فرقه اشعری و معتزله و اهل حدیث چه عقایدی دارند؟
کدامیک از فرقه های اهل سنت اشعری و کدامیک معتزله هستند. در زمان وجود پیامبر اکرم(ص) اختلاف‌های اعتقادی پشت پرده و پنهان بود. بعد از رحلت آن حضرت، نخستین اختلاف در مسأله امامت پیش آمد و در واقع روز سقیفه، تشکّل اولیه اهل سنت پا گرفت و امامت از نصب الهی، به مبنای زمینی و غیر الهی تبدیل شد؛ در سال‌های 36 و 37 ه.ق در جریان جنگ صفین، مسأله حکمیت پیش آمد که باعث به وجود آمدن خوارج شد. آنان ابتدا رضا برنجکار، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، (انتشارات طه، 1381 )، ص 22. بعد از شهادت حضرت علی(ع) به سال 41 تا سال 132 ه.ق گروه‌های ذیل از اهل سنت در وادی کلام به وجود آمدند: معتزله، مرجئه، قَدَریه، جهمیه‌ربانی، ما هو علم الکلام؛ (قم: دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول، 1418 ه.ق)، ص 78. و.... گروهی که بیشتر پا گرفت و مکتب قدریه و جهمیه به آن تبدیل شد معتزله بود. بنیان گذار اصلی مکتب اعتزال (واصل‌ بن عطا) شاگرد حسن بصری است. او در سال 80 ه.ق متولد شد و در سال 131 ه.ق درگذشت. معتزلیان دارای گرایش عقلی تا حدی افراطی بوده‌اند؛ در عین حال بسیاری از عقاید آنان از تشیع نیز الهام گرفته است. عقاید معتزله‌ الف. اعتقادات‌ 1. توحید صفاتی ؛ (عدم تکثر و زیادت صفات خدا بر ذات او) 2. حسن و قبح ذاتی افعال ؛ 3. عدل ؛ (ملاک ذاتی دارد و خداوند آنچه را که ذاتاً ظلم و قبیح است انجام نمی‌دهد) 4. وعد و وعید ؛ (همانطور که خلف وعده از خداوند محال است، خلف وعید نیز از او سر نمی‌زند) 5. مخلوق بودن کلام خدا ؛ (قرآن کلام خداست، پس مخلوق و حادث است) 6. هر کار خدا دارای هدف و نتیجه‌ای است ؛ 7. مغفرت، بدون توبه ناممکن است ؛ 8. قدیم، منحصر به ذات خداوند است ؛ 9. تکلیف به آنچه در حد طاقت انسان نیست محال است ؛ 10. نفی توحید افعالی، (افعال بندگان مخلوق خدا نیست و مشیّت الهی به افعال بندگان تعلق نمی‌گیرد) ؛ 11. عالم حادث است ؛ بنگرید : ب. انسان‌شناسی‌ 1. انسان آزاد و مختار است، نه مجبور ؛ (اختیار) 2. انسان قبل از انجام فعلی قدرت فعل و ترک آن را دارد ؛ (استطاعت) 3. مؤمن قادر بر کفر و کافر قادر بر ایمان است ؛ 4. فاسق، نه مؤمن است و نه کافر ؛ (منزلة بین المنزلتین) 5. عقل پاره‌ای از مسائل را مستقلاً (بدون راهنمایی قبلی شرع) درک می‌کند ؛ 6. در تعارض حدیث با عقل، عقل مقدم است ؛ 7. قرآن را می‌توان با عقل تفسیر کرد.بنگرید : همان، ص 46. ج. مسائل اجتماعی و سیاسی‌ 1. وجوب امر به معروف و نهی از منکر، هر چند مستلزم قیام به سیف باشد ؛ 2. امامت خلفای راشدین به ترتیبی که واقع شده، صحیح بوده است ؛ 3. علی(ع) از خلفای پیش از خود افضل بوده است ؛ 4. نقد به صحابه پیغمبر و بررسی کارهای آنان جایز است ؛ 5. جواز تحلیل روش سیاسی عمر و روش سیاسی حضرت علی(ع) و مقایسه میان آنها.همان، ص 46 و 47. دو. اهل حدیث‌ در دوران متوکل عباسی معتزله غالباً قلع و قمع شدند و در مقابل آنها، مکتب اهل حدیث رونق یافت. اهل حدیث برخلاف معتزلیان کاملاً نص‌گرا و ظاهرگرا بوده و برای عقل ارزش و اعتباری قائل نبودند. این مسأله شدیداً آنان را به سوی سطحی‌نگری و درک عوامانه از دین سوق داده است. اعتقادات اهل حدیث‌ الف. خداشناسی و انسان‌شناسی‌ مهم‌ترین اعتقادات اهل حدیث به این شرح است: 1. ایمان به خدا و ملائکه و کتاب‌ها و رسولان ؛ 2. خدا یکی است ؛ 3. ایمان مساوی است با قول، نیت و عمل ؛ 4. عمومیت مطلق قضا و قدر ؛ 5. محمد(ص) رسول خدا است ؛ 6. بهشت و جهنم حق است ؛ 7. خداوند بر عرش سوار است ؛ 8. خداوند صورت و چشم دارد و همین‌طور گوش و دست دارد ؛ 9. خداوند، عالم است ؛ 10. کلام خداوند، غیر مخلوق (قدیم) است ؛ پس قرآن که کلام خداست غیر مخلوق است، حتی صوت قاری آن و کسی که قرآن را مخلوق انگارد کافر است ؛ 11. خیر و شر به قضای الهی است؛ و جز آن نیست که خدا می‌خواهد ؛ 12. اعمال بندگان، مخلوق خداوند بوده و انسان مجبور آفریده شده است ؛ 13. خداوند، مؤمنان را توفیق اطاعت می‌دهد ؛ 14. خداوند، در آخرت با چشم دیده می‌شود ؛ 15. گناه کبیره، باعث کفر نمی‌شود ؛ 16. اسلام، از ایمان وسیع‌تر است ؛ 17. خلفای راشدین، به ترتیب خلافت فضیلت دارند ؛ بنگرید : الف. جعفر سبحانی، بحوث فی الملل والنحل، (قم: مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، 1414ه.ق)، ج 1، ص 179 - 170. ب. عقاید سیاسی و اجتماعی‌ پاره‌ای از دیدگاه‌های اجتماعی، سیاسی و فقهی آنان عبارت است از: 1. انحصار خلافت در قریش تا قیامت ؛ 2. صدقات و فی‌ء در اختیار سلاطین است ؛ 3. عدم جواز خروج و شورش بر علیه سلطان جائر و ستمگر ؛ 4. عدم جواز پیروی از امر حاکم به معصیت الهی ؛ 5. جهاد باید همراه امام باشد؛ چه امام عادل باشد یا ظالم ؛ 6. عدم جواز تکفیر مسلمانان به جهت ارتکاب گناه؛ مگر در مواردی که به واسطه نص خارج شده باشد.بنگرید : همان جا. سه. اشعری‌ها یا اشاعره‌ در اوایل قرن چهارم و اواخر قرن سوم، اهل حدیث دو دسته شدند: 1. حنابله، یعنی تابعان احمدبن حنبل. 2. اشاعره که پیروان ابوالحسن اشعری (شاگرد قاضی عبدالجبار معتزلی ) بودند. ابوالحسن اشعری (260-324ه.ق) که خود ابتدا معتزلی بود در جستجوی راهی معتدل در میان عقل‌گرایی افراطی معتزله و خردگریزی اهل حدیث برآمد. نتیجه نهایی کار او پذیرش آراء اهل حدیث همراه با نوعی تبیین عقلی برای آنها بود و نتوانست اشکالات اساسی دیدگاه اهل حدیث همچون جبرگرایی را حل کند. او از بین اعتقادات اهل حدیث، اصول زیر را برگزید. عقاید اشاعره‌ 1. عدم وحدت صفات الهی با ذات ؛ (نفی توحید صفاتی) 2. عمومیت اراده و قضا و قدر الهی در همه امور، از جمله در افعال انسان ؛ 3. شرور، مانند خیرات از جانب خدا است ؛ 4. مختار نبودن بشر و مخلوق خدا بودن اعمال او ؛ 5. حسن و قبح افعال، ذاتی نیست ؛ بلکه شرعی است و عدل نیز امری شرعی است نه عقلی و ذاتی ؛ 6. رعایت لطف و اصلح بر خدا واجب نیست ؛ 7. قدرت انسان بر فعل، توأم با فعل است، نه پیش از آن ؛ 8. انسان آفریننده عمل خود نیست بلکه اکتساب کننده آن است ؛ 9. تنزیه مطلق خداوند و نفی هرگونه شباهت میان خدا و غیرخدا ؛ 10. خداوند در قیامت با چشم دیده می‌شود ؛ 11. فاسق، مؤمن (مسلمان) است ؛ 12. مغفرت، بدون توبه اشکال ندارد ؛ همچنان که عذاب مؤمن بلااشکال است ؛ 13. عالم حادث زمانی است ؛ 14. کلام خدا قدیم است، اما کلام نفسی نه کلام لفظی ؛ 15. کارهای خدا برای غایت و غرضی نیست ؛ 16. تکلیف مالایطاق بلا مانع است ؛ 17. شفاعت بلااشکال است ؛ 18. کذب و تخلف وعده بر خدا جایز نیست ؛ بنگرید : از آنچه بیان شد به خوبی روشن می‌شود که اشاعره و معتزله فرقه های کلامی اهل سنت هستند.
