در مورد جلب رضای الهی باید رمز موفقیت پیمودن راه خدایی و تحصیل رضای الهی یافت ؟ رضایت خداوند تعالی مراتبی دارد که رتبه های آن وابسته به عبودیت و درجات بندگی بندگان نسبت به خدای سبحان می باشد, هر درجه ای از عبودیت رضایت متناسب با آن درجه را به همراه دارد. بهترین معیار و ملاک , یک چیز به نظر می رسد: انجام وظایف شرعی : هر آن کس در این وادی کما و کیفا بیشتر موفق شد بیشتر تحصیل رضای الهی نموده است. زیرا با هر چه دقیق تر انجام دادن وظایف شرعی , بیشتر فرمان آورنده آن وظایف یعنی فرمان خدای سبحان را لباس عمل پوشیده و هر چه بیشتر فرمان آورنده آن وظایف , عملی گشت بیشتر رضایت خدای سبحان تحصیل شده است . مراد از وظایف شرعی اساسی ترین و مهم ترین آن است یعنی انجام واجبات و ترک محرمات. در همین باب است این حدیث شریف : عن ابی حمزه الثمالی قال : قال علی بن الحسین (ع ): ((من عمل بما افترض الله علیهم , فهو [من] خیر الناس ؛ امام سجاد(ع ) می فرمایند هر کس به آنچه که خدا بر او واجب کرده عمل نماید, او از بهترین مردم می باشد, (بحارالانوار, ج 71, ص 195, روایت 7 به نقل از سر الاسراء، علی سعادت پرور, ج 2, ص 65) و واضح است کسی که با فعل واجبات و ترک محرمات بهترین مردم شده باشد از منظر خدای سبحان و ائمه هدی (ع) پسندیده ترین مردم است . اگر در این وادی کسی موفق شد حتی این وسوسه قلبی که شاید خدا و ائمه هدی(ع) از من راضی نباشند خود, صفای دل را به هم می زند و آدم بی صفا مورد رضایت حق تعالی نیست . بنابراین با انجام هر چه دقیق تر واجبات و ترک محرمات باید رضایت بیشتر را تحصیل کرد و آن وسوسه قلبی را از دل زدود. نشانه های رضای خدا: پیرامون موجبات رضایت خداوند و نشانه های راضی بودن خدا از خلق نکات مختلفی در روایات مطرح گردیده است: 1. مخفی بودن موجبات خشنودی خدا.در روایتی از امام علی(ع) نقل شده که خدای تبارک و تعالی چهار چیز را در دل چهار چیز نهفته است خشنودی خود را در طاعتش نهفته است، پس هیچ طاعتی را کوچک نشمارید زیرا بسا که آن طاعت با خشنودی خدا همراه باشد و تو بی خبر باشی- برای کسب رضایت الهی هر کار خیر و پسندیده را انجام دهید و لو کوچک باشد زیرا احتمال دارد رضایت الهی با او کسب شود. 2. سه چیز است که بنده را به خشنودی خدا می رساند: استغفار زیاد، فروتنی و صدقه دادن زیاد.امام علی(ع) هر که بدن خود را ناخشنود سازد پروردگارش را خشنود کند و هر که بدن خود را ناخشنود نکند پروردگارش را نافرمانی کرده باشد- امام علی(ع) با راحتی بدن و تأمین خواسته های جسمانی و پیروی از خواهشها رضایت خدا تأمین نمی شود. بنابراین استغفار زیاد- صدقه دادن زیاد و انجام هر اعمال خیر و مخالفت با هوا و هوسها سبب رضایت خداوند می شود. نقل شده که حضرت موسی(ع) عرض کرد: ای پروردگار مرا به کاری که خشنودی تو از من در آن است راهنمایی فرما تا بدان عمل کنم؟ خداوند به او وحی فرمود که همانا خشنودی من در ناخشنودی توست و تو بر آنچه ناخوشش داری صبر نتوانی کرد موسی عرض کرد: پروردگارا مرا به آن کار راهنمایی فرما. خداوند فرمود: خشنودی من در خرسندی تو به قضای من است. 3. در نتیجه راضی و تسلیم بودن در برابر قضای الهی ولو بر خلاف میل انسان باشد خشنودی خدا را در پی دارد. رضای خدا و نشانه های آن: 1. روایت شده که موسی(ع) گفت: پروردگارا مرا از نشانه ناخشنودی خود از بنده ات خبر ده خدای تعالی به او وحی فرمود: هر گاه دیدی که من بنده ام را برای طاعت خود آماده و از معصیتم روی گردان می کنم این نشانه خشنودی من است. 2. در روایتی از پیامبر اسلام(ص) آمده: نشانه خشنودی خدا را خلقش ارزانی نرخها و دادگری فرمانروایشان است و نشانه خشم خدا بر خلقش، ستمگری فرمانروایشان گرانی نرخهاست. 