آیا مساله مهدویت در منابع اهل سنت نیز بیان شده است؟ از جمله عقاید مشترک میان همه ادیان الهی و حتی مکاتب ساخته ی دست بشر ، آمدن مصلحی جهانی برای رفع همه مشکلات مردم می باشد . این عقیده از زمان افلاطون تا کنون مشاهده می شود و ملخص آن را می توان در واژگان " آرمان شهر " یا همان " مدینه فاضله " بیان نمود . عقیده به مصلح جهانی و بشارت به آمدن وی در اسلام به نام عقیده مهدویت مشهور است و کلیه فرقه های اسلامی در این عقیده مشترک اند تا جایی که برخی از فرقه های انحرافی منتسب به اسلام دقیقا بر اساس عقیده به مهدویت به وجود آمدند . مهدویت در منظر شیعه امامیه اثنی عشریه از اساسی ترین بنیانهای فکری - عقیدتی بوده تا جایی که هر جا نام شیعه اثنی عشریه مطرح می باشد ، عقیده به مهدویت نیز مطرح می گردد .و این امر ردّی است بر جاهلان و معاندینی که برای اثبات مهدویت در شیعه ، دنبال سند می گردند ! بحث عقیده به منجی آخر الزمان و آمدن مهدی (علیه السلام) در نزد علمای اهل تسنن نیز مطرح بوده و حتی گروهی از آنها نیز – در مورد منجی – همان فردی را اراده می کنند که شیعیان بدان اعتقاد دارند . البته گروهی قلیل نیز در میان اهل تسنن هستند که احادیث دال بر وجود و ظهور حضرت مهدی علیه السلام را از اساس مردود می دانند ( همانند ابن خلدون و احمد امین مصری و رشید رضا ) و یا مصداق مهدی علیه السلام را کسانی همچون حضرت عیسی علیه السلام می دانند ( همانند ابومحمد بن ولید بغدادی) که البته این عقاید حتی در نزد خود عامّه نیز بعنوان اقوال شاذ بیان می گردد . ما در نوشتار فوق ، به اقوال علمای اهل تسنن در مورد صحت اصل موضوع مهدویت و قبول آن اشاره خواهیم نمود .لازم به تذکر می باشد که در این مقاله ، هدف از اشاره به سخنان اهل تسنن (و حتی وهابیون ) در مورد بحث مهدویت تنها و تنها از باب الزام و اسکات خصم بوده تا رفع شبهه برخی جهّال گردد و البته این امر ،سیره مستمره علمای اعلام شیعه در طی قرون و اعصار در مقابل مخالفین بوده است . وگرنه شیعیان ، نه تنها در این بحث ، بلکه در تمامی مباحث اعتقادی خود ، تنها و تنها مقیّد به رجوع به کتاب الله الحکیم و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بوده و کوچکترین نیازی به رجوع به شاگردان مکتب سقیفه ندارند . در این نوشتار ، به سخن گروهی از علمای اهل تسنن در مورد تواتر و کثرت احادیث مهدویت در نزد ایشان و مقبول آن اشاره خواهیم نمود . 1 – ابومحمد حسن بن علی بربهاری ( متوفی 329 ه. ق) وی در کتاب " شرح السنه " ، یکی از امور اعتقادی اهل تسنن را این چنین بیان می کند : والإیمان بنزول عیسی ابن مریم علیه السلام ینزل فیقتل الدجال ویتزوج ویصلی خلف القائم من آل محمد صلی الله علیه وسلم ویموت ویدفنه المسلمون ایمان به نزول عیسی بن مریم علیه السلام ، ایشان نازل شده و دجال را می کشد و ازدواج کرده و پشت سر قائم آل محمد صلی الله علیه و آله نماز خوانده و از دنیا می رود و مسلمین او را دفن می کنند . 11 2 - ابوالحسن محمد بن حسین ابری سجزی ( متوفی 363 ه. ق ) وی در کتاب " مناقب الشافعی " این چنین می گوید : وقد تواترت الاخبار واستفاضت عن رسول الله صلی الله علیه وسلم بذکر المهدی وأنه من أهل بیته وأنه یملک سبع سنین وأنه یملأ الأرض عدلا وأن عیسی علیه السلام یخرج فیساعده علی قتل الدجال وأنه یؤم هذه الأمة ویصلی عیسی خلفه . فی طول من قصته وأمره اخبار متواتر و مستفیض از رسول الله صلی الله علیه و آله در مورد مهدی رسیده است و اینکه او (علیه السلام) از اهل بیت پیامبر بوده و 7 سال حکومت خواهد کرد و زمین را از عدل ، پُر خواهد نمود . و اینکه عیسی علیه السلام برای کشتن دجال ، به کمک وی خواهد آمد و مهدی (علیه السلام) با مردم نماز می گذارد و عیسی علیه السلام به او اقتدا می کند . این سخن ابوالحسن ابری را بسیاری از علمای اهل تسنن از قول او بیان نموده اند . 2 3 – ابوالقاسم علی بن حسن بن عساکر شافعی ( متوفی 571 ه. ق ) وی در " تاریخ مدینه دمشق " به نقل از بیهقی ( متوفی 458 ه. ق ) چنین می گوید : والأحادیث فی التنصیص علی خروج المهدی أصح إسنادا وفیها بیان کونه من عترة النبی احادیثی که نص بر خروج مهدی(علیه السلام) می باشد صحیح ترین اسناد را دارا می باشد و در آنها بیان شده است که مهدی(علیه السلام) از عترت نبی اکرم صلی الله علیه و آله می باشد .3 3 - عبدالرحمن بن عبدالله سهیلی ( متوفی 581 ه. ق ) وی در کتاب " الروض الانف " این چنین می گوید : ومن سؤددها أیضاً أن المهدی المبشر به آخر الزمان من ذریتها ، فهی مخصوصة بهذا کله والأحادیث الواردة فی أمر المهدی کثیرة ، وقد جمعها أبو بکر بن أبی خیثمة فأکثر و از جمله افتخارات او ( فاطمه زهرا سلام الله علیها ) این است که مهدی – بشارت داده شده به او در آخر الزمان – از فرزندان او می باشد و این امر تنها به ایشان اختصاص دارد و احادیث وارده در مورد مهدی (علیه السلام) بسیار زیاد است و ابوبکر بن خیتمه بسیاری از آنها را جمع آوری کرده است . 