نظام عالم، نظام اسباب و مسببات است و در جایی که علت تمام باشد، معلول نیز محقق خواهد شد. این نظام علت و معلولی تنها در عالم مادی نیست، بلکه در عالم معنوی نیز تحقق دارد. به عنوان نمونه، در جهاد دو دسته عوامل مادی و معنوی دخیل هستند. و عوامل معنوی می توانند علیرغم ضعف عوامل مادی، پیروزی را رقم بزنند: (کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ؛[بقره/249] به خواست خدا چه بسا گروه اندکی که بر گروه بسیاری غلبه کند.) و در جنگ بدر نمونه روشنی از این گونه نصرت را می یابیم. اما در طی تاریخ فراوان می بینیم که گروه حق، در ظاهر شکست خورده اند! چون نصرت الهی همراهشان نبوده به دلیل اینکه شرایط تحقق نصرت الهی، نبوده است، اگر چه رهبر گروه حق امیرالمومنین(ع) باشد و لشگر مقابله به سردستگی معاویه باشد. حضرت علی(ع) خودشان در عامل تحقق نصرت الهی، در جنگ صفین این گونه می فرمایند که چه زمانی نصرت الهی محقق می شود و چرا می تواند اصلا وجود نداشته باشد، حتی اگر دین پا نگیرد: ( و با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود جنگ می کردیم، که این مبارزه بر ایمان و تسلیم ما می افزود، و ما را در جادّه وسیع حقّ و صبر و برد باری برابر ناگواریها و جهاد و کوشش برابر دشمن، ثابت قدم می ساخت. گاهی یک نفر از ما و دیگری از دشمنان ما، مانند دو پهلوان نبرد می کردند، و هر کدام می خواست کار دیگری را بسازد و جام مرگ را به دیگری بنوشاند، گاهی ما بر دشمن پیروز می شدیم و زمانی دشمن بر ما غلبه میکرد. پس آنگاه که خدا، راستی و اخلاص ما را دید، خواری و ذلّت را بر دشمنان ما نازل و پیروزی را به ما عنایت فرمود، تا آنجا که اسلام استحکام یافته فراگیر شد و در سرزمینهای پهناوری نفوذ کرد. به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بودیم هرگز پایهای برای دین استوار نمیماند، و شاخه ای از درخت ایمان سبز نمی گردید.)[1] پس باید حاکمیت اسباب و مسببات را حتی در عوامل معنوی نیز ببینیم. به عنوان نمونه، قطع تعلقات روح به جسم، سبب می شود قدرت روح افزایش یابد. چون روح با تعلقات مادی به زنجیر کشیده می شود. حال فرقی نمی کند که چه کسی این تعلق را کم کرده! ممکن است یک مرتاض هندی کافر باشد و با ریاضت های سنگین روح خود را چنان قوی کند که با یک نگاه، قطار پرسرعتی را متوقف کند. یا مثلا یکی از راههای کسب خبر غیبی(غیب مراتبی دارد و منظور غیب از دست بشر عادی است) ارتباط با اجنه است. و ممکن است شخص حتی با ارتکاب گناهان بسیار سنگین، بتواند با اجنه ارتباط برقرار کرده و از آنها خبر کسب کند. این نظام اسباب پیچیده است و نباید در آن ساده اندیشی داشت. حتی ممکن است شیطان سبب خشوع و گریه در عبادت باشد! و این جزای بدعت گزاران است: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمودند: (هر کس خود را به بدعتی مشغول کند، شیطان او را به عبادت مشغول می کند و به او حالت خشوع و گریه می دهد.)[2] شاید یکی از رموز نیاز به امام، همین پیچیدگی هاست. که اگر کسی امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است: (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْ وُلْدِی مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً)[3] [1]. خطبه 56 نهج البلاغه. [2]. بحار الأنوار ج69 ،ص216. [3]. بحار الأنوار ج23، ص81.
آیا ممکن است انسانی علیرغم باطل بودنش کرامتی داشته باشد؟
نظام عالم، نظام اسباب و مسببات است و در جایی که علت تمام باشد، معلول نیز محقق خواهد شد. این نظام علت و معلولی تنها در عالم مادی نیست، بلکه در عالم معنوی نیز تحقق دارد.
به عنوان نمونه، در جهاد دو دسته عوامل مادی و معنوی دخیل هستند. و عوامل معنوی می توانند علیرغم ضعف عوامل مادی، پیروزی را رقم بزنند:
(کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ؛[بقره/249] به خواست خدا چه بسا گروه اندکی که بر گروه بسیاری غلبه کند.)
و در جنگ بدر نمونه روشنی از این گونه نصرت را می یابیم. اما در طی تاریخ فراوان می بینیم که گروه حق، در ظاهر شکست خورده اند! چون نصرت الهی همراهشان نبوده به دلیل اینکه شرایط تحقق نصرت الهی، نبوده است، اگر چه رهبر گروه حق امیرالمومنین(ع) باشد و لشگر مقابله به سردستگی معاویه باشد.
حضرت علی(ع) خودشان در عامل تحقق نصرت الهی، در جنگ صفین این گونه می فرمایند که چه زمانی نصرت الهی محقق می شود و چرا می تواند اصلا وجود نداشته باشد، حتی اگر دین پا نگیرد: ( و با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود جنگ می کردیم، که این مبارزه بر ایمان و تسلیم ما می افزود، و ما را در جادّه وسیع حقّ و صبر و برد باری برابر ناگواریها و جهاد و کوشش برابر دشمن، ثابت قدم می ساخت.
گاهی یک نفر از ما و دیگری از دشمنان ما، مانند دو پهلوان نبرد می کردند، و هر کدام می خواست کار دیگری را بسازد و جام مرگ را به دیگری بنوشاند، گاهی ما بر دشمن پیروز می شدیم و زمانی دشمن بر ما غلبه میکرد. پس آنگاه که خدا، راستی و اخلاص ما را دید، خواری و ذلّت را بر دشمنان ما نازل و پیروزی را به ما عنایت فرمود، تا آنجا که اسلام استحکام یافته فراگیر شد و در سرزمینهای پهناوری نفوذ کرد. به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بودیم هرگز پایهای برای دین استوار نمیماند، و شاخه ای از درخت ایمان سبز نمی گردید.)[1]
پس باید حاکمیت اسباب و مسببات را حتی در عوامل معنوی نیز ببینیم. به عنوان نمونه، قطع تعلقات روح به جسم، سبب می شود قدرت روح افزایش یابد. چون روح با تعلقات مادی به زنجیر کشیده می شود. حال فرقی نمی کند که چه کسی این تعلق را کم کرده! ممکن است یک مرتاض هندی کافر باشد و با ریاضت های سنگین روح خود را چنان قوی کند که با یک نگاه، قطار پرسرعتی را متوقف کند.
یا مثلا یکی از راههای کسب خبر غیبی(غیب مراتبی دارد و منظور غیب از دست بشر عادی است) ارتباط با اجنه است. و ممکن است شخص حتی با ارتکاب گناهان بسیار سنگین، بتواند با اجنه ارتباط برقرار کرده و از آنها خبر کسب کند.
این نظام اسباب پیچیده است و نباید در آن ساده اندیشی داشت. حتی ممکن است شیطان سبب خشوع و گریه در عبادت باشد! و این جزای بدعت گزاران است:
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمودند: (هر کس خود را به بدعتی مشغول کند، شیطان او را به عبادت مشغول می کند و به او حالت خشوع و گریه می دهد.)[2]
شاید یکی از رموز نیاز به امام، همین پیچیدگی هاست. که اگر کسی امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است: (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْ وُلْدِی مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً)[3]
[1]. خطبه 56 نهج البلاغه.
[2]. بحار الأنوار ج69 ،ص216.
[3]. بحار الأنوار ج23، ص81.
- [سایر] ابعاد کرامتی و شخصیتی بزرگ ترین زن عالم (حضرت زهرا سلام الله علیها) را بیان فرمایید.
- [سایر] علیرغم پیشرفت علوم بشر چرا همچنان باید دین دار باشیم؟
- [سایر] من می خوام با دختری ازدواج کنم که 4 سال از خودم بزرگتره با این توضیح که به علت بیبی فیس بودنش (ریز نقش بودن صورتش) هیچ کس باور نمی کنه که اون از من بزرگتره.آیا این میتونه به عنوان یک معیار مثبت تلقی بشه؟ درباره بقیه معیارها دختر فوق العاده ای هست.منظور بنده به لحاظ معیارهای اخلاقی و انسانی است.لطفا جواب بدهید.
- [سایر] چرا علیرغم آنکه فقط رباخواری جنگ با خدا خوانده شده، بانکهای جمهوری اسلامی همه رباخوار هستند؟
- [سایر] عارف بودن مولوی با سنی بودنش ، چگونه سازگار است؟
- [سایر] چرا علیرغم رازق بودن خدا، در دنیا گرسنگان زیادی وجود دارند؟
- [سایر] علیرغم تهدید انسان به جهنم، چگونه می توان مدعی آزادی و عدم جبر شد؟
- [سایر] چرا علیرغم علم به مرگ و عالم دیگر، این چنین به دنیا دلبسته ایم؟
- [سایر] شیطان چگونه علیرغم رانده شده بودن، وارد بهشت شد و آدم را فریب داد؟
- [سایر] چرا علیرغم تاکید بر عدم اکراه در دین، حکم به کشتن مرتد می شود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] بودن مو یا عرق یا آب دهان انسانی در بدن یا لباس انسانی دیگر برای نماز او اشکال ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز خواندن در جایی که تار می زنند یا مانند ان را استعمال می کنند باطل نیست ولی گوش دادن به انها حرام است و همچنین است بودن در انجا مگر برای کسی که بودنش برای جلوگیری از ان عمل باشد
- [آیت الله بهجت] اگر مو، عرق و آب دهان انسانی بر بدن یا لباس نمازگزار باشد و آنها پاک باشند نماز اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه انسانی لباسش را به لباسشویی مسلمان دهد که آن را بشوید و آب کشد قول او قبول است.
- [آیت الله مظاهری] تزریق خون انسانی به انسان دیگر جایز است، خواه خون مسلمان باشد یا کافر، مرد باشد یا زن، و خرید و فروش خون برای این منظور مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بول و مدفوع حیوان نجاستخوار نجس است بنابر احتیاط واجب همچنین بول و غائط حیوانی که انسانی آن را وطی کرده، یعنی با آن نزدیکی نموده است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بول و مدفوع حیوان نجاستخوار نجس است بنابر احتیاط واجب همچنین بول و غائط حیوانی که انسانی آن را وطی کرده، یعنی با آن نزدیکی نموده است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر می دهد لازم نیست به او بگوید که زکات است، بلکه اگر فقیر خجالت بکشد، مستحب است مال را به قصد زکات به او داده ولی زکات بودنش را اظهار ننماید.
- [آیت الله خوئی] چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر میدهد لازم نیست به او بگوید که زکات است، بلکه اگر فقیر خجالت بکشد، مستحب است مال را به قصد زکات به او داده و زکات بودنش را اظهار ننماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر میدهد، لازم نیست به او بگوید که زکات است، بلکه اگر فقیر خجالت بکشد، مستحبّ است مال را به قصد زکات داده و زکات بودنش را اظهار ننماید.