تناسخ اندیشه باطلی است که بسیار باسابقه است و در بین گروهها و اقوام مختلف، به اشکال متفاوتی بیان شده است. و آنچه در منابع نوشته شده است، ریشه اولیه آن را بیشتر به هند منتسب می کنند. که گروههای دیگر، این اندیشه را از آنجا گرفته اند. و در ذیل برخی از معتقدان به تناسخ با اندکی از اعتقاد آن ها را بیان می کنیم: در کتاب بیان الأدیان این چنین گفته است: (هندوان) بعضی مذهب تناسخ دارند و گویند جان از تن به تنی دیگر شود. این گروه گویند ... تناسخ به چهار گونه است، (نسخ) و (مسخ) و (فسخ) و (رسخ). هر جانی که از تن آدمی بیرون شود و در تن آدمی دیگر شود آن را (نسخ) گویند و هر جانی که از تن آدمی بیرون شود و در تن جانوران شود آن را (مسخ) گویند و هر جان که از تن آدمی بیرون شود و در حشرات زمین و گزندگان شود آن را (فسخ) گویند و آنچه در درختان و نباتها شود آن را (رسخ) گویند ... . اگر مردی ستمکار بود که بمیرد گویند جان او در تن ستوری (چهارپا) شود یا در موشی یا در ددی (حیوان وحشی) و اگر نیکو سیرت بود جان او در تن مرد پارسا یا ملکی شود و زشت ترین همه مذهبها اینست.[1] در کتاب تبصرة العوام درباره عده ای از معتقدین به تناسخ چنین گفته شده است: احمد بن حایط و فضل حدثی در تناسخ غلوّ بسیار کردهاند گویند هر رنج و آفت که باطفال و بهایم رسد از آن بود که در دور اوّل گنه کرده باشند درین دور جزای آن مییابند، و گویند هر چه ذبح او مباحست از بهر آن بود که در دور اوّل هیچ خون نریخته باشد و گویند شهوت از استر از بهر آن بریده شد که در دور اوّل زانیه بود و اگر نیز بود او را حلقه در افکنند تا بمقصود نرسد، و گویند تیس درین دور از بهر آن بر مادر و خواهر و دختر و خاله و عمّه جهد و با ایشان ضراب کند که در اوّل زنا نکرده است.[2] در تفسیر المیزان، آن را اعتقاد بودائیان و صائبان و براهمه خوانده است: یکی از اصول اولیهای که کیش برهمیه و امثال آن از قبیل بودائیه و صابئیه دارند اعتقاد به تناسخ است.[3] و در کتاب فرهنگ علم کلام، قائلین به تناسخ را این چنین بیان کرده است: این عقیده از قدیم الایام رایج بوده است. پاره از حکما هندی و یونانی معتقدند که ارواح آدمی پس از خروج از کالبد وارد در کالبدهائی شود که مناسب با خلق و خوی آن شخص است. ارواح بعضی، در کالبد انسانها رود و ارواح بعضی در کالبد حیوانات، با رعایت تناسخ خلق و خوی او. این نوع عقیده در طول تاریخ رنگهای مختلفی به خود گرفته است. در جهان اسلام نیز پاره از حکما و متکلمان پیرو این عقیده شدهاند بگونهای دیگر، از جمله فرقه قدریه که پیرو احمد بن حائطاند و پیرو مذهب معتزلی و قائل به امامت نظاماند.[4] قائلین به تناسخ بر 5 دستهاند.[5] و در مقدمه کتاب مظاهر الهیه، از قول یکی از مستشرقین، شروع تناسخ را به آئین اورفئی نسبت داده است: اولین محصول آمیزش (نبوغ یونانی) با نبوغ شرقی را در نام فیثاغورس میتوان یافت. نظریه فیثاغورس درباره روح متأثر از شرق است [تناسخ]؛ این نظریه، خود از آیین اورفئی (emsihprO) ریشه گرفته.[6] البته اگر منظور از ریشه تناسخ، ادله و سخن آن هاست، باید دانست که بیراهه، یکی نیست و کسی که از راه اصلی خارج می شود، به انواع مختلف می تواند بی راهه را طی کند. به هر حال می توان بحث از دلایل قائلین به تناسخ را با توجه به نوع تناسخی که مطرح می کنند، در جای خود مطرح کرد. [1]. بیان الأدیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلامی، ابو المعالی محمد حسینی علوی، قرن 5، ص: 36. [2]. تبصرة العوام فی معرفة مقالات الأنام، سید مرتضی بن داعی حسنی رازی، قرن 6 ، ص: 88. [3]. ترجمه تفسیر المیزان، ج10، ص: 429. [4]. ملل و نحل 164 و مختصر الفرق بین الفرق. [5]. فرهنگ علم کلام، ص: 60. [6]. المظاهر الإلهیة فی أسرار العلوم الکمالیة، مقدمه مصحح، ص: 66.
