عمل کنیم. و کاری به این نداشته باشیم که مثلا دو عالم درباره وحدت وجود اختلاف نظر دارند. آیا کسی که مریض شده و به دکتر مراجعه می کند، صرفا به دنبال این است که راه درست درمان خود را بیابد، یا اینکه می خواهد تمام اختلاف نظرها بین تمام دکترها در مسائل مختلف را بفهمد؟ البته کسی که در یک رشته پیش رفته و تبحّری پیدا کرده، طبیعتا می تواند با اتکا به توانایی های کسب کرده، در اقوال اختلافی همان رشته نیز وارد شود و قول صحیح را بیابد. 3- باید درک کنیم که اختلاف نظر در مراحلی طبیعی است و هرگز از بین نخواهد رفت. حتی اگر دو نفر انسان های واقعا پاک و مومنی نیز باشند. قرآن به ما نشان داده که چگونه بین حضرت خضر و حضرت موسی (علیهما السلام) اختلاف نظر حل ناشدنی وجود داشته است: (داستان این ماجرا در سوره کهف آیه 60 به بعد بیان شده) (قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً * وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً؛[کهف/67-68] گفت: (تو هرگز نمی توانی با من شکیبایی کنی! * و چگونه می توانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی؟) انسان ها تفاوت های ذاتی ای دارند که با توجه به آن تفاوت ها، هرگز نمی توان انتظار داشت که همه انسان ها روزی یک شکل شوند: حضرت سجاد(ع) فرموده اند: بخدا اگر ابو ذر میدانست آنچه در دل سلمان بود. او را میکشت، در صورتی که پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله میان آن دو برادری برقرار کرد، پس در باره مردم دیگر چه گمان دارید؟ همانا علم علماء صعب و مستصعب است، جز پیغمبر مرسل یا فرشته مقرب یا بنده مؤمنی که خدا دلش را بایمان آزموده طاقت تحمل آن را ندارد، سپس فرمود: و سلمان از این رو از جمله علماء شد که او مردیست از ما خانواده و از این جهت او را در ردیف علماء آوردم.[2] [1]. أمالی المفید، ص: 5. [2]. الکافی، ج1، ص: 401.
حتی در بین علمای شیعه نیز اختلاف نظرهای بسیار وجود دارد، ما در این اختلاف ها چه باید بکنیم؟
در پاسخ به این مساله باید به چند نکته توجه کرد:
1-در اختلاف نظرها، باید رمز ورود صحیح به مساله را یاد بگیریم. و در صورتی که با شیوه صحیح وارد مسائل اختلافی شویم، دچار تحیر و سردرگمی نخواهیم شد. این شیوه نیز به این شکل است که مسائل بنیادین را بشناسیم و پاسخ های صحیح آن مسائل را بیابیم. و بعد اشخاص را با آن پاسخ ها بسنجیم.
حضرت علی(ع) می فرمایند: (دین خدا به شخصیّت و موقعیّت افراد شناخته نمی شود، بلکه به علامت و نشانه حق شناخته می گردد. حق را بشناس، اهلش را خواهی شناخت.)[1]
مثلا در اختلاف شیعه و سنی اگر تنها به این سوال جواب دهیم که: مرجعیت علمی بعد از پیامبر (ص) با کیست و ما باید به چه کسی مراجعه کنیم؟، با پیدا کردن جواب این سوال مشخص می شود که حق با شیعه است یا با سنی ! در حالی که اگر بخواهیم وارد این مسائل شویم که آیا مهر بگزاریم؟ آیا دست بسته نماز بخوانیم؟ آیا نمازها را در پنج وقت بخوانیم و ... هرگز به نتیجه نخواهیم رسید! چون عمر انسان کفاف نمی دهد اختلافات 1400 ساله را با تمام جوانب آن بررسی کند، علاوه بر اینکه اکثر افراد توانایی لازم ورود به این کار را نیز ندارند.