4 4 – ابوعبدالله قرطبی مالکی ( متوفی 671 ه. ق ) وی در کتاب تفسیری " الجامع لاحکام القرآن " در ذیل آیه 33 توبه می گوید : قال البیهقی فی کتاب البعث والنشور : ... والأحادیث التی قبله فی التنصیص علی خروج المهدی وفیها بیان کون المهدی من عترة رسول الله صلی الله علیه و سلم أصح إسنادا قلت : قد ذکرنا هذا وزدناه بیانا فی کتابنا ( کتاب التذکرة ) وذکرنا أخبار المهدی مستوفاة والحمد لله بیهقی در کتاب " بعث و نشور " می گوید : احادیث شامل بر نص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر خروج مهدی (علیه السلام) و اینکه مهدی (علیه السلام ) از عترت رسول الله صلی الله علیه و آله می باشد ، صحیح ترین اسناد را دارد . می گویم (قرطبی ) : این مطلب و بیشتر از آن را در کتابمان " التذکره " و اخبار مهدی (علیه السلام) را به صورت مستوفی بیان کرده ایم . 5 وی در کتاب " التذکره " به سخن بیهقی و سخن ابوالحسن ابری شافعی اشاره کرده است . 6 5 – ابوعبدالله محمد بن جعفر کتانی ( متوفی 1345 ه. ق ) وی در کتاب " النظم المتناثر " که در مورد روایات متواتر اهل تسنن می باشد به نظرات بسیاری از علما و محدثین اهل تسنن اشاره نموده که به برخی از فرازهای آن اشاره می کنیم : ( خروج المهدی)خروج المهدی الموعود المنتظر الفاطمی .... وقد نقل غیر واحد عن الحافظ السخاوی أنها متواترة ... وفی تألیف لأبی العلاء إدریس بن محمد بن إدریس الحسین العراقی فی المهدی هذا أن أحادیثه متواترة أو کادت قال وجزم بالأول غیر واحد من الحفاظ النقاد ... وفی شرح الرسالة للشیخ جسوس ما نصه ورد خبر المهدی فی أحادیث ذکر السخاوی أنها وصلت إلی حد التواتر .... وفی شرح عقیدة الشیخ محمد بن أحمد السفارینی الحنبلی ما نصه وقد کثرت بخروجه الروایات حتی بلغت حد التواتر المعنوی وشاع ذلک بین علماء السنة حتی عد من معتقداتهم ثم ذکر بعض الأحادیث الواردة فیه عن جماعة من الصحابة وقال بعدها وقد روی عمن ذکر من الصحابة وغیر من ذکر منهم بروایات متعددة وعن التابعین من بعدهم مما یفید مجموعة العلم القطعی فالإیمان بخروج المهدی واجب کما هو مقرر عند أهل العلم ومدون فی عقائد أهل السنة والجماعة .... وللقاضی العلامة محمد بن علی الشوکانی الیمنی رحمه الله رسالة سماها التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر والدجال والمسیح قال فیها والأحادیث الواردة فی المهدی التی أمکن الوقوف علیها منها خمسون حدیثا فی الصحیح والحسن والضعیف المنجبر وهی متواترة بلا شک .....ولولا مخافة التطویل لأوردت هاهنا ما وقفت علیه من أحادیثه لأنی رأیت الکثیر من الناس فی هذا الوقت یتشککون فی أمره ویقولون یا تری هل أحادیثه قطعیة أم ولا وکثیر منهم یقف مع کلام ابن خلدون ویعتمده مع أنه لیس من أهل هذا المیدان والحق الرجوع فی کل فن لأربابه . خروج مهدی موعود منتظر فاطمی .... همگان از حافظ سخاوی نقل کرده اند که روایات خروج مهدی (علیه السلام) متواتر است ..... و در کتاب ابی علاء ادریس بن محمد عرافی در مورد مهدی (علیه السلام) آمده است : احادیث خروج مهدی (علیه السلام ) متواتر و یا نزدیک به تواتر است و وی صراحت دارد که حافظان حدیث صراحت دارند که این احادیث متواتر است . در کتاب شرح عقیده شیخ محمد سفارینی حنبلی آمده : روایات خروج مهدی (علیه السلام) آنقدر زیاد است که در حد تواتر معنوی می باشد و این روایات در میان علمای اهل تسنن شیوع پیدا کرده تا جایی که از اعتقادات ایشان شده است و سپس بعد از بیان گروهی از این روایات از برخی از صحابه می گوید : روایات متعدد بیان شده از صحابه و تابعین ، سبب مفید علم قطعی شده و ایمان به خروج مهدی (علیه السلام) همچنان که در نزد اهل علم مقرر است ، واجب بوده و در عقاید اهل سنت مدوّن است . قاضی شوکانی رساله ای دارد به نام توضیح در تواتر آنچه در مورد مهدی منتظر و دجال و مسیح آمده است و در آن می گوید: احادیث وارده در خروج مهدی (علیه السلام ) 50 حدیث صحیح و حسن و ضعیف می باشد که بدون شک متواتر می باشد ( کتانی می گوید ) : اگر ترس از طولانی شدن مطلب نبود ، تمامی احادیثی که بدانها دست پیدا کرده ام را بیان می کردم زیرا بسیاری از مردم را دیده ام که در خروج مهدی (علیه السلام ) تشکیک کرده اند و می گویند : آیا احادیث این امر قطعی است یا خیر ؟! و بسیاری از مردم بخاطر سخن ابن خلدون ، در این احادیث متوقف شده اند و به سخن او اعتماد کرده اند در حالی که او اهل این علم نبوده و صحیح آن است که در هر امری به استادش مراجعه شود . 7 6 – صدیق حسن خان قنوچی ( متوفی 1307 ه. ق) این عالم سلفی مسلک اهل تسنن در کتاب " الاذاعه " چنین می گوید : الأحادیث الواردة فی المهدی علی اختلاف روایاتها کثیرة جدا تبلغ حد التواتر المعنوی وهی فی السنن وغیرها من دواوین الاسلام من المعاجم والمسانید احادیث وارد شده در مورد مهدی(علیه السلام ) – با احتساب اختلاف روایات – بسیار زیاد و در تواتر معنوی می باشد و این روایات در کتب سنن و دیگر کتب معاجم و مسانید آمده اند . لا شک فی أن المهدی یخرج فی آخر الزمان من غیر تعیین لشهر وعام لما تواتر من الاخبار فی الباب واتفق علیه جمهور الأمة سلفا عن خلف إلا من لا یعتد بخلافة هیچ شکی در خروج مهدی (علیه السلام) در آخر الزمان – بدون تعیین ماه و سال خروج او – وجود ندارد زیرا اخبار این باب متواتر بوده و جمهور امت از قبل تا کنون بر این امر اتفاق داشته و بر خلاف آن هیچ اعتنایی نیست . همچنین این عالم ، در رد ابن خلدون ( که اصل مهدویت را عقیده ای بی ریشه اسلامی می داند ) این چنین می گوید : فلا معنی للریب فی أمر ذلک الفاطمی الموعود المنتظر المدلول علیه بالأدلة بل إنکار ذلک جرأة عظیمة فی مقابلة النصوص المستفیضة المشهورة البالغة حد التواتر پس هیچ شکی در امر این مرد فاطمی موعود منتَظَر که دلالت ادله بر وجود او می باشد وجود ندارد بلکه انکار این مطلب یعنی جسارت و جرات داشتن در مخالفت با نصوص مستفیض مشهور که به حد تواتر می رسد .8 7 – محمد بن عبدالرسول حسینی برزنجی ( متوفی 1103 ه. ق) وی در کتاب " الاشاعه لاشراط الساعه " در چند جای آن به تواتر احادیث مهدویت اذعان کرده است . الباب الثالث فی الاشراط العظام والامارات القریبة التی تعقبها الساعة وهی أیضا کثیرة فمنها المهدی وهو أولها ، واعلم أن الأحادیث الواردة فیه علی اختلاف روایاتها لا تکاد تنحصر باب سوم در مورد نشانه های بزرگی که بعد از آن قیامت می آید بسیار زیاد است که یکی از آنها مهدی می باشد که اولین آنها می باشد .و بدان که احادیث وارد شده در مورد مهدی – با احتساب اختلاف روایات – از حد شمارش بیرون است . قد علمت أن أحادیث وجود المهدی وخروجه آخر الزمان وأنه من عترة رسول الله صلی الله علیه وسلم من ولد فاطمة بلغت حد التواتر المعنوی فلا معنی لانکارها دانستی که احادیث وجود مهدی(علیه السلام) و خروجه او در آخر الزمان و اینکه او از عترت رسول الله صلی الله علیه وآله و از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها ) می باشد ، تواتر معنوی داشته و انکار آن بی معنا می باشد . وغایة ما ثبت بالأخبار الصحیحة الکثیرة الشهیرة التی بلغت حد التواتر المعنوی وجود الآیات العظام التی منها بل أولها خروج المهدی وأنه یأتی فی آخر الزمان من ولد فاطمة یملأ الأرض عدلا کما ملئت ظلما و نهایت آنچه که از طریق اخبار کثیر مشهور صحیح که به حد تواتر معنوی می رسد به دست می آید : وجود نشانه های بزرگی است که اولین آنها خروج مهدی (علیه السلام) است که او در آخرالزمان آمده و از فرزندان فاطمه سلام الله علیها بوده و زمین را از عدل و داد پر می نماید آنچنان که از ظلم و جور پُر شده باشد . 9 8 – بن باز ( متوفی 1420 ه. ق) نقل قول در مجله " الجامعه الاسلامیه بالمدینه المنوره " شماره 3 ضمن " عقیده اهل السنه و الاثر " چنین آمده است : فأمر المهدی أمر معلوم والأحادیث فیه مستفیضة بل متواترة متعاضدة، وقد حکی غیر واحد من أهل العلم: تواترها... وهی متواترة تواترا معنویا لکثرة طرقها، واختلاف مخارجها وصحابتها ورواتها وألفاظها فهی بحق تدل علی أن هذا الشخص الموعود به أمره ثابت وخروجه حق ... امر مهدی (علیه السلام) امری معلوم بوده و احادیث آن مستفیض بلکه متواتر بوده و همه اهل علم حکم به تواتر آن را بیان کرده اند ... احادیث آن بعلت کثرت طرق روایت آن دارای تواتر معنوی می باشد و اختلاف در روات و الفاظ دلالت بر آن دارد که امر آن شخص موعود ، ثابت اشت و خروج او حق می باشد . تویجری نیز در کتاب " الاحتجاج بالاثر " ضمن بیان تفریظ بن باز بر کتابش ، این چنین نقل می کند : ولقد تأملت ما ورد فی هذا الباب من الأحادیث فاتضح لی صحة کثیر منها، کما بیَّن ذلک العلماء الموثوق بعلمهم ودرایتهم؛ کأبی داود، والترمذی، والخطابی، ومحمد بن الحسین الآبری، وشیخ الإسلام ابن تیمیة، والعلامة ابن القیم، والشوکانی، وغیرهم و من در باب احادیث مهدی(علیه السلام) تامل کرده و صحت بسیاری از آنها برای من روشن شده همچنان که بسیاری از علمای موثق در علم و درایت ، آن را بیان کرده اند . همانند ابی داود و ترمذی و محمد بن حسین آبری و ابن تیمیه و ابن قیم و شوکانی . 10 9 – محمد ناصر الدین البانی (متوفی 1420 ه. ق) این عالم وهابی در کتاب " السلسله الصحیحه " چنین می گوید : و ما مثل هؤلاء إلا کمثل من ینکر عقیدة نزول عیسی علیه السلام فی آخر الزمان التی تواتر ذکرها فی الأحادیث الصحیحة .... و أکاد أقطع أن کل من أنکر عقیدة المهدی ینکرها أیضا ، و بعضهم یظهر ذلک من فلتات لسانه ، و إن کان لا یبین . و ما مثل هؤلاء المنکرین جمیعا عندی إلا کما لو أنکر رجل ألوهیة الله عز وجل بدعوی أنه ادعاها بعض الفراعنة ! ( فهل من مدکر ) . مثل این ها همانند کسانی است که عقیده نزول عیسی علیه السلام در آخر الزمان را – که احادیث صحیح در مورد آن به تواتر رسیده است – منکر می شوند .... و مطمئناً و قطعا می گویم که هر کس عقیده مهدی (علیه السلام) را منکر شود ، آن را نیز منکر می گردد و برخی از آنها نیز این عقیده را بر ناخواسته (بر اثر لغزش) بیان کرده اند و مَثَل تمامی این گروه منکر در نزد من همانند کسی است که اولوهیت خداوند متعال را انکار نماید همانند ادعای برخی از فراعنه ( پس آیا پند گیرنده ای هست؟)