عنوان سوال:

فرقه اشعری و معتزله و اهل حدیث چه عقایدی دارند؟


پاسخ:

کدامیک از فرقه های اهل سنت اشعری و کدامیک معتزله هستند.

در زمان وجود پیامبر اکرم(ص) اختلاف‌های اعتقادی پشت پرده و پنهان بود. بعد از رحلت آن حضرت، نخستین اختلاف در مسأله امامت پیش آمد و در واقع روز سقیفه، تشکّل اولیه اهل سنت پا گرفت و امامت از نصب الهی، به مبنای زمینی و غیر الهی تبدیل شد؛ در سال‌های 36 و 37 ه.ق در جریان جنگ صفین، مسأله حکمیت پیش آمد که باعث به وجود آمدن خوارج شد. آنان ابتدا رضا برنجکار، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، (انتشارات طه، 1381 )، ص 22.
بعد از شهادت حضرت علی(ع) به سال 41 تا سال 132 ه.ق گروه‌های ذیل از اهل سنت در وادی کلام به وجود آمدند: معتزله، مرجئه، قَدَریه، جهمیه‌ربانی، ما هو علم الکلام؛ (قم: دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول، 1418 ه.ق)، ص 78. و....
گروهی که بیشتر پا گرفت و مکتب قدریه و جهمیه به آن تبدیل شد معتزله بود. بنیان گذار اصلی مکتب اعتزال (واصل‌ بن عطا) شاگرد حسن بصری است. او در سال 80 ه.ق متولد شد و در سال 131 ه.ق درگذشت.
معتزلیان دارای گرایش عقلی تا حدی افراطی بوده‌اند؛ در عین حال بسیاری از عقاید آنان از تشیع نیز الهام گرفته است.
عقاید معتزله‌
الف. اعتقادات‌
1. توحید صفاتی ؛ (عدم تکثر و زیادت صفات خدا بر ذات او)
2. حسن و قبح ذاتی افعال ؛
3. عدل ؛ (ملاک ذاتی دارد و خداوند آنچه را که ذاتاً ظلم و قبیح است انجام نمی‌دهد)
4. وعد و وعید ؛ (همانطور که خلف وعده از خداوند محال است، خلف وعید نیز از او سر نمی‌زند)
5. مخلوق بودن کلام خدا ؛ (قرآن کلام خداست، پس مخلوق و حادث است)
6. هر کار خدا دارای هدف و نتیجه‌ای است ؛
7. مغفرت، بدون توبه ناممکن است ؛
8. قدیم، منحصر به ذات خداوند است ؛
9. تکلیف به آنچه در حد طاقت انسان نیست محال است ؛
10. نفی توحید افعالی، (افعال بندگان مخلوق خدا نیست و مشیّت الهی به افعال بندگان تعلق نمی‌گیرد) ؛
11. عالم حادث است ؛
بنگرید :

ب. انسان‌شناسی‌
1. انسان آزاد و مختار است، نه مجبور ؛ (اختیار)
2. انسان قبل از انجام فعلی قدرت فعل و ترک آن را دارد ؛ (استطاعت)
3. مؤمن قادر بر کفر و کافر قادر بر ایمان است ؛
4. فاسق، نه مؤمن است و نه کافر ؛ (منزلة بین المنزلتین)
5. عقل پاره‌ای از مسائل را مستقلاً (بدون راهنمایی قبلی شرع) درک می‌کند ؛
6. در تعارض حدیث با عقل، عقل مقدم است ؛
7. قرآن را می‌توان با عقل تفسیر کرد.بنگرید : همان، ص 46.
ج. مسائل اجتماعی و سیاسی‌
1. وجوب امر به معروف و نهی از منکر، هر چند مستلزم قیام به سیف باشد ؛
2. امامت خلفای راشدین به ترتیبی که واقع شده، صحیح بوده است ؛
3. علی(ع) از خلفای پیش از خود افضل بوده است ؛
4. نقد به صحابه پیغمبر و بررسی کارهای آنان جایز است ؛
5. جواز تحلیل روش سیاسی عمر و روش سیاسی حضرت علی(ع) و مقایسه میان آنها.همان، ص 46 و 47.
دو. اهل حدیث‌
در دوران متوکل عباسی معتزله غالباً قلع و قمع شدند و در مقابل آنها، مکتب اهل حدیث رونق یافت. اهل حدیث برخلاف معتزلیان کاملاً نص‌گرا و ظاهرگرا بوده و برای عقل ارزش و اعتباری قائل نبودند. این مسأله شدیداً آنان را به سوی سطحی‌نگری و درک عوامانه از دین سوق داده است.