3. و نیز آمده است که نشانه خشنودی خدا سبحان از بنده خرسندی اوست به آنچه خدای سبحان به سود و زیان او مقدم فرموده است. امام علی(ع) اگر راضی به مقدرات الهی بود نشانه رضایت خداوند است. 4. در کلامی از امام علی(ع) آمده: خشنودی خدای سبحان قرین طاعت اوست. و در یک کلام اگر انسان دربست تسلیم خدا باشد و مطیع محض او در این صورت خدا از او راضی است. نکته دیگر آن است مقام (رضوان) از بزرگترین مواهب و مقاماتی است که خداوند به مؤمنان و مجاهدان می بخشد و این رضوان چیزی غیر از باغ های بهشت و نعمت های جاویدان و غیر از رحمت گسترده پروردگار است و رضوان من الله اکبر. هیچ کس نمی تواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که به یک انسان به خاطر توجه رضایت و خشنودی خدا از او دست می دهد توصیف می دهد، توصیف کند. رضایت خدا از همه برتر و بزرگتر است. قرآن کریم اسماعیل(ع) را با صفت (مرضی) توصیف نموده است. (وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا);(مریم/55)؛ و همواره مورد رضایت پروردگارش بود. این در واقع اشاره به این حقیقت است که او در کل برنامه هایش رضایت خدا را جلب کرده است اصولا نعمتی از این بالاتر نیست که معبود و مولا و خالق انسان از او راضی و خشنود باشد به همین دلیل در بعضی از آیات بعد از آنکه معمت بهشت جاویدان را برای بندگان خاص خدا بیان می کند در پایان می گوید: (رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ) ; (مائده/119)؛ خداوند از آنها خشنود و آنها نیز از او خشنود خواهند بود و این فوز عظیم و رستگاری بزرگی است. و این نشان می دهد تا چه اندازه این رضایت دو جانبه واجد اهمیت است(رضایت پروردگار از بندگان و رضایت بندگان از پروردگار) ، زیرا ممکن است انسان غرق عالی ترین نعمتها باشد ولی هنگامی که احساس کند مولی و معبود و محبوب او از او ناراضی است تمام آن نعمتها و مواهب در کام جامش تلخ می گردد و نیز ممکن است انسان واجد همه چیز باشد ولی به آنچه دارد راضی و قانع نباشد بدیهی است آن همه نعمت با این روحیه او را خوشبخت نخواهد کرد و ناراحتی مرموزی دائما او را آزار و شکنجه می دهد و آرامش روح و روان را که از بزرگترین مواهب الهی است از او می گیرد- علاوه بر این هنگامی که خدا از کسی خشنود باشد هر بخواهد به او می دهد و هنگامی که هر چه خواست به او داد او نیز خشنود می شود. نتیجه اینکه بالاترین نعمت این است که خداوند از انسان خشنود و او نیز از خدایش راضی باشد. منابع: میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، نشر دارالحدیث، ج5، ص2098 و 2100 ح 7332 و 7336/7328و 7337و 7339و 7340و 7341. تفسیر نمونه، ج5، ص139، ج13 ص96 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 9/100108894)
رضای خدا و نشانههای آن را بیان کنید؟
در مورد جلب رضای الهی باید رمز موفقیت پیمودن راه خدایی و تحصیل رضای الهی یافت ؟
رضایت خداوند تعالی مراتبی دارد که رتبه های آن وابسته به عبودیت و درجات بندگی بندگان نسبت به خدای سبحان می باشد, هر درجه ای از عبودیت رضایت متناسب با آن درجه را به همراه دارد.