11 همچنین در رساله " حول المهدی " در مجله " التمدن الاسلامی " ج 22 ص 642 - 646 چنین می گوید : أما مسألة المهدی فلیعلم أن فی خروجه أحادیث کثیرة صحیحة ، قسم کبیر منها له أسانید صحیحة ... وخلاصة القول : إن عقیدة خروج المهدی عقیدة ثابتة متواترة عنه -صلی الله علیه وسلم- یجب الإیمان بها لأنها من أمور الغیب ، والإیمان بها من صفات المتقین کما قال تعالی : ( الم * ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین * الذین یؤمنون بالغیب ) . وإن إنکارها لا یصدر إلا من جاهل أو مکابر . اما در مورد مساله مهدی(علیه السلام) پس بدانند که احادیث صحیح زیادی در مورد خروج او آمده است که گروه زیادی از آن دارای اسناد صحیح می باشد .... و خلاصه مطلب این است : عقیده به خروج مهدی (علیه السلام) عقیده ای متواتر و ثابت به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده و ایمان به آن واجب است زیرا از اموری غیبی است و ایمان به آن از صفات متقین است همچنان که خداوند متعال می فرماید " الف، لام، میم؛ این است کتابی که در [حقانیت] آن هیچ تردیدی نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است: آنان که به غیب ایمان میآورند " . و انکار مهدی (علیه السلام) بیان نمیشود مگر از افراد جاهل. مطالب فوق، اشاراتی کوتاه از برخی از علمای اهل تسنن در مورد اصالت احادیث مهدویت و مقبول بودن آن در نزد اهل تسنن می باشد . پی نوشتها: • 1.کتاب شرح السنة ، ص 27 رقم 20 ، اسم المؤلف: الحسن بن علی بن خلف البربهاری أبو محمد الوفاة: 329 ، دار النشر : دار ابن القیم - الدمام - 1408 ، الطبعة : الأولی ، تحقیق : د. محمد سعید سالم القحطانی • 2.المنار المنیف فی الصحیح والضعیف ، ص 142 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أبی بکر الحنبلی الدمشقی الوفاة: 751 ه ، دار النشر : مکتب المطبوعات الإسلامیة - حلب - 1403 ه ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : عبد الفتاح أبو غدة • 3.تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل ، ج 47 ص 518 ، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی الوفاة: 571 ، دار النشر : دار الفکر - بیروت - 1995 ، تحقیق : محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری • 4.الروض الأنف فی تفسیر السیرة النبویة لابن هشام ، ج 1 ص 280 ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن عبد الله ابن أحمد بن أبی الحسن الخثعمی السهیلی الوفاة: 581 ه ، دار النشر : دار الفکر - بیروت - لبنان- 1409 ه/ 1989 م ، تحقیق : طه عبد الرؤوف سعد • 5.الجامع لأحکام القرآن ، ج 8 ص 122 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی الوفاة: 671 ، دار النشر: دار الشعب – القاهره • 6.التذکرة بأحوال الموتی وأمور الآخرة ، ص 1205 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی الوفاة: 671 ، دار النشر : مکتبة دار المنهاج للنشر والتوزیع، الریاض 1425 ه ، الطبعة : الأولی ، تحقیق : الصادق بن محمد بن إبراهیم • 7.نظم المتناثر من الحدیث المتواتر ، ص 225 تا 228 رقم 289 ، اسم المؤلف: محمد بن جعفر الکتانی أبو عبد الله الوفاة: 1345 ه ، دار النشر : دار الکتب السلفیة - مصر ، تحقیق : شرف حجازی • 8.الإذاعة لما کان وما یکون بین یدی الساعة ، ص 112 ؛ 145 ؛ 146 ، اسم المولف : محمد صدیق خان بن حسن علی الحسینی البخاری القنوجی الوفاه 1307 ه ، دارالنشر : نشر المکتبة العلمیة بالمدینة - مطبعة المدنی - القاهرة - 1391 ه - 1971 م ، الطبعة : الثالثة • 9.الإشاعة لأشراط الساعة ، ص 87 ؛ 112 ؛ 189 ، اسم المؤلف: محمد بن عبدالرسول الحسینی الشهرزوری البرزنجی الوفاة: 1103 ه ، دار النشر : مکتبة المشهد الحسینی – القاهرة • 10.الاحتجَاج بالأثر علی من أنکر المهدی المنتظر، ص 3 ، اسم المولف : حمود بن عبد الله بن حمود بن عبد الرحمن التویجری الوفاه 1413 ه ، دارالنشر : الرئاسة العامة لإدارات البحوث العلمیة والإفتاء والدعوة والإرشاد، الریاض - المملکة العربیة السعودیة- 1403 ه - 1983 م ، الطبعة : الاولی • 11.سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، ج 1 ص 43 ، اسم المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألبانی الوفاة: 1420 ه ، دار النشر : مکتبة المعارف للنشر والتوزیع، الریاض 1415 ه – 1995 م
آیا مساله مهدویت در منابع اهل سنت نیز بیان شده است؟
از جمله عقاید مشترک میان همه ادیان الهی و حتی مکاتب ساخته ی دست بشر ، آمدن مصلحی جهانی برای رفع همه مشکلات مردم می باشد . این عقیده از زمان افلاطون تا کنون مشاهده می شود و ملخص آن را می توان در واژگان " آرمان شهر " یا همان " مدینه فاضله " بیان نمود .
عقیده به مصلح جهانی و بشارت به آمدن وی در اسلام به نام عقیده مهدویت مشهور است و کلیه فرقه های اسلامی در این عقیده مشترک اند تا جایی که برخی از فرقه های انحرافی منتسب به اسلام دقیقا بر اساس عقیده به مهدویت به وجود آمدند .
مهدویت در منظر شیعه امامیه اثنی عشریه از اساسی ترین بنیانهای فکری - عقیدتی بوده تا جایی که هر جا نام شیعه اثنی عشریه مطرح می باشد ، عقیده به مهدویت نیز مطرح می گردد .و این امر ردّی است بر جاهلان و معاندینی که برای اثبات مهدویت در شیعه ، دنبال سند می گردند !
بحث عقیده به منجی آخر الزمان و آمدن مهدی (علیه السلام) در نزد علمای اهل تسنن نیز مطرح بوده و حتی گروهی از آنها نیز – در مورد منجی – همان فردی را اراده می کنند که شیعیان بدان اعتقاد دارند .
البته گروهی قلیل نیز در میان اهل تسنن هستند که احادیث دال بر وجود و ظهور حضرت مهدی علیه السلام را از اساس مردود می دانند ( همانند ابن خلدون و احمد امین مصری و رشید رضا ) و یا مصداق مهدی علیه السلام را کسانی همچون حضرت عیسی علیه السلام می دانند ( همانند ابومحمد بن ولید بغدادی) که البته این عقاید حتی در نزد خود عامّه نیز بعنوان اقوال شاذ بیان می گردد .
ما در نوشتار فوق ، به اقوال علمای اهل تسنن در مورد صحت اصل موضوع مهدویت و قبول آن اشاره خواهیم نمود .لازم به تذکر می باشد که در این مقاله ، هدف از اشاره به سخنان اهل تسنن (و حتی وهابیون ) در مورد بحث مهدویت تنها و تنها از باب الزام و اسکات خصم بوده تا رفع شبهه برخی جهّال گردد و البته این امر ،سیره مستمره علمای اعلام شیعه در طی قرون و اعصار در مقابل مخالفین بوده است . وگرنه شیعیان ، نه تنها در این بحث ، بلکه در تمامی مباحث اعتقادی خود ، تنها و تنها مقیّد به رجوع به کتاب الله الحکیم و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بوده و کوچکترین نیازی به رجوع به شاگردان مکتب سقیفه ندارند .
در این نوشتار ، به سخن گروهی از علمای اهل تسنن در مورد تواتر و کثرت احادیث مهدویت در نزد ایشان و مقبول آن اشاره خواهیم نمود .
1 – ابومحمد حسن بن علی بربهاری ( متوفی 329 ه. ق)
وی در کتاب " شرح السنه " ، یکی از امور اعتقادی اهل تسنن را این چنین بیان می کند :
والإیمان بنزول عیسی ابن مریم علیه السلام ینزل فیقتل الدجال ویتزوج ویصلی خلف القائم من آل محمد صلی الله علیه وسلم ویموت ویدفنه المسلمون
ایمان به نزول عیسی بن مریم علیه السلام ، ایشان نازل شده و دجال را می کشد و ازدواج کرده و پشت سر قائم آل محمد صلی الله علیه و آله نماز خوانده و از دنیا می رود و مسلمین او را دفن می کنند . 11
2 - ابوالحسن محمد بن حسین ابری سجزی ( متوفی 363 ه. ق )
وی در کتاب " مناقب الشافعی " این چنین می گوید :
وقد تواترت الاخبار واستفاضت عن رسول الله صلی الله علیه وسلم بذکر المهدی وأنه من أهل بیته وأنه یملک سبع سنین وأنه یملأ الأرض عدلا وأن عیسی علیه السلام یخرج فیساعده علی قتل الدجال وأنه یؤم هذه الأمة ویصلی عیسی خلفه . فی طول من قصته وأمره
اخبار متواتر و مستفیض از رسول الله صلی الله علیه و آله در مورد مهدی رسیده است و اینکه او (علیه السلام) از اهل بیت پیامبر بوده و 7 سال حکومت خواهد کرد و زمین را از عدل ، پُر خواهد نمود . و اینکه عیسی علیه السلام برای کشتن دجال ، به کمک وی خواهد آمد و مهدی (علیه السلام) با مردم نماز می گذارد و عیسی علیه السلام به او اقتدا می کند .
این سخن ابوالحسن ابری را بسیاری از علمای اهل تسنن از قول او بیان نموده اند . 2
3 – ابوالقاسم علی بن حسن بن عساکر شافعی ( متوفی 571 ه. ق )
وی در " تاریخ مدینه دمشق " به نقل از بیهقی ( متوفی 458 ه. ق ) چنین می گوید :
والأحادیث فی التنصیص علی خروج المهدی أصح إسنادا وفیها بیان کونه من عترة النبی
احادیثی که نص بر خروج مهدی(علیه السلام) می باشد صحیح ترین اسناد را دارا می باشد و در آنها بیان شده است که مهدی(علیه السلام) از عترت نبی اکرم صلی الله علیه و آله می باشد .3
3 - عبدالرحمن بن عبدالله سهیلی ( متوفی 581 ه. ق )
وی در کتاب " الروض الانف " این چنین می گوید :
ومن سؤددها أیضاً أن المهدی المبشر به آخر الزمان من ذریتها ، فهی مخصوصة بهذا کله والأحادیث الواردة فی أمر المهدی کثیرة ، وقد جمعها أبو بکر بن أبی خیثمة فأکثر
و از جمله افتخارات او ( فاطمه زهرا سلام الله علیها ) این است که مهدی – بشارت داده شده به او در آخر الزمان – از فرزندان او می باشد و این امر تنها به ایشان اختصاص دارد و احادیث وارده در مورد مهدی (علیه السلام) بسیار زیاد است و ابوبکر بن خیتمه بسیاری از آنها را جمع آوری کرده است . 4
4 – ابوعبدالله قرطبی مالکی ( متوفی 671 ه. ق )
وی در کتاب تفسیری " الجامع لاحکام القرآن " در ذیل آیه 33 توبه می گوید :
قال البیهقی فی کتاب البعث والنشور : ... والأحادیث التی قبله فی التنصیص علی خروج المهدی وفیها بیان کون المهدی من عترة رسول الله صلی الله علیه و سلم أصح إسنادا قلت : قد ذکرنا هذا وزدناه بیانا فی کتابنا ( کتاب التذکرة ) وذکرنا أخبار المهدی مستوفاة والحمد لله
بیهقی در کتاب " بعث و نشور " می گوید : احادیث شامل بر نص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر خروج مهدی (علیه السلام) و اینکه مهدی (علیه السلام ) از عترت رسول الله صلی الله علیه و آله می باشد ، صحیح ترین اسناد را دارد .
می گویم (قرطبی ) : این مطلب و بیشتر از آن را در کتابمان " التذکره " و اخبار مهدی (علیه السلام) را به صورت مستوفی بیان کرده ایم . 5
وی در کتاب " التذکره " به سخن بیهقی و سخن ابوالحسن ابری شافعی اشاره کرده است . 6
5 – ابوعبدالله محمد بن جعفر کتانی ( متوفی 1345 ه. ق )
وی در کتاب " النظم المتناثر " که در مورد روایات متواتر اهل تسنن می باشد به نظرات بسیاری از علما و محدثین اهل تسنن اشاره نموده که به برخی از فرازهای آن اشاره می کنیم :
( خروج المهدی)خروج المهدی الموعود المنتظر الفاطمی .... وقد نقل غیر واحد عن الحافظ السخاوی أنها متواترة ... وفی تألیف لأبی العلاء إدریس بن محمد بن إدریس الحسین العراقی فی المهدی هذا أن أحادیثه متواترة أو کادت قال وجزم بالأول غیر واحد من الحفاظ النقاد ... وفی شرح الرسالة للشیخ جسوس ما نصه ورد خبر المهدی فی أحادیث ذکر السخاوی أنها وصلت إلی حد التواتر .... وفی شرح عقیدة الشیخ محمد بن أحمد السفارینی الحنبلی ما نصه وقد کثرت بخروجه الروایات حتی بلغت حد التواتر المعنوی وشاع ذلک بین علماء السنة حتی عد من معتقداتهم ثم ذکر بعض الأحادیث الواردة فیه عن جماعة من الصحابة وقال بعدها وقد روی عمن ذکر من الصحابة وغیر من ذکر منهم بروایات متعددة وعن التابعین من بعدهم مما یفید مجموعة العلم القطعی فالإیمان بخروج المهدی واجب کما هو مقرر عند أهل العلم ومدون فی عقائد أهل السنة والجماعة .... وللقاضی العلامة محمد بن علی الشوکانی الیمنی رحمه الله رسالة سماها التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر والدجال والمسیح قال فیها والأحادیث الواردة فی المهدی التی أمکن الوقوف علیها منها خمسون حدیثا فی الصحیح والحسن والضعیف المنجبر وهی متواترة بلا شک .....ولولا مخافة التطویل لأوردت هاهنا ما وقفت علیه من أحادیثه لأنی رأیت الکثیر من الناس فی هذا الوقت یتشککون فی أمره ویقولون یا تری هل أحادیثه قطعیة أم ولا وکثیر منهم یقف مع کلام ابن خلدون ویعتمده مع أنه لیس من أهل هذا المیدان والحق الرجوع فی کل فن لأربابه .
خروج مهدی موعود منتظر فاطمی .... همگان از حافظ سخاوی نقل کرده اند که روایات خروج مهدی (علیه السلام) متواتر است ..... و در کتاب ابی علاء ادریس بن محمد عرافی در مورد مهدی (علیه السلام) آمده است : احادیث خروج مهدی (علیه السلام ) متواتر و یا نزدیک به تواتر است و وی صراحت دارد که حافظان حدیث صراحت دارند که این احادیث متواتر است .
در کتاب شرح عقیده شیخ محمد سفارینی حنبلی آمده : روایات خروج مهدی (علیه السلام) آنقدر زیاد است که در حد تواتر معنوی می باشد و این روایات در میان علمای اهل تسنن شیوع پیدا کرده تا جایی که از اعتقادات ایشان شده است و سپس بعد از بیان گروهی از این روایات از برخی از صحابه می گوید : روایات متعدد بیان شده از صحابه و تابعین ، سبب مفید علم قطعی شده و ایمان به خروج مهدی (علیه السلام) همچنان که در نزد اهل علم مقرر است ، واجب بوده و در عقاید اهل سنت مدوّن است .
قاضی شوکانی رساله ای دارد به نام توضیح در تواتر آنچه در مورد مهدی منتظر و دجال و مسیح آمده است و در آن می گوید: احادیث وارده در خروج مهدی (علیه السلام ) 50 حدیث صحیح و حسن و ضعیف می باشد که بدون شک متواتر می باشد
( کتانی می گوید ) : اگر ترس از طولانی شدن مطلب نبود ، تمامی احادیثی که بدانها دست پیدا کرده ام را بیان می کردم زیرا بسیاری از مردم را دیده ام که در خروج مهدی (علیه السلام ) تشکیک کرده اند و می گویند : آیا احادیث این امر قطعی است یا خیر ؟! و بسیاری از مردم بخاطر سخن ابن خلدون ، در این احادیث متوقف شده اند و به سخن او اعتماد کرده اند در حالی که او اهل این علم نبوده و صحیح آن است که در هر امری به استادش مراجعه شود . 7
6 – صدیق حسن خان قنوچی ( متوفی 1307 ه. ق)
این عالم سلفی مسلک اهل تسنن در کتاب " الاذاعه " چنین می گوید :
الأحادیث الواردة فی المهدی علی اختلاف روایاتها کثیرة جدا تبلغ حد التواتر المعنوی وهی فی السنن وغیرها من دواوین الاسلام من المعاجم والمسانید
احادیث وارد شده در مورد مهدی(علیه السلام ) – با احتساب اختلاف روایات – بسیار زیاد و در تواتر معنوی می باشد و این روایات در کتب سنن و دیگر کتب معاجم و مسانید آمده اند .
لا شک فی أن المهدی یخرج فی آخر الزمان من غیر تعیین لشهر وعام لما تواتر من الاخبار فی الباب واتفق علیه جمهور الأمة سلفا عن خلف إلا من لا یعتد بخلافة
هیچ شکی در خروج مهدی (علیه السلام) در آخر الزمان – بدون تعیین ماه و سال خروج او – وجود ندارد زیرا اخبار این باب متواتر بوده و جمهور امت از قبل تا کنون بر این امر اتفاق داشته و بر خلاف آن هیچ اعتنایی نیست .
همچنین این عالم ، در رد ابن خلدون ( که اصل مهدویت را عقیده ای بی ریشه اسلامی می داند ) این چنین می گوید :
فلا معنی للریب فی أمر ذلک الفاطمی الموعود المنتظر المدلول علیه بالأدلة بل إنکار ذلک جرأة عظیمة فی مقابلة النصوص المستفیضة المشهورة البالغة حد التواتر
پس هیچ شکی در امر این مرد فاطمی موعود منتَظَر که دلالت ادله بر وجود او می باشد وجود ندارد بلکه انکار این مطلب یعنی جسارت و جرات داشتن در مخالفت با نصوص مستفیض مشهور که به حد تواتر می رسد .8
7 – محمد بن عبدالرسول حسینی برزنجی ( متوفی 1103 ه. ق)
وی در کتاب " الاشاعه لاشراط الساعه " در چند جای آن به تواتر احادیث مهدویت اذعان کرده است .
الباب الثالث فی الاشراط العظام والامارات القریبة التی تعقبها الساعة وهی أیضا کثیرة فمنها المهدی وهو أولها ، واعلم أن الأحادیث الواردة فیه علی اختلاف روایاتها لا تکاد تنحصر
باب سوم در مورد نشانه های بزرگی که بعد از آن قیامت می آید بسیار زیاد است که یکی از آنها مهدی می باشد که اولین آنها می باشد .و بدان که احادیث وارد شده در مورد مهدی – با احتساب اختلاف روایات – از حد شمارش بیرون است .
قد علمت أن أحادیث وجود المهدی وخروجه آخر الزمان وأنه من عترة رسول الله صلی الله علیه وسلم من ولد فاطمة بلغت حد التواتر المعنوی فلا معنی لانکارها
دانستی که احادیث وجود مهدی(علیه السلام) و خروجه او در آخر الزمان و اینکه او از عترت رسول الله صلی الله علیه وآله و از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها ) می باشد ، تواتر معنوی داشته و انکار آن بی معنا می باشد .
وغایة ما ثبت بالأخبار الصحیحة الکثیرة الشهیرة التی بلغت حد التواتر المعنوی وجود الآیات العظام التی منها بل أولها خروج المهدی وأنه یأتی فی آخر الزمان من ولد فاطمة یملأ الأرض عدلا کما ملئت ظلما
و نهایت آنچه که از طریق اخبار کثیر مشهور صحیح که به حد تواتر معنوی می رسد به دست می آید : وجود نشانه های بزرگی است که اولین آنها خروج مهدی (علیه السلام) است که او در آخرالزمان آمده و از فرزندان فاطمه سلام الله علیها بوده و زمین را از عدل و داد پر می نماید آنچنان که از ظلم و جور پُر شده باشد . 9
8 – بن باز ( متوفی 1420 ه. ق)
نقل قول در مجله " الجامعه الاسلامیه بالمدینه المنوره " شماره 3 ضمن " عقیده اهل السنه و الاثر " چنین آمده است :
فأمر المهدی أمر معلوم والأحادیث فیه مستفیضة بل متواترة متعاضدة، وقد حکی غیر واحد من أهل العلم: تواترها... وهی متواترة تواترا معنویا لکثرة طرقها، واختلاف مخارجها وصحابتها ورواتها وألفاظها فهی بحق تدل علی أن هذا الشخص الموعود به أمره ثابت وخروجه حق ...
امر مهدی (علیه السلام) امری معلوم بوده و احادیث آن مستفیض بلکه متواتر بوده و همه اهل علم حکم به تواتر آن را بیان کرده اند ... احادیث آن بعلت کثرت طرق روایت آن دارای تواتر معنوی می باشد و اختلاف در روات و الفاظ دلالت بر آن دارد که امر آن شخص موعود ، ثابت اشت و خروج او حق می باشد .
تویجری نیز در کتاب " الاحتجاج بالاثر " ضمن بیان تفریظ بن باز بر کتابش ، این چنین نقل می کند :
ولقد تأملت ما ورد فی هذا الباب من الأحادیث فاتضح لی صحة کثیر منها، کما بیَّن ذلک العلماء الموثوق بعلمهم ودرایتهم؛ کأبی داود، والترمذی، والخطابی، ومحمد بن الحسین الآبری، وشیخ الإسلام ابن تیمیة، والعلامة ابن القیم، والشوکانی، وغیرهم
و من در باب احادیث مهدی(علیه السلام) تامل کرده و صحت بسیاری از آنها برای من روشن شده همچنان که بسیاری از علمای موثق در علم و درایت ، آن را بیان کرده اند . همانند ابی داود و ترمذی و محمد بن حسین آبری و ابن تیمیه و ابن قیم و شوکانی . 10
9 – محمد ناصر الدین البانی (متوفی 1420 ه. ق)
این عالم وهابی در کتاب " السلسله الصحیحه " چنین می گوید :
و ما مثل هؤلاء إلا کمثل من ینکر عقیدة نزول عیسی علیه السلام فی آخر الزمان التی تواتر ذکرها فی الأحادیث الصحیحة .... و أکاد أقطع أن کل من أنکر عقیدة المهدی ینکرها أیضا ، و بعضهم یظهر ذلک من فلتات لسانه ، و إن کان لا یبین . و ما مثل هؤلاء المنکرین جمیعا عندی إلا کما لو أنکر رجل ألوهیة الله عز وجل بدعوی أنه ادعاها بعض الفراعنة ! ( فهل من مدکر ) .
مثل این ها همانند کسانی است که عقیده نزول عیسی علیه السلام در آخر الزمان را – که احادیث صحیح در مورد آن به تواتر رسیده است – منکر می شوند .... و مطمئناً و قطعا می گویم که هر کس عقیده مهدی (علیه السلام) را منکر شود ، آن را نیز منکر می گردد و برخی از آنها نیز این عقیده را بر ناخواسته (بر اثر لغزش) بیان کرده اند و مَثَل تمامی این گروه منکر در نزد من همانند کسی است که اولوهیت خداوند متعال را انکار نماید همانند ادعای برخی از فراعنه ( پس آیا پند گیرنده ای هست؟)11
همچنین در رساله " حول المهدی " در مجله " التمدن الاسلامی " ج 22 ص 642 - 646 چنین می گوید :
أما مسألة المهدی فلیعلم أن فی خروجه أحادیث کثیرة صحیحة ، قسم کبیر منها له أسانید صحیحة ... وخلاصة القول : إن عقیدة خروج المهدی عقیدة ثابتة متواترة عنه -صلی الله علیه وسلم- یجب الإیمان بها لأنها من أمور الغیب ، والإیمان بها من صفات المتقین کما قال تعالی : ( الم * ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین * الذین یؤمنون بالغیب ) . وإن إنکارها لا یصدر إلا من جاهل أو مکابر .
اما در مورد مساله مهدی(علیه السلام) پس بدانند که احادیث صحیح زیادی در مورد خروج او آمده است که گروه زیادی از آن دارای اسناد صحیح می باشد .... و خلاصه مطلب این است : عقیده به خروج مهدی (علیه السلام) عقیده ای متواتر و ثابت به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده و ایمان به آن واجب است زیرا از اموری غیبی است و ایمان به آن از صفات متقین است همچنان که خداوند متعال می فرماید " الف، لام، میم؛ این است کتابی که در [حقانیت] آن هیچ تردیدی نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است: آنان که به غیب ایمان میآورند " . و انکار مهدی (علیه السلام) بیان نمیشود مگر از افراد جاهل.
مطالب فوق، اشاراتی کوتاه از برخی از علمای اهل تسنن در مورد اصالت احادیث مهدویت و مقبول بودن آن در نزد اهل تسنن می باشد .
پی نوشتها:
• 1.کتاب شرح السنة ، ص 27 رقم 20 ، اسم المؤلف: الحسن بن علی بن خلف البربهاری أبو محمد الوفاة: 329 ، دار النشر : دار ابن القیم - الدمام - 1408 ، الطبعة : الأولی ، تحقیق : د. محمد سعید سالم القحطانی
• 2.المنار المنیف فی الصحیح والضعیف ، ص 142 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أبی بکر الحنبلی الدمشقی الوفاة: 751 ه ، دار النشر : مکتب المطبوعات الإسلامیة - حلب - 1403 ه ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : عبد الفتاح أبو غدة
• 3.تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل ، ج 47 ص 518 ، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی الوفاة: 571 ، دار النشر : دار الفکر - بیروت - 1995 ، تحقیق : محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری
• 4.الروض الأنف فی تفسیر السیرة النبویة لابن هشام ، ج 1 ص 280 ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن عبد الله ابن أحمد بن أبی الحسن الخثعمی السهیلی الوفاة: 581 ه ، دار النشر : دار الفکر - بیروت - لبنان- 1409 ه/ 1989 م ، تحقیق : طه عبد الرؤوف سعد
• 5.الجامع لأحکام القرآن ، ج 8 ص 122 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی الوفاة: 671 ، دار النشر: دار الشعب – القاهره
• 6.التذکرة بأحوال الموتی وأمور الآخرة ، ص 1205 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی الوفاة: 671 ، دار النشر : مکتبة دار المنهاج للنشر والتوزیع، الریاض 1425 ه ، الطبعة : الأولی ، تحقیق : الصادق بن محمد بن إبراهیم
• 7.نظم المتناثر من الحدیث المتواتر ، ص 225 تا 228 رقم 289 ، اسم المؤلف: محمد بن جعفر الکتانی أبو عبد الله الوفاة: 1345 ه ، دار النشر : دار الکتب السلفیة - مصر ، تحقیق : شرف حجازی
• 8.الإذاعة لما کان وما یکون بین یدی الساعة ، ص 112 ؛ 145 ؛ 146 ، اسم المولف : محمد صدیق خان بن حسن علی الحسینی البخاری القنوجی الوفاه 1307 ه ، دارالنشر : نشر المکتبة العلمیة بالمدینة - مطبعة المدنی - القاهرة - 1391 ه - 1971 م ، الطبعة : الثالثة
• 9.الإشاعة لأشراط الساعة ، ص 87 ؛ 112 ؛ 189 ، اسم المؤلف: محمد بن عبدالرسول الحسینی الشهرزوری البرزنجی الوفاة: 1103 ه ، دار النشر : مکتبة المشهد الحسینی – القاهرة
• 10.الاحتجَاج بالأثر علی من أنکر المهدی المنتظر، ص 3 ، اسم المولف : حمود بن عبد الله بن حمود بن عبد الرحمن التویجری الوفاه 1413 ه ، دارالنشر : الرئاسة العامة لإدارات البحوث العلمیة والإفتاء والدعوة والإرشاد، الریاض - المملکة العربیة السعودیة- 1403 ه - 1983 م ، الطبعة : الاولی
• 11.سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، ج 1 ص 43 ، اسم المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألبانی الوفاة: 1420 ه ، دار النشر : مکتبة المعارف للنشر والتوزیع، الریاض 1415 ه – 1995 م
- [سایر] فرق شیعه و سنی در مساله مهدویت چیست؟
- [سایر] مهدویت از دیدگاه اهل سنت با مهدویت از دیدگاه شیعه، چه فرقی دارد؟
- [سایر] اهل سنت نسبت به منجی و مهدویت چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت واقعه غدیر آمده است؟
- [سایر] آیا منابع اهل سنت به حدیث کساء اشاره کرده اند؟
- [سایر] آیه تطهیر در منابع تفسیری اهل سنت چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] حدیثی از مقام حب اهل بیت در منابع اهل سنت وجود دارد؟ چه کسی از اهل سنت به خاطر نقل آن هزار ضربه شلاق خورد؟
- [سایر] با توجه به منابع اهل سنت، منظور از اهل بیت در آیه تطهیر چه کسانی است؟
- [سایر] آیا کسی از علمای اهل سنت منکر احادیث مهدویت شده است ؟
- [سایر] آیا اهل سنت اعتقادی به منجی و مهدویت دارند؟ تفاوتشان با اعتقاد شیعیان چیست؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سبحانی] اگر برای خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببیند جماعت تمام شده، تا وقتی که صف ها به هم نخورده و جمعیت متفرق نشده، اذان و اقامه ساقط است با شرائطی که در مسأله بعد می آید.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.