اولاً؛ مفهوم سهو، خطا و نسیان با (گناه) متفاوت است؛ زیرا: 1. گناه با علم و اراده صورت میگیرد؛ ولی سهو، خطا و نسیان چنین نیست. 2. گناه همواره مخالفت با اوامر الهی است؛ ولی سهو، خطا و نسیان، امکان دارد گاهی با امر خداوند مخالف باشد (مثلاً سهو در به جا آوردن یکی از اجزا و ارکان عمل عبادی) و گاه هیچ ارتباطی با اوامر خداوند ندارد (مثلاً خطا در یک عمل مباح فردی یا اجتماعی). ثانیا؛ بر اساس دلایل متقن، پیامبران، هم از گناه مبرّا هستند و هم از سهو، خطا و نسیان؛ زیرا، آنان و حتی ائمه(ع)، از دو علم برخوردارند: 1. علم غیر عادی که به واسطه آن بر تمامی حقایق عالم اشراف و آگاهی دارند. 2. علوم عادی که همچون سایر افراد از طریق معمولی به دست میآورند. امّا در مقام عمل و انجام دادن کارهای روزمره خود و حتی مسائل اجتماعی، در بیشتر موارد از علوم غیر عادی خویش استفاده نمیکنند؛ یعنی، هر چند به واقعیت همه مسائل آگاهاند؛ اما از خود رفتاری جاهلانه و غافلانه بروز میدهند؛ بی آن که در حقیقت جاهل و غافل باشند. بر این اساس - که در جای خود مدلل گشته است - بدون شک هیچ گونه سهو، خطا و اشتباه واقعی را نمیتوان به معصومین(ع) نسبت داد. چون جهل و غفلت - که منشأ سهو و نسیان است - در آنان راه ندارد. هر چند ممکن است از آنان، اعمالی سر زند که به ظاهر، خطا باشد؛ ولی در واقع، خطایی است که از روی عمد صورت نگرفته است. در این صورت خطا نامیدن آن نیز از سر تسامح است. علاوه بر آن که آیات و روایات، سهو، خطا و اشتباه را از معصومان نفی میکند. نگا: نجم(53)، 4 - 3؛ انعام(6)، 50. به عنوان نمونه امام هادی(ع) در مقام درود و تحیت بر پیامبر(ص) میگوید: (اللهم اجعل افضل صلواتک علی سیدنا محمد عبدک و رسولک... المعصوم من کل خطأ و زلل، المنزه من کل دنس و خطل)؛ (بارالها! برترین درودهایت را بر سرور ما محمد، بنده و فرستادهات، نثار فرما... آن که از هر خطا و لغزشی معصوم و از هر گونه آلودگی و یاوهگویی پیراسته بود). بحارالانوار، ج 99، ص 178
اولاً؛ مفهوم سهو، خطا و نسیان با (گناه) متفاوت است؛
زیرا:
1. گناه با علم و اراده صورت میگیرد؛ ولی سهو، خطا و نسیان چنین نیست.
2. گناه همواره مخالفت با اوامر الهی است؛ ولی سهو، خطا و نسیان، امکان دارد گاهی با امر خداوند مخالف باشد (مثلاً سهو در به جا آوردن یکی از اجزا و ارکان عمل عبادی) و گاه هیچ ارتباطی با اوامر خداوند ندارد (مثلاً خطا در یک عمل مباح فردی یا اجتماعی).
ثانیا؛ بر اساس دلایل متقن، پیامبران، هم از گناه مبرّا هستند و هم از سهو، خطا و نسیان؛ زیرا، آنان و حتی ائمه(ع)، از دو علم برخوردارند:
1. علم غیر عادی که به واسطه آن بر تمامی حقایق عالم اشراف و آگاهی دارند.
2. علوم عادی که همچون سایر افراد از طریق معمولی به دست میآورند. امّا در مقام عمل و انجام دادن کارهای روزمره خود و حتی مسائل اجتماعی، در بیشتر موارد از علوم غیر عادی خویش استفاده نمیکنند؛ یعنی، هر چند به واقعیت همه مسائل آگاهاند؛ اما از خود رفتاری جاهلانه و غافلانه بروز میدهند؛ بی آن که در حقیقت جاهل و غافل باشند. بر این اساس - که در جای خود مدلل گشته است - بدون شک هیچ گونه سهو، خطا و اشتباه واقعی را نمیتوان به معصومین(ع) نسبت داد. چون جهل و غفلت - که منشأ سهو و نسیان است - در آنان راه ندارد. هر چند ممکن است از آنان، اعمالی سر زند که به ظاهر، خطا باشد؛ ولی در واقع، خطایی است که از روی عمد صورت نگرفته است. در این صورت خطا نامیدن آن نیز از سر تسامح است. علاوه بر آن که آیات و روایات، سهو، خطا و اشتباه را از معصومان نفی میکند. نگا: نجم(53)، 4 - 3؛ انعام(6)، 50. به عنوان نمونه امام هادی(ع) در مقام درود و تحیت بر پیامبر(ص) میگوید: (اللهم اجعل افضل صلواتک علی سیدنا محمد عبدک و رسولک... المعصوم من کل خطأ و زلل، المنزه من کل دنس و خطل)؛ (بارالها! برترین درودهایت را بر سرور ما محمد، بنده و فرستادهات، نثار فرما... آن که از هر خطا و لغزشی معصوم و از هر گونه آلودگی و یاوهگویی پیراسته بود). بحارالانوار، ج 99، ص 178
- [سایر] آیا دلیل عقلی بر عصمت انبیاء وجود دارد؟ و اگر انبیاء معصوم نباشند، چه مشکلی پیش میآید؟
- [سایر] آیا دلیل عقلی بر عصمت انبیاء وجود دارد؟ و اگر انبیاء معصوم نباشند، چه مشکلی پیش میآید؟
- [سایر] آیا انبیاء عصمت داشته اند؟
- [سایر] آیا انبیاء از کودکی معصوم بوده اند؟
- [سایر] آیا هدف بعثت انبیاء بدون عصمت محقق می شود؟
- [سایر] چگونه انبیاء از سهو و نسیان معصوم هستند؟
- [سایر] چه آیاتی از قرآن کریم، دلالت بر عصمت انبیاء (علیهم السلام) دارد ؟
- [سایر] نظر اهل سنت در مورد عصمت انبیاء و شخصیت داود و گناه آدم چیست؟
- [سایر] اگر همه انبیاء معصوم بوده اند , چرا حضرت ابراهیم (ع ) و یوسف (ع ) دروغ گفته اند؟
- [سایر] چرا در بعضی آیات قرآن، گناهانی را به انبیاء نسبت می دهند، با اینکه آن ها را معصوم می دانیم؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان نباید جلوتر از قبر پیغمبر و امام(علیه السلام)نماز بخواند و بنابر احتیاط مستحب مساوی قبر مطهّر معصوم نماز نخواند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانی به یکی از چهارده معصوم علیهمالسلام در حال اختیار و سلامت عقل دشنام دهد یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر پزشک دارویی را تعریف کند یا بگوید: (درمان فلان درد با فلان داروست) و بیمار با اختیار و فهم خود دارو را با بیماری خود منطبق نموده و مصرف کند، پزشک در برابر عوارض آن ضامن نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید موقع اعلان جنس چیزی را که پیدا کرده معین نماید به طوری که عرفا بگویند آن را تعریف کرده، مثل این که بگوید: (کتاب یا لباسی را پیدا کرده ام) و اگر بگوید: (چیزی پیدا کرده ام) کافی نیست.
- [امام خمینی] تعریف روزه - روزه آن است که انسان برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چیزهایی که روزه را باطل می کند و شرح آنها بعدا گفته می شود، خودداری نماید.
- [آیت الله اردبیلی] خانه کعبه که در مکه معظّمه میباشد قبله است و باید روبروی آن نماز خواند، ولی کسی که از آن دور است، اگر به نحوی بایستد که بگویند رو به قبله نماز میخواند، کافی است. اعمال دیگری مانند سربریدن حیوانات که باید رو به قبله انجام گیرند نیز همین حکم را دارند. =============================================================================== 1 انبیاء(21):87 و 88. 2 انعام(6):59.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر بین نمازگزار و قبر معصوم(ع) دیوار و مانند آن حاجبی باشد که مانع صدق هتک حرمت است , اقامه نماز حرام نیست؛ ولی ضریح یا پردهای که روی قبر شریف قرار دارد, حاجب نخواهند بود. شرط پنجم
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هر گاه چیزی پیدا کند که اگر بماند فاسد می شود باید تا مقداری که ممکن است آن را نگهدارد بعد با اجازه مجتهد جامع الشرائط یا وکیل او قیمت آنرا معیّن کند و بفروشد و پولش را نگهدارد و تا یک سال تعریف و اعلان کند چنانچه صاحب آن پیدا نشد از طرف او صدقه بدهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر شخصی گنجی یافت و می داند که متعلق به مسلمان است و مالک آن یا ورثه او موجودند, ولی آنان را نمیشناسد، این مال, حکم گنج را ندارد، بلکه مجهول المالک است و باید آن را تعریف و اعلان نماید و اگر مالک آن به دست نیامد, آن را به حاکم شرع تحویل دهد.