بهترین معیار و ملاک , یک چیز به نظر می رسد: انجام وظایف شرعی : هر آن کس در این وادی کما و کیفا بیشتر موفق شد بیشتر تحصیل رضای الهی نموده است. زیرا با هر چه دقیق تر انجام دادن وظایف شرعی , بیشتر فرمان آورنده آن وظایف یعنی فرمان خدای سبحان را لباس عمل پوشیده و هر چه بیشتر فرمان آورنده آن وظایف , عملی گشت بیشتر رضایت خدای سبحان تحصیل شده است .
مراد از وظایف شرعی اساسی ترین و مهم ترین آن است یعنی انجام واجبات و ترک محرمات.
در همین باب است این حدیث شریف : عن ابی حمزه الثمالی قال : قال علی بن الحسین (ع ): ((من عمل بما افترض الله علیهم , فهو [من] خیر الناس ؛ امام سجاد(ع ) می فرمایند هر کس به آنچه که خدا بر او واجب کرده عمل نماید, او از بهترین مردم می باشد, (بحارالانوار, ج 71, ص 195, روایت 7 به نقل از سر الاسراء، علی سعادت پرور, ج 2, ص 65)
و واضح است کسی که با فعل واجبات و ترک محرمات بهترین مردم شده باشد از منظر خدای سبحان و ائمه هدی (ع) پسندیده ترین مردم است . اگر در این وادی کسی موفق شد حتی این وسوسه قلبی که شاید خدا و ائمه هدی(ع) از من راضی نباشند خود, صفای دل را به هم می زند و آدم بی صفا مورد رضایت حق تعالی نیست . بنابراین با انجام هر چه دقیق تر واجبات و ترک محرمات باید رضایت بیشتر را تحصیل کرد و آن وسوسه قلبی را از دل زدود.
نشانه های رضای خدا:
پیرامون موجبات رضایت خداوند و نشانه های راضی بودن خدا از خلق نکات مختلفی در روایات مطرح گردیده است:
1. مخفی بودن موجبات خشنودی خدا.در روایتی از امام علی(ع) نقل شده که خدای تبارک و تعالی چهار چیز را در دل چهار چیز نهفته است خشنودی خود را در طاعتش نهفته است، پس هیچ طاعتی را کوچک نشمارید زیرا بسا که آن طاعت با خشنودی خدا همراه باشد و تو بی خبر باشی- برای کسب رضایت الهی هر کار خیر و پسندیده را انجام دهید و لو کوچک باشد زیرا احتمال دارد رضایت الهی با او کسب شود.
2. سه چیز است که بنده را به خشنودی خدا می رساند: استغفار زیاد، فروتنی و صدقه دادن زیاد.امام علی(ع) هر که بدن خود را ناخشنود سازد پروردگارش را خشنود کند و هر که بدن خود را ناخشنود نکند پروردگارش را نافرمانی کرده باشد- امام علی(ع) با راحتی بدن و تأمین خواسته های جسمانی و پیروی از خواهشها رضایت خدا تأمین نمی شود.
بنابراین استغفار زیاد- صدقه دادن زیاد و انجام هر اعمال خیر و مخالفت با هوا و هوسها سبب رضایت خداوند می شود. نقل شده که حضرت موسی(ع) عرض کرد: ای پروردگار مرا به کاری که خشنودی تو از من در آن است راهنمایی فرما تا بدان عمل کنم؟ خداوند به او وحی فرمود که همانا خشنودی من در ناخشنودی توست و تو بر آنچه ناخوشش داری صبر نتوانی کرد موسی عرض کرد: پروردگارا مرا به آن کار راهنمایی فرما. خداوند فرمود: خشنودی من در خرسندی تو به قضای من است.
3. در نتیجه راضی و تسلیم بودن در برابر قضای الهی ولو بر خلاف میل انسان باشد خشنودی خدا را در پی دارد.
رضای خدا و نشانه های آن:
1. روایت شده که موسی(ع) گفت: پروردگارا مرا از نشانه ناخشنودی خود از بنده ات خبر ده خدای تعالی به او وحی فرمود: هر گاه دیدی که من بنده ام را برای طاعت خود آماده و از معصیتم روی گردان می کنم این نشانه خشنودی من است.
2. در روایتی از پیامبر اسلام(ص) آمده: نشانه خشنودی خدا را خلقش ارزانی نرخها و دادگری فرمانروایشان است و نشانه خشم خدا بر خلقش، ستمگری فرمانروایشان گرانی نرخهاست.
3. و نیز آمده است که نشانه خشنودی خدا سبحان از بنده خرسندی اوست به آنچه خدای سبحان به سود و زیان او مقدم فرموده است. امام علی(ع) اگر راضی به مقدرات الهی بود نشانه رضایت خداوند است.
4. در کلامی از امام علی(ع) آمده: خشنودی خدای سبحان قرین طاعت اوست. و در یک کلام اگر انسان دربست تسلیم خدا باشد و مطیع محض او در این صورت خدا از او راضی است.
نکته دیگر آن است مقام (رضوان) از بزرگترین مواهب و مقاماتی است که خداوند به مؤمنان و مجاهدان می بخشد و این رضوان چیزی غیر از باغ های بهشت و نعمت های جاویدان و غیر از رحمت گسترده پروردگار است و رضوان من الله اکبر. هیچ کس نمی تواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که به یک انسان به خاطر توجه رضایت و خشنودی خدا از او دست می دهد توصیف می دهد، توصیف کند. رضایت خدا از همه برتر و بزرگتر است. قرآن کریم اسماعیل(ع) را با صفت (مرضی) توصیف نموده است. (وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا);(مریم/55)؛ و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.
این در واقع اشاره به این حقیقت است که او در کل برنامه هایش رضایت خدا را جلب کرده است اصولا نعمتی از این بالاتر نیست که معبود و مولا و خالق انسان از او راضی و خشنود باشد به همین دلیل در بعضی از آیات بعد از آنکه معمت بهشت جاویدان را برای بندگان خاص خدا بیان می کند در پایان می گوید: (رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ) ; (مائده/119)؛ خداوند از آنها خشنود و آنها نیز از او خشنود خواهند بود و این فوز عظیم و رستگاری بزرگی است.
و این نشان می دهد تا چه اندازه این رضایت دو جانبه واجد اهمیت است(رضایت پروردگار از بندگان و رضایت بندگان از پروردگار) ، زیرا ممکن است انسان غرق عالی ترین نعمتها باشد ولی هنگامی که احساس کند مولی و معبود و محبوب او از او ناراضی است تمام آن نعمتها و مواهب در کام جامش تلخ می گردد و نیز ممکن است انسان واجد همه چیز باشد ولی به آنچه دارد راضی و قانع نباشد بدیهی است آن همه نعمت با این روحیه او را خوشبخت نخواهد کرد و ناراحتی مرموزی دائما او را آزار و شکنجه می دهد و آرامش روح و روان را که از بزرگترین مواهب الهی است از او می گیرد- علاوه بر این هنگامی که خدا از کسی خشنود باشد هر بخواهد به او می دهد و هنگامی که هر چه خواست به او داد او نیز خشنود می شود. نتیجه اینکه بالاترین نعمت این است که خداوند از انسان خشنود و او نیز از خدایش راضی باشد.
منابع:
میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، نشر دارالحدیث، ج5، ص2098 و 2100 ح 7332 و 7336/7328و 7337و 7339و 7340و 7341. تفسیر نمونه، ج5، ص139، ج13 ص96 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 9/100108894)
- [سایر] چگونه فقط به رضای خداوند اهمیت بدهیم نه رضای دیگران؟
- [سایر] وهابیون تکفیری که به قول خودشان برای رضای خداوند عملیات انتحاری انجام میدهند آیا در قیامت با توجه به هدف آنها که جلب رضای خداوند بوده, آیا خداوند آنها را معذب میکند؟
- [سایر] شما از هرکس که سوال کنی چرا کار نیکو می کنی، می گوید برای رضای خدا، حال برای من بگویید رضای خدا برای چه، برای ما کار نیکو یک وظیفه است یا نه؟
- [سایر] میخواهم برای رضای خدا با آقایی ازدواج کنم که معلول است. آیا این اقدام پسندیده است؟
- [آیت الله مظاهری] چگونه انسان میتواند قلباً درک کند، کاری را که دارد انجام میدهد، خیر است و رضای خدا در آن است؟
- [سایر] می خواهم برای رضای خدا با آقایی ازدواج کنم که معلول است. آیا این اقدام پسندیده است؟
- [سایر] می خواهم برای رضای خدا با آقایی ازدواج کنم که معلول است. آیا اساساً این گونه ازدواجها که با ترحم است، قابل تایید می باشد ؟
- [سایر] سلام حاج آقا.لطفا اگر هستید مرحمت کنید واسه رضای خدا حالا دیگه جواب سوالمو بدید. تا کی باید سرگردون بمونم؟ به خداوندی خدا دیگه طاقت ندارم نمیخواید بهم جواب بدید؟؟؟
- [آیت الله بهجت] فردی چنین نیّت کرده است: (در صورتی که مشکل من حل شد، برای رضای خدا فلان عمل را انجام می دهم) و عبارت بر عهده ی من باشد را نگفته است، آیا نذر او منعقد گردیده است؟
- [سایر] نشانههای استرس چیست؟
- [آیت الله بروجردی] دختری که نمیداند نُه سالش تمام شده یا نه، اگر خونی ببیند که نشانههای حیض را نداشته باشد، حیض نیست و اگر نشانههای حیض را داشته باشد حیض است و معلوم میشود نُه سال او تمام شده است.
- [آیت الله اردبیلی] مبتدئه، مضطربه و ناسیه، به محض دیدن خونی که نشانههای حیض را دارد، باید عبادت را ترک کنند و چنانچه بعد بفهمند حیض نبوده مثل این که قبل از سه روز خون قطع شود و یا نشانههای حیض را از دست بدهد باید عبادتهایی را که بجا نیاوردهاند، قضا نمایند و اگر نشانههای حیض را نداشته باشد، آن را استحاضه قرار میدهند، حتی اگر تا سه روز ادامه پیدا کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه حیض را دارد، بعد ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانههای حیض ببیند، باید خون اوّل وخون آخر را که نشانههای حیض داشته، حیض قرار دهد.
- [آیت الله بروجردی] اگر سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانهی حیض را دارد، بعد ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانهی استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانههای حیض ببیند، باید خون اوّل و خون آخر را که نشانههای حیض داشته، حیض قرار دهد.
- [آیت الله خوئی] اگر سه روز پشت سر هم با نشانههای حیض یا روزهای عادت خون ببیند و پاک شود، چنانچه دوباره خونی که دارای نشانههای حیض است یا در روزهای عادت است ببیند، و روزهایی که خون دیده و در وسط پاک بوده روی هم از ده روز بیشتر نشود، روزهائی هم که در وسط پاک بوده حیض است.
- [آیت الله اردبیلی] دختری که نمیداند نُه سالش تمام شده یا نه، اگر خونی ببیند که نشانههای حیض را نداشته باشد، حیض نیست و اگر نشانههای حیض را داشته باشد و اطمینان به حیض بودن آن پیدا کند،حیض است و معلوم میشود بالغ شده است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مبتدئه و مضطربه اگر خونی ببینند که نشانههای حیض را داشته باشد، باید به وظائف حائض رفتار کنند و اگر بعد روشن شود که آن خون حیض نبوده (مثلاً خون سه روز در ضمن یک دهه ادامه نیابد) باید عبادتهای واجبی را که ترک کرده قضا کنند و اگر خونی که میبینند نشانههای حیض را نداشته باشد، باید به احکام مستحاضه عمل کنند.
- [آیت الله مظاهری] زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد، اگر بیشتر از ده روز خون ببیند، خونی که در روزهای عادت دیده گرچه نشانههای حیض را نداشته باشد، حیض است، و خونی که بعد از روزهای عادت دیده گرچه نشانههای حیض را داشته باشد استحاضه است.
- [آیت الله سیستانی] دختری که نمیداند نُه سالش تمام شده یا نه ، اگر خونی ببیند که دارای نشانههای حیض نباشد ، حیض نیست ، و اگر نشانههای حیض را داشته باشد حکم به حیض بودن آن محل اشکال است ، مگر آنکه اطمینان حاصل شود به اینکه حیض است ، و در این صورت معلوم میشود که نُه سال او تمام شده است .
- [آیت الله اردبیلی] اگر سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه حیض را داشته باشد و بعد ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را داشته باشد و دوباره سه روز یا بیشتر خونی به نشانههای حیض ببیند، باید خون اوّل و خون آخر را که نشانههای حیض را داشتهاند، حیض قرار دهد.