موارد جواز غیبت کدامند و چگونه می توان از غیبت توبه کرد؟
غیبت برای حفظ حرمت مومن حرام شده، به همین دلیل جایی که مصلحت بزرگ تری وجود داشته باشد یا شخصی حرمت خود را از بین ببرد، غیبت حرام نخواهد بود که به طور واضح تر می توان موارد ذیل را برشمرد: 1. غیبت متجاهر به فسق (کسی که علنی و آشکار گناه می کند)، در مورد همان گناه علنی اش به اتفاق فقها جایز است و اما نسبت به گناهان دیگرش که پنهان است، مورد اختلاف است. 2. موارد تظلّم شخص از کسی که در حق او ظلم کرده، که می تواند ظلم او را بیان کند. 3. موارد مشورت، مانند کسی که می خواهد دخترش را به کسی بدهد، و با شخصی در مورد آن فرد مشورت می کند که آن شخص می تواند عیب پسر را نقل کند. 4. در موارد خیرخواهی و نصیحت، مثل اینکه شخصی با کسی رفیق شود و انسان احتمال دهد که این رفاقت منجر به فساد آن شخص شود. در این صورت، چون رفیق او آدم بدی است، می توان در مقام نصیحت و خیرخواهی، عیب او را ذکر نمود. 5. کسی که می خواهد به دین ضرر بزند. 6. کسی که می خواهد به خودش ضرری بزند که لازم است او را حفظ نمود. 7. کسانی که نوشته های مسموم، منحرف کننده و باطل دارند.[1] برای توبه از غیبت نیز  پشیمانی از آن واجب است و احتیاط مستحب آن است که از غیبت شده، اگر فسادی بر آن مترتب نگردد، حلالیت بطلبد و یا برای او استغفار کند.[2] بنابراین، اگر غیبت شونده از دنیا رفته، برای او بسیار استغفار کند و اگر زنده است و انسان بزرگوار و باگذشتی است و گفتن به او عداوت و دشمنی و فتنه ایجاد نمی کند، احتیاط مستحب آن است که از وی حلالیت بطلبد و اگر احتمال می دهد که مراجعه به او سبب عداوت و فتنه می شود، به وی مراجعه نکند و در عوض برای او بسیار استغفار کند. [1]. منهاج الصالحین، ج 1، م 39 تقلید؛ استفتائات جدید، ص 209. [2]. منهاج الصالحین، ج 1، فی التقلید، م 29. 15
عنوان سوال:

موارد جواز غیبت کدامند و چگونه می توان از غیبت توبه کرد؟


پاسخ:

غیبت برای حفظ حرمت مومن حرام شده، به همین دلیل جایی که مصلحت بزرگ تری وجود داشته باشد یا شخصی حرمت خود را از بین ببرد، غیبت حرام نخواهد بود که به طور واضح تر می توان موارد ذیل را برشمرد:

1. غیبت متجاهر به فسق (کسی که علنی و آشکار گناه می کند)، در مورد همان گناه علنی اش به اتفاق فقها جایز است و اما نسبت به گناهان دیگرش که پنهان است، مورد اختلاف است.
2. موارد تظلّم شخص از کسی که در حق او ظلم کرده، که می تواند ظلم او را بیان کند.
3. موارد مشورت، مانند کسی که می خواهد دخترش را به کسی بدهد، و با شخصی در مورد آن فرد مشورت می کند که آن شخص می تواند عیب پسر را نقل کند.
4. در موارد خیرخواهی و نصیحت، مثل اینکه شخصی با کسی رفیق شود و انسان احتمال دهد که این رفاقت منجر به فساد آن شخص شود. در این صورت، چون رفیق او آدم بدی است، می توان در مقام نصیحت و خیرخواهی، عیب او را ذکر نمود.
5. کسی که می خواهد به دین ضرر بزند.
6. کسی که می خواهد به خودش ضرری بزند که لازم است او را حفظ نمود.
7. کسانی که نوشته های مسموم، منحرف کننده و باطل دارند.[1]

برای توبه از غیبت نیز  پشیمانی از آن واجب است و احتیاط مستحب آن است که از غیبت شده، اگر فسادی بر آن مترتب نگردد، حلالیت بطلبد و یا برای او استغفار کند.[2]
بنابراین، اگر غیبت شونده از دنیا رفته، برای او بسیار استغفار کند و اگر زنده است و انسان بزرگوار و باگذشتی است و گفتن به او عداوت و دشمنی و فتنه ایجاد نمی کند، احتیاط مستحب آن است که از وی حلالیت بطلبد و اگر احتمال می دهد که مراجعه به او سبب عداوت و فتنه می شود، به وی مراجعه نکند و در عوض برای او بسیار استغفار کند.


[1]. منهاج الصالحین، ج 1، م 39 تقلید؛ استفتائات جدید، ص 209.
[2]. منهاج الصالحین، ج 1، فی التقلید، م 29. 15





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین