خداوند قادر و توانا، چرا بسیاری از کارها را به دست واسطه های فیض (ملائک) سپرده است؟ چرا خودش انجام نمی دهد؟ خداوند متعال هیچ کاری را به هیچ کس نسپرده است. وسائط فیض همان گونه که از اسمشان پیداست واسطه فیضند نه فاعل فیض . فیضِ وجود، تنها از آن خدا و به دست خداست و همه ی موجودات عالم ، افعال او و فیض او هستند ؛ لکن بعضی از این فیضها واسطه اند برای فیضهای پایین تر از خودشان تا فیض وجود به آنها نیز برسد .در واقع وجود وسائط فیض به خاطر ضعف خدا نیست بلکه به خاطر ضعف موجودات است . موجودات ضعیفتر و پایین تر تاب آن را ندارند که مستقیما از ذات خدا ، فیض بگیرند . برای مثال وجود انسانهای عادی تاب تحمل وحی الهی را ندارند لذا خداوند متعال وحی را از طریق انسانهایی به بشر می رساند که از نظر روحی بسیار قوی و نورانی هستند . یا در قبض روح انسانها خدا روح هر کسی را مستقیما خودش قبض نمی کند چون هر کسی تاب شهود خدا را ندارد ؛ حتی برای قبض روح بسیاری از افراد ، حضرت عزرائیل نیز حاضر نمی شود بلکه فرشتگان پایین تر از حضرت عزرائیل این کار را عهده دار می شوند چون تحمل وجود عزرائیل نیز از عهده افراد عادی خارج است. اگر برای تقریب به ذهن بخواهیم مثالی بزنیم می توان گفت که نقش وسائط فیض تقریبا شبیه نقش ترانسفورماتور کاهنده است . یک رادیوی معمولی را اگر مستقیما به برق شهری وصل کنیم یقینا خواهد سوخت لذا بین برق شهری و رادیو ترانسفورماتوری تعبیه می شود تا ولتاژ برق را کاهش دهد تا رادیو بتواند آن را تحمل کند . به همین صورت برق یک خانه را هم مستقیما به نیرگاه برق وصل نمی کنند ، چون ولتاژ برق نیروگاه به قدری قویست که سیم کشی خانه را می سوزاند . خداوند متعال حتی برای انبیاء(ع) نیز وسائط فیضی قرار می دهد تا وحی را به آنان برساند چون با این که روح انبیا بسیار قویست ولی جسم آنها تحمل اتصال مستقیم به منبع فیض را ندارد ؛ لذا زمانی که وحی به طور مستقیم بر پیامبر (ص) نازل می شد بدن آن حضرت به لرزه می افتاد و رنگش دگرگون می شد و تب می نمود و مدهوش می شد .همچنین آنگاه که خدا بر کوه طور تجلی نمود حضرت موسی (ع) آن را تاب نیاورد و مدهوش شد .( و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: (پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!) گفت: (هرگز مرا نخواهی دید! ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید!) اما هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد؛ و موسی مدهوش به زمین افتاد. چون به هوش آمد، عرض کرد: (خداوندا! منزهی تو ؛ من به سوی تو بازگشتم! و من نخستین مؤمنانم! ) (اعراف / 143)
خداوند قادر و توانا، چرا بسیاری از کارها را به دست واسطه های فیض (ملائک) سپرده است؟ چرا خودش انجام نمی دهد؟
خداوند قادر و توانا، چرا بسیاری از کارها را به دست واسطه های فیض (ملائک) سپرده است؟ چرا خودش انجام نمی دهد؟
خداوند متعال هیچ کاری را به هیچ کس نسپرده است. وسائط فیض همان گونه که از اسمشان پیداست واسطه فیضند نه فاعل فیض . فیضِ وجود، تنها از آن خدا و به دست خداست و همه ی موجودات عالم ، افعال او و فیض او هستند ؛ لکن بعضی از این فیضها واسطه اند برای فیضهای پایین تر از خودشان تا فیض وجود به آنها نیز برسد .در واقع وجود وسائط فیض به خاطر ضعف خدا نیست بلکه به خاطر ضعف موجودات است . موجودات ضعیفتر و پایین تر تاب آن را ندارند که مستقیما از ذات خدا ، فیض بگیرند . برای مثال وجود انسانهای عادی تاب تحمل وحی الهی را ندارند لذا خداوند متعال وحی را از طریق انسانهایی به بشر می رساند که از نظر روحی بسیار قوی و نورانی هستند . یا در قبض روح انسانها خدا روح هر کسی را مستقیما خودش قبض نمی کند چون هر کسی تاب شهود خدا را ندارد ؛ حتی برای قبض روح بسیاری از افراد ، حضرت عزرائیل نیز حاضر نمی شود بلکه فرشتگان پایین تر از حضرت عزرائیل این کار را عهده دار می شوند چون تحمل وجود عزرائیل نیز از عهده افراد عادی خارج است. اگر برای تقریب به ذهن بخواهیم مثالی بزنیم می توان گفت که نقش وسائط فیض تقریبا شبیه نقش ترانسفورماتور کاهنده است . یک رادیوی معمولی را اگر مستقیما به برق شهری وصل کنیم یقینا خواهد سوخت لذا بین برق شهری و رادیو ترانسفورماتوری تعبیه می شود تا ولتاژ برق را کاهش دهد تا رادیو بتواند آن را تحمل کند . به همین صورت برق یک خانه را هم مستقیما به نیرگاه برق وصل نمی کنند ، چون ولتاژ برق نیروگاه به قدری قویست که سیم کشی خانه را می سوزاند . خداوند متعال حتی برای انبیاء(ع) نیز وسائط فیضی قرار می دهد تا وحی را به آنان برساند چون با این که روح انبیا بسیار قویست ولی جسم آنها تحمل اتصال مستقیم به منبع فیض را ندارد ؛ لذا زمانی که وحی به طور مستقیم بر پیامبر (ص) نازل می شد بدن آن حضرت به لرزه می افتاد و رنگش دگرگون می شد و تب می نمود و مدهوش می شد .همچنین آنگاه که خدا بر کوه طور تجلی نمود حضرت موسی (ع) آن را تاب نیاورد و مدهوش شد .( و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: (پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!) گفت: (هرگز مرا نخواهی دید! ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید!) اما هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد؛ و موسی مدهوش به زمین افتاد. چون به هوش آمد، عرض کرد: (خداوندا! منزهی تو ؛ من به سوی تو بازگشتم! و من نخستین مؤمنانم! ) (اعراف / 143)
- [سایر] آیا خداوند انسان یا ماده را بدون واسطه خلق کرده است؟ نقش واسطه فیض در خلقت انسان چیست؟
- [سایر] مگر خدا مستقیماً نمیتواند فیض به بندگان برساند که واسطه قرار داده است؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) چگونه واسطه فیض الهی هستند؟
- [سایر] از آنجا که سجده کردن جز برای خداوند روا نیست، چطور خداوند امر کرد ملایک بر انسان سجده کنند؟
- [سایر] آیا در میان کائنات (انس، جن و ملائک) موجودی هست که خدا را مستقیما ببیند؟
- [سایر] برهان واسطه در فیض چگونه بر وجود امام زمان (عج) دلالت دارد؟
- [سایر] با سلام جوان 23 ساله ای هستم که علی رغم علاقه ی زیاد به انجام برخی کارها از قبیل ورزش و مطالعه، با آغاز انجام این کارها، بعد از مدتی قادر به ادامه آنها نیستم و انگیزه ام را از دست می دهم. از این رو، کارهای نیمه تمام زیادی دارم. لطفا مرا راهنمائی کنید. با تشکر
- [سایر] قبل از خلقت این عالم چه چیزی بوده و خداوند چگونه رحمت و فیض خود را جاری می کرده؟
- [سایر] آیا خداوند قادر است سنگی را خلق کند که خود قادر به بلند کردن آن نباشد ؟
- [سایر] در اسلام گفته می شود خداوند قادر است. آیا خدا می تواند مانند خود را بیافریند؟ اگر بله چرا اینکار را نکرد؟ اگر نه پس چگونه قادر است؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد، چنانچه رطوبت دست به قدری باشد که به واسطه کشیدن دست، آب کمی بر آنها جاری شود و عرفا بگویند که دست یا صورت را شسته است، کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگردسترا تر کند وبهصورت ودستها بکشد،چنانچهتری دست به قدری باشد که به واسطه کشیدن دست آب کمی بر آنها جاری شود کافیاست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر دست را تر کند و به صورت و دست ها بکشد، چنان چه تری دست به قدری باشد که به واسطه کشیدن دست، آب کمی بر آنها جاری شود کافی است.
- [آیت الله بهجت] اگر دست را تر کند و به صورت و دست ها بکشد، باید بنا بر احتیاط تری دست به قدری باشد که به واسطه کشیدن دست، کمی آب بر آنها جاری شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد چنانچه تری دست به قدری باشد که به واسطه کشیدن دست اب کمی بر انها جاری شود کافیست
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد؛ چنانچه تری دست به قدری باشد که به واسطه کشیدن دست؛ آب کمی بر آنها جاری شود کافی است.
- [آیت الله خوئی] اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد، چنانچه تری دست بهقدری باشد که به واسطة کشیدن دست، آب کمی بر آنها جاری شود، کافی است.
- [امام خمینی] اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد، چنانچه تری دست به قدری باشد که به واسطه کشیدن دست آب کمی در آنها جاری شود، کافی است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد ، چنانچه تری دست بقدری باشد که به واسطة کشیدن دست ، آب کمی بر آنها جاری شود ، کافی است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد، چنانچه تری دست به قدری باشد که به واسطه کشیدن دست، آب کمی بر آنها جاری شود کافی است.