در مسائل بین ادیان مختلف نیز همین گونه است. اگر ما جواب چند سوال کلی را بیابیم (آیا خدا وجود دارد؟ آیا خدا می تواند مادی باشد؟ آیا خدا وحی می فرستد؟) می توانیم مستقیم دین حق و صحیح را بیابیم. اما اگر بخواهیم ادیان همه جهان را مطالعه کنیم تا بین آن ها یکی را انتخاب کنیم، عمرمان برای شناخت نصف ادیان جهان نیز کافی نخواهد بود.
2- باید در هر مرحله ای که هستیم، مسائل مورد نیاز همان مرحله را به خوبی بشناسیم. و دید ناقص و اجمالی خود از سایر مراحل را مساله اساسی خود نکنیم. به عنوان مثال کسی که در هوای مه آلود حرکت می کند، نمی تواند دید صحیحی از یک کیلومتر جلوتر خود داشته باشد، اما به خوبی جلوی پای خود را می بیند! این شخص می تواند ندیدن دوردست ها را بهانه نشستن و نرفتن بکند، و می تواند به اندازه ای که می بیند، گام بردارد، تا بعد از طی زمان، به دید دوردست ها نیز دست بیابد.
در مسائل دینی نیز ما توحید و نبوت و معاد و ... را می فهمیم، همچنین می دانیم که باید نماز بخوانیم و حج برویم و ... باید به همین هایی که می دانیم عمل کنیم. و کاری به این نداشته باشیم که مثلا دو عالم درباره وحدت وجود اختلاف نظر دارند.
آیا کسی که مریض شده و به دکتر مراجعه می کند، صرفا به دنبال این است که راه درست درمان خود را بیابد، یا اینکه می خواهد تمام اختلاف نظرها بین تمام دکترها در مسائل مختلف را بفهمد؟
البته کسی که در یک رشته پیش رفته و تبحّری پیدا کرده، طبیعتا می تواند با اتکا به توانایی های کسب کرده، در اقوال اختلافی همان رشته نیز وارد شود و قول صحیح را بیابد.
3- باید درک کنیم که اختلاف نظر در مراحلی طبیعی است و هرگز از بین نخواهد رفت. حتی اگر دو نفر انسان های واقعا پاک و مومنی نیز باشند. قرآن به ما نشان داده که چگونه بین حضرت خضر و حضرت موسی (علیهما السلام) اختلاف نظر حل ناشدنی وجود داشته است: (داستان این ماجرا در سوره کهف آیه 60 به بعد بیان شده)
(قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً * وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً؛[کهف/67-68] گفت: (تو هرگز نمی توانی با من شکیبایی کنی! * و چگونه می توانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی؟)
انسان ها تفاوت های ذاتی ای دارند که با توجه به آن تفاوت ها، هرگز نمی توان انتظار داشت که همه انسان ها روزی یک شکل شوند:
حضرت سجاد(ع) فرموده اند: بخدا اگر ابو ذر میدانست آنچه در دل سلمان بود. او را میکشت، در صورتی که پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله میان آن دو برادری برقرار کرد، پس در باره مردم دیگر چه گمان دارید؟ همانا علم علماء صعب و مستصعب است، جز پیغمبر مرسل یا فرشته مقرب یا بنده مؤمنی که خدا دلش را بایمان آزموده طاقت تحمل آن را ندارد، سپس فرمود: و سلمان از این رو از جمله علماء شد که او مردیست از ما خانواده و از این جهت او را در ردیف علماء آوردم.[2]
[1]. أمالی المفید، ص: 5.
[2]. الکافی، ج1، ص: 401.
- [سایر] اختلاف نظر علمای شیعه و سنی در خصوص طبقه دوم و سوم ارث چیست؟
- [سایر] شبهه: تصوّف مخالف شیعه نیست چون علمای شیعه، بر علیه آنها کتابی ننوشتهاند.
