نظر تخصصی شما در مورد کتاب (راز) نوشته راندا برن چیست و مطالب این کتاب تا چه اندازه با قرآن و اسلام هماهنگ است؟ عمده مطلب این کتاب درباره قانون جذب است. این کتاب گرچه مطالب ارزشمند و مفید زیادی دارد لکن از جهاتی مورد نقد است که به برخی از آنها اشاره می شود. 1) بزرگترین عیب این نظریّه غلوّآمیز بودن آن است. که تا حدّ زیادی شکل شعار و تبلیغات به خود گرفته است. 2) با این که نویسنده کتاب ، مدّعی تجربی بودن مطالب خود است ولی حقیقت این است که مطالب این کتاب از راه روش تحقیق تجربی به اثبات نرسیده است. اینکه ما بگردیم و صدها و یا حتّی هزاران مورد موافق با این نظریّه پیدا کنیم موجب اثبات شدن آن نمی شود. در علوم تجربی ، باید کلّیّت یک قانون فرضی به اثبات برسد. برای مثال اگر ما آب تمام چشمه ها و دریاها و ... را آزمایش کنیم خواهیم دید که همه هادی جریان الکتریسیته هستند امّا حقیقت علمی این است که آب خالص هادی جریان الکتریسته نیست. پس به صرف استقراء و مشاهده صدها و هزاران مورد نمی توان به قانون علمی دست یافت. حتّی برخی منتقدین این نظریّه نه تنها اثبات شدن آن را نپذیرفته اند بلکه ادّعا نموده اند که این نظریّه ، از راه تجربی غیر قابل اثبات است چون این نظریّه نه قابل آزمایش است و نه موارد نقض خود را مشخّص می کند ؛ در حالی که هر نظریّه تجربی باید واجد این خصوصیّات باشد. در مقابل این نقد ، طرفداران نظریّه جذب گفته اند: کارکرد این نظریّه نشانگر درستی آن است. امّا این جواب درست نیست چون بسیاری نظرات علمی با اینکه کارکرد داشته اند ولی بطلانشان بعد مدّتی روشن شده است . برای مثال هیئت بطلمیوسی قادر بود کسوف و خسوف را با دقّت زیادی محاسبه کند در حالی که خود نظریه نادرست بود. همچنین نظریّه ترکیب حرکتها و نظریّه گرانش نیوتن با اینکه هم اکنون نیز کاربرد دارند ولی توسّط نظریّه نسبیّت خاصّ و عامّ اینشتین باطل شده اند. 3) مطالب این کتاب نه تنها با علوم تجربی اثبات نشده است ، نویسنده آن ، توجیه فلسفی درستی هم از نظریّه خود ارائه نداده است. 4) این نظریّه ، پارادوکسیکال (خود متناقض) است ؛ این ننظریّه مدّعی است که شما به هرچه فکر کنید وجود شما آن را به خود جذب می کند ؛ یا عالم آن را به شما اعطا می کند. سالهاست که طرفداران این نظریّه در پی اثبات علمی این نظریّه هستند پس چرا وجود آنها راه حلّ را جذب نکرده است یا چرا عالم خلقت ، راه اثبات این نظریّه را در اختیار آنها قرار نداده است. 5) از درستی این نظریّه تناقض لازم می آید. اگر کسی خواسته ای داشته باشد ، و دیگری نقیض آن خواسته را داشته باشد و هر دو نیز به قانون جذب عمل کنند ، خواسته کدامیک تحقق خواهد یافت. برای مثال کشاورز می خواهد باران ببارد و همسایه کوزه گر او می خواهد که باران نبارد ، حال جهان به کام کدامیک خواهد بود. 6) برای برخی مطالب این کتاب می توان شواهدی از قرآن و روایات ارائه نمود امّا این بدان معنا نیست که این نظریّه موافق با نظر اسلام است ؛ بلکه نظریّه اسلام در برخی گزاره ها با این نظریّه اشتراک دارد. 7) برخی از گزاره های این نظریّه ، و نتیجه حاصله از برخی گزاره های آن با برخی از مسلّمات اسلام ناسازگار است. برای مثال این نظریّه به صورت ضمنی منکر قضا و قدر است. همچنین در این نظریّه ، حاکمیّت مطلق اراده خدا بر عالم هستی ، به نوعی مخدوش می شود. 8) در این نظریّه ، عالم خلاصه شده است در عالم مادّه ، درحالی که از نظر دین حکومت عالم مادّه در دست عالم ملکوت و جبروت است. نظریّه اسلام این است که: عالم توسّط یک وجود علیم و خبیر و خیر محض (خدا) تدبیر می شود. غایت همه عالم رسیدن به قرب خداوند متعال است( الا الی الله تصیر الامور) لذا همه موجودات به سوی خدا در حرکتند. انسان موجودی مختار است ؛ لذا می تواند با این حرکت عمومی عالم هماهنگ شود یا در مسیر عکس آن قرار گیرد. اگر کسی در مسیر حرکت عمومی عالم قرار گرفت ، یقیناً قوانین حاکم بر عالم (سنن الهی) ، در خدمت او خواهد بود و به او کمک خواهند نمود تا به سعادت حقیقی خود برسد ؛ امّا اگر در مسیر عکس حرکت عمومی عالم قرار گیرد ، اگرچه به خواسته های موقّت خود برسد ، به سعادت حقیقی و ابدی خود نخواهد رسید. مدبّر حکیم عالم ، راه هماهنگ شدن با عالم هستی را از طریق ارسال برنامه ای به نام دین و کتاب آسمانی بیان کرده است. لذا اگر کسی مطابق دین عمل کند یقیناً به سعادت حقیقی و ابدی خواهد رسید. در این نظریّه انسان به تمام سعادت و خواسته های حقیقی خود می رسد که ممکن است موافق میل طبیعی او نباشند. امّا نظریّه جذب کاری به سعادت حقیقی انسان ندارد. بلکه مدّعی است که انسان با قوانین جذب به هر خواسته ای که دارد می تواند برسد چه این خواسته ها سعادت حقیقی او را در پی داشته باشد و چه نداشته باشد.
نظر تخصصی شما در مورد کتاب (راز) نوشته راندا برن چیست و مطالب این کتاب تا چه اندازه با قرآن و اسلام هماهنگ است؟
نظر تخصصی شما در مورد کتاب (راز) نوشته راندا برن چیست و مطالب این کتاب تا چه اندازه با قرآن و اسلام هماهنگ است؟
عمده مطلب این کتاب درباره قانون جذب است. این کتاب گرچه مطالب ارزشمند و مفید زیادی دارد لکن از جهاتی مورد نقد است که به برخی از آنها اشاره می شود.
1) بزرگترین عیب این نظریّه غلوّآمیز بودن آن است. که تا حدّ زیادی شکل شعار و تبلیغات به خود گرفته است.
2) با این که نویسنده کتاب ، مدّعی تجربی بودن مطالب خود است ولی حقیقت این است که مطالب این کتاب از راه روش تحقیق تجربی به اثبات نرسیده است. اینکه ما بگردیم و صدها و یا حتّی هزاران مورد موافق با این نظریّه پیدا کنیم موجب اثبات شدن آن نمی شود. در علوم تجربی ، باید کلّیّت یک قانون فرضی به اثبات برسد. برای مثال اگر ما آب تمام چشمه ها و دریاها و ... را آزمایش کنیم خواهیم دید که همه هادی جریان الکتریسیته هستند امّا حقیقت علمی این است که آب خالص هادی جریان الکتریسته نیست. پس به صرف استقراء و مشاهده صدها و هزاران مورد نمی توان به قانون علمی دست یافت.
حتّی برخی منتقدین این نظریّه نه تنها اثبات شدن آن را نپذیرفته اند بلکه ادّعا نموده اند که این نظریّه ، از راه تجربی غیر قابل اثبات است چون این نظریّه نه قابل آزمایش است و نه موارد نقض خود را مشخّص می کند ؛ در حالی که هر نظریّه تجربی باید واجد این خصوصیّات باشد. در مقابل این نقد ، طرفداران نظریّه جذب گفته اند: کارکرد این نظریّه نشانگر درستی آن است. امّا این جواب درست نیست چون بسیاری نظرات علمی با اینکه کارکرد داشته اند ولی بطلانشان بعد مدّتی روشن شده است . برای مثال هیئت بطلمیوسی قادر بود کسوف و خسوف را با دقّت زیادی محاسبه کند در حالی که خود نظریه نادرست بود. همچنین نظریّه ترکیب حرکتها و نظریّه گرانش نیوتن با اینکه هم اکنون نیز کاربرد دارند ولی توسّط نظریّه نسبیّت خاصّ و عامّ اینشتین باطل شده اند.
3) مطالب این کتاب نه تنها با علوم تجربی اثبات نشده است ، نویسنده آن ، توجیه فلسفی درستی هم از نظریّه خود ارائه نداده است.
4) این نظریّه ، پارادوکسیکال (خود متناقض) است ؛ این ننظریّه مدّعی است که شما به هرچه فکر کنید وجود شما آن را به خود جذب می کند ؛ یا عالم آن را به شما اعطا می کند. سالهاست که طرفداران این نظریّه در پی اثبات علمی این نظریّه هستند پس چرا وجود آنها راه حلّ را جذب نکرده است یا چرا عالم خلقت ، راه اثبات این نظریّه را در اختیار آنها قرار نداده است.
5) از درستی این نظریّه تناقض لازم می آید. اگر کسی خواسته ای داشته باشد ، و دیگری نقیض آن خواسته را داشته باشد و هر دو نیز به قانون جذب عمل کنند ، خواسته کدامیک تحقق خواهد یافت. برای مثال کشاورز می خواهد باران ببارد و همسایه کوزه گر او می خواهد که باران نبارد ، حال جهان به کام کدامیک خواهد بود.
6) برای برخی مطالب این کتاب می توان شواهدی از قرآن و روایات ارائه نمود امّا این بدان معنا نیست که این نظریّه موافق با نظر اسلام است ؛ بلکه نظریّه اسلام در برخی گزاره ها با این نظریّه اشتراک دارد.
7) برخی از گزاره های این نظریّه ، و نتیجه حاصله از برخی گزاره های آن با برخی از مسلّمات اسلام ناسازگار است. برای مثال این نظریّه به صورت ضمنی منکر قضا و قدر است. همچنین در این نظریّه ، حاکمیّت مطلق اراده خدا بر عالم هستی ، به نوعی مخدوش می شود.
8) در این نظریّه ، عالم خلاصه شده است در عالم مادّه ، درحالی که از نظر دین حکومت عالم مادّه در دست عالم ملکوت و جبروت است.
نظریّه اسلام این است که:
عالم توسّط یک وجود علیم و خبیر و خیر محض (خدا) تدبیر می شود.
غایت همه عالم رسیدن به قرب خداوند متعال است( الا الی الله تصیر الامور) لذا همه موجودات به سوی خدا در حرکتند.
انسان موجودی مختار است ؛ لذا می تواند با این حرکت عمومی عالم هماهنگ شود یا در مسیر عکس آن قرار گیرد.
اگر کسی در مسیر حرکت عمومی عالم قرار گرفت ، یقیناً قوانین حاکم بر عالم (سنن الهی) ، در خدمت او خواهد بود و به او کمک خواهند نمود تا به سعادت حقیقی خود برسد ؛ امّا اگر در مسیر عکس حرکت عمومی عالم قرار گیرد ، اگرچه به خواسته های موقّت خود برسد ، به سعادت حقیقی و ابدی خود نخواهد رسید.
مدبّر حکیم عالم ، راه هماهنگ شدن با عالم هستی را از طریق ارسال برنامه ای به نام دین و کتاب آسمانی بیان کرده است. لذا اگر کسی مطابق دین عمل کند یقیناً به سعادت حقیقی و ابدی خواهد رسید.
در این نظریّه انسان به تمام سعادت و خواسته های حقیقی خود می رسد که ممکن است موافق میل طبیعی او نباشند. امّا نظریّه جذب کاری به سعادت حقیقی انسان ندارد. بلکه مدّعی است که انسان با قوانین جذب به هر خواسته ای که دارد می تواند برسد چه این خواسته ها سعادت حقیقی او را در پی داشته باشد و چه نداشته باشد.
- [سایر] در حوزه تفسیر و مطالب قرآنی چه منابع و کتاب هایی نوشته شده است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا در عرصه فرهنگی، نویسندگان و محقّقان مجازند بدون کسب صلاحیّتهای لازم علمی و تخصّصی در مسائل فنی اسلام و یا علوم تخصّصی اظهار نظر نمایند؟
- [سایر] جهت آشنایی با تفسیر و مطالب قرآنی منابع و کتاب معرفی کنید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا مطالب و دعاهای مهج الدعوات و منهج العبادات نوشته سید بن الطاووس (ره) دارای سند معتبر بوده و این کتاب معتبر است؟
- [سایر] مختصرترین تفسیر قرآن کریم از نظر جلد و صفحه و بیان مطالب، چه تفسیری است ؟
- [سایر] در زمینه نظام سیاسی اسلام چه کتاب هایی نوشته شده است؟
- [سایر] با سلام لطفا درمورد موضوعات زیر مطالب یا کتابی را معرفی نمایید 1-کتاب صحیح بخاری 2-روش گرداوری قران
- [سایر] آیا استفاده قرآن از کتاب های مقدّس (تورات وانجیل) نشانه آن نیست که از مطالب آن ها تأثیر پذیرفته است؟
- [سایر] تفسیر انفسی کلام الله قرآن کریم چیست؟ کدام کتاب تفسیر انفسی در حال حاضر موجود است و یا آنکه قبلاً نوشته شده ولی هم اکنون موجود نیست؟
- [سایر] سلام وخسته نباشید.من کتاب روانشناسی راز راخوندم که در ان نوشته بودانسان هرچیزیراکه باور کند ان اتفاق خواهد افتاد ایا شما اینرا قبول دارید؟ مثلا من آرزویی دارم که برای برآورده شدن ان ازاین کتاب راز استفاده میکنم ومعتقدم که به این آرزویم بالاخره خواهم رسید. من میخواهم نظرشمارادرمورد این قانون(انسان هرچیزیرا تمرکز کندآن اتفاق خواهدافتاد) بدونم. ممنون میشم در این باره مرا بیشتر راهنمایی کنید.باتشکر
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام خیانت است که به مرتکب آن خائن گفته میشود و در روایات سلب اسلام و سلب ولایت از او شده است، و آن اقسامی دارد: الف) خیانت به خدای متعال و رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه اطهار(سلاماللهعلیهم)، و آن مراتب و مصادیقی دارد و از موارد آن، که از گناهان بزرگ شمرده شده است، کشف اسرار نظامی و سیاسی و اقتصادی و اداری حکومت اسلامی است. و بعضی از مصادیق دیگر آن، نظیر مصرف بیجا یا به هدر دادن نِعم الهی مانند عقل و اعضا و جوارح و مال و عمر که در نزد ما امانت است، هر چند گناه نیست، ولی یک مسلمان واقعی باید به اندازه قدرتش از آن پرهیز کند. ب) خیانت در عرض و ناموس مسلمانان که گناهش در حدّ کفر است. ج) خیانت در امانت که آن هم گناهش بزرگ است، علاوه بر اینکه حقّالنّاس نیز میباشد. د) خیانت در معاملات نظیر غش در معامله و فریبدادن طرف معامله و نقض عقود لازمه و نقض عهود و بیعتها و شروط و امثال اینها و این قسم نیز گناهش بزرگ و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، حقّالنّاس و ضمانآور نیز میباشد. ه) نقض عهد و نذر و قسم با خدای متعال که این قسم از خیانت علاوه بر اینکه گناه است، کفّاره نیز دارد و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، آن مال یا حقّ بر ذمّه او خواهد بود. و) خیانت در مشورت، و همه مراتب و مصادیق این قسم گناه است، ولی بعضی از موارد آن نظیر خیانت در امر ازدواج و خیانت در مهمّ امور، گناهش در حدّ کفر است. ز) خیانت در اسرار، و این قسم از خیانت نظیر کشف اسرار نظام اسلامی، گناهش بسیار بزرگ است و اگر اشاعه فحشا باشد، از نظر قرآن عذاب دردناک در دنیا و آخرت دارد: (لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَة)[1] (برای آنان عذابی دردناک در دنیا و آخرت است.)
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام ظلم است و عقلًا و شرعاً گناهی بزرگتر از ظلم نداریم، و از نظر قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) ظلم اقسامی دارد: الف) ظلم به خداوند متعال، و کفر و شرک و کفران نعمت از مصادیق بارز این قسم است، چنانکه مخالفت با خدای متعال و ظلم به بندگان او از مصادیق خفیّه این قسم است. ب) ظلم به بندگان خدای متعال بلکه به مخلوقات او، و از مصادیق بارز آن تجاوز به جان و مال دیگران است که به آن حقّالنّاس گفته میشود و پروردگار عالم از ذرّهای از آن نخواهد گذشت. ج) ظلم به بندگان در جهت آبروی آنها، و از مصادیق بارز آن غیبت، تهمت، استهزا و سرزنش است و در روایات آن را از رباخواری بدتر دانسته است، در حالی که رباخواری در اسلام جنگ با خداست. د) ظلم به دیگران در جهت عرض و ناموس آنها، و در اسلام و نزد متشرّعه بلکه نزد همه مردم، این قسم قبیحتر از اقسام گذشته است.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام مراء و جلال است و در روایتی از رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمده است که کراراً جبرئیل از طرف حقّ تعالی نهی از مراء و جدال مینمود و آن اقسامی دارد: الف) پافشاری در اثبات باطل و یا در نابودی حق، و گناه این قسم در حدّ کفر است و در قرآن اطلاق جبّار بر آن شده است: (وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنید)[1] (و هر زورگوی لجوجی، نا امید شد.) ب) لجاجت و مشاجره در اینکه غلبه بر دیگری پیدا کند و به عبارت دیگر فخرفروشی و کشتیگرفتن در گفتگوها، و این صورت نیز از گناهان بزرگ است و مفسده فراوانی در بر دارد، بلکه منشأ گناهان دیگری است و غالب جدالها در بین مردم از این قبیل است. ج) جدال و مشاجره در اثبات نمودن حقّ یا از بین بردن باطل و یا ارشاد جاهل، نظیر مباحثهها و گفتارها و برخوردهای علمی که اهل علم با یکدیگر دارند، و این قسم گرچه حرام نیست، ولی باید توجّه داشت که در این گفتگوها شیطان و نفس امّاره و هوی در کمین است و چه بسیار (بهطور آگاهانه یا ناآگاهانه) منجر به جدالهای حرام میشود، البته باید توجّه داشت که در همین نوع هم از الفاظ غیر مؤدّب پرهیز نمود و این قسم از جدال و مشاجره به اندازه احتیاج بلکه به اندازه ضرورت باشد. [1]. ابراهیم، 15.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام فرار از جنگ است و در نظر قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) گناه آن خیلی بزرگ است، و آن اقسامی دارد: الف) فرار از جنگ مخصوصاً اگر موجب تضعیف جبهه و یا تقویت دشمن شود، و مخصوصاً اگر فرار از خطِّ مقدّم جبهه باشد. ب) تخلّف از فرمان فرمانده مخصوصاً اگر این تخلّف، موجب سرکشی دیگران و یا تضعیف فرمانده و یا تضعیف دیگران و یا تقویت دشمن باشد. ج) کمکاری یا بیکاری یا تخلّف از وظیفه مخصوصاً اگر موجب تضعیفی در جبهه یا تقویتی برای دشمن گردد. د) شرکت نکردن در جنگ در صورت احتیاج به او، مخصوصاً اگر تخلّف او موجب تضعیف دیگران یا تقویت دشمن باشد. ه) کمک نکردن به جبهه از جهت مالی و فکری و تبلیغی و مانند اینها مخصوصاً اگر تخلّف او موجب تضعیف دیگران و یا تقویت دشمن باشد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام رباخواری است که قرآن شریف آن را جنگ با خداوند متعال و رسولش میداند: (فَانْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَربْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ)[1] (و اگر (از ربا پرهیز نکنید)، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده او، برخاستهاید.) و آن اقسامی دارد: الف) قرض با بهره، گرچه آن بهره بسیار کم یا شرطی از شروط باشد، و هر چه درباره این قسم از نظر قرآن و روایات مذمّت شده است، درباره قرض بدون بهره که به آن قرضالحسنه میگویند سفارش شده است و قرآن شریف آن را قرض به خدای متعال میداند: (مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَریم)[2] (کیست آن کس که به خدا وامی نیکو دهد تا نتیجهاش را برای وی دو چندان گرداند و او را پاداشی خوش باشد؟) ب) قرض مثل به مثل با زیادتر یا خرید و فروش مثل به مثل با زیادتر، نظیر اینکه یک سکّه طلا قرض دهد به یک سکّه طلا و هزارتومان و یا بفروشد سکّهای به سکّهای با هزار تومان و این قسم نیز در روایات ما ربا و حرام است، گرچه واقعاً و به حسب ارزش، سودی و بهرهای نباشد. ج) بهره و سود بردن بهواسطه حیله شرعی نظیر اینکه یک میلیون قرضالحسنه دهد، ولی چیز کم ارزشی را بفروشد به یک صد هزار تومان، این قسم نیز حرام است و این همان تقلّب در قانون است که قرآن شریف آن را استهزا به آیات الهی میداند. د) انجام حیلهای نه برای سود و بهره بردن بلکه برای اینکه ارزش واقعی مثل به مثل را یکسان کند، نظیر معامله سکّهای با سکّه دیگر گرچه از نظر وزن مساوی ولی از نظر قیمت یکی گرانتر از دیگری است و شخص سکّه گرانتر را با چیز کم ارزشی میفروشد به سکّه ارزانتر با پولی که سکّه ارزانتر را مساوی با سکّه گرانتر کند، و یا سکّه گرانتر را میفروشد به همان سکّه ارزانتر یا قرض میدهد به همان ارزانتر، ولی چیز کمارزشی را میفروشد به قیمتی که تفاوت آنها را جبران صفحه 404 نماید، و این قسم همان حیلهای است که گفتهاند: چه خوب است از حرام به حلال فرار کردن.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام دروغ است و معنای آن فریب دیگران است به چیزی که در نظر او واقعیّت ندارد و قرآن شریف به طور مؤکّد، سلب ایمان از دروغگو نموده است: (انَّما یَفْتَرِی الکَذِبَ الَّذین لایُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّه).[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.) بلکه در روایات آمده است که دروغگو دشمن خداست و آن اقسامی دارد: الف) نسبت دروغ دادن به پیامبران گرامی و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و این قسم از دروغ که بدعت به آن میگویند، شدیدترین عذاب الهی را دارد و از همه اقسام دروغ بزرگتر و از اکبر کبائر است، مخصوصاً اگر سبب گمراهی کسی شود. ب) دروغ مفسدهآمیز نظیر دروغی که روابط بین دو مسلمان را تیره کند و نظیر دروغی که آبروی کسی را ببرد و نظیر دروغی که کسی را در خطر اندازد و مانند اینها. و قدر متیقّن از آیات و روایاتی که در مذمّت دروغ است همین قسم از دروغ میباشد. ج) نسبت دادن عیبی به کسی که آن عیب را نداشته باشد؛ نظیر نسبت زنا به زن عفیفه و یا مرد عفیف و نظیر نسبت سرقت به کسی که سرقت نکرده باشد و نظیر اینها، و به آن تهمت هم میگویند و این قسم علاوه بر اینکه دروغ است، غیبت نیز میباشد و در روایات آمده است کسی که تهمت بزند، در روز قیامت او را بر تپّهای از چرک و خون که صورت برزخی آن تهمت است نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند. د) دروغی که مفسده آمیز نباشد، نظیر تعریف بیجا از خود یا دیگران و نظیر اظهار محبّت و ارادت به کسی که محبّت و ارادت به او ندارد و مانند اینها، و حرمت این قسم دروغ نزد فقها مسلّم است و از آیات و روایات نیز به خوبی استفاده حرمت میشود. ه) دروغی که علاوه بر اینکه مفسده ندارد، فریب کسی هم نیست، نظیر قصّهها و داستانهای دروغ آمیز و شوخیهای دروغ آمیز و مانند اینها، و این قسم از دروغ گرچه حرام نیست، ولی از روایات به خوبی استفاده میشود که مسلمان واقعی از مثل این دروغها نیز پرهیز میکند. صفحه 401 و) توریه، و معنای آن این است که لفظی بگوید و معنایی را اراده کند که مخاطب توجّه به آن معنی نداشته باشد، و این قسم از دروغ نیز جایز نیست. و اینکه مشهور در میان مردم است که توریه بدون ضرورت جایز است، صحّت ندارد.