چرا ضمیر جمع برای خدا به کار رفته است؟
در پاسخ به این پرسش به نکات زیر توجه نمایید: 1- به کار بردن ضمیر مفرد و جمع نسبت به افعال الهی در قرآن ، اشاره دو نحوه انتساب فعل به پروردگار است. مواردی که صیغه جمع به کار برده شده نشانگر نقش و کارکرد وسایط فیض الهی مانند ملایک در تحقق فعل است و در مواردی که صیغه مفرد به کار رفته لزوما به معنای نفی نقش آنها نیست. بلکه می‌تواند اعم از فعل مباشرو بی واسطه خداوند یا کاری باشد که به اراده او از طریق وسایط فیض انجام گرفته است. بنابراین این آیات می‌رسانند که برخی از افعال الهی دو گونه انتساب پذیری به ذات اقدس حق دارند: مستقیم و غیر مستقیم. 2- در این عالم همه چیز بر اساس قانون علیت است و هر پدیده‌ای و هر موجودی علتی دارد. خداوند رزاق است امّا رزق دادن او از طریق اسباب و علل است. او شافی است امّا شفا دادنش از طریق اسباب و علل است. بخشی از این علل، علل طبیعی و مادی‌اند و بخشی علل غیرمادی.درباره بهشت و جهنم هم چنین است. خداوند می‌خواهد در بهشت پاداش و کیفر دهد از طریق ملائکه می‌دهد. شفاعت هم چنین است. خداوند می‌خواهد ببخشد از طریق شفیعان می‌بخشد. پس دخالت فرشتگان در پاداش و کیفر، مانند دخالت هر علت دیگری در جهان آفرینش است واین از سنن الهی است. مثلا خداوند در اسناد فعل به فاعل گاه فعل را به خودش نسبت می‌دهد مثلاً درباره مرگ می‌فرماید: اللّه یتوفی الانفس حین موتها ؛ خدا است که جان های انسان ها را هنگام مرگ می‌گیرد . (زمر/42). و یا آیات(انعام/60)، (یونس/104)، (نحل/70) و گاه آن را به ملائکه نسبت می‌دهد مانند: قل یتوفّاکم ملک الموت الذی وکّل بکم (سجده/11)و یا آیات (نحل/ 28 و 32)، (محمد/27)، (انعام/61)، (نساء/97) . این دو دسته از آیات نشان می‌دهد که فاعلیت ملائکه در طول فاعلیت خداوند است یعنی فاعل حقیقی خداوند است و ملائکه مجرا و وسائط این فاعلیت هستند. 3 همه افعال خداوند از طریق به کار گرفتن اسباب است. خداوند رازق است ولی رزق او از طریق اسباب است. او شافی است امّا شفای او از طریق اسباب است. او بخشنده است امّا بخشندگی او از طریق اسباب است و هیچ یک از این اسباب قدرت او را محدود نمی‌کند، چرا که همه این اسباب مخلوق اویند و فاعلیت خود را از او گرفته‌اند. درباره عذاب و پاداش نیز چنین است. گاه عذاب را به خودش نسبت می‌دهد، ثم یردّ الی ربه فیعذبه عذابا نکرا (کهف/87) گاه نقش ملائکه را در عذاب متذکر می‌شود : علیها ملائکة غلاظ شداد (تحریم/6) . و گاه به صیغه جمع می‌فرماید: سنعذبهم مرتین(توبه/101) بهشت و نعمت‌های آن را گاه به خود نسبت می‌دهد: انّ اللّه یدخل الذین آمنو و عملوا الصالحات جنات تجری من تحتها الانهار خداوند آنان را که ایمان آوردند ونیکوکار شدند در بهشت‌هایی داخل گرداند که زیر درختانش نهرها جاری است .