- [سایر] آیا علمای شیعه معتقدند که قرآن دارای نقص است؟
- [سایر] آیا علمای شیعه بر تحریف قرآن تصریح دارند؟
- [سایر] آیا دعای ندبه انشای برخی از علمای شیعه است؟
- [سایر] کدامین علمای معروف شیعه را اهل سنت به شهادت رسانیده؟
- [سایر] اجماع یعنی چه؟ دیدگاه علمای شیعه در این مورد چیست؟
- [سایر] روایات تحریف قرآن را علمای شیعه متواتر میدانند یا مستفیضه؟
- [سایر] شروع گریه و عزا برای امامان شیعه، از آن زمان بود که علمای شیعه به تدریج ،آن را به صورت یک عبادت و سنّت در آوردند
- [سایر] نظر علمای شیعه در رابطه با سحر چیست و چگونه می توان آنرا باطل کرد؟
- [امام خمینی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود مثل منکراتی که دولتها اجرا میکنند به اسم دین مبین اسلام، واجب است خصوصاً بر علمای اسلام اظهار حق و انکار باطل، و اگر سکوت علمای اعلام موجب هتک مقام علم و موجب اسائه ظن به علمای اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمیکند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بدعتی در اسلام واقع شود (مانند منکراتی که دولتهای ناصالح به نام اسلام انجام می دهند) بر همه، مخصوصاً علمای دین واجب است حق را اظهار و باطل را انکار کنند و اگر سکوت علمای دین موجب هتک مقام علم، یا سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، هرچند بدانند تاثیر نمی کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] به فتوای علمای عامه جایز نیست شخصی در نکاح جمع کند بین عمه و دختر برادر عمه و خاله و دختر خواهر خاله و فقط می تواند با یکی از انان ازدواج کند پس اگر هر دو عقد مقارن باشد هر دو باطل و اگر مقارن نباشد دومی باطل است ولی در نزد علمای امامیه جمع در نکاح بین ان دو با اجازه عمه یا خاله صحیح است بنابراین اگر پیرو مذهب عامه عمه و دختر برادر او را یا خاله و دختر خواهر او را مقارن با یکدیگر عقد کند عقد هر دو به مذهب او باطل است و پیرو مذهب شیعه می تواند به قاعده الزام با هر کدام انها ازدواج کند و اگر مقارن با یکدیگر نباشد شیعی مذهب می تواند با دومی ازدواج کند
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر داخل شدن بعضی از مؤمنین یا علمای اسلام در دستگاههای ظلمه سبب جلوگیری از مفاسد یا منکراتی شود واجب است قبول این کار، مگر آن که مفسده مهمتری در آن باشد، مثل این که باعث سستی عقاید مردم، یا سلب اعتماد آنها از علمای دین گردد که در این صورت جایز نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود، اظهار حق و انکار باطل واجب است و این وجوب، نسبت به عالمان شدیدتر است و اگر سکوت علمای اعلام موجب هتک مقام علم و موجب سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، اگرچه بدانند تأثیر نمیکند.
- [امام خمینی] اگر معاشرت و مراوده علمای اعلام با ظلمه، خالی از مصلحت راجحه ملزمه باشد، نباید معاشرت کنند، زیرا این امر موجب اتهام آنها خواهد شد.
- [آیت الله مظاهری] اختلاف در قرائت که قرّاء گفتهاند صحیح نیست و نماز باید بر طبق قرآن خوانده شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مسائلی که مجتهدین اختلاف نظر دارند باید از (اعلم) تقلید کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] لازم نیست آنچه را علمای تجوید برای بهتر خوانی قرآن ذکر کرده اند رعایت کند، بلکه لازم است طوری بخواند که بگویند عربی صحیح است هرچند رعایت دستورات تجوید بهتر است.
- [امام خمینی] اگر علمای اعلام احتمال بدهند که اعراض از ظلمه و سلاطین جور، موجب تخفیف ظلم آنها میشود، واجب است اعراض کنند از آنها، و به ملت مسلمان بفهمانند اعراض خود را.