تناسخ اندیشه باطلی است که بسیار باسابقه است و در بین گروهها و اقوام مختلف، به اشکال متفاوتی بیان شده است. و آنچه در منابع نوشته شده است، ریشه اولیه آن را بیشتر به هند منتسب می کنند. که گروههای دیگر، این اندیشه را از آنجا گرفته اند. و در ذیل برخی از معتقدان به تناسخ با اندکی از اعتقاد آن ها را بیان می کنیم:
در کتاب بیان الأدیان این چنین گفته است:
(هندوان) بعضی مذهب تناسخ دارند و گویند جان از تن به تنی دیگر شود. این گروه گویند ... تناسخ به چهار گونه است، (نسخ) و (مسخ) و (فسخ) و (رسخ). هر جانی که از تن آدمی بیرون شود و در تن آدمی دیگر شود آن را (نسخ) گویند و هر جانی که از تن آدمی بیرون شود و در تن جانوران شود آن را (مسخ) گویند و هر جان که از تن آدمی بیرون شود و در حشرات زمین و گزندگان شود آن را (فسخ) گویند و آنچه در درختان و نباتها شود آن را (رسخ) گویند ... . اگر مردی ستمکار بود که بمیرد گویند جان او در تن ستوری (چهارپا) شود یا در موشی یا در ددی (حیوان وحشی) و اگر نیکو سیرت بود جان او در تن مرد پارسا یا ملکی شود و زشت ترین همه مذهبها اینست.[1]
در کتاب تبصرة العوام درباره عده ای از معتقدین به تناسخ چنین گفته شده است:
احمد بن حایط و فضل حدثی در تناسخ غلوّ بسیار کردهاند گویند هر رنج و آفت که باطفال و بهایم رسد از آن بود که در دور اوّل گنه کرده باشند درین دور جزای آن مییابند، و گویند هر چه ذبح او مباحست از بهر آن بود که در دور اوّل هیچ خون نریخته باشد و گویند شهوت از استر از بهر آن بریده شد که در دور اوّل زانیه بود و اگر نیز بود او را حلقه در افکنند تا بمقصود نرسد، و گویند تیس درین دور از بهر آن بر مادر و خواهر و دختر و خاله و عمّه جهد و با ایشان ضراب کند که در اوّل زنا نکرده است.[2]
در تفسیر المیزان، آن را اعتقاد بودائیان و صائبان و براهمه خوانده است:
یکی از اصول اولیهای که کیش برهمیه و امثال آن از قبیل بودائیه و صابئیه دارند اعتقاد به تناسخ است.[3]
و در کتاب فرهنگ علم کلام، قائلین به تناسخ را این چنین بیان کرده است:
این عقیده از قدیم الایام رایج بوده است. پاره از حکما هندی و یونانی معتقدند که ارواح آدمی پس از خروج از کالبد وارد در کالبدهائی شود که مناسب با خلق و خوی آن شخص است.
ارواح بعضی، در کالبد انسانها رود و ارواح بعضی در کالبد حیوانات، با رعایت تناسخ خلق و خوی او. این نوع عقیده در طول تاریخ رنگهای مختلفی به خود گرفته است.
در جهان اسلام نیز پاره از حکما و متکلمان پیرو این عقیده شدهاند بگونهای دیگر، از جمله فرقه قدریه که پیرو احمد بن حائطاند و پیرو مذهب معتزلی و قائل به امامت نظاماند.[4] قائلین به تناسخ بر 5 دستهاند.[5]
و در مقدمه کتاب مظاهر الهیه، از قول یکی از مستشرقین، شروع تناسخ را به آئین اورفئی نسبت داده است:
اولین محصول آمیزش (نبوغ یونانی) با نبوغ شرقی را در نام فیثاغورس میتوان یافت. نظریه فیثاغورس درباره روح متأثر از شرق است [تناسخ]؛ این نظریه، خود از آیین اورفئی (emsihprO) ریشه گرفته.[6]
البته اگر منظور از ریشه تناسخ، ادله و سخن آن هاست، باید دانست که بیراهه، یکی نیست و کسی که از راه اصلی خارج می شود، به انواع مختلف می تواند بی راهه را طی کند. به هر حال می توان بحث از دلایل قائلین به تناسخ را با توجه به نوع تناسخی که مطرح می کنند، در جای خود مطرح کرد.
[1]. بیان الأدیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلامی، ابو المعالی محمد حسینی علوی، قرن 5، ص: 36.
[2]. تبصرة العوام فی معرفة مقالات الأنام، سید مرتضی بن داعی حسنی رازی، قرن 6 ، ص: 88.
[3]. ترجمه تفسیر المیزان، ج10، ص: 429.
[4]. ملل و نحل 164 و مختصر الفرق بین الفرق.
[5]. فرهنگ علم کلام، ص: 60.
[6]. المظاهر الإلهیة فی أسرار العلوم الکمالیة، مقدمه مصحح، ص: 66.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سوال اینجانب آن است که در هنگام کنده شدن مو آیا ریشه آن نیز که همیشه به همراه مو بیرون می آید (بدون خون و گوشت) نجس است یا خیر؟ خاطر نشان میگردد که ظاهرا رشد مو از طریق ریشه آن انجام می شود.
- [سایر] تناسخ یا عود ارواح به چه معنی است؟ آیا تناسخ در اسلام صحیح است؟
- [سایر] منظور از تناسخ چیست؟ چه دلیلی بر رد و پذیرش تناسخ بیان شده است؟
- [سایر] تناسخ چیست؟
- [سایر] چرا تناسخ باطل است؟
- [سایر] نظر شیعه راجب تناسخ چیست؟
- [سایر] تفاوت تناسخ با رجعت چیست؟
- [سایر] آیا قرآن تناسخ را باطل می داند؟
- [سایر] تناسخ و اقسام آن را توضیح دهید؟
- [سایر] مساله تناسخ و روح را توضیح دهید؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر ریشه درخت همسایه در ملک انسان بیاید؛ می تواند از آن جلوگیری کند و چنانچه ضرری هم از ریشه درخت به او برسد؛ می تواند از صاحب درخت بگیرد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بعد از جمعکردن حاصل و تمام شدن مدّت مزارعه، ریشه زراعت در زمین بماند و سال بعد دو مرتبه حاصل دهد، چنانچه مالک با زارع شرط اشتراک در ریشه نکرده باشد، حاصل سال دوم مال مالک بذر است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر ریشه درخت همسایه در ملک انسان بیاید، می تواند از آن جلوگیری کند وچنان چه ضرری هم از ریشه درخت به او برسد، می تواند از صاحب درخت بگیرد.
- [آیت الله سیستانی] اگر بعد از جمع کردن حاصل و تمام شدن مدت مزارعه ، ریشه زراعت در زمین بماند ، و سال بعد دو مرتبه سبز شود و حاصل دهد ، چنانچه شرط اشتراک در ریشه نکرده باشند ، حاصل سال دوم مال مالک بذر است .
- [آیت الله وحید خراسانی] صحت معامله مساقات در میوه هایی که ریشه ثابت ندارند مانند بوته خربزه و خیار محل اشکال است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بعد از جمع کردن حاصل و تمام شدن مدت مزارعه ریشه زراعت در زمین بماند و سال بعد دو مرتبه حاصل دهد چنانچه مالک یا زارع شرط اشتراک در ریشه نکرده باشد هر چند مالکیت مالک زمین نسبت به حاصل سال دوم خالی از وجه نیست ولی احوط ان است که در صورتی که زارع مالک بذر باشد مصالحه شود
- [آیت الله نوری همدانی] بعد از آنکه کف پا یا ته کفش نجس به راه رفتن پاک شد ، مقداری از اطراف آن هم که معمولاً به گل آلوده می شود اگر زمین با خاک به آن اطراف برسد ، پاک میگردد .
- [آیت الله سبحانی] معامله جنس های مختلفی که از یک ریشه گرفته شده است با تفاوت، اشکال دارد، مثل این که ده کیلو روغن را به بیست کیلو پنیر بفروشند، یا به پنجاه کیلو شیر، یا پانزده کیلو کره.
- [آیت الله خوئی] اگ- ر ریش درخت همسایه در ملک انسان بیاید، میتواند از آن جلوگیری کند و چنانچه ضرری هم از ریشه درخت به او برسد، میتواند از صاحب درخت بگیرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] معامله جنسهای مختلفی که از یک ریشه گرفته شده است با تفاوت اشکال دارد، مثل این که ده کیلو روغن را به بیست کیلو پنیر بفروشند، یا به پنجاه کیلو شیر، یا پانزده کیلو کره.