بزرگترین ایراد این سخن، خلاف گویی آن است. وقتی واقعیت به گونه دیگری است، چطور می توان این اندیشه باطل را پذیرفت؟ و از نظر دینی نیز ایراد این سخن بسیار بزرگ است، کسی که تنها قسمتی از حق را می پذیرد، و به قسمت دیگر آن کفر می ورزد، سرنوشتش از منظر قرآنی این گونه توصیف شده است: أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلی أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛[بقره/85] به بعضی از کتاب ایمان میآورید و بعض دیگر را انکار می کنید؟ پاداش کسی که چنین کند در دنیا جز خواری نیست و در روز قیامت به سختترین وجهی شکنجه میشود و خدا از آنچه میکنید غافل نیست. تصور نکنید که اعتقاد به وجود خدا، انسان را از جرگه نافرمانان و کافران بیرون می کند. چون به فرض که خدای حقیقی را پذیرفته باشید (یعنی همان الله را خدا بدانید) و در یک مساله باطل اصرار کنید، فرق شما با بت پرستان مکه چیست؟ آنها نیز الله را قبول داشتند! اما با پیامبر خدا (ص) جنگیدند. وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ؛[زمر/38] اگر از آنها بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ خواهند گفت: خدای یکتا. بگو: پس اینهایی را که سوای او میپرستید چگونه میبینید؟ قطعا اعتقاد به خدا بدون اعتقاد به معاد، اعتقادی صحیحی به خدای حقیقی نیز نخواهد بود. هنگامی که خدای تعالی به دلیل صفات حکمت و عدالت و ... زندگی پس از مرگ را قرار داده، چگونه می توان این صفات خدا را پذیرفت، اما لازمه آن را نپذیرفت؟ و نکته آخر اینکه، اعتقاد به خدای تعالی، زمانی برای انسان فایده دارد، که بر سر اعتقاد صحیح استقامت کرده و عمل خود را مطابق آن قرار دهد: إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ؛[احقاف/13] هر آینه آنان که گفتند که پروردگار ما اللَّه است و سپس پایداری ورزیدند، بیمی بر آنها نیست و اندوهگین نمیشوند. و کسی که زندگی پس از مرگ را نمی بیند، چگونه به دستورات مرتبط به جهان اخروی عمل می کند؟
چه ایرادی دارد اگر باور کنیم خداوند وجود دارد. انسان وجود دارد اما مرگ پایان زندگی و تمام شدن هستی است.
بزرگترین ایراد این سخن، خلاف گویی آن است. وقتی واقعیت به گونه دیگری است، چطور می توان این اندیشه باطل را پذیرفت؟
و از نظر دینی نیز ایراد این سخن بسیار بزرگ است، کسی که تنها قسمتی از حق را می پذیرد، و به قسمت دیگر آن کفر می ورزد، سرنوشتش از منظر قرآنی این گونه توصیف شده است:
أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلی أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛[بقره/85] به بعضی از کتاب ایمان میآورید و بعض دیگر را انکار می کنید؟ پاداش کسی که چنین کند در دنیا جز خواری نیست و در روز قیامت به سختترین وجهی شکنجه میشود و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.
تصور نکنید که اعتقاد به وجود خدا، انسان را از جرگه نافرمانان و کافران بیرون می کند. چون به فرض که خدای حقیقی را پذیرفته باشید (یعنی همان الله را خدا بدانید) و در یک مساله باطل اصرار کنید، فرق شما با بت پرستان مکه چیست؟ آنها نیز الله را قبول داشتند! اما با پیامبر خدا (ص) جنگیدند.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ؛[زمر/38] اگر از آنها بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ خواهند گفت: خدای یکتا. بگو: پس اینهایی را که سوای او میپرستید چگونه میبینید؟
قطعا اعتقاد به خدا بدون اعتقاد به معاد، اعتقادی صحیحی به خدای حقیقی نیز نخواهد بود. هنگامی که خدای تعالی به دلیل صفات حکمت و عدالت و ... زندگی پس از مرگ را قرار داده، چگونه می توان این صفات خدا را پذیرفت، اما لازمه آن را نپذیرفت؟
و نکته آخر اینکه، اعتقاد به خدای تعالی، زمانی برای انسان فایده دارد، که بر سر اعتقاد صحیح استقامت کرده و عمل خود را مطابق آن قرار دهد:
إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ؛[احقاف/13] هر آینه آنان که گفتند که پروردگار ما اللَّه است و سپس پایداری ورزیدند، بیمی بر آنها نیست و اندوهگین نمیشوند.
و کسی که زندگی پس از مرگ را نمی بیند، چگونه به دستورات مرتبط به جهان اخروی عمل می کند؟
- [سایر] چه ایرادی دارد اگر باور کنیم خداوند وجود دارد. انسان وجود دارد، اما مرگ پایان زندگی و تمام شدن هستی است؟
- [سایر] چه ایرادی دارد اگر باور کنیم خداوند وجود دارد. انسان وجود دارد اما مرگ پایان زندگی و تمام شدن هستی است.
- [سایر] آیا مرگ پایان زندگی است، یا انسان بعد از مرگ به حیات خود ادامه می دهد؟
- [سایر] آیا مرگ پایان زندگی و تمام شدن هستی است؟
- [آیت الله بهجت] چه مقدار لازم است که انسان در طول زندگی به یاد مرگ باشد؟ و آیا یاد مرگ موجب افسردگی و رکود در کارهای زندگی نمی شود؟
- [سایر] مرگ انسان به دست کیست؟ خدا یا عزرائیل؟
- [سایر] مرگ انسان به دست کیست ؟ خدا ، یا عزرائیل ؟
- [سایر] بعضی از رهبران معنویت آمریکایی میگویند که هیچ باوری نمیتواند انسان را رستگار کند؛ آیا این جمله درست است؟ باور و اعتقاد چه نقشی در زندگی انسانها دارد؟
- [سایر] ما یقین داریم که خداوند در زندگی انسان ها تأثیر دارد، لطفاً بفرمایید تأثیر خدا در زندگی انسان ها چگونه است؟
- [سایر] تأثیر خدا در زندگی انسان ها چگونه است؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] بنا بر احتیاط مستحب انسان در مرگ کسی یقه پاره نکند، به خصوص در مرگ غیر پدر و برادر.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است انسان در مرگ خویشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میّت را یاد میکند )اًّنّا &ِضِ وَانّا اًّلَیْهِ راجِعون( بگوید و برای میّت قرآن بخواند وسر قبر پدر ومادر از خداوند حاجت بخواهد وقبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد میکند (إنّا للَّه و إنّا إلیه راجعون)، بگوید و برای میت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است انسان در مرگ خویشان مخصوصا در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد می کند انا لله و انا الیه راجعون بگوید و برای میت قران بخواند و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است انسان در مرگ خویشان؛ مخصوصا در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد می کند انا للّه و انا الیه راجعون بگوید و برای میت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصاً در مرگ فرزند، صبر کند و هر وقت میّت را یاد می کند إنّا للّهِ و إنّا إلَیْهِ راجِعونَ بگوید و برای میّت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد می کند بگوید: (اِنّالله وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ) و برای میت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است انسان در مرگ خویشان مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد میکند (اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ) بگوید و برای میت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [امام خمینی] مستحب است انسان در مرگ خویشان مخصوصا در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد می کند "انا لله و انا الیه راجعون" بگوید. و برای میت قرآن بخواند، و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصا در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میّت را یاد میکند، (اِنّا للّهِ وَاِنّا إلَیْهِ راجِعُونَ) بگوید و برای میّت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.