اهل سنت در باب فضیلت صحابه که میخواهند صحبت کنند، به خصوص در مورد ابوبکر و عمر و عثمان، به بیعت رضوان استناد میکنند و ادعای رضایت الهی از این افراد را دارند. لطفا توضیح دهید.
اهل سنت در باب فضیلت صحابه که میخواهند صحبت کنند، به خصوص در مورد ابوبکر و عمر و عثمان، به بیعت رضوان استناد میکنند و ادعای رضایت الهی از این افراد را دارند. لطفا توضیح دهید. در پاسخ به این مسأله به مطلب ذیل توجه نمایید: اگرخداوند از عملی اعلان رضایت و خشنودی کرد , به این معنا نیست که صاحب آن عمل پس از رضایت الهی هر گناهی - نعوذ باللّه مرتکب گردد , آن گناه به عفو الهی است ودیگر دچار غضب و سخط الهی نخواهد گردید , بلکه اعلان رضایت الهی در صورتی است که آنان بر ایمان خویش ثابت و ماندگار باشند و تا پایان عمر بر صراط مستقیم باقی بمانند . خداوند در مورد اصحاب پیامبر –ص- می فرماید : َ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً (فنح - 29) خداوند کسانی از آنها را که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است. معروف در میان علما و دانشمندان اهل سنت این است که صحابه رسول اللَّه ص دارای این امتیاز خاص بر افراد دیگر از امت هستند که همگی پاک و پاکیزه‌ اند، و از آلودگیها بدورند، و ما حق انتقاد از هیچیک از آنها نداریم، و بد گویی از آنها مطلقا ممنوع است، حتی به گفته بعضی موجب کفر می‌شود! و برای اثبات این مقصود به آیاتی از قرآن مجید استناد کرده‌ اند، از جمله آیه مورد بحث که می‌گوید: خداوند به کسانی از آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام داده‌اند وعده مغفرت و اجر عظیم داده است. و همچنین به آیه 100 سوره توبه که بعد از ذکر عنوان مهاجرین و انصار می‌گوید: رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ: خداوند از آنها خشنود، و آنها نیز از خدا خشنود شدند. ولی هر گاه خود را از پیش داوریها تهی کنیم، قرائن روشنی در برابر ما وجود دارد که این عقیده مشهور را متزلزل می‌سازد: 1- جمله رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ در سوره توبه تنها مخصوص مهاجران و انصار نیست، زیرا در همان آیه در کنار مهاجران و انصار الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ قرار گرفته که مفهومش شامل تمام کسانی است که تا دامنه قیامت به نیکی از آنها پیروی می‌کنند. همانگونه که تابعان اگر یک روز در خط ایمان و احسان باشند و روز دیگر در خط کفر و اسائه(بدی کردن) قرار گیرند، از زیر چتر رضایت الهی خارج می‌شوند عین همین مطلب در باره صحابه نیز می‌آید، زیرا آنها را نیز در آخرین آیه سوره فتح مقید به ایمان و عمل صالح کرده که اگر یک روز این عنوان از آنها سلب شود از دائره رضایت الهی بیرون خواهند رفت. و به تعبیر دیگر تعبیر به احسان هم در مورد تابعان است، و هم در مورد متبوعان بنا بر این هر کدام از این دو، خط احسان را رها کنند مشمول رضایت خدا نخواهند بود. 2- از روایات اسلامی چنین استفاده می‌شود که اصحاب پیامبر ص هر چند امتیاز مصاحبت آن بزرگوار را داشتند، ولی کسانی که در دورانهای بعد می‌آیند و از ایمان راسخ و عمل صالح برخوردارند از یک نظر از صحابه افضلند، چرا که آنها شاهد انواع معجزات بوده‌اند ولی دیگران بدون مشاهده آنها، و با استفاده از دلائل دیگر، در همان راه گام نهاده‌اند. چنان که در حدیثی از پیامبر ص می‌خوانیم که یارانش عرض کردند: نحن اخوانک یا رسول اللَّه؟! قال: لا انتم اصحابی، و اخوانی الذین یاتون بعدی، آمنوا بی و لم یرونی، و قال: للعامل منهم اجر خمسین منکم، قالوا بل منهم یا رسول اللَّه؟ قال: بل منکم! ردوها ثلاثا، ثم قال: لانکم تجدون علی الخیر اعوانا آیا ما برادران توایم ای رسول خدا؟ فرمود: نه! شما اصحاب من هستید، ولی برادران من کسانی هستند که بعد از من می ‌آیند و به من ایمان می‌ آورند در حالی که مرا ندیده‌ اند. سپس افزود: افرادی از آنها که اهل عمل صالحند اجر پنجاه نفر از شما را دارند! عرض کردند پنجاه نفر از خودشان ای رسول خدا؟! فرمود: نه! پنجاه نفر از شما!! و سه بار آنها این سخن را تکرار کردند (و پیامبر ص نفی کرد) سپس فرمود: این به خاطر آن است که شرایطی در اختیار دارید که شما را در کارهای خیر یاری می‌کند (1). در صحیح مسلم نیز از رسول خدا ص چنین نقل شده که روزی فرمود: وددت انا قد رأینا اخواننا : دوست می‌داشتم برادرانمان را می‌دیدیم!. قالوا: ا و لسنا اخوانک یا رسول اللَّه؟!: گفتند: آیا ما برادران تو نیستیم ای رسول خدا؟! فرمود: انتم اصحابی و اخواننا الذین لم یاتوا بعد : شما اصحاب من هستید، اما برادران ما هنوز نیامده‌اند! (2)! عقل و منطق نیز همین را می‌گوید که دیگران که تحت پوشش تعلیمات مستمر پیامبر ص در شب و روز نبوده‌اند و در عین حال همانند یاران پیامبر ص یا بیش از آنها ایمان و عمل صالح داشته‌اند برترند. 3- این سخن از نظر تاریخی نیز بسیار آسیب پذیر است چرا که بعضی از صحابه را می‌بینیم که بعد از پیغمبر اکرم ص و یا حتی در عصر خود او راه خطا پیمودند. ما چگونه می‌توانیم کسانی را که آتش جنگ جمل را افروختند و آن همه‌ مسلمانان را به کشتن دادند و بر روی خلیفه به حق پیامبر ص شمشیر کشیدند از گناه تبرئه کنیم؟! یا کسانی که در صفین و نهروان اجتماع کردند و سر به شورش در برابر وصی و جانشین پیامبر ص و برگزیده مسلمین برداشتند، و خونهای بی حساب ریختند، مشمول رضای خدا بدانیم، و بگوئیم گرد و غبار عصیان نیز بر دامان آنها ننشسته است؟! و از این عجیب‌تر عذر کسانی است که تمام این مخالفتها را به عنوان اینکه آنها مجتهد بودند و مجتهد معذور است توجیه می‌کنند! اگر بشود چنین گناهان عظیمی را به وسیله اجتهاد توجیه کرد دیگر هیچ قاتلی را نمی‌توان ملامت نمود، و یا حدود الهی را در باره او اجرا کرد، چرا که ممکن است اجتهاد کرده باشد. و به تعبیر دیگر در میدان جمل یا صفین و یا نهروان دو گروه در مقابل هم ایستادند که قطعا هر دو بر حق نبودند، چرا که جمع بین ضدین محال است، با این حال چگونه می‌توان هر دو را مشمول رضای خدا دانست، در حالی که مساله از مسائل پیچیده و مشکلی نبود که تشخیص آن ممکن نباشد؟ زیرا همه می‌دانستند علی ع یا بر طبق نص پیامبر ص و یا با انتخاب مسلمین خلیفه بر حق او است، در عین حال بر روی او شمشیر کشیدند، این کار را چگونه می‌توان از طریق اجتهاد توجیه کرد؟! چرا شورش اصحاب رده را در زمان ابو بکر از طریق اجتهاد توجیه نمی‌کنند و رسما آنها را مرتد می‌شمرند، اما شورشیان جمل و صفین و نهروان را مبرای از هر گونه گناه می‌دانند؟! به هر حال به نظر می‌رسد که مساله تنزیه صحابه به طور مطلق یک حکم سیاسی بوده که گروهی بعد از پیامبر ص برای حفظ موقعیت خود روی آن تکیه کردند، تا خود را از هر گونه انتقادی مصون و محفوظ دارند و این مطلبی است که نه با حکم عقل می‌سازد، و نه با تواریخ مسلم اسلامی، و شعری است که ما را در قافیه خود گرفتار خواهد کرد. چه بهتر که ما در عین احترام به صحابه رسول اللَّه ص و کسانی که همواره در خط او بودند معیار قضاوت در باره آنها را اعمال و عقائدشان در طول زندگانیشان از آغاز تا انجام در نظر بگیریم، همان معیاری که از قرآن استفاده کرده‌ایم و همان معیاری که خود پیامبر ص یارانش را با آن می‌سنجید. تفسیر نمونه، ج‌22، ص:120
عنوان سوال:

اهل سنت در باب فضیلت صحابه که میخواهند صحبت کنند، به خصوص در مورد ابوبکر و عمر و عثمان، به بیعت رضوان استناد میکنند و ادعای رضایت الهی از این افراد را دارند. لطفا توضیح دهید.


پاسخ:

اهل سنت در باب فضیلت صحابه که میخواهند صحبت کنند، به خصوص در مورد ابوبکر و عمر و عثمان، به بیعت رضوان استناد میکنند و ادعای رضایت الهی از این افراد را دارند. لطفا توضیح دهید.

در پاسخ به این مسأله به مطلب ذیل توجه نمایید: اگرخداوند از عملی اعلان رضایت و خشنودی کرد , به این معنا نیست که صاحب آن عمل پس از رضایت الهی هر گناهی - نعوذ باللّه مرتکب گردد , آن گناه به عفو الهی است ودیگر دچار غضب و سخط الهی نخواهد گردید , بلکه اعلان رضایت الهی در صورتی است که آنان بر ایمان خویش ثابت و ماندگار باشند و تا پایان عمر بر صراط مستقیم باقی بمانند . خداوند در مورد اصحاب پیامبر –ص- می فرماید : َ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً (فنح - 29) خداوند کسانی از آنها را که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است. معروف در میان علما و دانشمندان اهل سنت این است که صحابه رسول اللَّه ص دارای این امتیاز خاص بر افراد دیگر از امت هستند که همگی پاک و پاکیزه‌ اند، و از آلودگیها بدورند، و ما حق انتقاد از هیچیک از آنها نداریم، و بد گویی از آنها مطلقا ممنوع است، حتی به گفته بعضی موجب کفر می‌شود! و برای اثبات این مقصود به آیاتی از قرآن مجید استناد کرده‌ اند، از جمله آیه مورد بحث که می‌گوید: خداوند به کسانی از آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام داده‌اند وعده مغفرت و اجر عظیم داده است. و همچنین به آیه 100 سوره توبه که بعد از ذکر عنوان مهاجرین و انصار می‌گوید: رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ: خداوند از آنها خشنود، و آنها نیز از خدا خشنود شدند. ولی هر گاه خود را از پیش داوریها تهی کنیم، قرائن روشنی در برابر ما وجود دارد که این عقیده مشهور را متزلزل می‌سازد: 1- جمله رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ در سوره توبه تنها مخصوص مهاجران و انصار نیست، زیرا در همان آیه در کنار مهاجران و انصار الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ قرار گرفته که مفهومش شامل تمام کسانی است که تا دامنه قیامت به نیکی از آنها پیروی می‌کنند. همانگونه که تابعان اگر یک روز در خط ایمان و احسان باشند و روز دیگر در خط کفر و اسائه(بدی کردن) قرار گیرند، از زیر چتر رضایت الهی خارج می‌شوند عین همین مطلب در باره صحابه نیز می‌آید، زیرا آنها را نیز در آخرین آیه سوره فتح مقید به ایمان و عمل صالح کرده که اگر یک روز این عنوان از آنها سلب شود از دائره رضایت الهی بیرون خواهند رفت. و به تعبیر دیگر تعبیر به احسان هم در مورد تابعان است، و هم در مورد متبوعان بنا بر این هر کدام از این دو، خط احسان را رها کنند مشمول رضایت خدا نخواهند بود. 2- از روایات اسلامی چنین استفاده می‌شود که اصحاب پیامبر ص هر چند امتیاز مصاحبت آن بزرگوار را داشتند، ولی کسانی که در دورانهای بعد می‌آیند و از ایمان راسخ و عمل صالح برخوردارند از یک نظر از صحابه افضلند، چرا که آنها شاهد انواع معجزات بوده‌اند ولی دیگران بدون مشاهده آنها، و با استفاده از دلائل دیگر، در همان راه گام نهاده‌اند. چنان که در حدیثی از پیامبر ص می‌خوانیم که یارانش عرض کردند: نحن اخوانک یا رسول اللَّه؟! قال: لا انتم اصحابی، و اخوانی الذین یاتون بعدی، آمنوا بی و لم یرونی، و قال: للعامل منهم اجر خمسین منکم، قالوا بل منهم یا رسول اللَّه؟ قال: بل منکم! ردوها ثلاثا، ثم قال: لانکم تجدون علی الخیر اعوانا آیا ما برادران توایم ای رسول خدا؟ فرمود: نه! شما اصحاب من هستید، ولی برادران من کسانی هستند که بعد از من می ‌آیند و به من ایمان می‌ آورند در حالی که مرا ندیده‌ اند. سپس افزود: افرادی از آنها که اهل عمل صالحند اجر پنجاه نفر از شما را دارند! عرض کردند پنجاه نفر از خودشان ای رسول خدا؟! فرمود: نه! پنجاه نفر از شما!! و سه بار آنها این سخن را تکرار کردند (و پیامبر ص نفی کرد) سپس فرمود: این به خاطر آن است که شرایطی در اختیار دارید که شما را در کارهای خیر یاری می‌کند (1). در صحیح مسلم نیز از رسول خدا ص چنین نقل شده که روزی فرمود: وددت انا قد رأینا اخواننا : دوست می‌داشتم برادرانمان را می‌دیدیم!. قالوا: ا و لسنا اخوانک یا رسول اللَّه؟!: گفتند: آیا ما برادران تو نیستیم ای رسول خدا؟! فرمود: انتم اصحابی و اخواننا الذین لم یاتوا بعد : شما اصحاب من هستید، اما برادران ما هنوز نیامده‌اند! (2)! عقل و منطق نیز همین را می‌گوید که دیگران که تحت پوشش تعلیمات مستمر پیامبر ص در شب و روز نبوده‌اند و در عین حال همانند یاران پیامبر ص یا بیش از آنها ایمان و عمل صالح داشته‌اند برترند. 3- این سخن از نظر تاریخی نیز بسیار آسیب پذیر است چرا که بعضی از صحابه را می‌بینیم که بعد از پیغمبر اکرم ص و یا حتی در عصر خود او راه خطا پیمودند. ما چگونه می‌توانیم کسانی را که آتش جنگ جمل را افروختند و آن همه‌ مسلمانان را به کشتن دادند و بر روی خلیفه به حق پیامبر ص شمشیر کشیدند از گناه تبرئه کنیم؟! یا کسانی که در صفین و نهروان اجتماع کردند و سر به شورش در برابر وصی و جانشین پیامبر ص و برگزیده مسلمین برداشتند، و خونهای بی حساب ریختند، مشمول رضای خدا بدانیم، و بگوئیم گرد و غبار عصیان نیز بر دامان آنها ننشسته است؟! و از این عجیب‌تر عذر کسانی است که تمام این مخالفتها را به عنوان اینکه آنها مجتهد بودند و مجتهد معذور است توجیه می‌کنند! اگر بشود چنین گناهان عظیمی را به وسیله اجتهاد توجیه کرد دیگر هیچ قاتلی را نمی‌توان ملامت نمود، و یا حدود الهی را در باره او اجرا کرد، چرا که ممکن است اجتهاد کرده باشد. و به تعبیر دیگر در میدان جمل یا صفین و یا نهروان دو گروه در مقابل هم ایستادند که قطعا هر دو بر حق نبودند، چرا که جمع بین ضدین محال است، با این حال چگونه می‌توان هر دو را مشمول رضای خدا دانست، در حالی که مساله از مسائل پیچیده و مشکلی نبود که تشخیص آن ممکن نباشد؟ زیرا همه می‌دانستند علی ع یا بر طبق نص پیامبر ص و یا با انتخاب مسلمین خلیفه بر حق او است، در عین حال بر روی او شمشیر کشیدند، این کار را چگونه می‌توان از طریق اجتهاد توجیه کرد؟! چرا شورش اصحاب رده را در زمان ابو بکر از طریق اجتهاد توجیه نمی‌کنند و رسما آنها را مرتد می‌شمرند، اما شورشیان جمل و صفین و نهروان را مبرای از هر گونه گناه می‌دانند؟! به هر حال به نظر می‌رسد که مساله تنزیه صحابه به طور مطلق یک حکم سیاسی بوده که گروهی بعد از پیامبر ص برای حفظ موقعیت خود روی آن تکیه کردند، تا خود را از هر گونه انتقادی مصون و محفوظ دارند و این مطلبی است که نه با حکم عقل می‌سازد، و نه با تواریخ مسلم اسلامی، و شعری است که ما را در قافیه خود گرفتار خواهد کرد. چه بهتر که ما در عین احترام به صحابه رسول اللَّه ص و کسانی که همواره در خط او بودند معیار قضاوت در باره آنها را اعمال و عقائدشان در طول زندگانیشان از آغاز تا انجام در نظر بگیریم، همان معیاری که از قرآن استفاده کرده‌ایم و همان معیاری که خود پیامبر ص یارانش را با آن می‌سنجید. تفسیر نمونه، ج‌22، ص:120





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین