اهمیت غفلت نداشتن در قرآن چگونه بیان شده است؟
غفلت در قرآن- (غفلت) دارای مفهوم وسیع و گسترده ای است که هرگونه بی خبری از شرایط زمان و مکانی (که انسان در آن زندگی می کند) و از واقعیت های فعلی و آینده و گذشته خویش و از صفات و اعمال خود و از پیامها و آیات حق و همچنین هشدارهایی که حوادث تلخ و شیرین زندگی، به انسان ها می دهد را شامل می شود. بی خبری از این واقعیت های نداشتن موضع گیری صحیحی در برابر آنها، خطر بزرگی برای سعادت انسان ها است؛ خطری که هر لحظه ممکن است، دامان انسان را بگیرد و او را به کام نیستی فرو برد، خطری که می تواند زحمات سالیان دراز عمر انسان را در یک لحظه بر باد دهد. به همین دلیل علمای اخلاق، بحث های وسیعی درباه (غفلت) و ذُکر و بیدرای (که نقطه مقابل آن است) در کتاب های خود آورده اند و از عواملی که می تواند پرده های (غفلت) را کنار زند و انسان را از خواب (غفلت) بیدار کند،‌بحث نموده اند. با این مقدمه، به قرآن مجید مراجعه می کنیم و اهمیّتی را که این کتاب بزرگ آسمانی بر این امر قایل شده، در آیات زیر مورد بررسی قرار می دهیم: 1. وَ لَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ کَثیرا مِنَ الجِنَّ وِ الِانسِ لَهُم قُلُوبٌ لایَفقَهُونَ بِها وَ لَهُم اَعیُنٌ لایُبصِرُونَ بِها وَ لَهُم آذانٌ لایَسمَعوُنَ بِها اُولئِکَ کَالَانعامِ بَل هُم اَضَلُّ اُولئِکَ هُمُ الغافِلُونَ. (سوره اعراف، آیه 179) به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دل ها (عقل ها) یی دارند که که با آن (اندیشه نمی کنند و) نمی فهمند و چشمانی که با آن نمی بینند و گوشهایی که با آن نمی شنوند؛ آنها همچون چهارپاینند، بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند، (زیرا با داشتن همه گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند!) 2. وَاقتَرِبَ الوَعدُ الحَقُّ فَاِذا هِی شاخِصَهٌ اَبصارُ الَّذینَ کَفَرُوا یا وَیلَنا قَد کُنّا فِی غَفلَهٍ مِن هذا بَل کُنّآ ظالِمیِنَ. (سوره انبیاء، آیه 97) و وعده حق (قیامت) نزدیک می شود، در آن هنگام چشم های کافران از وحشت، از حرکت باز می ماند، (می گویند) ای وای! بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم؛ بلکه ما ستمکار بودیم! 3. وَ اصبِر نَفسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدعُونَ رَبَّهُم بِالغَداهِ وَ العَشیِّ یُریدُونَ وَجهَهُ وَ لاتَعدُ عَیناکَ عَنهُم تُریدُ زیِنَهَ الحَیوهِ الدُّنیا وَ لاتُطِع مَن اَغفَلنا قَلبَهُِ عَن ذِکرِنا وَ اتَّبِع هَواهُ وَ کان اَمرُهُ فُرُطا. (سوره کهف، آیه 28) با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می خوانند، و تنها رضای او را می طلبند! و هرگز به خاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم، اطاعت مکن! همان ها که از هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است. 4. انَّ الَّذینَ لایَرجُونَ لِقائَنا وَ رَضُوا بِالحَیاهِ الدُّنیا وَ اطمَاَنُّوا بِها وَ الَّذیِنَ هُم عَن آیاتِنا غافِلُونَ*اُولئِکَ مَأواهُمُ النّارُ بِما کانُوا یَکسِبُونَ. (سوره یونس، آیه 7و 8) آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند و آنها که از آیات ما غافلند (همه) آنها جایگاهشان آتش است، به خاطر کارهایی که انجام می دادند! 5. یَعلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الحَیاهِ الدُّنیا وَ هُم عَنِ الآخِرَهِ هُم غافِلَون. (سوره روم، آیه 7) آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می دانند و از آخرت (و پایان کار) غافلند! 