(حج/23) و گاه نقش فرشتگان را در اداره بهشت متذکر می‌شود و قال لهم خزنتها سلام علکیم طبتم فادخلوها خالدین و نگهبانان آن (=فرشتگان رحمت) به آنها می‌گویند سلام بر شما گوارایتان باد ایننعمت‌ها داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید(زمر/73) و گاه به صیغه جمع می‌گوید: و الذین آمنوا و عملوا الصالحات لنبوّءنّهم من الجنة غرفا ؛ و کسانی که ایمانآوردند و عمل صالح انجام دادند آنها را در غرفه‌هایی از بهشت جای می‌دهیم (عنکبوت/58) 4- اشخاص بزرگ، گاهی به هنگام سخن گفتن از خویشتن ضمیر (جمع) به کار می‌برند تا مخاطب به قدرت و عظمت متکلم پی ببرد و بفهمد که موضوع سخن و گوینده آن اهمیت زیادی دارد؛ یعنی، سزاوار نیست که از جانب مخاطب توجهی به آن نشود بلکه شایسته است او به طوردقیق موضوع را بررسی و تحلیل بکند تا به حقیقت موضوع و اهداف آن نایل آید. چنان که تعبیر به (قلنا) در جریان خلقت و خلافتی آدم(ع) چنین است؛ چرا که این امر یکی از موضوعات اساسی در جهان خلقت می‌باشد، بنابراین لازم است از تمام وسایل پیام‌رسانی برای جلب ذهن شنونده به حساسیت موضوع استفاده گردد. تعبیر به جمع هم یکی از آن ابزار پیام‌ رسانی به شمار می‌رود. برای آگاهی بیش‌تر در این زمینه ر.ک: 1- هستی‌شناسی، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی. 2- جهان‌بینی توحیدی، شهید مطهری، بحث از نظام طولی و عرضی عالم. 3- عدل الهی ، شهید مطهری. 4- معارف قرآن، استاد مصباح یزدی، بحث کلیات افعال الهی ص 106. 5- آموزش فلسفه، استاد مصباح یزدی، ج 2، بحث از قاعده علیت (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/100129737)
عنوان سوال:

چرا ضمیر جمع برای خدا به کار رفته است؟


پاسخ:

در پاسخ به این پرسش به نکات زیر توجه نمایید:
1- به کار بردن ضمیر مفرد و جمع نسبت به افعال الهی در قرآن ، اشاره دو نحوه انتساب فعل به پروردگار است. مواردی که صیغه جمع به کار برده شده نشانگر نقش و کارکرد وسایط فیض الهی مانند ملایک در تحقق فعل است و در مواردی که صیغه مفرد به کار رفته لزوما به معنای نفی نقش آنها نیست. بلکه می‌تواند اعم از فعل مباشرو بی واسطه خداوند یا کاری باشد که به اراده او از طریق وسایط فیض انجام گرفته است. بنابراین این آیات می‌رسانند که برخی از افعال الهی دو گونه انتساب پذیری به ذات اقدس حق دارند: مستقیم و غیر مستقیم.
2- در این عالم همه چیز بر اساس قانون علیت است و هر پدیده‌ای و هر موجودی علتی دارد. خداوند رزاق است امّا رزق دادن او از طریق اسباب و علل است. او شافی است امّا شفا دادنش از طریق اسباب و علل است. بخشی از این علل، علل طبیعی و مادی‌اند و بخشی علل غیرمادی.درباره بهشت و جهنم هم چنین است. خداوند می‌خواهد در بهشت پاداش و کیفر دهد از طریق ملائکه می‌دهد. شفاعت هم چنین است. خداوند می‌خواهد ببخشد از طریق شفیعان می‌بخشد. پس دخالت فرشتگان در پاداش و کیفر، مانند دخالت هر علت دیگری در جهان آفرینش است واین از سنن الهی است. مثلا خداوند در اسناد فعل به فاعل گاه فعل را به خودش نسبت می‌دهد مثلاً درباره مرگ می‌فرماید: اللّه یتوفی الانفس حین موتها ؛ خدا است که جان های انسان ها را هنگام مرگ می‌گیرد . (زمر/42). و یا آیات(انعام/60)، (یونس/104)، (نحل/70) و گاه آن را به ملائکه نسبت می‌دهد مانند: قل یتوفّاکم ملک الموت الذی وکّل بکم (سجده/11)و یا آیات (نحل/ 28 و 32)، (محمد/27)، (انعام/61)، (نساء/97) . این دو دسته از آیات نشان می‌دهد که فاعلیت ملائکه در طول فاعلیت خداوند است یعنی فاعل حقیقی خداوند است و ملائکه مجرا و وسائط این فاعلیت هستند.
3 همه افعال خداوند از طریق به کار گرفتن اسباب است. خداوند رازق است ولی رزق او از طریق اسباب است. او شافی است امّا شفای او از طریق اسباب است. او بخشنده است امّا بخشندگی او از طریق اسباب است و هیچ یک از این اسباب قدرت او را محدود نمی‌کند، چرا که همه این اسباب مخلوق اویند و فاعلیت خود را از او گرفته‌اند. درباره عذاب و پاداش نیز چنین است. گاه عذاب را به خودش نسبت می‌دهد، ثم یردّ الی ربه فیعذبه عذابا نکرا (کهف/87) گاه نقش ملائکه را در عذاب متذکر می‌شود : علیها ملائکة غلاظ شداد (تحریم/6) . و گاه به صیغه جمع می‌فرماید: سنعذبهم مرتین(توبه/101) بهشت و نعمت‌های آن را گاه به خود نسبت می‌دهد: انّ اللّه یدخل الذین آمنو و عملوا الصالحات جنات تجری من تحتها الانهار خداوند آنان را که ایمان آوردند ونیکوکار شدند در بهشت‌هایی داخل گرداند که زیر درختانش نهرها جاری است .(حج/23) و گاه نقش فرشتگان را در اداره بهشت متذکر می‌شود و قال لهم خزنتها سلام علکیم طبتم فادخلوها خالدین و نگهبانان آن (=فرشتگان رحمت) به آنها می‌گویند سلام بر شما گوارایتان باد ایننعمت‌ها داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید(زمر/73) و گاه به صیغه جمع می‌گوید: و الذین آمنوا و عملوا الصالحات لنبوّءنّهم من الجنة غرفا ؛ و کسانی که ایمانآوردند و عمل صالح انجام دادند آنها را در غرفه‌هایی از بهشت جای می‌دهیم (عنکبوت/58)
4- اشخاص بزرگ، گاهی به هنگام سخن گفتن از خویشتن ضمیر (جمع) به کار می‌برند تا مخاطب به قدرت و عظمت متکلم پی ببرد و بفهمد که موضوع سخن و گوینده آن اهمیت زیادی دارد؛ یعنی، سزاوار نیست که از جانب مخاطب توجهی به آن نشود بلکه شایسته است او به طوردقیق موضوع را بررسی و تحلیل بکند تا به حقیقت موضوع و اهداف آن نایل آید. چنان که تعبیر به (قلنا) در جریان خلقت و خلافتی آدم(ع) چنین است؛ چرا که این امر یکی از موضوعات اساسی در جهان خلقت می‌باشد، بنابراین لازم است از تمام وسایل پیام‌رسانی برای جلب ذهن شنونده به حساسیت موضوع استفاده گردد. تعبیر به جمع هم یکی از آن ابزار پیام‌ رسانی به شمار می‌رود.
برای آگاهی بیش‌تر در این زمینه ر.ک:
1- هستی‌شناسی، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.
2- جهان‌بینی توحیدی، شهید مطهری، بحث از نظام طولی و عرضی عالم.
3- عدل الهی ، شهید مطهری.
4- معارف قرآن، استاد مصباح یزدی، بحث کلیات افعال الهی ص 106.
5- آموزش فلسفه، استاد مصباح یزدی، ج 2، بحث از قاعده علیت
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/100129737)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین