(وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ)؛ انبیا (21)، آیه 87.؛ (و ذوالنون را (-(یاد کن )-) آن گاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم؛ تا در (-(دل )-)تاریکی ها ندا در داد که: معبودی جز تو نیست؛ منزّهی تو؛ راستی که من از ستم کاران بودم). در قرآن نسبت به پیامبران، داستان هایی نقل شده که بوی گناه از آن می آید؛ مانند داستان حضرت آدم که از درخت ممنوع خورد و از بهشت اخراج شد و داستان یونس که در شکم ماهی زندانی شد یا داستان حضرت موسی که با مشت، کسی را کشت. در این باره، قبل از بحث قرآنی، باید گفت که برای اثبات عصمت پیامبران و امامان، دلیل عقلی وجود دارد؛ زیرا معقول نیست کسی که می خواهد آیین و شریعتی بیاورد، اهل گناه یا اهل خطا باشد. عصمت از گناه، مخصوص انبیاء و امامان نیست و چه بسا حضرت اباالفضل و حضرت زینب علیها السلام هم معصوم بودند و حتی بسیاری از بزرگان و عالمان و حتی جوان ها، به این معنا معصومند؛ یعنی اهل ارتکاب گناه نیستند. چیزی که مهم است، عصمت از خطا و اشتباه است و عقل می گوید: پیغمبر باید طوری باشد که مردم به او اطمینان داشته باشند؛ چون او از طرف خداوند، وحی می آورد و اگر قرار باشد اشتباه کند یا نسیان و فراموشی و کم حافظگی داشته باشد، با فلسفه رسالت مخالف است. اگر پیغمبر چنین باشد، مردم از دین به در می روند و ایمان نمی آورند؛ پس عصمت، دلیل عقلی دارد؛ البته اهل تسنن قائلند که پیامبران تنها در امر رسالت معصوم هستند؛ اما دیدگاه شیعه امامیه، در مورد گستره عصمت انبیاء، به شرح زیر است: الف) عصمت از ارتکاب گناه صغیره و کبیره، در تمامی مراحل زندگی؛ چه قبل از بعثت و چه بعد از بعثت. ب) عصمت در دریافت وحی. ج) عصمت در حفظ و نگه داری وحی. د) عصمت در ابلاغ وحی. ه) عصمت در اجرا و پیاده کردن شریعت. گناه به معنای اصطلاحی، عبارت است از سرپیچی و تخلف از قانون و تجاوز از خطوط قرمزی که خداوند آنها را برای انسان ترسیم کرده و بر چنین گناهی، عذاب و عقاب الهی مترتب است. پیامبران علیه السلام به برهان عقلی از آلودگی به چنین گناهانی باید پاک و مبرا باشند. عقل می گوید: مقام پیشوایی خلق، به شخص گناهکار نباید واگذار شود و در مسائل معمولی زندگی هم این چنین است که در هر حرفه ای، اگر کسی اهل خطا و اشتباه باشد، اعتماد به او از بین می رود و عقل نمی پذیرد که افراد خطاکار، هدایت جامعه را بر عهده گیرند؛ به ویژه اگر هدایت همه جانبه و معنوی باشد که دنیا و آخرت بشر در گرو آن است. در نتیجه، آن چه در مورد پیامبران مطرح است، ترک اولی است؛ نه گناه. در مورد (ترک اولی) باید گفت: مراد از آن اعمالی است که نهی الهی در مورد آن، جنبه تحریمی ندارد و مستلزم عذاب و عقوبت در قیامت نمی باشد؛ بلکه ترک آن از نظر عقل، بهتر و شایسته تر از انجام آن است و اگر انسان انجام دهد، چه بسا در دنیا گرفتار مشقت و سختی شود. اگر دقت شود، تمام مواردی که برای حضرت آدم و حضرت موسی و حضرت یونس و دیگر پیامبران گفته شده، این گونه می باشد. این که در دعاها می خوانیم که انبیاء از خداوند تقاضای عفو و مغفرت کرده اند یا در آیات قرآن اشاراتی به چشم می خورد که دلالت بر خطای آنها دارد، باید توجه کرد که الفاظ دالّ بر گناه و معصیت در مورد آنان، معنی و مفهومی را که ما از الفاظ در ذهن داریم، نمی دهد؛ بلکه نسبت به آنها، به معنی ترک اولی است؛ یعنی از میان دو کار، اگر آنان خوب تر را رها کنند و خوب را انجام دهند این عمل، شایسته شأن و مقام آنها نیست؛ بلکه شایسته مقام آنان، کار خوب تر است ر.ک: امامی و آشتیانی، عقاید اسلامی، ص 257.. به عبارت دیگر، مراد از گناهی که برای پیامبران ذکر شده، گناه مطلق نبوده، بلکه گناه نسبی بوده است. گناه نسبی آن است که عمل غیر حرامی از شخص بزرگی سرزند که با توجه به مقام و موقعیتش، شایسته او نباشد. ممکن است گاهی انجام یک عمل مباح در خور مقام افراد بزرگ نباشد که در این صورت، انجام آن عمل، (گناه نسبی) محسوب می شود؛ مثلاً نمازی که برای یک فرد عادی ممکن است نماز ممتازی باشد، برای اولیای حق، نماز به آن صورت، چه بسا گناه محسوب شود؛ زیرا یک لحظه غفلت در حال عبادت، برای آنها شایسته نیست. سایر اعمال نیز چنین است و اعمال با توجه به موقعیت آنها سنجیده می شوند و به همین دلیل، اگر یک (ترک اولی) از آنها سرزند، مورد عتاب و سرزنش پروردگار قرار می گیرند. در نتیجه، انبیای الهی باید از همه نوع گناه، مبرا باشند؛ ولی روشن شد که ترک اولی، گناه نیست و این گونه اعمال، هیچ منافاتی با عصمت انبیاء ندارند. درباره حضرت یونس علیه السلام در سوره انبیاء آمده است: (وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ)
(وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ)؛ انبیا (21)، آیه 87.؛ (و ذوالنون را (-(یاد کن )-) آن گاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم؛ تا در (-(دل )-)تاریکی ها ندا در داد که: معبودی جز تو نیست؛ منزّهی تو؛ راستی که من از ستم کاران بودم).
در قرآن نسبت به پیامبران، داستان هایی نقل شده که بوی گناه از آن می آید؛ مانند داستان حضرت آدم که از درخت ممنوع خورد و از بهشت اخراج شد و داستان یونس که در شکم ماهی زندانی شد یا داستان حضرت موسی که با مشت، کسی را کشت. در این باره، قبل از بحث قرآنی، باید گفت که برای اثبات عصمت پیامبران و امامان، دلیل عقلی وجود دارد؛ زیرا معقول نیست کسی که می خواهد آیین و شریعتی بیاورد، اهل گناه یا اهل خطا باشد. عصمت از گناه، مخصوص انبیاء و امامان نیست و چه بسا حضرت اباالفضل و حضرت زینب علیها السلام هم معصوم بودند و حتی بسیاری از بزرگان و عالمان و حتی جوان ها، به این معنا معصومند؛ یعنی اهل ارتکاب گناه نیستند.
چیزی که مهم است، عصمت از خطا و اشتباه است و عقل می گوید: پیغمبر باید طوری باشد که مردم به او اطمینان داشته باشند؛ چون او از طرف خداوند، وحی می آورد و اگر قرار باشد اشتباه کند یا نسیان و فراموشی و کم حافظگی داشته باشد، با فلسفه رسالت مخالف است. اگر پیغمبر چنین باشد، مردم از دین به در می روند و ایمان نمی آورند؛ پس عصمت، دلیل عقلی دارد؛ البته اهل تسنن قائلند که پیامبران تنها در امر رسالت معصوم هستند؛ اما دیدگاه شیعه امامیه، در مورد گستره عصمت انبیاء، به شرح زیر است:
الف) عصمت از ارتکاب گناه صغیره و کبیره، در تمامی مراحل زندگی؛ چه قبل از بعثت و چه بعد از بعثت.
ب) عصمت در دریافت وحی.
ج) عصمت در حفظ و نگه داری وحی.
د) عصمت در ابلاغ وحی.
ه) عصمت در اجرا و پیاده کردن شریعت.
گناه به معنای اصطلاحی، عبارت است از سرپیچی و تخلف از قانون و تجاوز از خطوط قرمزی که خداوند آنها را برای انسان ترسیم کرده و بر چنین گناهی، عذاب و عقاب الهی مترتب است. پیامبران علیه السلام به برهان عقلی از آلودگی به چنین گناهانی باید پاک و مبرا باشند. عقل می گوید: مقام پیشوایی خلق، به شخص گناهکار نباید واگذار شود و در مسائل معمولی زندگی هم این چنین است که در هر حرفه ای، اگر کسی اهل خطا و اشتباه باشد، اعتماد به او از بین می رود و عقل نمی پذیرد که افراد خطاکار، هدایت جامعه را بر عهده گیرند؛ به ویژه اگر هدایت همه جانبه و معنوی باشد که دنیا و آخرت بشر در گرو آن است. در نتیجه، آن چه در مورد پیامبران مطرح است، ترک اولی است؛ نه گناه.
در مورد (ترک اولی) باید گفت: مراد از آن اعمالی است که نهی الهی در مورد آن، جنبه تحریمی ندارد و مستلزم عذاب و عقوبت در قیامت نمی باشد؛ بلکه ترک آن از نظر عقل، بهتر و شایسته تر از انجام آن است و اگر انسان انجام دهد، چه بسا در دنیا گرفتار مشقت و سختی شود.
اگر دقت شود، تمام مواردی که برای حضرت آدم و حضرت موسی و حضرت یونس و دیگر پیامبران گفته شده، این گونه می باشد.
این که در دعاها می خوانیم که انبیاء از خداوند تقاضای عفو و مغفرت کرده اند یا در آیات قرآن اشاراتی به چشم می خورد که دلالت بر خطای آنها دارد، باید توجه کرد که الفاظ دالّ بر گناه و معصیت در مورد آنان، معنی و مفهومی را که ما از الفاظ در ذهن داریم، نمی دهد؛ بلکه نسبت به آنها، به معنی ترک اولی است؛ یعنی از میان دو کار، اگر آنان خوب تر را رها کنند و خوب را انجام دهند این عمل، شایسته شأن و مقام آنها نیست؛ بلکه شایسته مقام آنان، کار خوب تر است ر.ک: امامی و آشتیانی، عقاید اسلامی، ص 257..
به عبارت دیگر، مراد از گناهی که برای پیامبران ذکر شده، گناه مطلق نبوده، بلکه گناه نسبی بوده است. گناه نسبی آن است که عمل غیر حرامی از شخص بزرگی سرزند که با توجه به مقام و موقعیتش، شایسته او نباشد. ممکن است گاهی انجام یک عمل مباح در خور مقام افراد بزرگ نباشد که در این صورت، انجام آن عمل، (گناه نسبی) محسوب می شود؛ مثلاً نمازی که برای یک فرد عادی ممکن است نماز ممتازی باشد، برای اولیای حق، نماز به آن صورت، چه بسا گناه محسوب شود؛ زیرا یک لحظه غفلت در حال عبادت، برای آنها شایسته نیست. سایر اعمال نیز چنین است و اعمال با توجه به موقعیت آنها سنجیده می شوند و به همین دلیل، اگر یک (ترک اولی) از آنها سرزند، مورد عتاب و سرزنش پروردگار قرار می گیرند.
در نتیجه، انبیای الهی باید از همه نوع گناه، مبرا باشند؛ ولی روشن شد که ترک اولی، گناه نیست و این گونه اعمال، هیچ منافاتی با عصمت انبیاء ندارند.
درباره حضرت یونس علیه السلام در سوره انبیاء آمده است: (وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ)
- [سایر] آیا دلیل عقلی بر عصمت انبیاء وجود دارد؟ و اگر انبیاء معصوم نباشند، چه مشکلی پیش میآید؟
- [سایر] آیا انبیاء عصمت داشته اند؟
- [سایر] عصمت انبیاء را تعریف کنید؟
- [سایر] آیا انبیاء از کودکی معصوم بوده اند؟
- [سایر] آیا هدف بعثت انبیاء بدون عصمت محقق می شود؟
- [سایر] چگونه انبیاء از سهو و نسیان معصوم هستند؟
- [سایر] چه آیاتی از قرآن کریم، دلالت بر عصمت انبیاء (علیهم السلام) دارد ؟
- [سایر] نظر اهل سنت در مورد عصمت انبیاء و شخصیت داود و گناه آدم چیست؟
- [سایر] اگر همه انبیاء معصوم بوده اند , چرا حضرت ابراهیم (ع ) و یوسف (ع ) دروغ گفته اند؟
- [سایر] چرا در بعضی آیات قرآن، گناهانی را به انبیاء نسبت می دهند، با اینکه آن ها را معصوم می دانیم؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان نباید جلوتر از قبر پیغمبر و امام(علیه السلام)نماز بخواند و بنابر احتیاط مستحب مساوی قبر مطهّر معصوم نماز نخواند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانی به یکی از چهارده معصوم علیهمالسلام در حال اختیار و سلامت عقل دشنام دهد یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [آیت الله اردبیلی] خانه کعبه که در مکه معظّمه میباشد قبله است و باید روبروی آن نماز خواند، ولی کسی که از آن دور است، اگر به نحوی بایستد که بگویند رو به قبله نماز میخواند، کافی است. اعمال دیگری مانند سربریدن حیوانات که باید رو به قبله انجام گیرند نیز همین حکم را دارند. =============================================================================== 1 انبیاء(21):87 و 88. 2 انعام(6):59.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر بین نمازگزار و قبر معصوم(ع) دیوار و مانند آن حاجبی باشد که مانع صدق هتک حرمت است , اقامه نماز حرام نیست؛ ولی ضریح یا پردهای که روی قبر شریف قرار دارد, حاجب نخواهند بود. شرط پنجم
- [آیت الله جوادی آملی] .نماز جمعه در زمان حضور امام معصوم(ع) و منصوب خاص او , واجب تعیینی است؛ به این صورت که غیر آن صحیح نیست؛ ولی در زمان غیبت معصوم (ع) واجب تخییری است؛ یعنی کسی که در نماز جمعه شرکت کرده, لازم نیست نماز ظهرِ چهار رکعتی را هم به جا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که وضو ندارد بنابر احتیاط واجب نباید اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال را به هر زبانی که نوشته شده باشد مس نماید و احتیاط مستحب ان است که اسماء مبارکه چهارده معصوم علیهم السلام را هم بدون وضو مس ننماید
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه روزه دار دروغی به خدا و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جانشینان معصوم او(علیهم السلام) نسبت دهد خواه با گفتن باشد، یا نوشتن، یا اشاره و مانند آن، بنابراحتیاط واجب روزه اش باطل می شود، هر چند بلافاصله توبه کند. دروغ بستن به سایر انبیا و فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز همین حکم را دارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر در نماز چیزی مانند دیوار بین او و قبر مطهّر معصوم حائل باشد که بی احترامی نشود اشکال ندارد ولی فاصله شدن صندوق شریف و ضریح و پارچه ای که روی آن افتاده کافی نیست. شرط چهارم: موجب نجاست لباس و بدن نمازگزار نشود.