اعتقادات اهل حدیث‌
الف. خداشناسی و انسان‌شناسی‌
مهم‌ترین اعتقادات اهل حدیث به این شرح است:
1. ایمان به خدا و ملائکه و کتاب‌ها و رسولان ؛
2. خدا یکی است ؛
3. ایمان مساوی است با قول، نیت و عمل ؛
4. عمومیت مطلق قضا و قدر ؛
5. محمد(ص) رسول خدا است ؛
6. بهشت و جهنم حق است ؛
7. خداوند بر عرش سوار است ؛
8. خداوند صورت و چشم دارد و همین‌طور گوش و دست دارد ؛
9. خداوند، عالم است ؛
10. کلام خداوند، غیر مخلوق (قدیم) است ؛ پس قرآن که کلام خداست غیر مخلوق است، حتی صوت قاری آن و کسی که قرآن را مخلوق انگارد کافر است ؛
11. خیر و شر به قضای الهی است؛ و جز آن نیست که خدا می‌خواهد ؛
12. اعمال بندگان، مخلوق خداوند بوده و انسان مجبور آفریده شده است ؛
13. خداوند، مؤمنان را توفیق اطاعت می‌دهد ؛
14. خداوند، در آخرت با چشم دیده می‌شود ؛
15. گناه کبیره، باعث کفر نمی‌شود ؛
16. اسلام، از ایمان وسیع‌تر است ؛
17. خلفای راشدین، به ترتیب خلافت فضیلت دارند ؛
بنگرید : الف. جعفر سبحانی، بحوث فی الملل والنحل، (قم: مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، 1414ه.ق)، ج 1، ص 179 - 170.
ب. عقاید سیاسی و اجتماعی‌
پاره‌ای از دیدگاه‌های اجتماعی، سیاسی و فقهی آنان عبارت است از:
1. انحصار خلافت در قریش تا قیامت ؛
2. صدقات و فی‌ء در اختیار سلاطین است ؛
3. عدم جواز خروج و شورش بر علیه سلطان جائر و ستمگر ؛
4. عدم جواز پیروی از امر حاکم به معصیت الهی ؛
5. جهاد باید همراه امام باشد؛ چه امام عادل باشد یا ظالم ؛
6. عدم جواز تکفیر مسلمانان به جهت ارتکاب گناه؛ مگر در مواردی که به واسطه نص خارج شده باشد.بنگرید : همان جا.

سه. اشعری‌ها یا اشاعره‌
در اوایل قرن چهارم و اواخر قرن سوم، اهل حدیث دو دسته شدند:
1. حنابله، یعنی تابعان احمدبن حنبل.
2. اشاعره که پیروان ابوالحسن اشعری (شاگرد قاضی عبدالجبار معتزلی ) بودند.
ابوالحسن اشعری (260-324ه.ق) که خود ابتدا معتزلی بود در جستجوی راهی معتدل در میان عقل‌گرایی افراطی معتزله و خردگریزی اهل حدیث برآمد. نتیجه نهایی کار او پذیرش آراء اهل حدیث همراه با نوعی تبیین عقلی برای آنها بود و نتوانست اشکالات اساسی دیدگاه اهل حدیث همچون جبرگرایی را حل کند. او از بین اعتقادات اهل حدیث، اصول زیر را برگزید.
عقاید اشاعره‌
1. عدم وحدت صفات الهی با ذات ؛ (نفی توحید صفاتی)
2. عمومیت اراده و قضا و قدر الهی در همه امور، از جمله در افعال انسان ؛
3. شرور، مانند خیرات از جانب خدا است ؛
4. مختار نبودن بشر و مخلوق خدا بودن اعمال او ؛
5. حسن و قبح افعال، ذاتی نیست ؛ بلکه شرعی است و عدل نیز امری شرعی است نه عقلی و ذاتی ؛
6. رعایت لطف و اصلح بر خدا واجب نیست ؛
7. قدرت انسان بر فعل، توأم با فعل است، نه پیش از آن ؛
8. انسان آفریننده عمل خود نیست بلکه اکتساب کننده آن است ؛
9. تنزیه مطلق خداوند و نفی هرگونه شباهت میان خدا و غیرخدا ؛
10. خداوند در قیامت با چشم دیده می‌شود ؛
11. فاسق، مؤمن (مسلمان) است ؛
12. مغفرت، بدون توبه اشکال ندارد ؛ همچنان که عذاب مؤمن بلااشکال است ؛
13. عالم حادث زمانی است ؛
14. کلام خدا قدیم است، اما کلام نفسی نه کلام لفظی ؛
15. کارهای خدا برای غایت و غرضی نیست ؛
16. تکلیف مالایطاق بلا مانع است ؛
17. شفاعت بلااشکال است ؛
18. کذب و تخلف وعده بر خدا جایز نیست ؛
بنگرید :
از آنچه بیان شد به خوبی روشن می‌شود که اشاعره و معتزله فرقه های کلامی اهل سنت هستند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین