آن چیزی که اسلام با آن مخالف است، هوسرانی و اسارت شهوات زود گذر است. و اسلام به دلیل ارج نهادن به روابط سالم و استوار، سخت گیری هایی در رابطه مرد و زن داشته، و ارتباط را تنها در کانون خانواده مشروع قلمداد کرده است. و نه تنها مخالفتی با عشق ورزی در کانوان خانواده ندارد، بلکه علاوه بر زمینه سازی برای آن، آن را تشویق کرده است و روابط زن و مرد در موضع صحیح را دارای تقدس می داند. و آیات و روایات در زمینه روابط عاطفی بین زوجین بسیار است: (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ[روم/21] و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر می کنند!) امام صادق (ع) می فرمایند: شوهر در روابط خود با همسرش ناچار از رعایت سه چیز است: 1- سازگاری، تا در پرتو آن موافقت؛ سازش و محبّت و علاقه زن را بدست آورد، 2- خوشرفتاری با او، 3- و با آراستن ظاهر و توسعه در زندگی دل او را بدست آورد. و زن نیز در روابط خود با شوهر سازگارش ناگزیر به رعایت سه چیز است: 1- یک رنگی، تا همیشه و در همه حال- خوشی یا ناخوشی- خاطرش را بخود آسوده سازد، 2- تعهّد به او و نگاهداشتن او تا اگر گاهی خطائی از او سر زد در بارهاش دلسوزی کند و با او مهربان باشد، 3- و اظهار عشق به او، با عشوه و ناز و زیبائی ظاهر در دیده شوهر.[1] همچنین باید دانست در فرهنگی که هیچ نوع محدودیتی برای روابط با جنس مخالف وجود ندارد، اصولا عشقی پدید نمی آید. عشق زمانی پدید می آید که شعله هوس، مهار شده و دچار تغییر ماهیت شود. و به همین خاطر در جوامع غربی عشق مرده است. و عشق را مخصوص جوامع شرقی می دانند. شهید مطهری می نویسند: ( آیا آنجا که یک سلسله مقررات اخلاقی به نام عفت و تقوا بر روح مرد و زن حکومت می کند و زن به عنوان چیزی گرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد بهتر به فعلیت می رسد یا آنجا که احساس منعی به نام عفت و تقوا در روح آنها حکومت نمی کند و اساساً چنین مقرراتی وجود ندارد و زن در نهایت ابتذال دراختیار مرد است؟ اتفاقاً مسألهای که غیرقابل انکار است این است که محیطهای به اصطلاح آزاد مانع پیدایش عشقهای سوزان و عمیق است. در این گونه محیطها که زن به حال ابتذال درآمده است فقط زمینه برای پیدایش هوسهای آنی و موقتی و هرجایی و هرزه شدن قلبها فراهم است. اینچنین محیطها محیط شهوت و هوس است نه محیط عشق به مفهومی که فیلسوفان و جامعه شناسان آن را محترم می شناسند یعنی آن چیزی که با فداکاری و ازخودگذشتگی و سوز و گداز توأم است، هشیارکننده است، قوای نفسانی را در یک نقطه متمرکز می کند، ... (به عقیده ویلیام جیمز حیا امر غریزی نیست، بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند ... زنان بی شرم جز در موارد زودگذر برای مردان جذاب نیستند. خودداری از انبساط، و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است. ... برتراند راسل در کتاب زناشویی و اخلاق ... می گوید: ... (از لحاظ هنرها مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیرممکن گردد ... و نیز می گوید: ... اگر مردی هیچ گونه رادع اخلاقی در برابر خود نبیند یکباره تسلیم تمایلات جنسی شده و عشق را از کلیه احساسات جدی و عواطف عمیق جدا ساخته و حتی آن را با کینه همراه می سازد.)[2] [1]. تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 323. [2]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج19، ص670.
آن چیزی که اسلام با آن مخالف است، هوسرانی و اسارت شهوات زود گذر است. و اسلام به دلیل ارج نهادن به روابط سالم و استوار، سخت گیری هایی در رابطه مرد و زن داشته، و ارتباط را تنها در کانون خانواده مشروع قلمداد کرده است. و نه تنها مخالفتی با عشق ورزی در کانوان خانواده ندارد، بلکه علاوه بر زمینه سازی برای آن، آن را تشویق کرده است و روابط زن و مرد در موضع صحیح را دارای تقدس می داند. و آیات و روایات در زمینه روابط عاطفی بین زوجین بسیار است:
(وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ[روم/21] و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر می کنند!)
امام صادق (ع) می فرمایند: شوهر در روابط خود با همسرش ناچار از رعایت سه چیز است: 1- سازگاری، تا در پرتو آن موافقت؛ سازش و محبّت و علاقه زن را بدست آورد، 2- خوشرفتاری با او، 3- و با آراستن ظاهر و توسعه در زندگی دل او را بدست آورد. و زن نیز در روابط خود با شوهر سازگارش ناگزیر به رعایت سه چیز است: 1- یک رنگی، تا همیشه و در همه حال- خوشی یا ناخوشی- خاطرش را بخود آسوده سازد، 2- تعهّد به او و نگاهداشتن او تا اگر گاهی خطائی از او سر زد در بارهاش دلسوزی کند و با او مهربان باشد، 3- و اظهار عشق به او، با عشوه و ناز و زیبائی ظاهر در دیده شوهر.[1]
همچنین باید دانست در فرهنگی که هیچ نوع محدودیتی برای روابط با جنس مخالف وجود ندارد، اصولا عشقی پدید نمی آید. عشق زمانی پدید می آید که شعله هوس، مهار شده و دچار تغییر ماهیت شود. و به همین خاطر در جوامع غربی عشق مرده است. و عشق را مخصوص جوامع شرقی می دانند.
شهید مطهری می نویسند: ( آیا آنجا که یک سلسله مقررات اخلاقی به نام عفت و تقوا بر روح مرد و زن حکومت می کند و زن به عنوان چیزی گرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد بهتر به فعلیت می رسد یا آنجا که احساس منعی به نام عفت و تقوا در روح آنها حکومت نمی کند و اساساً چنین مقرراتی وجود ندارد و زن در نهایت ابتذال دراختیار مرد است؟ اتفاقاً مسألهای که غیرقابل انکار است این است که محیطهای به اصطلاح آزاد مانع پیدایش عشقهای سوزان و عمیق است. در این گونه محیطها که زن به حال ابتذال درآمده است فقط زمینه برای پیدایش هوسهای آنی و موقتی و هرجایی و هرزه شدن قلبها فراهم است.
اینچنین محیطها محیط شهوت و هوس است نه محیط عشق به مفهومی که فیلسوفان و جامعه شناسان آن را محترم می شناسند یعنی آن چیزی که با فداکاری و ازخودگذشتگی و سوز و گداز توأم است، هشیارکننده است، قوای نفسانی را در یک نقطه متمرکز می کند، ... (به عقیده ویلیام جیمز حیا امر غریزی نیست، بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند ... زنان بی شرم جز در موارد زودگذر برای مردان جذاب نیستند. خودداری از انبساط، و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است. ... برتراند راسل در کتاب زناشویی و اخلاق ... می گوید: ... (از لحاظ هنرها مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیرممکن گردد ... و نیز می گوید: ... اگر مردی هیچ گونه رادع اخلاقی در برابر خود نبیند یکباره تسلیم تمایلات جنسی شده و عشق را از کلیه احساسات جدی و عواطف عمیق جدا ساخته و حتی آن را با کینه همراه می سازد.)[2]
[1]. تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 323.
[2]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج19، ص670.
- [سایر] نظر اسلام در خصوص روابط دختر و پسر چیست و چه ایرادی دارد انسان دوستی از جنس مخالف داشته باشد؟
- [سایر] راهکار اسلام برای کنترل عشق به جنس موافق و مخالف چیست؟
- [سایر] آیا در رابطه دختر و پسر عشق مهمتر است یا خواندن جمله ای عربی؟
- [سایر] سلام. اگر در امر ازدواج، پسر موافق باشد اما والدینش برای ازدواج با دختر مورد نظر، مخالف باشند، تکلیف چیست؟
- [سایر] ازدواج دختر مسلمان با پسر مسیحی؟
- [سایر] روابط دختر و پسر، نظر اسلام، وظیفه ما؟
- [سایر] آیا در اسلام پسر بر دختر ترجیح دارد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] حکم ازدواج دائم پسر مسلمان با دختر اهل کتاب چیست؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] حکم ازدواج دائم پسر مسلمان با دختر اهل کتاب چیست؟
- [سایر] چرا می گویند: علاقة شدید بین دو جنس مخالف سبب پدید آمدن عشق و شهوت است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میّت را میبرد ونوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میّت را میبرد مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود ویک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر ودو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر میت، اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میت را میبرد، و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود، و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند؛ یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [امام خمینی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد مثلًا اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله بروجردی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوهی پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوهی دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میّت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد سهم دختر میّت را میبرد، مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد سهم پسر دختر 13 و سهم دختر پسر 23 خواهد بود و در صورت متعدّد بودن نوادگان، سهم پسر دو برابر سهم دختر است، بنابراین نوادگان دختری 13 سهم خود را به گونهای تقسیم میکنند که هر پسر دو برابر هر دختر ببرد و نوادگان پسری هم 23 سهم خود را به این شکل تقسیم میکنند.
- [آیت الله سبحانی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میت را می برد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میت را می برد مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت می کنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر می دهند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر میت اولاد نداشته باشد نوه پسری او اگرچه دختر باشد سهم پسر میت را می برد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد سهم دختر میت را می برد مثلا اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد مال را سه قسمت می کنند یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر می دهند
- [آیت الله سیستانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد ، نوه پسری او اگر چه دختر باشد ، سهم پسر میّت را میبرد ، و نوه دختری او اگر چه پسر باشد ، سهم دختر میّت را میبرد ، مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود ، و یک دختر از پسرش داشته باشد ، مال را سه قسمت میکنند : یک قسمت را به پسرِ دختر ، و دو قسمت را به دخترِ پسر میدهند . و در ارث بردن نوهها ، نبودن پدر و مادر شرط نیست . ارث دسته دوم
- [آیت الله نوری همدانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد ، نوة پسری او اگر چه دختر باشد ، سهم پسر میّت را می برد و نوة دختری او اگر چه پسر باشد ، سهم دختر میّت را می برد ، مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد ، مال را سه قسمت می کنند ، یک قسمت را به پسر دختر ، و دو قسمت را به دختر پسر ، می دهند . ارث دستة دوّم
- [آیت الله بهجت] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او، اگرچه دختر باشد، سهم پسر میت را می برد و نوه دختری او، اگرچه پسر باشد، سهم دختر میت را می برد؛ مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت می کنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر می دهند. ارث طبقه دوم