آیا زرتشت دین الهی بوده است؟
آیا زرتشت دین الهی بوده است؟ از دیر زمان تا کنون بین دین شناسان اختلاف وجود داشته که آیا دین زرتشت آیین توحیدی است، مبتنی بر ثنویت و دوگانگی است؟ اکنون هم نظریه مسلمی در این باره وجود ندارد؛ زیرا در (أوستا) شواهدی بر هر کدام یافت می شود.و اگر مقصود از مجوس که در قرآن (حج آیه 17) و روایات اسلامی ذکر شده زرتشتیان باشد آنها دارای کتاب آسمانی بوده که در اثر سلطه اسکندر به ایران از بین رفته است. طبق نظر مشهور مفسران و نویسندگان ملل نحل مقصود از (مجوس) در قرآن همان زرتشتیان است. زرتشت مصلح بزرگ ایرانی که بیش از هزار سال قبل از میلاد ادعای نبوت کرد و با مبارزه علیه خرافات آیین مغان و اعتقادات شرک آمیز چند خدایی، ایرانیان را به سوی خدای هستی (اهورا مزدا) دعوت کرد. زرتشت پس از یک دوره ریاضت و انزوا سه اصل بزرگ را به عنوان شعار خویش به جامعه اش ارائه کرد: پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک. وی پیش از داریوش هخامنشی ظهور کرد و آیینش را گسترش داد. دین زرتشت حدود هزار سال بر ایران حاکمیت داشت. و با ظهور اسلام ایرانیان از آیین زرتشت دست بر داشتند و به سوی دین اسلام روی آوردند. برخی از عقاید زرتشت برخی از عقاید زرتشت عبارت است از: 1- همه خوبی ها بلکه همه هستی، آفریده اهورا مزدا است. 2- همه پلیدی ها و نیستی ها آفریده اهریمن است. 3- نبرد میان خیر و شر همیشه وجود داشته است. 4- انسان در این میان آزاد و مختار آفریده شده است. 5- آتش سمبل روشنی و پاکی است. 6- زندگی انسان معادی دارد. 7- زرتشت پیامبر مبعوث شده از طرف خداست. آغاز سؤال از الهی یا غیر الهی بودن یک آیین در دین اسلام مراجعه به تاریخ صدر اسلام نشان می دهد که سؤال از الهی یا غیر الهی بودن یک آیین در بین مسلمانان از زمانی آغاز شد که پیامبر اکرم (ص) بعد از تثبیت پایه های حکومت اسلامی در مدینه و آغاز گسترش مرزهای این حکومت نوپا، به فرمان الهی، غیر مسلمانان را به دو گروه تقسیم کرد و دو راهکار متفاوت را در ارتباط با آنان در پیش گرفت: گروه اول مشرکین بودند. اینان به خداوند متعال شرک ورزیده و بت پرستی را پیشه ی خود ساخته بودند. پیامبر(ص)ابتدا این گروه را به دین اسلام دعوت می کردند، اگر آنان دعوت پیامبر (ص) را نمی پذیرفتند، پیامبر (ص) طبق فرمان الهی با آنان وارد جنگ می شدند (توبه: 5). گروه دوم کسانی بودند که در اصطلاح قرآن از آنان به (اهل کتاب) تعبیر می شود و طبق اعتراف خود آنان، از سوی خداوند برای آنان کتابی نازل شده بود و قرآن کریم نیز نازل شدن کتاب بر آنان را قبول می کند. بر همین اساس نبی اکرم (ص) با این افراد به گونه ی دیگر برخورد می کردند؛ یعنی بعد از دعوت این گروه به دین اسلام اگر آنان این دین را نمی پذیرفتند و در ضمن با مسلمانان وارد کارزار نمی شدند، بر اساس فرمان الهی به گرفتن (جزیه) از این گروه اکتفا می کردند (توبه: 29). همین عملکرد متفاوت با مشرکین و اهل کتاب، این سؤال را مطرح می ساخت که (اهل کتاب) چه کسانی هستند؟ با مراجعه به آیه 14 سوره حج، که در آن مردم به سه گروه مؤمنین، اهل کتاب و مشرکین تقسیم شده اند، تا اندازه ای پاسخ این سؤال روشن می شود. خداوند می فرماید: کسانی که ایمان آوردند و آنان که یهودی شدند و صابئی ها و نصاری و مجوس و کسانی که شرک ورزند، خدا در روز رستاخیز میانشان امتیاز می نهد و از هم جدایشان می کند... (حج: 17). طبق مضمون این آیه، یهودی ها، مسیحی ها، صابئین و مجوس ها نه جزو مؤمنین هستند و نه جزو مشرکان، بلکه اهل کتاب محسوب می شوند و سنت پیامبر(ص) نیز نشان می دهد که پیامبر (ص) با این چهار گروه، طبق احکام اهل کتاب برخورد می نمودند و اگر اسلام را نمی پذیرفتند، آنان را به پرداخت (جزیه) محکوم می کردند. با وجود کتاب های تورات و انجیل، همگان اهل کتاب بودن قوم یهود و مسیحیان را به راحتی می پذیرفتند؛ اما پذیرش این واقعیت در مورد صابئین و به خصوص مجوس، که در امپراطوری ایران ساسانی دین رسمی بود، مشکل می نمود؛ زیرا ساکنین شبه جزیره ی عربستان، کتاب جاافتاده و معمول در دست مجوسیان عصر خود ندیده بودند و از سوی دیگر آنان را بیش تر به دوگانه پرستی می شناختند و شاهد چندانی برای اهل کتاب و توحیدی بودن آیین آنان پیدا نمی کردند؛ به همین دلیل این سؤال در میان برخی از مسلمانان و سایر گروه های ساکن در شبه جزیره مطرح بود که آیا مجوس دینی آسمانی و الهی است و مجوسیان نیز دارای کتاب آسمانی اند؟ همین امر موجب شد تا عده ای از مشرکین بکوشند تا همانند مجوس، که از دیدگاه آنان دوگانه پرست و مشرک بودند، از امتیاز (جزیه) استفاده کنند؛ پس به حضرت محمد(ص) نامه نوشتند و از آن حضرت خواستند که از آنان نیز جزیه بگیرد و در بت پرستی آزادشان بگذارد. پیامبر اسلام (ص) جواب فرستادند که من از غیر اهل کتاب جزیه قبول نمی کنم. مشرکین در جواب نامه ی آن حضرت نوشتند: تو می گویی از غیر اهل کتاب جزیه نمی گیری، در حالی که از مجوس هجر جزیه می گیری. پیامبر (ص) پاسخ دادند: مجوس پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی داشتند که پیامبرشان در پوست دوازده هزار گاو نوشته و آورده بود که آن را سوزاندند. بعد از وفات پیامبر(ص) برخی از اطرافیان خلفا نمی توانستند باور کنند که مجوسیان جزو اهل کتاب اند؛ لذا سعی می کردند آنان را از زمره ی اهل کتاب خارج کنند؛ لکن در نهایت، خلفا نیز با مجوس همان رفتار پیامبر (ص) را ادامه دادند و به اخذ جزیه از مجوسیانی که اسلام را نمی پذیرفتند، اکتفا کردند. آیین مجوس چه آیینی است؟ بعد از تثبیت این امر که مجوس نیز دارای کتاب آسمانی است، این سؤال مطرح می شود که آیین مجوس چه آیینی است و پیامبرش کیست و کتابش چه نام دارد؟ اکثر مورخین (زرتشت) را پیغمبر آیین مجوس معرفی کرده و به تبع آن نتیجه گرفته اند که کتاب او نیز (اوستا) نام دارد. چنان که مسعودی می نویسد: زردشت در بلخ ظهور کرد... او از اهل آذربایجان بود... او پیامبر مجوس است که برای آنها کتاب آورد. نام آن کتاب در نزد عوام الناس (زمزمه) است، ولی در نزد مجوس (بستاه) (اوستا) نامیده می شود.دینوری نیز نقل می کند: گویند زرادشت، پیامبر مجوس، نزد گشتاسب شاه آمد و گفت: (من پیامبر خدا به سوی تو هستم) و کتابی را که در دست مجوس است، برای او آورد و گشتاسب آیین مجوس را پذیرفت و به او ایمان آورد و مردم کشور خود را بر آن دین واداشت و ایشان با رغبت و زور و خواه و ناخواه پذیرفتند. بعدها برخی از مستشرقین نیز این نظریه را که آیین مجوس همان آیین زرتشت و پیامبرش شخصی به نام (زرتشت) است که کتاب (اوستا) را آورده، پذیرفتند. آنان چنین پنداشتند که زرتشت اولین پیامبری بود که آیین یکتاپرستی را در بین ایرانیان رواج داد. چنان که مؤلف تاریخ باستان می نویسد: عامه مردم ایران هم چنان خدایان متعددی را می پرستیدند... اما در قرن ششم قبل از میلاد رهبر مذهبی بزرگی به نام زرتشت در ماد ظهور کرد که دینی مبارز، اخلاقی و مبنی بر توحید آورد.هم چنین جان بی ناس درباره ی آیین ایرانیان قبل از زرتشت می نویسد: ... دین عامه مردم ایران در آن دوره ی باستانی، عملا همان آیینی بوده است که در وداها ملاحظه می شود؛ یعنی اکثر خلایق قوای طبیعت را می پرستیده اند و آنها را (دیو) می گفته اند...و در مورد ظهور زرتشت می گوید: دینی که این پیغمبر ایرانی تعلیم فرمود، یک آیین اخلاقی و طریقه ی یگانه پرستی است. وی مانند موسی نبی موحد عبرانی، خود موجد و شارع دینی نوین گردید؛ هر چند مبادی و معتقدات بازمانده از پیشینیان را پایه و مبنای تعالیم خود قرار داد... علت نامگذاری آیین زرتشت به مجوس پاسخی که برخی از مورخین اسلامی به سؤال از چیستی آیین مجوس داده اند و بعدها اکثر مستشرقین پذیرفته اند، با برخی از شواهد تاریخی سازگار نیست و جای این سؤال هنوز باقی است که اگر آیین مجوس همان آیین زردشتی است، چرا آن را آیین مجوس می نامند؟ واقعیت این است که هیچ دلیل قاطعی بر انطباق نام مجوس بر آیین زردشتی وجود ندارد و مترادف دانستن آیین مجوس با آیین زرتشت از سوی بعضی از تاریخ نگاران اسلامی و عده ای از مستشرقین، نتیجه ی برخی گزارش های غلط تاریخی و نبودن منابع دست اول از این دو آیین است. تفاوت بین دو آیین زرتشت و مجوس در روایات اما با مراجعه به منابع حدیثی شیعه و روایات ائمه معصومین (ع) در می یابیم که آنان بین این دو آیین فرق گذاشته و مردم را از یکی دانستن این دو برحذر داشته اند؛ به عنوان مثال، در روایتی طولانی که فردی زندیق از امام صادق (ع) در مورد مطالب گوناگون سؤال می کند، وقتی از پیامبر آیین مجوس می پرسد، امام صادق (علیه السلام) می فرماید: (ما من امه الا خلافیها نذیر) ترجمه: هیچ امتی نیست مگر این که از سوی خداوند منذری برای آنهامبعوث شده است. برای مجوس نیز از سوی خداوند پیامبری با کتاب آسمانی فرستاده شد، لکن آنها او را تکذیب کرده و کتابش را انکار نمودند. زندیق می پرسد: آن پیغمبر خالد بن سنان است؟ حضرت می فرماید: (خالد یک نفر عرب بدوی بوده و پیغمبر نبوده است...) زندیق می پرسد: آیا زردشت پیامبر مجوس است؟ امام می فرماید: زردشت در میان مجوس با زمزمه آمد و ادعای نبوت کرد و عده ای از آنان به او ایمان آورده و عده ای او را انکار کرده و بیرونش کردند تا این که در بیابان طعمه ی درندگان شد.در این حدیث امام صادق(علیه السلام) بین مجوس و آیین زرتشت فرق گذاشته و می فرماید که مجوس پیامبر داشته اند؛ ولی ادامه ی حدیث نشان می دهد که پیامبر آنان خالد بن سنان یا زردشت نیست، بلکه شخص دیگری است. در حدیث دیگری امام (علیه السلام) می فرماید: مجوس پیامبری داشت که او را کشتند و کتابش را سوزاندند. او کتابی که در پوست دوازده هزار گاو نوشته شده بود را به میان آنان آورد و به او جاماسب گفته می شود.طبق مضمون دو حدیث فوق و احادیث دیگری که در کتب روایی شیعه ذکر شده، زرتشت بنیان گذار آیین مجوس نبوده و این آیین توسط پیامبر دیگری تبلیغ شده است. به تعبیر دیگر، آیین مجوس، پیامبری غیر از زردشت و کتابی غیر از اوستا داشته است و دو آیین مجوس و زرتشت مترادف هم نیستند؛ بنابراین نمی توانیم به این دلیل که پیامبر (ص) و ائمه ی معصومین (علیهم السلام) مجوسیان را از اهل کتاب شمرده اند، زردشت را پیامبر و اوستا را کتاب آسمانی بدانیم. آیا زرتشتیان هم خدا را عبادت می کردند؟ در برخی روایات ذکر شده که آنها پیرو یکی از انبیاء بر حق بوده اند که بعدا از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقاید شرک آلود روی آورده اند. خداشناسی زرتشتیان در روایات در روایتی آمده است که امام علی علیه السلام بر بالای منبر فرمود: (از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا نیابید.) اشعث بن قیس بر خواست و گفت: ای امیر مؤمنان چگونه از مجوس جزیه گرفته می شود، در حالیکه کتاب آسمانی بر آنان نازل نشده و پیامبری نداشته اند؟ امام علی علیه السلام در جواب می فرماید: (خداوند کتابی بر آنان نازل کرده و پیامبری نیز بر آنان مبعوث نموده است). و نیز شواهدی هم وجود دارد که زرتشتیان ابتدا خدا پرست بوده اند، و حتی قبل از زرتشت هم موحد بوده و آیین آنها جزو ادیان توحیدی محسوب می شده است. این اعتقاد به توحید بعد از ظهور زرتشت ادامه یافت، و وی نیز به عنوان منادی توحید به تبلیغ آیین خود پرداخت. جان بی ناس می نویسد: بر خلاف عقاید بعضی از متأخرین جماعت زرتشتیان، آن پیامبر باستانی می گفت که بر حسب مشیت و اراده متعال (اهورا مزدا) تمام موجودات آفریده شده اند و چنانچه در آیه آخرین از گاتها صراحت دارد، اهورا مزدا، موجب و موجد هم نور و هم ظلمات، هردو است. در عین حال مجوسیان معتقد هستند که برای تدبیر عالم دو مبدأ است، یکی مبدأ خیر و دیگری مبدأ شر. اولی نامش یزدان و دیگری اهریمن است و یا اولی نور و دومی ظلمت است. و نیز مسلم است که ایشان ملائکه را مقدس دانسته، و بدون اینکه مانند بت پرستان برای آنها بتی درست کنند، به آنها توسل و تقرب می جویند، و نیز مسلم است که عناصر بسیط و مخصوصا آتش را مقدس می دانند و در قدیم الأیام مجوسیان در ایران و چین و هند و غیره آتشکده هایی داشتند که وجود همه عالم را مستند به (اهورا مزدا) و او را ایجاد کننده همه موجودات می دانستند. انحطاط زرتشتیان از دیدگاه استاد شهید مطهری: استاد شهید مطهری راجع به انحطاط زرتشتیان می گوید: نقش خدا (اهورا مزدا) با همان ریش و عصا و یال و کوپال به عنوان یک آرم ملی بر روی تابلوهای بسیاری از مؤسسات زرتشتی در عصر حاضر به چشم می خورد و نشانه ای از انحطاط فکری در دوره ساسانی است. زرتشتیان از یک طرف مدعی خداشناسی و توحیدند و (اهورا مزدا) را همان (الله) مسلمین که (لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف و الخبیر) (انعام/ 103) است، معرفی می کنند و از طرف دیگر شکل و شمایل برایش می کشند و تاج و ریش و عصا برایش می سازند و او را به صورت یک بت نمایش می دهند. وی در ادامه می گوید: (چنانکه می دانیم ایرانیان مسلمان آنجا که تعبیرات اسلامی را به لغت فارسی ترجمه کرده اند کلمه (الله) را به (خدا) ترجمه کرده اند که ظاهرا مخفف (خود آی) است، یعنی نا آفریده شده. ایرانیان مسلمان کلمه (الله) را هرگز به (اهورا مزدا) ترجمه نکرده اند، بدین جهت که کلمه (اهورا مزدا) بین زرتشتیان آنقدر مفهوم تجسم پیدا کرده بود که آن فرزانگان شایسته ندیدند آن را ترجمه کلمه (الله) قرار دهند). از گفتار استاد چنین استفاده می شود که ممکن است کلمه (اهورا مزدا) در ابتدا مترادف کلمه (الله) بوده و لکن در اثر تحریفاتی که در دین زرتشت به وجود آمده است، معنای اصلی خود را از دست داده تا جایی که مسلمین حاضر نشده اند که کلمه (الله) را (اهورا مزدا) معنی نمایند. از آنچه گذشت بدست می آید که زرتشتیان در ابتدا خدا پرست بوده و (اهورا مزدا) را بدون این که برای او شریکی قائل باشند می پرستیده اند. و از این رو جزو ادیان توحیدی محسوب می شده اند. اما بر اثر عواملی گرفتار ثنویت شده و مبدأ عالم را دو چیز بنام یزدان و اهریمن شمرده اند. نظر اسلام درباره دین زرتشت زردشتیان به نبوت از زردشت اعتقاد دارند و کتاب اوستا را از او می دانند. بنابر روایات و اخبار خودشان زردشت در قرن ششم پیش از میلاد مسیح در شرق و یا در غرب ایران تولد یافته و در 30 سالگی از جانب اهورا مزدا به پیغمبری برگزیده شده و آیین خود را در آن عصر انتشار داده است. توجه به همین کلام استاد مطهری می تواند در این راستا و آن که آیین زردشتی آیا از ادیان الهی است ما را راهنمایی کند. پرستش مظاهر طبیعت توسط زرتشتیان برحسب آن چه تاریخ نشان می دهد نژاد آریا پس از استقرار در سرزمین ایران به پرستش مظاهر طبیعت و... البته مظاهر موت طبیعت از قبیل آتش، خورشید، باران و خاک می پرداختند. آن چه در ایران قدیم وجود داشته، اعتقاد به دو آفریدگار بوده است، نه دو گانه پرستی یعنی ایرانیان قایل به شرک در خالقیت بوده اند نه شرک در عبادت. بعدها زردشت ظهور کرد. از نظر تاریخ به روشنی معلوم نیست که آیا آیین زردشت در اصل، آیینی توحیدی بوده است یا آیین ثنویی؟ (اوستا) موضوع این ابهام را رفع نمی کند، زیرا قسمت های مختلف این کتاب، تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد. بخش (وندیداد) اوستا صراحت در ثنویت دارد. ولی از بخش (گاتاها) چندان دوگانگی فهمیده نمی شود، بلکه برحسب ادعای برخی از محققین از این بخش یکتایی استنباط می گردد. به علت همین تفاوت و اختلاف بزرگ است که اهل تحقیق معتقدند اوستائی که در دست است، اثر یک نفر نیست بلکه هر بخش از آن از یک شخص است. دین زردشت یک شریعت توحیدی برحسب اعتقادات اسلامی تحقیقات تاریخی در این جا نارسا است، ولی ما برحسب اعتقادات اسلامی که درباره مجوس داریم می توانیم دین زردشت را در اصل یک شریعت توحیدی بدانیم، زیرا بر حسب عقیده اکثر علمای اسلام زردشتیان از اهل کتاب محسوب می گردند، محققین از مورخین نیز همین عقیده را تأیید می کنند و می گویند: نفوذ ثنویت در آیین زردشت، از ناحیه سوابق عقیده دو خدایی در نزد آریا قبل از زردشت بوده است. حقیقت این است که اگر اسلام، آیین مجوس را از جمله ادیان واقعی الهی که انحرافاتی در آن پدید آمده، معرفی نمی کرد و با آنان مانند اهل کتاب برخورد نمی کرد، برای ما بسیار مشکل بود آیین مجوس را به عنوان یکی از ادیان الهی بشناسیم، ولی تاریخ و تحقیقات محققان نیز با گفته اسلام مطابق است که می گوید: آیین مجوس در آغاز، آیین توحید و یکتا پرستی بوده که بعدها بر اثر عوامل مختلفی تغییر صورت و ماهیت داده است. در قرآن کریم نیز در سوره حج در ضمن بیان آیه ای از آن ذکری از مجوس به میان آمده و این واژه به کار رفته است: (ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئین و النصاری و المجوس و الذین أشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامة ان الله علی کل شی شهید) ترجمه: همانا کسانی که ایمان آوردند و کسانی که یهودی شدند و صابئی ها و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک ورزیدند، بی تردید خداوند روز قیامت میانشان داوری خواهد کرد همانا خدا بر هر چیزی گواه است (سوره حج / 17). علامه طباطبایی در بیان مقصود از مجوس می فرماید: مراد از مجوس، قومی هستند که به زرتشت گرویده، کتاب مقدسشان اوستا است، چیزی که هست، تاریخ حیات زرتشت و زمان ظهور او بسیار مبهم است، به طوری که می توان گفت به کلی منقطع است. این قوم کتاب مقدس خود را در داستان استیلاء اسکندر بر ایران به کلی از دست دادند و حتی یک نسخه از آن باقی نماند، تا آنکه در زمان ملوک ساسانی مجددا به رشته تحریر در آمد و به همین جهت ممکن نیست که بر واقعیت مذهب ایشان وقوف یافت. البته تنها از طریق تعبد یعنی از راه آثار اسلامی می توانیم شریعت زردشت را یک شریعت توحیدی بدانیم. اما از نظر تاریخی یعنی از نظر آثاری که به زردشت منسوب است، هرچند بخواهم فقط (کاتها) را ملاک قرار دهم، نمی توانم آیین زردشتی را آیین توحیدی بدانم، زیرا حداکثر آن چه محققان درباب توحید زردشت به استناد (گاتها) گفته اند این است که زردشت طرفدار توحید ذاتی بوده است... زردشت برای درخت هستی بیش از یک ریشه قایل نبوده است.... ولی برای این که یک آیین توحیدی باشد علاوه بر توحید ذاتی و توحید در عبادت توحید در خالقیت هم لازم است و آیین زردشت به حسب مدارک تاریخی از نظر خالقیت کاملا ثنوی بوده است.... اگر (گاتها) را که اصیل ترین و معتبرترین و توحیدی ترین اثری است که از زردشت باقی مانده است، ملاک قرار دهم زردشت را در شش و پنج خیر و شر و این که نظام موجود نظام احسن نیست، و با حکمت بالغه جور نمی آید گرفتار می بینم این جهت او را از پیامبران آسمانی کاملا جدا می کند.... در حقیقت باید گفت دین زردشت نتوانسته است ریشه شرک و ثنویت را حتی در حدود تعلیمات گاتها از دل ایرانیان برکند، خودش نیز مغلوب این عقیده خرافی گشته و تحریف شده است. مرحوم استاد داود الهامی محقق ونویسنده درباره زردشت می گوید: اختلاف عجیبی به چشم می خورد. اغلب مورخان اسلامی مانند طبری و بلعمی، ابن اثیر و میر خواند زردشت را پیامبر نخوانده و او را شاگرد شاکر ارمیای نبی و یا عزیر نبی دانسته اند. دیدگاه دکتر معین دکتر معین می گوید: (موبدان کوشش داشتند موسس دین خود را با پیغمبران مورد قبول مسلمانان و نصاری و یهود تطبیق کنند، تا هم اهل کتاب شمرده شوند و هم کمتر مورد طعن قرار بگیرند). ایشان زردشت را اختلافی ترین چهره تاریخ هم از نظر زمان و هم از نظر آیین و هم از نظر محل تولد معرفی می کند.با این وصف علت این که این همه تناقض و تضاد در تاریخ (و آیین) زردشت این است که وی تاریخ درستی ندارد و ردپایی این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و هم چنین در کتب مقدس چون انجیل و تورات ذکری از شخص و کتاب (اوستا) به میان نیامده است، بلکه هر جا که خواستند از دیانت کهن ایران نامی به میان آورند تنها به لفظ مجوس اکتفا کرده اند. با این که در قرآن کریم علاوه بر پیامبران اولو العزم، نام عده ای از پیغمبران دیگر نیز آمده است و حتی به نام برخی از آنان سوره مستقل نازل شده است، اگر او واقعا پیغمبر و حتی به ادعای زردشتیان پیامبر اولو العزم بوده و صاحب شریعت بوده، پس چرا در قرآن و انجیل و تورات نامی از او به میان نیامده است؟ معلوم است این موضوع بیشتر باعث نگرانی زردشتیان شده، و لذا خواسته اند پیامبر خود را با نام یکی از پیغمبران مسلم تطبیق بدهند. خلاصه و نتیجه: درباره دین زرتشت، به عقیده برخی از دانشمندان و دین شناسان، اصل دین زرتشت الهی بوده و اوستا نیز کتاب مقدس آن دین است. در تعبیر قرآن از آنان به عنوان مجوس یاد می شود. قرآن درباره اینکه مجوس از اهل کتاب هستند، تصریح دارد. بنابر این دین زرتشت از ادیان آسمانی بوده است؛ گر چه به مانند دیگر ادیان باستان در طول تاریخ دچار دگرگونی هایی شده است. بنابر این به رغم این که درباره دین زرتشت اختلاف وجود دارد که از ادیان الهی است یا نه، در منابع اسلامی تأکید شده است که دین زرتشت یکی از ادیان الهی بوده و زرتشتیان از اهل کتاب هستند. قرآن به اصالت مذهبی زرتشتیان تصریح میکند. و پیروان این دین را به عنوان صاحب کتاب به رسمیت میشناسد. بر همین اساس در فقه اسلامی زرتشتیان در کنار یهودیان و مسیحیان قرار گرفته اند. در سیره و سنت پیامبر اسلام و ائمه (ع) نیز رهنمودهایی درباره برخورد با زرتشتیان وجود دارد که بیانگر اهل کتاب بودن آنها است. ابن عباس میگوید: پیامبر اسلام دستور داد از زرتشتیان مقیم یمن جزیه بگیرند. زرتشتیان جزیه دادند و بر آیین خود باقی ماندند.یکی از فرمود: مجوسیان چون دارای کتاب آسمانی بودند، مانند اهل کتاب جزیه میدادند. اسلام شناسان و فقیهان نیز از آنان به عنوان اهل کتاب یاد کرده و تصریح نموده اند که هم برای آنان دین بوده و هم کتاب داشته اند. همچنین از برخی متون و منابع دینی استفاده میشود که برای زرتشتیان کتاب آسمان نیز بوده است. در روایتی از امام علی (ع) آمده است که برای مجوسیان کتاب وجود دارد. مرحوم شیخ طوسی تصریح میکند که برای زرتشتیان کتاب آسمانی وجود دارد. مرحوم علامه طباطبایی عقیده دارد: زرتشتیان دارای کتاب آسمانی و پیامبر بوده، بر این اساس دین زرتشت پذیرفته شده است. در خصوص عدم ذکر دین زرتشت در قرآن باید گفت: عدم ذکر برخی اسامی و ادیان در قرآن بدان معنا نیست که پیامبران و ادیان دیگر وجود ندارد. در برخی روایات تصریح شده است که تعداد پیامبران 124 هزار بوده و برخی دیگر هشت هزار بیان نموده اند.بیان اسامی همه پیامبران با اهداف قرآن که بیان مسائل مهم و کلیات معارف است، همسویی ندارد. از سوی دیگر در برخی آیات به برخی از اسامی پیامبران و اسامی کتاب های آنان تصریح شده است.در برخی آیات به طور کلی از پیامبران سخن به میان آمده است و در برخی دیگر از بعضی پیامبران با اشاره سخن گفته شده است. (بقره آیه 247، یوسف آیه 60) بیان سرگذشت پیامبران با شیوه های مذکور کفایت میکند. در قرآن آمده است: (و لقد أرسلنا رسلا من قبلک منهم من لم نقصص) (مؤمن آیه 78) پیش از تو، رسولانی فرستادیم. سرگذشت گروهی از آنان را برای تو بازگو کردیم و گروهی را برای تو بازگو نکرده ایم. از این آیه استفاده میشود که نام گروهی از انبیا و رسولان الهی در قرآن مجید نیامده، و عدد آنها بیش از آن است که در قرآن ذکر شده است. بنابر نظریه استاد شهید مطهری از کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، تنها از طریق تعبد یعنی از راه آثار اسلامی می توانیم شریعت زردشت را یک شریعت و آیین توحیدی بدانیم، اما از نظر آثاری که به زردشت منسوب است و به حسب مدارک تاریخی نمی توانم آیین زردشتی را از آیین توحیدی بدانیم. بنابه نظر مرحوم استاد الهامی، محقق این موضوع در دو اثر یاد شده زردشت از اختلافی ترین چهره تاریخ می باشد. اغلب مورخان اسلامی مانند طبری، بلعمی، ابن اثیر، و میر خواند، زردشت را پیامبر نخوانده و او را شاگرد شاگرد ارمیای نبی و یا عزیر نبی دانسته اند. علت اختلاف در تاریخ و آیین زردشتی این است که وی تاریخ درست ندارد و ردپایی از این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و کتب مقدس چون انجیل و تورات ذکری از شخص او، و کتابش (اوستا) سخنی به میان نیامده است، بلکه هر جا خواسته اند از دیانت کهن ایرانی نامی به میان آورند، تنها به لفظ مجوس اکتفا کرده اند. راجع به اختلاف علماء، درباره آسمانی بودن آن نیز باید گفت این یک امر طبیعی است زیرا برداشت بعضی از مفسرین از دین مجوس و صابئین (ستاره پرست ها) این است که ذکر این دو گروه در کنار یهود و نصارا و مسلمین در قرآن کریم به معنای این نیست که دین اینها هم آسمانی باشد بلکه منظور خداوند ذکر نام همه ادیان پر رهرو در آن زمان بود. منابع: 1- استاد مطهری، مجموعه آثار، (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 157 2- جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص 450- 458 3- علامه طباطبائی، ترجمه المیزان، ج14/358 و ص 509، ج 4، ص 358 4- مجله تخصصی کلام، سال 8، شماره 31، مقاله (زردشت‌) و (اوستا)، نوشته داود الهامی 5- عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب در جهان، ص 365 به بعد 6- مجله صباح، شماره 7و8، مقاله زرتشت، نوشته رسول رضوی 7- سایت اندیشه قم، قسمت پرسش و پاسخ، قسمت دین زرتشت
عنوان سوال:

آیا زرتشت دین الهی بوده است؟


پاسخ:

آیا زرتشت دین الهی بوده است؟

از دیر زمان تا کنون بین دین شناسان اختلاف وجود داشته که آیا دین زرتشت آیین توحیدی است، مبتنی بر ثنویت و دوگانگی است؟ اکنون هم نظریه مسلمی در این باره وجود ندارد؛ زیرا در (أوستا) شواهدی بر هر کدام یافت می شود.و اگر مقصود از مجوس که در قرآن (حج آیه 17) و روایات اسلامی ذکر شده زرتشتیان باشد آنها دارای کتاب آسمانی بوده که در اثر سلطه اسکندر به ایران از بین رفته است. طبق نظر مشهور مفسران و نویسندگان ملل نحل مقصود از (مجوس) در قرآن همان زرتشتیان است.
زرتشت مصلح بزرگ ایرانی که بیش از هزار سال قبل از میلاد ادعای نبوت کرد و با مبارزه علیه خرافات آیین مغان و اعتقادات شرک آمیز چند خدایی، ایرانیان را به سوی خدای هستی (اهورا مزدا) دعوت کرد. زرتشت پس از یک دوره ریاضت و انزوا سه اصل بزرگ را به عنوان شعار خویش به جامعه اش ارائه کرد: پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک. وی پیش از داریوش هخامنشی ظهور کرد و آیینش را گسترش داد. دین زرتشت حدود هزار سال بر ایران حاکمیت داشت. و با ظهور اسلام ایرانیان از آیین زرتشت دست بر داشتند و به سوی دین اسلام روی آوردند.
برخی از عقاید زرتشت
برخی از عقاید زرتشت عبارت است از:
1- همه خوبی ها بلکه همه هستی، آفریده اهورا مزدا است.
2- همه پلیدی ها و نیستی ها آفریده اهریمن است.
3- نبرد میان خیر و شر همیشه وجود داشته است.
4- انسان در این میان آزاد و مختار آفریده شده است.
5- آتش سمبل روشنی و پاکی است.
6- زندگی انسان معادی دارد.
7- زرتشت پیامبر مبعوث شده از طرف خداست.
آغاز سؤال از الهی یا غیر الهی بودن یک آیین در دین اسلام
مراجعه به تاریخ صدر اسلام نشان می دهد که سؤال از الهی یا غیر الهی بودن یک آیین در بین مسلمانان از زمانی آغاز شد که پیامبر اکرم (ص) بعد از تثبیت پایه های حکومت اسلامی در مدینه و آغاز گسترش مرزهای این حکومت نوپا، به فرمان الهی، غیر مسلمانان را به دو گروه تقسیم کرد و دو راهکار متفاوت را در ارتباط با آنان در پیش گرفت:
گروه اول مشرکین بودند. اینان به خداوند متعال شرک ورزیده و بت پرستی را پیشه ی خود ساخته بودند. پیامبر(ص)ابتدا این گروه را به دین اسلام دعوت می کردند، اگر آنان دعوت پیامبر (ص) را نمی پذیرفتند، پیامبر (ص) طبق فرمان الهی با آنان وارد جنگ می شدند (توبه: 5).
گروه دوم کسانی بودند که در اصطلاح قرآن از آنان به (اهل کتاب) تعبیر می شود و طبق اعتراف خود آنان، از سوی خداوند برای آنان کتابی نازل شده بود و قرآن کریم نیز نازل شدن کتاب بر آنان را قبول می کند. بر همین اساس نبی اکرم (ص) با این افراد به گونه ی دیگر برخورد می کردند؛ یعنی بعد از دعوت این گروه به دین اسلام اگر آنان این دین را نمی پذیرفتند و در ضمن با مسلمانان وارد کارزار نمی شدند، بر اساس فرمان الهی به گرفتن (جزیه) از این گروه اکتفا می کردند (توبه: 29).
همین عملکرد متفاوت با مشرکین و اهل کتاب، این سؤال را مطرح می ساخت که (اهل کتاب) چه کسانی هستند؟ با مراجعه به آیه 14 سوره حج، که در آن مردم به سه گروه مؤمنین، اهل کتاب و مشرکین تقسیم شده اند، تا اندازه ای پاسخ این سؤال روشن می شود. خداوند می فرماید: کسانی که ایمان آوردند و آنان که یهودی شدند و صابئی ها و نصاری و مجوس و کسانی که شرک ورزند، خدا در روز رستاخیز میانشان امتیاز می نهد و از هم جدایشان می کند... (حج: 17).
طبق مضمون این آیه، یهودی ها، مسیحی ها، صابئین و مجوس ها نه جزو مؤمنین هستند و نه جزو مشرکان، بلکه اهل کتاب محسوب می شوند و سنت پیامبر(ص) نیز نشان می دهد که پیامبر (ص) با این چهار گروه، طبق احکام اهل کتاب برخورد می نمودند و اگر اسلام را نمی پذیرفتند، آنان را به پرداخت (جزیه) محکوم می کردند. با وجود کتاب های تورات و انجیل، همگان اهل کتاب بودن قوم یهود و مسیحیان را به راحتی می پذیرفتند؛
اما پذیرش این واقعیت در مورد صابئین و به خصوص مجوس، که در امپراطوری ایران ساسانی دین رسمی بود، مشکل می نمود؛ زیرا ساکنین شبه جزیره ی عربستان، کتاب جاافتاده و معمول در دست مجوسیان عصر خود ندیده بودند و از سوی دیگر آنان را بیش تر به دوگانه پرستی می شناختند و شاهد چندانی برای اهل کتاب و توحیدی بودن آیین آنان پیدا نمی کردند؛ به همین دلیل این سؤال در میان برخی از مسلمانان و سایر گروه های ساکن در شبه جزیره مطرح بود که آیا مجوس دینی آسمانی و الهی است و مجوسیان نیز دارای کتاب آسمانی اند؟
همین امر موجب شد تا عده ای از مشرکین بکوشند تا همانند مجوس، که از دیدگاه آنان دوگانه پرست و مشرک بودند، از امتیاز (جزیه) استفاده کنند؛ پس به حضرت محمد(ص) نامه نوشتند و از آن حضرت خواستند که از آنان نیز جزیه بگیرد و در بت پرستی آزادشان بگذارد. پیامبر اسلام (ص) جواب فرستادند که من از غیر اهل کتاب جزیه قبول نمی کنم. مشرکین در جواب نامه ی آن حضرت نوشتند: تو می گویی از غیر اهل کتاب جزیه نمی گیری، در حالی که از مجوس هجر جزیه می گیری. پیامبر (ص) پاسخ دادند: مجوس پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی داشتند که پیامبرشان در پوست دوازده هزار گاو نوشته و آورده بود که آن را سوزاندند.
بعد از وفات پیامبر(ص) برخی از اطرافیان خلفا نمی توانستند باور کنند که مجوسیان جزو اهل کتاب اند؛ لذا سعی می کردند آنان را از زمره ی اهل کتاب خارج کنند؛ لکن در نهایت، خلفا نیز با مجوس همان رفتار پیامبر (ص) را ادامه دادند و به اخذ جزیه از مجوسیانی که اسلام را نمی پذیرفتند، اکتفا کردند.
آیین مجوس چه آیینی است؟
بعد از تثبیت این امر که مجوس نیز دارای کتاب آسمانی است، این سؤال مطرح می شود که آیین مجوس چه آیینی است و پیامبرش کیست و کتابش چه نام دارد؟ اکثر مورخین (زرتشت) را پیغمبر آیین مجوس معرفی کرده و به تبع آن نتیجه گرفته اند که کتاب او نیز (اوستا) نام دارد. چنان که مسعودی می نویسد: زردشت در بلخ ظهور کرد... او از اهل آذربایجان بود... او پیامبر مجوس است که برای آنها کتاب آورد. نام آن کتاب در نزد عوام الناس (زمزمه) است، ولی در نزد مجوس (بستاه) (اوستا) نامیده می شود.دینوری نیز نقل می کند: گویند زرادشت، پیامبر مجوس، نزد گشتاسب شاه آمد و گفت: (من پیامبر خدا به سوی تو هستم) و کتابی را که در دست مجوس است، برای او آورد و گشتاسب آیین مجوس را پذیرفت و به او ایمان آورد و مردم کشور خود را بر آن دین واداشت و ایشان با رغبت و زور و خواه و ناخواه پذیرفتند.
بعدها برخی از مستشرقین نیز این نظریه را که آیین مجوس همان آیین زرتشت و پیامبرش شخصی به نام (زرتشت) است که کتاب (اوستا) را آورده، پذیرفتند. آنان چنین پنداشتند که زرتشت اولین پیامبری بود که آیین یکتاپرستی را در بین ایرانیان رواج داد. چنان که مؤلف تاریخ باستان می نویسد: عامه مردم ایران هم چنان خدایان متعددی را می پرستیدند...
اما در قرن ششم قبل از میلاد رهبر مذهبی بزرگی به نام زرتشت در ماد ظهور کرد که دینی مبارز، اخلاقی و مبنی بر توحید آورد.هم چنین جان بی ناس درباره ی آیین ایرانیان قبل از زرتشت می نویسد: ... دین عامه مردم ایران در آن دوره ی باستانی، عملا همان آیینی بوده است که در وداها ملاحظه می شود؛ یعنی اکثر خلایق قوای طبیعت را می پرستیده اند و آنها را (دیو) می گفته اند...و در مورد ظهور زرتشت می گوید: دینی که این پیغمبر ایرانی تعلیم فرمود، یک آیین اخلاقی و طریقه ی یگانه پرستی است. وی مانند موسی نبی موحد عبرانی، خود موجد و شارع دینی نوین گردید؛ هر چند مبادی و معتقدات بازمانده از پیشینیان را پایه و مبنای تعالیم خود قرار داد...
علت نامگذاری آیین زرتشت به مجوس
پاسخی که برخی از مورخین اسلامی به سؤال از چیستی آیین مجوس داده اند و بعدها اکثر مستشرقین پذیرفته اند، با برخی از شواهد تاریخی سازگار نیست و جای این سؤال هنوز باقی است که اگر آیین مجوس همان آیین زردشتی است، چرا آن را آیین مجوس می نامند؟ واقعیت این است که هیچ دلیل قاطعی بر انطباق نام مجوس بر آیین زردشتی وجود ندارد و مترادف دانستن آیین مجوس با آیین زرتشت از سوی بعضی از تاریخ نگاران اسلامی و عده ای از مستشرقین، نتیجه ی برخی گزارش های غلط تاریخی و نبودن منابع دست اول از این دو آیین است.
تفاوت بین دو آیین زرتشت و مجوس در روایات
اما با مراجعه به منابع حدیثی شیعه و روایات ائمه معصومین (ع) در می یابیم که آنان بین این دو آیین فرق گذاشته و مردم را از یکی دانستن این دو برحذر داشته اند؛ به عنوان مثال، در روایتی طولانی که فردی زندیق از امام صادق (ع) در مورد مطالب گوناگون سؤال می کند، وقتی از پیامبر آیین مجوس می پرسد، امام صادق (علیه السلام) می فرماید: (ما من امه الا خلافیها نذیر) ترجمه: هیچ امتی نیست مگر این که از سوی خداوند منذری برای آنهامبعوث شده است.
برای مجوس نیز از سوی خداوند پیامبری با کتاب آسمانی فرستاده شد، لکن آنها او را تکذیب کرده و کتابش را انکار نمودند. زندیق می پرسد: آن پیغمبر خالد بن سنان است؟ حضرت می فرماید: (خالد یک نفر عرب بدوی بوده و پیغمبر نبوده است...) زندیق می پرسد: آیا زردشت پیامبر مجوس است؟ امام می فرماید: زردشت در میان مجوس با زمزمه آمد و ادعای نبوت کرد و عده ای از آنان به او ایمان آورده و عده ای او را انکار کرده و بیرونش کردند تا این که در بیابان طعمه ی درندگان شد.در این حدیث امام صادق(علیه السلام) بین مجوس و آیین زرتشت فرق گذاشته و می فرماید که مجوس پیامبر داشته اند؛ ولی ادامه ی حدیث نشان می دهد که پیامبر آنان خالد بن سنان یا زردشت نیست، بلکه شخص دیگری است. در حدیث دیگری امام (علیه السلام) می فرماید: مجوس پیامبری داشت که او را کشتند و کتابش را سوزاندند.
او کتابی که در پوست دوازده هزار گاو نوشته شده بود را به میان آنان آورد و به او جاماسب گفته می شود.طبق مضمون دو حدیث فوق و احادیث دیگری که در کتب روایی شیعه ذکر شده، زرتشت بنیان گذار آیین مجوس نبوده و این آیین توسط پیامبر دیگری تبلیغ شده است. به تعبیر دیگر، آیین مجوس، پیامبری غیر از زردشت و کتابی غیر از اوستا داشته است و دو آیین مجوس و زرتشت مترادف هم نیستند؛ بنابراین نمی توانیم به این دلیل که پیامبر (ص) و ائمه ی معصومین (علیهم السلام) مجوسیان را از اهل کتاب شمرده اند، زردشت را پیامبر و اوستا را کتاب آسمانی بدانیم.
آیا زرتشتیان هم خدا را عبادت می کردند؟
در برخی روایات ذکر شده که آنها پیرو یکی از انبیاء بر حق بوده اند که بعدا از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقاید شرک آلود روی آورده اند.
خداشناسی زرتشتیان در روایات
در روایتی آمده است که امام علی علیه السلام بر بالای منبر فرمود: (از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا نیابید.) اشعث بن قیس بر خواست و گفت: ای امیر مؤمنان چگونه از مجوس جزیه گرفته می شود، در حالیکه کتاب آسمانی بر آنان نازل نشده و پیامبری نداشته اند؟ امام علی علیه السلام در جواب می فرماید: (خداوند کتابی بر آنان نازل کرده و پیامبری نیز بر آنان مبعوث نموده است). و نیز شواهدی هم وجود دارد که زرتشتیان ابتدا خدا پرست بوده اند، و حتی قبل از زرتشت هم موحد بوده و آیین آنها جزو ادیان توحیدی محسوب می شده است. این اعتقاد به توحید بعد از ظهور زرتشت ادامه یافت، و وی نیز به عنوان منادی توحید به تبلیغ آیین خود پرداخت.
جان بی ناس می نویسد: بر خلاف عقاید بعضی از متأخرین جماعت زرتشتیان، آن پیامبر باستانی می گفت که بر حسب مشیت و اراده متعال (اهورا مزدا) تمام موجودات آفریده شده اند و چنانچه در آیه آخرین از گاتها صراحت دارد، اهورا مزدا، موجب و موجد هم نور و هم ظلمات، هردو است. در عین حال مجوسیان معتقد هستند که برای تدبیر عالم دو مبدأ است، یکی مبدأ خیر و دیگری مبدأ شر. اولی نامش یزدان و دیگری اهریمن است و یا اولی نور و دومی ظلمت است.
و نیز مسلم است که ایشان ملائکه را مقدس دانسته، و بدون اینکه مانند بت پرستان برای آنها بتی درست کنند، به آنها توسل و تقرب می جویند، و نیز مسلم است که عناصر بسیط و مخصوصا آتش را مقدس می دانند و در قدیم الأیام مجوسیان در ایران و چین و هند و غیره آتشکده هایی داشتند که وجود همه عالم را مستند به (اهورا مزدا) و او را ایجاد کننده همه موجودات می دانستند.
انحطاط زرتشتیان از دیدگاه استاد شهید مطهری:
استاد شهید مطهری راجع به انحطاط زرتشتیان می گوید: نقش خدا (اهورا مزدا) با همان ریش و عصا و یال و کوپال به عنوان یک آرم ملی بر روی تابلوهای بسیاری از مؤسسات زرتشتی در عصر حاضر به چشم می خورد و نشانه ای از انحطاط فکری در دوره ساسانی است. زرتشتیان از یک طرف مدعی خداشناسی و توحیدند و (اهورا مزدا) را همان (الله) مسلمین که (لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف و الخبیر) (انعام/ 103) است، معرفی می کنند و از طرف دیگر شکل و شمایل برایش می کشند و تاج و ریش و عصا برایش می سازند و او را به صورت یک بت نمایش می دهند. وی در ادامه می گوید: (چنانکه می دانیم ایرانیان مسلمان آنجا که تعبیرات اسلامی را به لغت فارسی ترجمه کرده اند کلمه (الله) را به (خدا) ترجمه کرده اند که ظاهرا مخفف (خود آی) است، یعنی نا آفریده شده. ایرانیان مسلمان کلمه (الله) را هرگز به (اهورا مزدا) ترجمه نکرده اند، بدین جهت که کلمه (اهورا مزدا) بین زرتشتیان آنقدر مفهوم تجسم پیدا کرده بود که آن فرزانگان شایسته ندیدند آن را ترجمه کلمه (الله) قرار دهند). از گفتار استاد چنین استفاده می شود که ممکن است کلمه (اهورا مزدا) در ابتدا مترادف کلمه (الله) بوده و لکن در اثر تحریفاتی که در دین زرتشت به وجود آمده است، معنای اصلی خود را از دست داده تا جایی که مسلمین حاضر نشده اند که کلمه (الله) را (اهورا مزدا) معنی نمایند. از آنچه گذشت بدست می آید که زرتشتیان در ابتدا خدا پرست بوده و (اهورا مزدا) را بدون این که برای او شریکی قائل باشند می پرستیده اند. و از این رو جزو ادیان توحیدی محسوب می شده اند. اما بر اثر عواملی گرفتار ثنویت شده و مبدأ عالم را دو چیز بنام یزدان و اهریمن شمرده اند.
نظر اسلام درباره دین زرتشت
زردشتیان به نبوت از زردشت اعتقاد دارند و کتاب اوستا را از او می دانند. بنابر روایات و اخبار خودشان زردشت در قرن ششم پیش از میلاد مسیح در شرق و یا در غرب ایران تولد یافته و در 30 سالگی از جانب اهورا مزدا به پیغمبری برگزیده شده و آیین خود را در آن عصر انتشار داده است. توجه به همین کلام استاد مطهری می تواند در این راستا و آن که آیین زردشتی آیا از ادیان الهی است ما را راهنمایی کند.
پرستش مظاهر طبیعت توسط زرتشتیان
برحسب آن چه تاریخ نشان می دهد نژاد آریا پس از استقرار در سرزمین ایران به پرستش مظاهر طبیعت و... البته مظاهر موت طبیعت از قبیل آتش، خورشید، باران و خاک می پرداختند. آن چه در ایران قدیم وجود داشته، اعتقاد به دو آفریدگار بوده است، نه دو گانه پرستی یعنی ایرانیان قایل به شرک در خالقیت بوده اند نه شرک در عبادت. بعدها زردشت ظهور کرد. از نظر تاریخ به روشنی معلوم نیست که آیا آیین زردشت در اصل، آیینی توحیدی بوده است یا آیین ثنویی؟ (اوستا) موضوع این ابهام را رفع نمی کند، زیرا قسمت های مختلف این کتاب، تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد. بخش (وندیداد) اوستا صراحت در ثنویت دارد. ولی از بخش (گاتاها) چندان دوگانگی فهمیده نمی شود، بلکه برحسب ادعای برخی از محققین از این بخش یکتایی استنباط می گردد. به علت همین تفاوت و اختلاف بزرگ است که اهل تحقیق معتقدند اوستائی که در دست است، اثر یک نفر نیست بلکه هر بخش از آن از یک شخص است.
دین زردشت یک شریعت توحیدی برحسب اعتقادات اسلامی
تحقیقات تاریخی در این جا نارسا است، ولی ما برحسب اعتقادات اسلامی که درباره مجوس داریم می توانیم دین زردشت را در اصل یک شریعت توحیدی بدانیم، زیرا بر حسب عقیده اکثر علمای اسلام زردشتیان از اهل کتاب محسوب می گردند، محققین از مورخین نیز همین عقیده را تأیید می کنند و می گویند: نفوذ ثنویت در آیین زردشت، از ناحیه سوابق عقیده دو خدایی در نزد آریا قبل از زردشت بوده است. حقیقت این است که اگر اسلام، آیین مجوس را از جمله ادیان واقعی الهی که انحرافاتی در آن پدید آمده، معرفی نمی کرد و با آنان مانند اهل کتاب برخورد نمی کرد، برای ما بسیار مشکل بود آیین مجوس را به عنوان یکی از ادیان الهی بشناسیم، ولی تاریخ و تحقیقات محققان نیز با گفته اسلام مطابق است که می گوید: آیین مجوس در آغاز، آیین توحید و یکتا پرستی بوده که بعدها بر اثر عوامل مختلفی تغییر صورت و ماهیت داده است. در قرآن کریم نیز در سوره حج در ضمن بیان آیه ای از آن ذکری از مجوس به میان آمده و این واژه به کار رفته است: (ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئین و النصاری و المجوس و الذین أشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامة ان الله علی کل شی شهید) ترجمه: همانا کسانی که ایمان آوردند و کسانی که یهودی شدند و صابئی ها و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک ورزیدند، بی تردید خداوند روز قیامت میانشان داوری خواهد کرد همانا خدا بر هر چیزی گواه است (سوره حج / 17).
علامه طباطبایی در بیان مقصود از مجوس می فرماید: مراد از مجوس، قومی هستند که به زرتشت گرویده، کتاب مقدسشان اوستا است، چیزی که هست، تاریخ حیات زرتشت و زمان ظهور او بسیار مبهم است، به طوری که می توان گفت به کلی منقطع است. این قوم کتاب مقدس خود را در داستان استیلاء اسکندر بر ایران به کلی از دست دادند و حتی یک نسخه از آن باقی نماند، تا آنکه در زمان ملوک ساسانی مجددا به رشته تحریر در آمد و به همین جهت ممکن نیست که بر واقعیت مذهب ایشان وقوف یافت. البته تنها از طریق تعبد یعنی از راه آثار اسلامی می توانیم شریعت زردشت را یک شریعت توحیدی بدانیم. اما از نظر تاریخی یعنی از نظر آثاری که به زردشت منسوب است، هرچند بخواهم فقط (کاتها) را ملاک قرار دهم، نمی توانم آیین زردشتی را آیین توحیدی بدانم، زیرا حداکثر آن چه محققان درباب توحید زردشت به استناد (گاتها) گفته اند این است که زردشت طرفدار توحید ذاتی بوده است... زردشت برای درخت هستی بیش از یک ریشه قایل نبوده است.... ولی برای این که یک آیین توحیدی باشد علاوه بر توحید ذاتی و توحید در عبادت توحید در خالقیت هم لازم است و آیین زردشت به حسب مدارک تاریخی از نظر خالقیت کاملا ثنوی بوده است.... اگر (گاتها) را که اصیل ترین و معتبرترین و توحیدی ترین اثری است که از زردشت باقی مانده است، ملاک قرار دهم زردشت را در شش و پنج خیر و شر و این که نظام موجود نظام احسن نیست، و با حکمت بالغه جور نمی آید گرفتار می بینم این جهت او را از پیامبران آسمانی کاملا جدا می کند.... در حقیقت باید گفت دین زردشت نتوانسته است ریشه شرک و ثنویت را حتی در حدود تعلیمات گاتها از دل ایرانیان برکند، خودش نیز مغلوب این عقیده خرافی گشته و تحریف شده است. مرحوم استاد داود الهامی محقق ونویسنده درباره زردشت می گوید: اختلاف عجیبی به چشم می خورد. اغلب مورخان اسلامی مانند طبری و بلعمی، ابن اثیر و میر خواند زردشت را پیامبر نخوانده و او را شاگرد شاکر ارمیای نبی و یا عزیر نبی دانسته اند.
دیدگاه دکتر معین
دکتر معین می گوید: (موبدان کوشش داشتند موسس دین خود را با پیغمبران مورد قبول مسلمانان و نصاری و یهود تطبیق کنند، تا هم اهل کتاب شمرده شوند و هم کمتر مورد طعن قرار بگیرند). ایشان زردشت را اختلافی ترین چهره تاریخ هم از نظر زمان و هم از نظر آیین و هم از نظر محل تولد معرفی می کند.با این وصف علت این که این همه تناقض و تضاد در تاریخ (و آیین) زردشت این است که وی تاریخ درستی ندارد و ردپایی این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و هم چنین در کتب مقدس چون انجیل و تورات ذکری از شخص و کتاب (اوستا) به میان نیامده است، بلکه هر جا که خواستند از دیانت کهن ایران نامی به میان آورند تنها به لفظ مجوس اکتفا کرده اند. با این که در قرآن کریم علاوه بر پیامبران اولو العزم، نام عده ای از پیغمبران دیگر نیز آمده است و حتی به نام برخی از آنان سوره مستقل نازل شده است، اگر او واقعا پیغمبر و حتی به ادعای زردشتیان پیامبر اولو العزم بوده و صاحب شریعت بوده، پس چرا در قرآن و انجیل و تورات نامی از او به میان نیامده است؟ معلوم است این موضوع بیشتر باعث نگرانی زردشتیان شده، و لذا خواسته اند پیامبر خود را با نام یکی از پیغمبران مسلم تطبیق بدهند.
خلاصه و نتیجه:
درباره دین زرتشت، به عقیده برخی از دانشمندان و دین شناسان، اصل دین زرتشت الهی بوده و اوستا نیز کتاب مقدس آن دین است. در تعبیر قرآن از آنان به عنوان مجوس یاد می شود. قرآن درباره اینکه مجوس از اهل کتاب هستند، تصریح دارد. بنابر این دین زرتشت از ادیان آسمانی بوده است؛ گر چه به مانند دیگر ادیان باستان در طول تاریخ دچار دگرگونی هایی شده است. بنابر این به رغم این که درباره دین زرتشت اختلاف وجود دارد که از ادیان الهی است یا نه، در منابع اسلامی تأکید شده است که دین زرتشت یکی از ادیان الهی بوده و زرتشتیان از اهل کتاب هستند. قرآن به اصالت مذهبی زرتشتیان تصریح میکند. و پیروان این دین را به عنوان صاحب کتاب به رسمیت میشناسد. بر همین اساس در فقه اسلامی زرتشتیان در کنار یهودیان و مسیحیان قرار گرفته اند. در سیره و سنت پیامبر اسلام و ائمه (ع) نیز رهنمودهایی درباره برخورد با زرتشتیان وجود دارد که بیانگر اهل کتاب بودن آنها است.
ابن عباس میگوید: پیامبر اسلام دستور داد از زرتشتیان مقیم یمن جزیه بگیرند. زرتشتیان جزیه دادند و بر آیین خود باقی ماندند.یکی از فرمود: مجوسیان چون دارای کتاب آسمانی بودند، مانند اهل کتاب جزیه میدادند. اسلام شناسان و فقیهان نیز از آنان به عنوان اهل کتاب یاد کرده و تصریح نموده اند که هم برای آنان دین بوده و هم کتاب داشته اند. همچنین از برخی متون و منابع دینی استفاده میشود که برای زرتشتیان کتاب آسمان نیز بوده است. در روایتی از امام علی (ع) آمده است که برای مجوسیان کتاب وجود دارد. مرحوم شیخ طوسی تصریح میکند که برای زرتشتیان کتاب آسمانی وجود دارد. مرحوم علامه طباطبایی عقیده دارد: زرتشتیان دارای کتاب آسمانی و پیامبر بوده، بر این اساس دین زرتشت پذیرفته شده است. در خصوص عدم ذکر دین زرتشت در قرآن باید گفت: عدم ذکر برخی اسامی و ادیان در قرآن بدان معنا نیست که پیامبران و ادیان دیگر وجود ندارد.
در برخی روایات تصریح شده است که تعداد پیامبران 124 هزار بوده و برخی دیگر هشت هزار بیان نموده اند.بیان اسامی همه پیامبران با اهداف قرآن که بیان مسائل مهم و کلیات معارف است، همسویی ندارد. از سوی دیگر در برخی آیات به برخی از اسامی پیامبران و اسامی کتاب های آنان تصریح شده است.در برخی آیات به طور کلی از پیامبران سخن به میان آمده است و در برخی دیگر از بعضی پیامبران با اشاره سخن گفته شده است. (بقره آیه 247، یوسف آیه 60) بیان سرگذشت پیامبران با شیوه های مذکور کفایت میکند.
در قرآن آمده است: (و لقد أرسلنا رسلا من قبلک منهم من لم نقصص) (مؤمن آیه 78) پیش از تو، رسولانی فرستادیم. سرگذشت گروهی از آنان را برای تو بازگو کردیم و گروهی را برای تو بازگو نکرده ایم. از این آیه استفاده میشود که نام گروهی از انبیا و رسولان الهی در قرآن مجید نیامده، و عدد آنها بیش از آن است که در قرآن ذکر شده است. بنابر نظریه استاد شهید مطهری از کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، تنها از طریق تعبد یعنی از راه آثار اسلامی می توانیم شریعت زردشت را یک شریعت و آیین توحیدی بدانیم، اما از نظر آثاری که به زردشت منسوب است و به حسب مدارک تاریخی نمی توانم آیین زردشتی را از آیین توحیدی بدانیم. بنابه نظر مرحوم استاد الهامی، محقق این موضوع در دو اثر یاد شده زردشت از اختلافی ترین چهره تاریخ می باشد. اغلب مورخان اسلامی مانند طبری، بلعمی، ابن اثیر، و میر خواند، زردشت را پیامبر نخوانده و او را شاگرد شاگرد ارمیای نبی و یا عزیر نبی دانسته اند. علت اختلاف در تاریخ و آیین زردشتی این است که وی تاریخ درست ندارد و ردپایی از این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و کتب مقدس چون انجیل و تورات ذکری از شخص او، و کتابش (اوستا) سخنی به میان نیامده است، بلکه هر جا خواسته اند از دیانت کهن ایرانی نامی به میان آورند، تنها به لفظ مجوس اکتفا کرده اند. راجع به اختلاف علماء، درباره آسمانی بودن آن نیز باید گفت این یک امر طبیعی است زیرا برداشت بعضی از مفسرین از دین مجوس و صابئین (ستاره پرست ها) این است که ذکر این دو گروه در کنار یهود و نصارا و مسلمین در قرآن کریم به معنای این نیست که دین اینها هم آسمانی باشد بلکه منظور خداوند ذکر نام همه ادیان پر رهرو در آن زمان بود.
منابع:
1- استاد مطهری، مجموعه آثار، (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 157
2- جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص 450- 458
3- علامه طباطبائی، ترجمه المیزان، ج14/358 و ص 509، ج 4، ص 358
4- مجله تخصصی کلام، سال 8، شماره 31، مقاله (زردشت‌) و (اوستا)، نوشته داود الهامی
5- عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب در جهان، ص 365 به بعد
6- مجله صباح، شماره 7و8، مقاله زرتشت، نوشته رسول رضوی
7- سایت اندیشه قم، قسمت پرسش و پاسخ، قسمت دین زرتشت





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین