آیا خداوند روح خود را در انسان دمیده و به انسان حیات بخشیده تا در این دنیا به تکاپو بپردازد و از نعماتی که در اختیار انسان و سایر مخلوقات قرار داده استفاده و به شکرانه خالق بپردازد؟
آیا خداوند روح خود را در انسان دمیده و به انسان حیات بخشیده تا در این دنیا به تکاپو بپردازد و از نعماتی که در اختیار انسان و سایر مخلوقات قرار داده استفاده و به شکرانه خالق بپردازد؟ خداوند در سوره حجر آیه و 29 و سوره ص آیه 72 ، چنین می فرمایند : (فَإِذَا سوَّیْتُهُ وَ نَفَخْت فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سجِدِینَ) : ( پس هنگامی که کار آن را به پایان رساندم ، و از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ ) دمیدم ، همگی برای او سجده کنید). نفخ به معنای دمیدن هوا در داخل جسمی است بوسیله دهان یا وسیله ای دیگر - این معنای لغوی نفخ است ، ولی آن را بطور کنایه در تاثیر گذاشتن در چیزی و یا القاء امر غیر محسوسی در آن چیز استعمال می کنند، و در آیه شریفه مقصود از آن ایجاد روح در آدمی است . البته اینکه می گوییم در آدمی ، معنایش این نیست که روح مانند باد که در جسم باد کرده داخل است در بدن آدمی داخل باشد، بلکه معنایش ارتباط دادن و بر قرار کردن رابطه میان بدن و روح است ، همچنانکه در آیه ( ثم جعلناه نطفة فی قرار مکین ثم ، خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا آخر) به این معنا اشاره شد. پس روح ، امر وجودی است که فی نفسه یک نوع اتحاد با بدن دارد و آن این است که متعلق به بدن است ، و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد به طوری که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا می شود. اگر روح را به خود نسبت داده و اضافه کرده به منظور تشریف و احترام بوده ، و از باب اضافه لامی است که اختصاص و ملکیت را می رساند؛ مانند (شهر الله) ، ماه خدا و (بیت الله ) ، خانه خدا . حال با این توضیحات معنای آیه چنین می شود: (وقتی من ترکیب آن را تعدیل نموده و صنع بدنش را تمام کردم ، و سپس روح بزرگ منسوب به خود را که میان آن و بدن او ارتباط برقرار کرده ایجاد نمودم ، شما برای سجده بر او به زمین بیفتید).( ترجمه تفسیر المیزان جلد 12 صفحه 227) اینچنین نیست که قسمتی از روح خدا جدا گشته باشد و در بدن انسان جای گرفته باشد چرا که نه خدا را سزا ست که جزء و اجزا داشته باشد و احاطه موجودی مادی و محدود بر موجودی نامحدود امکان پذیر نیست. فلسفه خلقت انسان: اما در مورد اینکه چرا انسان آفریده شده و به چه دلیل قدم به این کره خاکی نهاده است با توجه به خود آیات قرآن باید گفت که : قرآن بر هدفداری خلقت انسان به طور ویژه تأکید می‌کند: (أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ)( مؤمنون ، آیه 115) : (آیا پنداشته‌اید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و به سوی ما بازگشت نمی‌کنید؟) (أَیَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًی) (؛قیامت ، آیه 36 ) : (آیا انسان گمان می‌کند، به حال خود رها شده است؟) آیات فوق نشان می‌دهد که: - 1انسان بیهوده آفریده نشده و آفرینش او هدفدار است. - 2 به حال خود واگذار نشده و همواره مورد هدایت، دستگیری و نظارت خداوند است. - 3 مقصد نهایی آفرینش انسان، مبدأ هستی و پروردگار جهانیان است. آیات دیگری از قرآن به نحو جزئی و تفصیلی پرده از رازهای آفرینش برمی‌دارد؛ از جمله: الف) علم و معرفت ( اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عِلْماً) ( طلاق ، آیه 12( : (خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز نظیر آن را آفرید. فرمان الهی در میان آنها نازل می‌شود، تابدانید که خداوند، بر هر چیزی توانا است و به همه موجودات احاطه علمی دارد). در این آیه آگاهی انسان از علم و قدرت مطلقه خداوند (معرفت پروردگار که تشکیل دهنده بعد معرفتی کمال انسانی است) به عنوان هدف آفرینش معرفی شده است. ب) آزمایش و امتحان‌ (الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً) ( ملک ، آیه 2) ؛ (خدای سبحان، کسی است که مرگ و حیات را رقم زد، تا شما را بیازماید کدامین‌تان عمل شایسته‌تری دارید؟) مراد از آزمون الهی کشف رازهای پوشیده و ناپیدا نیست؛ بلکه منظور از آن، فراهم آوردن شرایط برای رشد استعدادها و شکوفاسازی آن است. چون انسان موجودی مختار است و کمال او اختیاری است، آزمون الهی در مورد انسان این است که همه شرایط گزینش راه نیک و بد را در اختیار او نهد تا استعدادهای خود را به کمک آنها به فعلیت برساند و راه درست را انتخاب کند. ج( عبادت‌ ( ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ) (ذاریات ، آیه 56) ؛ (جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا عبادت کنند). در این آیه، هدف اصلی خلقت عبادت خدای سبحان بیان شده است. در رابطه با اینکه چرا عبادت الهی به عنوان هدف آفرینش ذکر شده توجه به چند نکته لازم است: یکم. براساس جهان بینی قرآنی، هر حرکت و عمل مثبتی که با انگیزه تقرب به سوی خدا انجام گیرد، عبادت است و عبادت منحصر به مناسک خاصی چون دعا و نیایش نیست. همه فعالیت‌های علمی، اقتصادی، سیاسی و... در صورتی که هماهنگ با نظام ارزشی و انگیزه‌های الهی باشد، عبادت است و انسان می‌تواند در همه احوال - حتی خوردن و خوابیدن و مرگ و زندگی - یکپارچه خدایی و در جهت تکامل و تقرب به خدا قرار گیرد: ( قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ) ( انعام ، آیه(162 البته عبادت به معنای خاص آن ؛ یعنی، نیایش و مناسک ویژه، جایگاه خاص و بسیار مهمی در دین دارد. دوم. توجه به فلسفه عبادت دارای اهمیت بسیاری است. امیرمؤمنان(علیه السلام) در این باره می‌فرماید: (فَاِنَّ اللَّهِ سُبحانَهُ و تَعالی‌ خَلَقَ الْخَلقَ حینَ خَلَقَهُمْ غَنیاً عَنْ طاعَتِهِم آمِناً مِنْ مَعْصیَتِهِم لأَنَّهُ لاتَضُرِّهُ معصیةُ مَنْ عَصاهُ و لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ أَطاعَهُ)( نهج البلاغه، خطبه 194) : (خداوند سبحان مخلوقات را آفرید؛ در حالی که از اطاعت آنها بی‌نیاز و از معصیتشان در امان بود؛ زیرا نه نافرمانی گناهکاران به او زیان می‌رساند و نه اطاعت مطیعان به او نفعی می‌بخشد). زعشق ناتمام ما، جمال یار مستغنی است / به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روی زیبا را عبادت، آثار مثبت بسیاری در حیات این جهانی و آن جهانی دارد )جهت آگاهی بیشتر در این باره بنگرید: شهید مطهری، یادداشت‌ها، ج 6، مدخل عبادت، ج 4، مدخل نیایش، تهران: صدرا . (و دارای حکمت‌های زیادی است؛ از جمله: - 1 نیازی فطری و مطلوبی ذاتی؛ - 2راهی به سوی خودیابی و رهایی از پوچی؛ - 3 پرواز به فراخنای فرامادی هستی و گذر از تنگنای مادیت؛ - 4 کسب یقین؛ - 5 پیروزی روح بر بدن؛ - 6 سلامت و آرامش روان؛ - 7ربوبیت و ولایت بر نفس و تسلط بر قوای نفسانی؛ 8 - تقرب به خدا؛ - 9 پشتوانه اخلاق و ایمان؛ - 10 پشتوانه قانون و اجتماع؛ 11 - پرورش نیکخواهی؛ - 12 تربیت و سازندگی و... ( جهت آگاهی بیشتر بنگرید: الف. حمیدرضا شاکرین، دین‌شناسی و فرق و مذاهب، قم: معارف، 1386. ب. همو، چلچراغ حکمت (فلسفه احکام و اجتهاد و تقلید)، تهران، کانون اندیشه جوان( د ( رحمت الهی‌ (وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ ) (هود (11)، آیات 118 و 119) ؛ (و اگر پروردگار تو می‌خواست همه مردم را یک امت متشکل قرار می‌داد؛ ولی آنان همواره مختلف هستند، مگر آنکه را پروردگارت رحم کند و برای همین آنان را آفریده است). با دقت در محتوای آیات یاد شده روشن می‌شود که بین این اهداف، چندگانگی و تضادی وجود ندارد؛ بلکه بعضی از اهداف مقدماتی، برخی متوسط و بخشی نیز نهایی و نتیجه هستند. بنابراین براساس آیات قرآنی هدف آفرینش انسان، تجلّی رحمت الهی و قرار دادن انسان در جهت کمال و سعادت پایدار و جاودان است که با گزینش اختیاری راه برتر و پیمودن طریق بندگی و عبودیت پروردگار به دست می‌آید.
عنوان سوال:

آیا خداوند روح خود را در انسان دمیده و به انسان حیات بخشیده تا در این دنیا به تکاپو بپردازد و از نعماتی که در اختیار انسان و سایر مخلوقات قرار داده استفاده و به شکرانه خالق بپردازد؟


پاسخ:

آیا خداوند روح خود را در انسان دمیده و به انسان حیات بخشیده تا در این دنیا به تکاپو بپردازد و از نعماتی که در اختیار انسان و سایر مخلوقات قرار داده استفاده و به شکرانه خالق بپردازد؟

خداوند در سوره حجر آیه و 29 و سوره ص آیه 72 ، چنین می فرمایند : (فَإِذَا سوَّیْتُهُ وَ نَفَخْت فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سجِدِینَ) : ( پس هنگامی که کار آن را به پایان رساندم ، و از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ ) دمیدم ، همگی برای او سجده کنید).
نفخ به معنای دمیدن هوا در داخل جسمی است بوسیله دهان یا وسیله ای دیگر - این معنای لغوی نفخ است ، ولی آن را بطور کنایه در تاثیر گذاشتن در چیزی و یا القاء امر غیر محسوسی در آن چیز استعمال می کنند، و در آیه شریفه مقصود از آن ایجاد روح در آدمی است . البته اینکه می گوییم در آدمی ، معنایش این نیست که روح مانند باد که در جسم باد کرده داخل است در بدن آدمی داخل باشد، بلکه معنایش ارتباط دادن و بر قرار کردن رابطه میان بدن و روح است ، همچنانکه در آیه ( ثم جعلناه نطفة فی قرار مکین ثم ، خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا آخر) به این معنا اشاره شد.
پس روح ، امر وجودی است که فی نفسه یک نوع اتحاد با بدن دارد و آن این است که متعلق به بدن است ، و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد به طوری که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا می شود. اگر روح را به خود نسبت داده و اضافه کرده به منظور تشریف و احترام بوده ، و از باب اضافه لامی است که اختصاص و ملکیت را می رساند؛ مانند (شهر الله) ، ماه خدا و (بیت الله ) ، خانه خدا .
حال با این توضیحات معنای آیه چنین می شود: (وقتی من ترکیب آن را تعدیل نموده و صنع بدنش را تمام کردم ، و سپس روح بزرگ منسوب به خود را که میان آن و بدن او ارتباط برقرار کرده ایجاد نمودم ، شما برای سجده بر او به زمین بیفتید).( ترجمه تفسیر المیزان جلد 12 صفحه 227)
اینچنین نیست که قسمتی از روح خدا جدا گشته باشد و در بدن انسان جای گرفته باشد چرا که نه خدا را سزا ست که جزء و اجزا داشته باشد و احاطه موجودی مادی و محدود بر موجودی نامحدود امکان پذیر نیست.
فلسفه خلقت انسان:
اما در مورد اینکه چرا انسان آفریده شده و به چه دلیل قدم به این کره خاکی نهاده است با توجه به خود آیات قرآن باید گفت که : قرآن بر هدفداری خلقت انسان به طور ویژه تأکید می‌کند:
(أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ)( مؤمنون ، آیه 115) : (آیا پنداشته‌اید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و به سوی ما بازگشت نمی‌کنید؟)
(أَیَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًی) (؛قیامت ، آیه 36 ) : (آیا انسان گمان می‌کند، به حال خود رها شده است؟)
آیات فوق نشان می‌دهد که:
- 1انسان بیهوده آفریده نشده و آفرینش او هدفدار است.
- 2 به حال خود واگذار نشده و همواره مورد هدایت، دستگیری و نظارت خداوند است.
- 3 مقصد نهایی آفرینش انسان، مبدأ هستی و پروردگار جهانیان است.
آیات دیگری از قرآن به نحو جزئی و تفصیلی پرده از رازهای آفرینش برمی‌دارد؛ از جمله:
الف) علم و معرفت
( اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عِلْماً) ( طلاق ، آیه 12( : (خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز نظیر آن را آفرید. فرمان الهی در میان آنها نازل می‌شود، تابدانید که خداوند، بر هر چیزی توانا است و به همه موجودات احاطه علمی دارد).
در این آیه آگاهی انسان از علم و قدرت مطلقه خداوند (معرفت پروردگار که تشکیل دهنده بعد معرفتی کمال انسانی است) به عنوان هدف آفرینش معرفی شده است.
ب) آزمایش و امتحان‌
(الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً) ( ملک ، آیه 2) ؛ (خدای سبحان، کسی است که مرگ و حیات را رقم زد، تا شما را بیازماید کدامین‌تان عمل شایسته‌تری دارید؟)
مراد از آزمون الهی کشف رازهای پوشیده و ناپیدا نیست؛ بلکه منظور از آن، فراهم آوردن شرایط برای رشد استعدادها و شکوفاسازی آن است. چون انسان موجودی مختار است و کمال او اختیاری است، آزمون الهی در مورد انسان این است که همه شرایط گزینش راه نیک و بد را در اختیار او نهد تا استعدادهای خود را به کمک آنها به فعلیت برساند و راه درست را انتخاب کند.
ج( عبادت‌
( ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ) (ذاریات ، آیه 56) ؛ (جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا عبادت کنند).
در این آیه، هدف اصلی خلقت عبادت خدای سبحان بیان شده است. در رابطه با اینکه چرا عبادت الهی به عنوان هدف آفرینش ذکر شده توجه به چند نکته لازم است:
یکم. براساس جهان بینی قرآنی، هر حرکت و عمل مثبتی که با انگیزه تقرب به سوی خدا انجام گیرد، عبادت است و عبادت منحصر به مناسک خاصی چون دعا و نیایش نیست. همه فعالیت‌های علمی، اقتصادی، سیاسی و... در صورتی که هماهنگ با نظام ارزشی و انگیزه‌های الهی باشد، عبادت است و انسان می‌تواند در همه احوال - حتی خوردن و خوابیدن و مرگ و زندگی - یکپارچه خدایی و در جهت تکامل و تقرب به خدا قرار گیرد: ( قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ) ( انعام ، آیه(162 البته عبادت به معنای خاص آن ؛ یعنی، نیایش و مناسک ویژه، جایگاه خاص و بسیار مهمی در دین دارد.
دوم. توجه به فلسفه عبادت دارای اهمیت بسیاری است. امیرمؤمنان(علیه السلام) در این باره می‌فرماید: (فَاِنَّ اللَّهِ سُبحانَهُ و تَعالی‌ خَلَقَ الْخَلقَ حینَ خَلَقَهُمْ غَنیاً عَنْ طاعَتِهِم آمِناً مِنْ مَعْصیَتِهِم لأَنَّهُ لاتَضُرِّهُ معصیةُ مَنْ عَصاهُ و لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ أَطاعَهُ)( نهج البلاغه، خطبه 194) : (خداوند سبحان مخلوقات را آفرید؛ در حالی که از اطاعت آنها بی‌نیاز و از معصیتشان در امان بود؛ زیرا نه نافرمانی گناهکاران به او زیان می‌رساند و نه اطاعت مطیعان به او نفعی می‌بخشد).
زعشق ناتمام ما، جمال یار مستغنی است / به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روی زیبا را
عبادت، آثار مثبت بسیاری در حیات این جهانی و آن جهانی دارد )جهت آگاهی بیشتر در این باره بنگرید: شهید مطهری، یادداشت‌ها، ج 6، مدخل عبادت، ج 4، مدخل نیایش، تهران: صدرا . (و دارای حکمت‌های زیادی است؛ از جمله:
- 1 نیازی فطری و مطلوبی ذاتی؛
- 2راهی به سوی خودیابی و رهایی از پوچی؛
- 3 پرواز به فراخنای فرامادی هستی و گذر از تنگنای مادیت؛
- 4 کسب یقین؛
- 5 پیروزی روح بر بدن؛
- 6 سلامت و آرامش روان؛
- 7ربوبیت و ولایت بر نفس و تسلط بر قوای نفسانی؛
8 - تقرب به خدا؛
- 9 پشتوانه اخلاق و ایمان؛
- 10 پشتوانه قانون و اجتماع؛
11 - پرورش نیکخواهی؛
- 12 تربیت و سازندگی و... ( جهت آگاهی بیشتر بنگرید:
الف. حمیدرضا شاکرین، دین‌شناسی و فرق و مذاهب، قم: معارف، 1386.
ب. همو، چلچراغ حکمت (فلسفه احکام و اجتهاد و تقلید)، تهران، کانون اندیشه جوان(
د ( رحمت الهی‌
(وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ ) (هود (11)، آیات 118 و 119) ؛ (و اگر پروردگار تو می‌خواست همه مردم را یک امت متشکل قرار می‌داد؛ ولی آنان همواره مختلف هستند، مگر آنکه را پروردگارت رحم کند و برای همین آنان را آفریده است).
با دقت در محتوای آیات یاد شده روشن می‌شود که بین این اهداف، چندگانگی و تضادی وجود ندارد؛ بلکه بعضی از اهداف مقدماتی، برخی متوسط و بخشی نیز نهایی و نتیجه هستند. بنابراین براساس آیات قرآنی هدف آفرینش انسان، تجلّی رحمت الهی و قرار دادن انسان در جهت کمال و سعادت پایدار و جاودان است که با گزینش اختیاری راه برتر و پیمودن طریق بندگی و عبودیت پروردگار به دست می‌آید.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین