موانع فهم قرآن خدای سبحان میفرماید (سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ)[1] کسی که عمداً خودبزرگبین باشد و فروتنی در برابر حق نداشته باشد، من قلبش رااز درک معارف دینی منصرف میکنم (ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ)[2] چون آنها نخست به دلیل ضعف درونی خود از آیات الهی روی گردان شدند، خدا نیز قلوب آنان را از ادراک مفاهیم قرآن منصرف کرد و چنین گروهی نه قرآن را میفهمند و نه بر فرض فهمیدن، از آن بهرهمند میشوند. آنها همیشه در فکر متاع زودگذر دنیا هستند (یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنی)[3] یعنی متاع پست دنیا را میگیرند و در مقابلش عقل و فطرت پاک و الهی را میدهند و به کوردلی مبتلا میشوند. قرآن کریم به همهی انسانها هشدار میدهند که اگر غرق در امور مادی باشید، جان پاک خود را در طبیعت دفن کرده و خسران دیدهاید. اگر کسی عقل و فطرت خود را در غریزهها و هدفهای طبیعی دفن کند، منبع الهام درونی و تشخیص حق و باطل و تقوا و بدی را نیز دفن کرده است (فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها)[4] و هیچ گاه نمیتواند معارف جدای از طبیعت و بلند قرآن کریم را بفهمد. کسانی که لزوم وحی را نمیفهمند و در برابر انبیا مقاومت میکنند؛ جاهلان و تکبّر کنندهگانند. چون جاهلند، ذهن علمی ندارند و اهل تفکّر نیستند و به همین جهت قابلیت فهم ره آورد انبیا را ندارند و چون تکبّر کنندهگانند، در ساحت حق فروتنی و تواضع ندارند و در برابر آن قیام میکنند. چنین کسانی نه زبانشان به علم و حق گویاست و نه گوش شنوایی برای شنیدن حق دارند؛ و نه تنها خود به آیات زنده کنندهی قرآن کریم گوش فرا نمیدهند، بلکه دیگران را نیز از گوش دادن به آن باز میدارند (وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْؤَوْنَ عَنْهُ)[5] هم دیگران را از فیض الهی نهی میکنند و هم خود آنان محرومند (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ)[6] به این قرآن گوش ندهید و این سخنان را نپذیرید و در آشوبگری و یاوه سرایی و بیهوده گویی بکوشید و به این وسیله به مبارزه با قرآن برخیزید. خدای سبحان اینان را کسانی میداند که از درون تهی هستند و جوشش درونی ندارند و از بیرون نیز کانال ورودی قلبشان به منبع زندگی بسته است و لذا تهی مغز و درون پوچند (وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ)[7]. تمام سعی انبیای الهی این بوده که با شکوفا ساختن فطرت مردم به آنها دلی عمیق، ذهنی علمی، گوشی حق شنوا، و زبانی حق گو بدهد. کافران میگفتند (وَ قالُوا قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ وَ فِی آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ)[8] قلب ما در غلاف و در پوشش است نسبت به آنچه تو ما را بدان میخوانی و در گوشهایمان وقر و سنگینی وجود دارد و منطق تو را نمیفهمیم. بین ما و بین تو حجاب و پردهأی است که رابطهی تفهیم و تفاهم دو طرفه را قطع میکند. نوح سلام الله علیه نیز از این کبر ورزیدن و نفهمی کافران زمان خود به درگاه خدای سبحان شکایت میکند: (وَ إِنِّی کُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً)[9] عرض میکند پروردگارا، من قومم را شب و روز دعوت به حق کردم ولی نصیحتم جز بر فرار آنها نیفزود و هر چه آنان را به مغفرت و آمرزش تو فرا خواندم انگشت بر گوش نهادند و جامه بر رخسار کشیدند و بر کفر خود اصرار نمودند و استکبار شدید ورزیدند. خدای سبحان دربارهی منکران قرآن خطاب به رسول گرامی صلّی الله علیه و آله میفرماید (وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً)[10] وقتی که تو قرآن را قرائت میکنی ما بین تو و بین کسانی که ایمان به آخرت ندارند حجاب و پردهی پنهان و مستوری قرار میدهیم. اکنون این پرسش مطرح میشود که چگونه ممکن است هنگام قرائت قرآن، که نور محض است، حجاب و تاریکی رخ بدهد؟ این حجاب چگونه حجابی است و برای چه ایجاد میشود؟ حجاب دل، گناه و خودبینی گناه، حجاب است و تار و پودهای پردهی حجاب، خودبینی است که هیچ حجابی بدتر از آن نیست. امام موسی بن جعفر سلام الله علیه چنین فرمود: (لیس بینه و بین خلقه حجاب غیْر خلقه أُحتجب بغیر حجابٍ محجوبٍ و اسْتُتر بغیر سترٍ مستورٍ لا إله إلا هو الکبیر المتعال)[11] بین خدای سبحان و خلق او غیر از خود خلق، حجاب دیگری نیست. خداوند بدون حجاب پوشیده و بدون ساتر، مستور و پنهان است. اگر حجابی در میان است، همان خودبینی خلق است و اگر پردهأی آویخته باشد همان غرور مخلوق است و گرنه آن پری روی، پردهای ندارند: میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیر انسان هر اندازه که در تار و پود خود بینی واقع شود، از خدا بینی محروم است و با انبیای الهی نیز شهود و حضوری ندارد و از ره آورد آنان و از سخنان وحی به اندازهی خود بینی خود محروم خواهد بود. اگر انسان سخن رسول الله را نمیشنود و قرآن را نمیفهمد باید بداند که در حجاب گناه است و میزان نفهمیدنش به مقدار حجابش بستگی دارد. هر چه بیشتر در دنیا و گناهان خود غوطهور باشد، به همان اندازه از فهم قرآن در حجاب است و هر اندازه از شهوت حیوانی لذّت میبرد، از لذّت قرآنی محروم میشود؛ زیرا فرمود (فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ)[12] ، (ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ)[13]. بنابراین، قرآن در حجاب نیست و پردهأی ندارد، ابهامی ندارد که دیگران آیاتش را نفهمند، بلکه کافران و دنیا طلبانند که در حجاب خودبینی گرفتارند و به همین جهت نمیتوانند بیرون از خود را بفهمند و هر چه را که با خودبینی و دنیا طلبی و لذّت گرایی آنان نسازد، نمیتوانند آن را بفهمند. خدای سبحان دربارهی محرومان از اندیشیدن در قرآن میفرماید: (أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها)[14] یعنی چرا اینها دربارهی قرآن تدبّر نمیکنند. مگر بر قلبهای آنان قفلهای دل، زده شده است؟ معلوم میشود دل هم قفل دارد و اگر دلی قفل شد، همانند چشمی که بسته باشد، نه توانایی دیدن نور را دارد و نه میتواند در پرتو آن نور چیزهای دیگر را ببیند. قرآن کریم برای فهم آیات خود، قلب باز و سینهای گشاده را لازم میداند (فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ)[15] زیرا در متن قرآن پیچیدگی و ابهام نیست اگر مشکلی هست از ناحیهی قابل یعنی قلب انسانهاست که قفل و مانع دارد. خدای سبحان به رسول خود میفرماید به اینان بگو اگر چه من از جنبه نبوّتْ قرآن را دریافت کردهام، ولی در تلاوت و تفهیم کردن آن، از راه بحث و استدلال و تعقل و برهان و بینّه با شما سخن میگویم و اگر شما فطرت خود را دفن نکرده باشید و در گناهان غوطه ور نشده باشید، میتوانید با ایمان و عمل صالح، آیات الهی را به روشنی دریابید. (قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً)[16]. -------------------------------------------------------------------------------- [1] سورة اعراف، آیة 146. [2] سورة توبه، آیة 127. [3] سورة اعراف، آیة 169. [4] سورة شمس، آیة 8؛ سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است. [5] سورة انعام، آیة 26؛ آنها دیگران را از آن باز میدارند؛ و خود نیز از آن دوری میکنند. [6] سورة فصّلت، آیة 26؛ کافران گفتند گوش به این قرآن فراندهید؛ و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید. [7] سورة ابراهیم، آیة 43؛ دلهایشان (فرو میریزد؛ و از اندیشه و امید) خالی میگردد. [8] سورة فصّلت، آیة 5. [9] سورة نوح، آیة 7. [10] سورة إسراء، آیة 45. [11] توحید صدوق، ص 179؛ بحار، ج 3، ص 327. [12] سورة صف، آیة 5؛ هنگامی که آنها از حق منحرف شدند. [13] سورة توبه، آیة 127؛ سپس منصرف می شوند (و بیرون میروند)؛ خداوند دلهایشان را (از حق) منصرف ساخته. [14] سورة محمّد صلّی الله علیه و آله ، آیة 24. [15] سورة انعام، آیة 125؛ آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده میسازد. [16] سورة کهف، آیة 110؛ بگو: من فقط بشری هستم مثل شما؛ (امتیازم این است که) به من وحی میشود که تنها معبودتان معبود یگانه است؛ پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند. قرآن در قرآن آیت الله جوادی آملی
موانع وحجابهای فهم قرآن چیست؟
موانع فهم قرآن
خدای سبحان میفرماید (سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ)[1] کسی که عمداً خودبزرگبین باشد و فروتنی در برابر حق نداشته باشد، من قلبش رااز درک معارف دینی منصرف میکنم (ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ)[2] چون آنها نخست به دلیل ضعف درونی خود از آیات الهی روی گردان شدند، خدا نیز قلوب آنان را از ادراک مفاهیم قرآن منصرف کرد و چنین گروهی نه قرآن را میفهمند و نه بر فرض فهمیدن، از آن بهرهمند میشوند. آنها همیشه در فکر متاع زودگذر دنیا هستند (یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنی)[3] یعنی متاع پست دنیا را میگیرند و در مقابلش عقل و فطرت پاک و الهی را میدهند و به کوردلی مبتلا میشوند.
قرآن کریم به همهی انسانها هشدار میدهند که اگر غرق در امور مادی باشید، جان پاک خود را در طبیعت دفن کرده و خسران دیدهاید. اگر کسی عقل و فطرت خود را در غریزهها و هدفهای طبیعی دفن کند، منبع الهام درونی و تشخیص حق و باطل و تقوا و بدی را نیز دفن کرده است (فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها)[4] و هیچ گاه نمیتواند معارف جدای از طبیعت و بلند قرآن کریم را بفهمد.
کسانی که لزوم وحی را نمیفهمند و در برابر انبیا مقاومت میکنند؛ جاهلان و تکبّر کنندهگانند. چون جاهلند، ذهن علمی ندارند و اهل تفکّر نیستند و به همین جهت قابلیت فهم ره آورد انبیا را ندارند و چون تکبّر کنندهگانند، در ساحت حق فروتنی و تواضع ندارند و در برابر آن قیام میکنند. چنین کسانی نه زبانشان به علم و حق گویاست و نه گوش شنوایی برای شنیدن حق دارند؛ و نه تنها خود به آیات زنده کنندهی قرآن کریم گوش فرا نمیدهند، بلکه دیگران را نیز از گوش دادن به آن باز میدارند (وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْؤَوْنَ عَنْهُ)[5] هم دیگران را از فیض الهی نهی میکنند و هم خود آنان محرومند (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ)[6] به این قرآن گوش ندهید و این سخنان را نپذیرید و در آشوبگری و یاوه سرایی و بیهوده گویی بکوشید و به این وسیله به مبارزه با قرآن برخیزید. خدای سبحان اینان را کسانی میداند که از درون تهی هستند و جوشش درونی ندارند و از بیرون نیز کانال ورودی قلبشان به منبع زندگی بسته است و لذا تهی مغز و درون پوچند (وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ)[7]. تمام سعی انبیای الهی این بوده که با شکوفا ساختن فطرت مردم به آنها دلی عمیق، ذهنی علمی، گوشی حق شنوا، و زبانی حق گو بدهد.
کافران میگفتند (وَ قالُوا قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ وَ فِی آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ)[8] قلب ما در غلاف و در پوشش است نسبت به آنچه تو ما را بدان میخوانی و در گوشهایمان وقر و سنگینی وجود دارد و منطق تو را نمیفهمیم. بین ما و بین تو حجاب و پردهأی است که رابطهی تفهیم و تفاهم دو طرفه را قطع میکند. نوح سلام الله علیه نیز از این کبر ورزیدن و نفهمی کافران زمان خود به درگاه خدای سبحان شکایت میکند: (وَ إِنِّی کُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً)[9] عرض میکند پروردگارا، من قومم را شب و روز دعوت به حق کردم ولی نصیحتم جز بر فرار آنها نیفزود و هر چه آنان را به مغفرت و آمرزش تو فرا خواندم انگشت بر گوش نهادند و جامه بر رخسار کشیدند و بر کفر خود اصرار نمودند و استکبار شدید ورزیدند.
خدای سبحان دربارهی منکران قرآن خطاب به رسول گرامی صلّی الله علیه و آله میفرماید (وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً)[10] وقتی که تو قرآن را قرائت میکنی ما بین تو و بین کسانی که ایمان به آخرت ندارند حجاب و پردهی پنهان و مستوری قرار میدهیم.
اکنون این پرسش مطرح میشود که چگونه ممکن است هنگام قرائت قرآن، که نور محض است، حجاب و تاریکی رخ بدهد؟ این حجاب چگونه حجابی است و برای چه ایجاد میشود؟
حجاب دل، گناه و خودبینی
گناه، حجاب است و تار و پودهای پردهی حجاب، خودبینی است که هیچ حجابی بدتر از آن نیست. امام موسی بن جعفر سلام الله علیه چنین فرمود: (لیس بینه و بین خلقه حجاب غیْر خلقه أُحتجب بغیر حجابٍ محجوبٍ و اسْتُتر بغیر سترٍ مستورٍ لا إله إلا هو الکبیر المتعال)[11] بین خدای سبحان و خلق او غیر از خود خلق، حجاب دیگری نیست. خداوند بدون حجاب پوشیده و بدون ساتر، مستور و پنهان است.
اگر حجابی در میان است، همان خودبینی خلق است و اگر پردهأی آویخته باشد همان غرور مخلوق است و گرنه آن پری روی، پردهای ندارند:
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیر
انسان هر اندازه که در تار و پود خود بینی واقع شود، از خدا بینی محروم است و با انبیای الهی نیز شهود و حضوری ندارد و از ره آورد آنان و از سخنان وحی به اندازهی خود بینی خود محروم خواهد بود.
اگر انسان سخن رسول الله را نمیشنود و قرآن را نمیفهمد باید بداند که در حجاب گناه است و میزان نفهمیدنش به مقدار حجابش بستگی دارد. هر چه بیشتر در دنیا و گناهان خود غوطهور باشد، به همان اندازه از فهم قرآن در حجاب است و هر اندازه از شهوت حیوانی لذّت میبرد، از لذّت قرآنی محروم میشود؛ زیرا فرمود (فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ)[12] ، (ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ)[13].
بنابراین، قرآن در حجاب نیست و پردهأی ندارد، ابهامی ندارد که دیگران آیاتش را نفهمند، بلکه کافران و دنیا طلبانند که در حجاب خودبینی گرفتارند و به همین جهت نمیتوانند بیرون از خود را بفهمند و هر چه را که با خودبینی و دنیا طلبی و لذّت گرایی آنان نسازد، نمیتوانند آن را بفهمند. خدای سبحان دربارهی محرومان از اندیشیدن در قرآن میفرماید: (أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها)[14] یعنی چرا اینها دربارهی قرآن تدبّر نمیکنند. مگر بر قلبهای آنان قفلهای دل، زده شده است؟
معلوم میشود دل هم قفل دارد و اگر دلی قفل شد، همانند چشمی که بسته باشد، نه توانایی دیدن نور را دارد و نه میتواند در پرتو آن نور چیزهای دیگر را ببیند. قرآن کریم برای فهم آیات خود، قلب باز و سینهای گشاده را لازم میداند (فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ)[15] زیرا در متن قرآن پیچیدگی و ابهام نیست اگر مشکلی هست از ناحیهی قابل یعنی قلب انسانهاست که قفل و مانع دارد. خدای سبحان به رسول خود میفرماید به اینان بگو اگر چه من از جنبه نبوّتْ قرآن را دریافت کردهام، ولی در تلاوت و تفهیم کردن آن، از راه بحث و استدلال و تعقل و برهان و بینّه با شما سخن میگویم و اگر شما فطرت خود را دفن نکرده باشید و در گناهان غوطه ور نشده باشید، میتوانید با ایمان و عمل صالح، آیات الهی را به روشنی دریابید. (قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً)[16].
--------------------------------------------------------------------------------
[1] سورة اعراف، آیة 146.
[2] سورة توبه، آیة 127.
[3] سورة اعراف، آیة 169.
[4] سورة شمس، آیة 8؛ سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است.
[5] سورة انعام، آیة 26؛ آنها دیگران را از آن باز میدارند؛ و خود نیز از آن دوری میکنند.
[6] سورة فصّلت، آیة 26؛ کافران گفتند گوش به این قرآن فراندهید؛ و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید.
[7] سورة ابراهیم، آیة 43؛ دلهایشان (فرو میریزد؛ و از اندیشه و امید) خالی میگردد.
[8] سورة فصّلت، آیة 5.
[9] سورة نوح، آیة 7.
[10] سورة إسراء، آیة 45.
[11] توحید صدوق، ص 179؛ بحار، ج 3، ص 327.
[12] سورة صف، آیة 5؛ هنگامی که آنها از حق منحرف شدند.
[13] سورة توبه، آیة 127؛ سپس منصرف می شوند (و بیرون میروند)؛ خداوند دلهایشان را (از حق) منصرف ساخته.
[14] سورة محمّد صلّی الله علیه و آله ، آیة 24.
[15] سورة انعام، آیة 125؛ آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده میسازد.
[16] سورة کهف، آیة 110؛ بگو: من فقط بشری هستم مثل شما؛ (امتیازم این است که) به من وحی میشود که تنها معبودتان معبود یگانه است؛ پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
قرآن در قرآن آیت الله جوادی آملی
- [سایر] ابزارهای فهم و تفسیر فردی قرآن چیست؟
- [سایر] ابزار فهم قرآن چیست؟
- [سایر] راه فهم قرآن چیست؟
- [سایر] ابزارهای فهم قرآن چیست؟
- [سایر] آیا فهم و تفسیر قرآن کریم برای غیر معصومین(علیهم السلام) ممکن است یا خیر؟ دلایل منکران امکان فهم قرآن کریم و رد آن ها را بیان کنید؟
- [سایر] برای فهم قرآن چه اقداماتی لازم است؟
- [سایر] ابزارهای فهم قرآن را نام ببرید؟
- [سایر] آیا فهم قرآن برای عموم ممکن است؟
- [سایر] بهترین راه قرائت و فهم قرآن کریم چیست؟
- [سایر] فهم توصیف (قرآن مبین)در سوره مبارکه حجر چگونه است؟
- [آیت الله سیستانی] اگر بواسطه مانع شخصی مانند نابینایی یا در زندان بودن نتواند در اول وقتِ نماز به داخل شدنِ وقت یقین کند ، باید نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین یا اطمینان کند که وقت داخل شده است . و همچنین است بنابر احتیاط لازم اگر مانع از یقین به داخل شدن وقت از موانع عمومی از قبیل ابر و غبار و مانند اینها باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] باید برای تیمم، موانع را از اعضای تیمم برطرف کند و اگر انگشتری در دست دارد بیرون آورد، همچنین اگر موی پیش سر روی پیشانی افتاده آن را باید کنار زند، حتی اگر احتمال قابل توجهی می دهد که مانعی در کار باشد باید جستجو نماید.
- [آیت الله اردبیلی] بازگشت حقّ حضانت منحصر به موردی که در مسأله قبل گفته شد، نمیباشد؛ بلکه چنانچه حقّ حضانت به سبب سوء اخلاق، عدم توانایی جسمی به سبب مریضی و مانند آن، از کسی سلب شود، پس از آن که این موانع برطرف شد، مثلاً دارای اخلاق نیک گردید یا توانایی حضانت طفل را پیدا نمود، حقّ حضانت به وی باز میگردد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر لباسهای کوچک نمازگزار مثل عرقچین و جوراب که نمی شود با انها عورت را پوشانید نجس باشد چنانچه سایر موانع لباس نمازگزار در ان نباشد مثل این که از مردار یا نجس العین یا حیوان حرام گوشت باشد نماز با ان صحیح است و نیز اگر با انگشتری نجس نماز بخواند اشکال ندارد
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر زن نماز را از اول وقت تاخیر بیندازد و به اندازه خواندن یک نماز واجد شرایط و فاقد موانع صحت به حسب حال خودش بگذرد و حایض شود قضای ان نماز بر او واجب است و همچنین است بنابر احتیاط واجب اگر به مقدار نماز با طهارت از حدث هر چند با تیمم وقت داشته باشد اگر چه متمکن از داشتن بعضی از شرایط مانند ساتر و طهارت از خبث نباشد
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زنان می توانند در نماز جمعه شرکت کنند و نمازشان صحیح است و مجزی از نماز ظهر است اما به تنهایی (بدون شرکت مردان) نمی توانند نماز جمعه تشکیل دهند چنانکه نمی توانند مکمل عدد لازم 5 نفر هم باشند، زیرا نماز جمعه با شرکت مردان منعقد می شود. _______ 1 پیرامون شرائط، موانع، مبطلات، خلل، شک، سهو و غیره به فصل مربوط به نماز جماعت مراجعه شود. _______
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که تصمیم دارد ده روز در محلی بماند به طوری که برای ایجاد شرایط ماندن و رفع موانع آن اقدام میکند؛ هر چند احتمال عقلائی بدهد که نتواند بماند، باید نماز را تمام بخواند؛ بلی اگر تصمیم دارد چنانچه مقدّمات اقامت فراهم شد ده روز بماند و برای ایجاد مقدّمات اقدام نمیکند، چنانچه اطمینان داشته باشد که مقدّمات فراهم میشود و عملاً ده روز میماند، نمازش تمام است، وگرنه باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.