قرآن انسان را دارای شان و کرامت بالایی می داند که او را برای خلیفه الهی آفریده و فرشتگان را امر به سجده در مقابل آدم کرده است: (وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ؛[اسراء/70] ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم.) (وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً؛[بقره/30] و [یاد کن] هنگامی که پروردگارت به فرشتگان فرمود: مسلماً من جانشینی در زمین قرار خواهم داد.) (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا ِآدَمَ؛[بقره/34] و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: (برای آدم سجده و خضوع کنید!) اما افسوس که بسیاری از انسان ها قدر و ارزش خود را ندانسته و این کرامت الهی را نپذیرفته و مسیر دیگری را طی می کنند: (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً؛[احزاب/72] ما امانت (تعهّد، تکلیف، و ولایت الهیّه) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند امّا انسان آن را بر دوش کشید او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)) درچنین مواردی این انسان است که سبب محکومیت خود شده، و حقوق اولیه اش تغییر کند، همانگونه که یک خلافکار بعد از ارتکاب جرم، حقوق اولیه سایر انسان ها را نخواهد داشت. یکی از این خلافکاری ها، برپاکردن جنگ و به خطر انداختن مال و جان و ناموس دیگران، و ممانعت از راه خدای متعال است. که اصطلاحا به چنین شخصی کافر حربی می گویند. کافری که دست به سلاح برده، تا مسلمانان را از بین ببرد. چنین شخصی حرمت جان و آزادی خود را از بین برده و برای جلوگیری از فتنه آفرینی او، باید اقدام مناسب را انجام داد. در قدم اول باید این دندان های فاسد را از ریشه درآورد تا جناح جنایت پیشه تضعیف شود و آتش جنگ بخوابد و بعد از اینکه آتش جنگ فروکش کرد، باقی مانده آن ها، مشمول رحمت الهی شده و در مجازاتشان تخفیف داده شده، و کشته نمی شوند بلکه یا به بردگی گرفته می شود و یا آزاد می شوند: (فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِکَ وَ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ؛[محمد/4] و هنگامی که با کافران (جنایتپیشه) در میدان جنگ رو به رو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این کار را هم چنان ادامه دهید) تا به اندازه کافی دشمن را در هم بکوبید در این هنگام اسیران را محکم ببندید سپس یا بر آنان منّت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادی از آنان فدیه [غرامت] بگیرید.) غیر از این مورد، اسلام اجازه سلب آزادی هیچ کس دیگری را نمی دهد. (البته بحث بردگان باقی مانده از دوره قبل، سخنی جدا می طلبد) و برای همین بردگان نیز حقوقی وضع شده و دستوراتی بیان شده است که به مواردی از آن در ذیل اشاره می کنیم: 1– لزوم احسان به بردگان: (وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا وَ بِذِی الْقُرْبیَ وَ ... وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ؛[نساء/36] به پدر و مادر، نیکی کنید همچنین به ... بردگانی که مالک آنها هستید) 2-ایجاد اهتمام به مساله ازدواج بردگان: (وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ؛[نور/32] مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را) 3– نهی از واداشتن کنیزان به فحشا: (وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا؛[نور/33] و کنیزان خود را برای دستیابی متاع ناپایدار زندگی دنیا مجبور به خود فروشی نکنید اگر خودشان میخواهند پاک بمانند!) 4- زمینه سازی برای آزادی بردگان: (فَتَحْریرُ رَقَبَةٍ؛[مجادله/3] برده ای را آزاد کنند) (وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً؛[نور/33] آن بردگانتان که خواستار مکاتبه [قرار داد مخصوص برای آزاد شدن] هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس میکنید (که بعد از آزادی، توانایی زندگی مستقل را دارند)) 5- کمک مالی به بردگان برای استقلال مالی بعد آزادی: (وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُمْ؛[نور/33] و چیزی از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید.) 6- تخفیف در مجازات ها (فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَینَْ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیهْنَّ نِصْفُ مَا عَلیَ الْمُحْصَنَاتِ مِنَ لْعَذَابِ؛[نساء/25] در صورتی که (محصنه) باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت.) به هر حال نباید از شباهت الفاظ دچار اشتباه شویم، و حقیقت بسیار متفاوت نظام برده داری در اسلام را مانند برده داری های رایج در جوامع تصور کنیم. برده داری در اسلام در واقع ترحم به شکست خوردگان در میدان نبرد، و ایجاد دوره بازسازی برای آنها، با زندگی در خانواده ای متفاوت است. تا اینکه بتواند با زندگی جدیدی وارد اجتماع شود.
قرآن انسان را دارای شان و کرامت بالایی می داند که او را برای خلیفه الهی آفریده و فرشتگان را امر به سجده در مقابل آدم کرده است:
(وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ؛[اسراء/70] ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم.)
(وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً؛[بقره/30] و [یاد کن] هنگامی که پروردگارت به فرشتگان فرمود: مسلماً من جانشینی در زمین قرار خواهم داد.)
(وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا ِآدَمَ؛[بقره/34] و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: (برای آدم سجده و خضوع کنید!)
اما افسوس که بسیاری از انسان ها قدر و ارزش خود را ندانسته و این کرامت الهی را نپذیرفته و مسیر دیگری را طی می کنند:
(إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً؛[احزاب/72] ما امانت (تعهّد، تکلیف، و ولایت الهیّه) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند امّا انسان آن را بر دوش کشید او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد))
درچنین مواردی این انسان است که سبب محکومیت خود شده، و حقوق اولیه اش تغییر کند، همانگونه که یک خلافکار بعد از ارتکاب جرم، حقوق اولیه سایر انسان ها را نخواهد داشت.
یکی از این خلافکاری ها، برپاکردن جنگ و به خطر انداختن مال و جان و ناموس دیگران، و ممانعت از راه خدای متعال است. که اصطلاحا به چنین شخصی کافر حربی می گویند. کافری که دست به سلاح برده، تا مسلمانان را از بین ببرد. چنین شخصی حرمت جان و آزادی خود را از بین برده و برای جلوگیری از فتنه آفرینی او، باید اقدام مناسب را انجام داد. در قدم اول باید این دندان های فاسد را از ریشه درآورد تا جناح جنایت پیشه تضعیف شود و آتش جنگ بخوابد و بعد از اینکه آتش جنگ فروکش کرد، باقی مانده آن ها، مشمول رحمت الهی شده و در مجازاتشان تخفیف داده شده، و کشته نمی شوند بلکه یا به بردگی گرفته می شود و یا آزاد می شوند:
(فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِکَ وَ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ؛[محمد/4] و هنگامی که با کافران (جنایتپیشه) در میدان جنگ رو به رو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این کار را هم چنان ادامه دهید) تا به اندازه کافی دشمن را در هم بکوبید در این هنگام اسیران را محکم ببندید سپس یا بر آنان منّت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادی از آنان فدیه [غرامت] بگیرید.)
غیر از این مورد، اسلام اجازه سلب آزادی هیچ کس دیگری را نمی دهد. (البته بحث بردگان باقی مانده از دوره قبل، سخنی جدا می طلبد) و برای همین بردگان نیز حقوقی وضع شده و دستوراتی بیان شده است که به مواردی از آن در ذیل اشاره می کنیم:
1– لزوم احسان به بردگان:
(وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا وَ بِذِی الْقُرْبیَ وَ ... وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ؛[نساء/36] به پدر و مادر، نیکی کنید همچنین به ... بردگانی که مالک آنها هستید)
2-ایجاد اهتمام به مساله ازدواج بردگان:
(وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ؛[نور/32] مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را)
3– نهی از واداشتن کنیزان به فحشا:
(وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا؛[نور/33] و کنیزان خود را برای دستیابی متاع ناپایدار زندگی دنیا مجبور به خود فروشی نکنید اگر خودشان میخواهند پاک بمانند!)
4- زمینه سازی برای آزادی بردگان:
(فَتَحْریرُ رَقَبَةٍ؛[مجادله/3] برده ای را آزاد کنند)
(وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً؛[نور/33] آن بردگانتان که خواستار مکاتبه [قرار داد مخصوص برای آزاد شدن] هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس میکنید (که بعد از آزادی، توانایی زندگی مستقل را دارند))
5- کمک مالی به بردگان برای استقلال مالی بعد آزادی:
(وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُمْ؛[نور/33] و چیزی از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید.)
6- تخفیف در مجازات ها
(فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَینَْ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیهْنَّ نِصْفُ مَا عَلیَ الْمُحْصَنَاتِ مِنَ لْعَذَابِ؛[نساء/25] در صورتی که (محصنه) باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت.)
به هر حال نباید از شباهت الفاظ دچار اشتباه شویم، و حقیقت بسیار متفاوت نظام برده داری در اسلام را مانند برده داری های رایج در جوامع تصور کنیم. برده داری در اسلام در واقع ترحم به شکست خوردگان در میدان نبرد، و ایجاد دوره بازسازی برای آنها، با زندگی در خانواده ای متفاوت است. تا اینکه بتواند با زندگی جدیدی وارد اجتماع شود.
- [سایر] دیدگاه شیعه دربارهی قرآن چیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن درباره صبر چیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن درباره نظر جاذبه عمومی چیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن کریم درباره شفاعت چیست؟
- [سایر] از دیدگاه قرآن کیفر کافران چگونه است؟
- [سایر] دیدگاه قرآن درباره تاریخ بشر چیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن نسبت به مقام معلم چیست؟
- [سایر] دیدگاه مفسران درباره خاتم النّبین چیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن در مورد دین یهود چیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن کریم درباره شفاعت چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که بی اختیار خوابش برده، اگر نداند که در بین نماز خوابش برده یا بعد از آن، بنابر احتیاط لازم، باید نمازش را دوباره بخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که بی اختیار خوابش برده اگر نداند که در بین نماز خوابش برده یا بعد از ان بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند
- [آیت الله خوئی] کسی که بیاختیار خوابش برده، اگر نداند که در بین نماز خوابش برده یا بعد از آن باید نمازش را دوباره بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که بیاختیار خوابش برده، اگر نداند که در بین نماز خوابش برده یا بعد از آن، باید نمازش را دوباره بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که بی اختیار خوابش برده؛ اگر نداند که در بین نماز خوابش برده یا بعد از آن؛ باید نمازش را دوباره بخواند.
- [آیت الله بروجردی] کسی که بیاختیار خوابش برده، اگر نداند که در بین نماز خوابش برده یا بعد از آن، باید نمازش را دوباره بخواند.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که بیاختیار خوابش برده و نمیداند در بین نماز خوابش برده یا بعد از آن، باید نماز را دوباره بخواند.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه از شخصی که مال انسان را برده مالی نزد انسان باشد چنانچه از آمدن او مأیوس شد میتواند به قیمت مالی که از او برده از مال او تقاصّاً بردارد و بقیه آن حکم مجهول المالک را دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که بی اختیار خوابش برده (مثلاً در حال سجده خوابش برده) اما نمی داند در سجده نماز بوده یا بعد از آن، در سجده شکر، باید نماز را اعاده کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که بی اختیار خوابش برده اگر نداند که در بین نماز خوابش برده یا بعد از آن باید نمازش را دوباره بخواند، ولی اگر تمام شدن نماز را بداند و شک کند که خواب در بین نماز بوده یا بعد نمازش صحیح است.