6. سَأَصرِفُ عَن آیاتِیَ الَّذینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الاَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ وَ اِن یَرَوا کُلَّ آیَهٍ لایُؤمِنُوا بِها وَ اَن یَرَوا سَبیلَ الرُّشدِ لایَتَّخِذُوهُ سَبیلاً وَ اِن یَرَوا سَبیلَ الغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبیلا ذلِکِ بِاَنََّهُم کَذَّبُو بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنها غافِلینَ. (سوره اعراف، آیه 146) به زودی کسانی را که در روی زمین به ناحق تکبّر می ورزند، از (ایمان به) آیات خود منصرف می سازم! آنها چنانند که اگر هر آیه و نشانه ای را می بینند آن را، راه خود انتخاب می کنند!(همه اینها) به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند! 7. فَانتَقَمنا مِنهُم فَأَغرَقناهُم فِی الیَمِّ بِاَنَّهُم کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنها غافِلینَ. (سوره اعراف، آیه 136) سرانجام از آنها انتقام گرفتیم و آنان را در دریا غرق کردیم، زیرا آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند. 8. فِاِذا رَکِبُوا فِی الفُلکِ دَعَوُا اللهَ مُخلَصینَ لَهُ الدّیِنَ فَلَمّا نَجّاهُم اِلَی البِرِّ اِذاهُم یُشرِکوُنَ. (سوره عنکبوت، آیه 65) هنگامی که سوار بر کشتی شوند، خدا را با خلاص می خوانند (و غیر او را فراموش می کنند)؛ اما هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک می شوند! 9. وَ مَن یَعشُ عَن ذِکرِ الرَّحمانِ نُقَیِّض لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ. (سوره زخرف، آیه 36) و هر کس از یاد خدا روی گردان شود، شیطان را به سراغ او می فرستیم؛ پس همواره قرین اوست! 10. اِنَّ الَّذینَ اتَّقُوا اِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا فَاِذا هُم مًبصِرُونَ. (سوره اعراف، آیه 201) هنگامی که پرهیزگاران، گرفتار وسوسه های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می افتند (در پرتو یاد او، راه حق را می بینند و) ناگهان بینا می گردند! 11. لَقَد کُنتُ فِی غَفلَهٍ مِن هذا فَکَشفنا عَنکَ غَطآئِکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدیدٌ. (سوره ق، آیه 22) (به او خطاب می شود) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملاً تیزبین است! 12. وَ اَنذِرهُم یَومَ الحَسرَهِ اِذا قُضِیَ الاَمرُ وَ هُم فِی غَفلَهٍ وَ هُم لایُؤمِنُونَ. (سوره مریم، آیه 29) آنان را از روز حسرت (روز رستاخیز که برای همه مایه تأسف است) بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان می یابد و آنها در غفلتند و ایمان نمی آوردند! تفسیر و جمع بندی: (غفلت) سرچشمه اصلی بدبختی ها در نخستین آیه، به معرفی گروهی از بدترین افراد انسان پرداخته شده؛‌گروهی که شاید بدتر از آنان در میان انسان ها یافت نشود که درباره اوصاف آنها می فرماید:(ما بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دل ها (و عقل هایی) دارند که با او چیزی درک نمی کنند و چشمانی دارند که با آنها نمی بیند و گوش هایی دارند که با آن نمی شنوند. آنها همچون چهارپایانند، بلکه بدترند. آنها همان غافلانند؛وَ لَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ کَثیرا مِنَ الجِنَّ وِ الِانسِ لَهُم قُلُوبٌ لایَفقَهُونَ بِها وَ لَهُم اَعیُنٌ لایٌبصِرُونَ بِها وَ لَهُم آذانٌ لایَسمَعوُنَ بِها اُولئِکَ کَالَانعامِ بَل هُم اَضَلُّ اُولئِکَ هُمُ الغافِلُونَ)[1] در این آیه عامل نهایی بدبختی این گروه دوزخی را (غفلت) شمرده است. غفلتی که از ترک اندیشه و نداشتن چشم باز و گوش شنوا حاصل شده و انسان را به مرحله ای حتی فروتر از چهارپایان سقوط می دهد. زیرا اگر چهارپایان غافلند، استعداد غفلت زدایی را ندارند، ولی اگر انسان با داشتن منبع آگاهی در غفلت غوطه ور شود، به طور قطع از چهارپایان هم کمترند. مفهوم آیه بالا این نیست که خدا گروهی را به اجبار به دوزخ می فرستد، بلکه همان گونه که در آیه با صراحت آمده، دوزخی شدن آنان از ناحیه خودشان است، چون به آنها عقل داده شده ولی به کار نمی بندند، چشم گوش دارند، اما با آن حقایق را نمی بینند و نمی شنوند. پس هر چه هست از ناحیه خود آنها است، منتهی خداوند حکم مشروطی دارد و آن این که: کسانی که استعدادهای خدادادی را به کار نگیرند، سرنوشتشان آتش دوزخ است! و حصول این شرط بستگی به اراده خود انسان دارد. در دومین آیه سخن از کافران در آستانه رستاخیز است. در آن هنگام که وعده خدا نزدیک می شود، چنان وحشتی سراسر وجودشان را فرا می گیرد که چشمانشان از حرکت باز می ایستد و در این جاست که فریاد آنها بلند می شود که:(ای وای! بر ما، ما از این صحنه در غفلت بودیم، بلکه ظالم و ستمگر بودیم؛ وَاقتَرِبُ الوَعدُ الحَقُّ فَاِذا هِی شاخِصَهٌ اَبصارُ الَّذینَ کَفَرُوا یا وَیلَنا قَد کُنّا فِی غَفلَهٍ مِن هذا بَل کُنّآ ظالِمیِنَ )[2] به این تربیت، این گروه از کافران، عامل اصلی انحراف خویش را (غفلت) معرفی می کنند، غفلتی آنها را به ظلم کردن به خویشتن و دیگران دعوت نموده و حتی به انبیاء الهی و کتب آسمانی ظلم و ستم روا داشتند. آنان این سخن را زمانی می گویند که لرزشی، سراسر جهان را فرا می گیرد و نشانه های رستاخیز ظاهر می شود و پرده های (غفلت) در آن شرایط هولناک کنار می رود، در حالی که تمام درهای توبه و بازگشت بسته شده است.[3] (شاخصه) از ماده (شخوص) بر وزن (خلوص) در اصل به معنی خروج از منزل یا از شهری به شهر دیگر است و از آن جا که انسان به هنگام وحشت شدید، چشم او از حرکت باز می ایستد و به جایی خیره می شود، به گونه ای از حدقه بیرون می آید، به این حالت (شخوص) گفته شده است. در سومین آیه، خطاب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور می دهد که با چه کسانی معاشر و همراه باشد و چه افرادی را از اطرف خویش براند:(با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می خوانند و تنها ذات او را می طلبند، هرگز چشم های خود را به خاطر زینت های دنیا از آنها بر مگیر و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم، اطاعت مکن؛ همانها که پیروی هوای نفس کردند و کارهایشان افراطی است؛ ------------.. [1] . اعراف، /179. [2] . انبیاء، /97. [3] . در این که مرجع ضمیر (هی) چیست؟ در میان مفسران نظرهای زیادی است؛ ولی بهتر است که آن را به ابصار بازگردانیم، گویی که در عبارت تقدیم و تأخیری رخ داده است. آیت الله مکارم شیرازی- اخلاق در قرآن, ج2, ص 321
عنوان سوال:

اهمیت غفلت نداشتن در قرآن چگونه بیان شده است؟


پاسخ:

غفلت در قرآن- (غفلت) دارای مفهوم وسیع و گسترده ای است که هرگونه بی خبری از شرایط زمان و مکانی (که انسان در آن زندگی می کند) و از واقعیت های فعلی و آینده و گذشته خویش و از صفات و اعمال خود و از پیامها و آیات حق و همچنین هشدارهایی که حوادث تلخ و شیرین زندگی، به انسان ها می دهد را شامل می شود.
بی خبری از این واقعیت های نداشتن موضع گیری صحیحی در برابر آنها، خطر بزرگی برای سعادت انسان ها است؛ خطری که هر لحظه ممکن است، دامان انسان را بگیرد و او را به کام نیستی فرو برد، خطری که می تواند زحمات سالیان دراز عمر انسان را در یک لحظه بر باد دهد.
به همین دلیل علمای اخلاق، بحث های وسیعی درباه (غفلت) و ذُکر و بیدرای (که نقطه مقابل آن است) در کتاب های خود آورده اند و از عواملی که می تواند پرده های (غفلت) را کنار زند و انسان را از خواب (غفلت) بیدار کند،‌بحث نموده اند.
با این مقدمه، به قرآن مجید مراجعه می کنیم و اهمیّتی را که این کتاب بزرگ آسمانی بر این امر قایل شده، در آیات زیر مورد بررسی قرار می دهیم:
1. وَ لَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ کَثیرا مِنَ الجِنَّ وِ الِانسِ لَهُم قُلُوبٌ لایَفقَهُونَ بِها وَ لَهُم اَعیُنٌ لایُبصِرُونَ بِها وَ لَهُم آذانٌ لایَسمَعوُنَ بِها اُولئِکَ کَالَانعامِ بَل هُم اَضَلُّ اُولئِکَ هُمُ الغافِلُونَ. (سوره اعراف، آیه 179)
به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دل ها (عقل ها) یی دارند که که با آن (اندیشه نمی کنند و) نمی فهمند و چشمانی که با آن نمی بینند و گوشهایی که با آن نمی شنوند؛ آنها همچون چهارپاینند، بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند، (زیرا با داشتن همه گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند!)
2. وَاقتَرِبَ الوَعدُ الحَقُّ فَاِذا هِی شاخِصَهٌ اَبصارُ الَّذینَ کَفَرُوا یا وَیلَنا قَد کُنّا فِی غَفلَهٍ مِن هذا بَل کُنّآ ظالِمیِنَ. (سوره انبیاء، آیه 97)
و وعده حق (قیامت) نزدیک می شود، در آن هنگام چشم های کافران از وحشت، از حرکت باز می ماند، (می گویند) ای وای! بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم؛ بلکه ما ستمکار بودیم!
3. وَ اصبِر نَفسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدعُونَ رَبَّهُم بِالغَداهِ وَ العَشیِّ یُریدُونَ وَجهَهُ وَ لاتَعدُ عَیناکَ عَنهُم تُریدُ زیِنَهَ الحَیوهِ الدُّنیا وَ لاتُطِع مَن اَغفَلنا قَلبَهُِ عَن ذِکرِنا وَ اتَّبِع هَواهُ وَ کان اَمرُهُ فُرُطا. (سوره کهف، آیه 28)
با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می خوانند، و تنها رضای او را می طلبند! و هرگز به خاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم، اطاعت مکن! همان ها که از هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است.
4. انَّ الَّذینَ لایَرجُونَ لِقائَنا وَ رَضُوا بِالحَیاهِ الدُّنیا وَ اطمَاَنُّوا بِها وَ الَّذیِنَ هُم عَن آیاتِنا غافِلُونَ*اُولئِکَ مَأواهُمُ النّارُ بِما کانُوا یَکسِبُونَ. (سوره یونس، آیه 7و 8)
آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند و آنها که از آیات ما غافلند (همه) آنها جایگاهشان آتش است، به خاطر کارهایی که انجام می دادند!
5. یَعلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الحَیاهِ الدُّنیا وَ هُم عَنِ الآخِرَهِ هُم غافِلَون. (سوره روم، آیه 7)
آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می دانند و از آخرت (و پایان کار) غافلند!
6. سَأَصرِفُ عَن آیاتِیَ الَّذینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الاَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ وَ اِن یَرَوا کُلَّ آیَهٍ لایُؤمِنُوا بِها وَ اَن یَرَوا سَبیلَ الرُّشدِ لایَتَّخِذُوهُ سَبیلاً وَ اِن یَرَوا سَبیلَ الغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبیلا ذلِکِ بِاَنََّهُم کَذَّبُو بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنها غافِلینَ. (سوره اعراف، آیه 146)
به زودی کسانی را که در روی زمین به ناحق تکبّر می ورزند، از (ایمان به) آیات خود منصرف می سازم! آنها چنانند که اگر هر آیه و نشانه ای را می بینند آن را، راه خود انتخاب می کنند!(همه اینها) به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند!
7. فَانتَقَمنا مِنهُم فَأَغرَقناهُم فِی الیَمِّ بِاَنَّهُم کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنها غافِلینَ. (سوره اعراف، آیه 136)
سرانجام از آنها انتقام گرفتیم و آنان را در دریا غرق کردیم، زیرا آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند.
8. فِاِذا رَکِبُوا فِی الفُلکِ دَعَوُا اللهَ مُخلَصینَ لَهُ الدّیِنَ فَلَمّا نَجّاهُم اِلَی البِرِّ اِذاهُم یُشرِکوُنَ. (سوره عنکبوت، آیه 65)
هنگامی که سوار بر کشتی شوند، خدا را با خلاص می خوانند (و غیر او را فراموش می کنند)؛ اما هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک می شوند!
9. وَ مَن یَعشُ عَن ذِکرِ الرَّحمانِ نُقَیِّض لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ. (سوره زخرف، آیه 36)
و هر کس از یاد خدا روی گردان شود، شیطان را به سراغ او می فرستیم؛ پس همواره قرین اوست!
10. اِنَّ الَّذینَ اتَّقُوا اِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا فَاِذا هُم مًبصِرُونَ. (سوره اعراف، آیه 201)
هنگامی که پرهیزگاران، گرفتار وسوسه های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می افتند (در پرتو یاد او، راه حق را می بینند و) ناگهان بینا می گردند!
11. لَقَد کُنتُ فِی غَفلَهٍ مِن هذا فَکَشفنا عَنکَ غَطآئِکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدیدٌ. (سوره ق، آیه 22)
(به او خطاب می شود) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملاً تیزبین است!
12. وَ اَنذِرهُم یَومَ الحَسرَهِ اِذا قُضِیَ الاَمرُ وَ هُم فِی غَفلَهٍ وَ هُم لایُؤمِنُونَ. (سوره مریم، آیه 29)
آنان را از روز حسرت (روز رستاخیز که برای همه مایه تأسف است) بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان می یابد و آنها در غفلتند و ایمان نمی آوردند!
تفسیر و جمع بندی:
(غفلت) سرچشمه اصلی بدبختی ها
در نخستین آیه، به معرفی گروهی از بدترین افراد انسان پرداخته شده؛‌گروهی که شاید بدتر از آنان در میان انسان ها یافت نشود که درباره اوصاف آنها می فرماید:(ما بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دل ها (و عقل هایی) دارند که با او چیزی درک نمی کنند و چشمانی دارند که با آنها نمی بیند و گوش هایی دارند که با آن نمی شنوند. آنها همچون چهارپایانند، بلکه بدترند. آنها همان غافلانند؛وَ لَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ کَثیرا مِنَ الجِنَّ وِ الِانسِ لَهُم قُلُوبٌ لایَفقَهُونَ بِها وَ لَهُم اَعیُنٌ لایٌبصِرُونَ بِها وَ لَهُم آذانٌ لایَسمَعوُنَ بِها اُولئِکَ کَالَانعامِ بَل هُم اَضَلُّ اُولئِکَ هُمُ الغافِلُونَ)[1]
در این آیه عامل نهایی بدبختی این گروه دوزخی را (غفلت) شمرده است. غفلتی که از ترک اندیشه و نداشتن چشم باز و گوش شنوا حاصل شده و انسان را به مرحله ای حتی فروتر از چهارپایان سقوط می دهد. زیرا اگر چهارپایان غافلند، استعداد غفلت زدایی را ندارند، ولی اگر انسان با داشتن منبع آگاهی در غفلت غوطه ور شود، به طور قطع از چهارپایان هم کمترند.
مفهوم آیه بالا این نیست که خدا گروهی را به اجبار به دوزخ می فرستد، بلکه همان گونه که در آیه با صراحت آمده، دوزخی شدن آنان از ناحیه خودشان است، چون به آنها عقل داده شده ولی به کار نمی بندند، چشم گوش دارند، اما با آن حقایق را نمی بینند و نمی شنوند.
پس هر چه هست از ناحیه خود آنها است، منتهی خداوند حکم مشروطی دارد و آن این که: کسانی که استعدادهای خدادادی را به کار نگیرند، سرنوشتشان آتش دوزخ است! و حصول این شرط بستگی به اراده خود انسان دارد.
در دومین آیه سخن از کافران در آستانه رستاخیز است. در آن هنگام که وعده خدا نزدیک می شود، چنان وحشتی سراسر وجودشان را فرا می گیرد که چشمانشان از حرکت باز می ایستد و در این جاست که فریاد آنها بلند می شود که:(ای وای! بر ما، ما از این صحنه در غفلت بودیم، بلکه ظالم و ستمگر بودیم؛ وَاقتَرِبُ الوَعدُ الحَقُّ فَاِذا هِی شاخِصَهٌ اَبصارُ الَّذینَ کَفَرُوا یا وَیلَنا قَد کُنّا فِی غَفلَهٍ مِن هذا بَل کُنّآ ظالِمیِنَ )[2]
به این تربیت، این گروه از کافران، عامل اصلی انحراف خویش را (غفلت) معرفی می کنند، غفلتی آنها را به ظلم کردن به خویشتن و دیگران دعوت نموده و حتی به انبیاء الهی و کتب آسمانی ظلم و ستم روا داشتند.
آنان این سخن را زمانی می گویند که لرزشی، سراسر جهان را فرا می گیرد و نشانه های رستاخیز ظاهر می شود و پرده های (غفلت) در آن شرایط هولناک کنار می رود، در حالی که تمام درهای توبه و بازگشت بسته شده است.[3]
(شاخصه) از ماده (شخوص) بر وزن (خلوص) در اصل به معنی خروج از منزل یا از شهری به شهر دیگر است و از آن جا که انسان به هنگام وحشت شدید، چشم او از حرکت باز می ایستد و به جایی خیره می شود، به گونه ای از حدقه بیرون می آید، به این حالت (شخوص) گفته شده است.
در سومین آیه، خطاب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور می دهد که با چه کسانی معاشر و همراه باشد و چه افرادی را از اطرف خویش براند:(با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می خوانند و تنها ذات او را می طلبند، هرگز چشم های خود را به خاطر زینت های دنیا از آنها بر مگیر و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم، اطاعت مکن؛ همانها که پیروی هوای نفس کردند و کارهایشان افراطی است؛
------------..
[1] . اعراف، /179.
[2] . انبیاء، /97.
[3] . در این که مرجع ضمیر (هی) چیست؟ در میان مفسران نظرهای زیادی است؛ ولی بهتر است که آن را به ابصار بازگردانیم، گویی که در عبارت تقدیم و تأخیری رخ داده است.
آیت الله مکارم شیرازی- اخلاق در قرآن, ج2, ص 321





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین