آیا برخورد ائمه ع با اهل سنت مانند برادر دینی بوده است؟
در موضوع وحدت اسلامی ، برخی شیعیان گمان می کنند که موضوع وحدت میان شیعه و اهل سنت ، یک امر صوری و به صورت تقیه است و ما نمی توانیم اهل سنت را دوست داشته باشیم ؛ در صورت امکان مواردی را از سیره اهل بیت (ع) نقل بفرمایید که نشان دهد آنان با اهل سنت مانند براداران دینی رفتار می کرده اند و این که مسلمانان یک خانواده اند و ما باید همان سان که اعضای خانواده خود را دوست داریم و در جهت رشد و هدایت آنان می کوشیم ، در جهت رشد و هدایت اهل سنت نیز باید کوشش نماییم و آنان را دوست داشته باشیم و یک سوال هم این است که ما موظفیم که آنان را دوست داشته باشیم یا خیر ؟ آیا برخورد ما نسبت به افراد باید متفاوت باشد مثلا کسی که می داند و برخی قضایا مانند غدیر و مانند آن را می داند ولی عمل نمی کند و کسی که اصلا نمی داند ، آیا شخص اول را باید طرد کرد و او را دوست نداشت یا باید به او نیز محبت نمود و در دل آن ها را نیز با این که می دانند دوست داشته باشیم زیرا اولین شرط امر به معروف و نهی از منکر دوست داشتن و دلسوزی برای مخاطب است ؟ پاسخ: در مورد نوع برخورد با برادران اهل سنت، باید گفت که اهل بیت علیهم السلام، نگاهشان و سیره و برخوردشان با آنها کاملاً برادرانه و صمیمانه بوده است. وقتی یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام از حضرت می پرسد: ما شیعیان در معاشرت با اقوام و عشیرة خود و معاشرت با سایر طبقات مردم که در سلک مذهب ما نیستند چه وظایفی داریم؟ آن حضرت پاسخ می دهند: (به رهبران خود بنگرید که مقتدای شما هستند و با مردم (منظور غیر شیعیان) به همان گونه معاشرت کنید که رهبران شما معاشرت می‌کنند؛ به خدا سوگند که رهبران شما از بیماران مردم عیادت می‌کنند، جنازه‌هایشان را تشییع می‌کنند، در محضر قضاتشان حاضر می‌شوند و شهادت می‌دهند. امانت آنان را نگهداری می‌کنند و باز پس می‌دهند.) (گزیدة کافی، ج‌1، ص348) این کلام حضرت، اوج صمیمیت، دلسوزی و مهربانی را نسبت به هم کیشان غیر شیعة خود نشان می دهد که برای ما نیز پندآموز است. البته این بدان معنا نیست که از اعتقادات به حقمان کوتاه بیاییم و دست برداریم بلکه باید در عین پایبندی به اعتقادات خود، مبنای معاشرت را با آنان، بر محور مشترکات بگذاریم و از ورود به مجاری اختلاف برانگیز خودداری نماییم. حال اگر شرایط را برای اثرگذاری بر اعتقادات نادرست آنان مساعد دیدیم و مطمئن هستیم که از عهدة این کار برمی آییم می توانیم با همان باور برادرانه و دلسوزانه، برادر مسلمان خود را ارشاد نموده او را نسبت به باورهای نادرستش آگاه نماییم. در ادامه و جهت تکمیل بحث توجه شما را به نکات ذیل جلب می کنم: 1.اسلام مسلمانان را امت واحده خوانده است: (ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون) (سوره انبیاء، آیه 92.). و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: (انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم) (سوره حجرات، آیه 10.). قال الصادق(ع) (المسلم اخ المسلم) (شیخ عباس قمی، سفینه البحار، انتشارات اسوه، 1416 ه.ق، ج 1، ص 54). بنابراین اختلاف در پاره ای از مسائل مانع اخوت اسلامی و وحدت مسلمانان نمی شود وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقالوا شهدوا بانا مسلمون؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم) (سوره آل عمران، آیه 64.).بر این اساس درباره چگونگی رفتار با اهل سنت و دیگر فرقه‌های مذهبی باید به این نکته مهم توجه کرد که حساب (سردمداران بدعت‌گذار) از (پیروان دل‌پاک) جداست و سرانجام (دانایان لجاجت پیشه) از (ناآگاهان عبودیت پیشه) را باید جدا دانست. دشمنان اهل بیت سردمداران گمراهی و ظلالت هستند و آنچه درباره (تبری) و لزوم (بغض) گفته شده است، بیشتر درباره گروه اول است. اما عموم مردم و پیروان ناآگاه، در صورتی که روحیه حق‌پذیر و (قلب سلیم) داشته باشند، اما در تشخیص حق اشتباه کرده‌اند مورد لطف خداوند قرار می‌گیرند. ما نیز در رفتار با آنان باید نگاه محبت‌آمیز و هدایتگر داشته باشیم. البته باید توجه داشت که اختلاط و رفتارهای محبت‌آمیز موجب سستی در اعتقاد و بی‌اعتنایی به احکام ویژه مذهب خود ما نشود. بهترین شیوه در رفتار با اهل‌سنت آن است که بدون تحریک احساسات و بروز تعصبات بر نقاط مشترک تکیه کنیم و در مقابل دشمنان اسلام و مستکبران با تمامی مسلمانان وحدت سیاسی خود را حفظ کنیم و هر چه بیشتر از فضایل اهل‌بیت و تعالیم و سیره آنان بازگو کنیم که در پرتو این گفتگوها محبت هر چه بیشتر حاصل آید و طبیعی است که به دنبال (محبت)،(متابعت) و پیروی خواهد آمد. بر این اساس مسئله دوستی با دوستان اهل بیت(ع) و دشمنی با دشمنان آنان، منافاتی با وحدت اسلامی بین شیعه و سنی ندارد؛ زیرا چنان نیست که اهل تسنن از دشمنان اهل بیت باشند؛ بلکه بسیاری از آنان به حکم آیه شریفه (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْب؛) شوری(42)، آیة 23دوستی و مودّت اهل بیت را واجب می‌شمارند. بنابراین، دستور دشمنی، تنها شامل کسانی می‌شودکه با اهل بیت‌(ع) از سرناسازگاری درآمده‌ و با آنان به مقابله برخاسته‌اند؛ مانند حاکمان ستمگر و یاوران آنها ویا ناصبی‌ها. افزون بر این گفتنی است: یکم. سرِّ منع دوستی با دشمنان اهل بیت، قرار گرفتن در خط و جریان انحرافی آنها است. از این رو، پیوندهایی که در این خطر نباشند، چندان اشکالی ندارد. البته دوستی با خاندان عصمت و طهارت، مراتبی دارد و بیشتر فرقه‌های اسلامی نیز در مرتبه‌ای از آن، جای گرفته‌اند؛ لیکن از امتیازات شیعه آن است که با تمام ابعاد، به این دستور الهی جامه عمل پوشانده است. دوم. امروز مصلحت مهم تری برای حفظ اسلام ونظام اسلامی در مقابل خطرات وتهاجم شیاطین داخلی وخارجی ، وجود دارد و اقتضای وحدت همه امت اسلامی را می‌نماید. بنابراین منظور از برادری و وحدت شیعه و سنی کنار گذاشتن مسائل اختلافی و تکیه بر مشترکات و مبنا قرار دادن آنها در تعامل با یکدیگر و در مسائل مربوط به جهان اسلام و صحنه بین المللی است. به گونه ای که مسلمانان فارغ از اختلافات و با پرهیز از تفرقه در مسائل جهان اسلام همسو و هم جهت حرکت کنند. به تعبیر دیگر اختلافات مانع از اخوت اسلامی و وحدت صفوف مسلمین در برابر دشمنان نیست از این رو معنای اتحاد شیعه و سنی دست برداشتن و کوتاه آمدن از اصول و اعتقادات خویش نیست بلکه در عین وجود اختلافات زمینه تعامل و جهت گیری یکسان در مسائل کلی و بین المللی در میان آنها وجود دارد به همین جهت مطابق قانون اساسی (دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد) (1). مقام معظم رهبری فرمودند: (معنای اتحاد بین ملت های اسلامی این است که در مسائل مربوط به جهان اسلام همسو حرکت کنند و به یکدیگر کمک کنند و در داخل این ملت ها سرمایه های خودشان را بر علیه یکدیگر به کار نبرند) (2). 2. ضرورت و لزوم این وحدت:در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و آشکارا اعلام می کنند (جهان اسلام در قرن بیست و یکم یکی از مهمترین میدان های زورآزمایی سیاست خارجی آمریکاست) (3). و (تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است)(4). تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست. در زمانی که مسلمانان می توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت. مقام معظم رهبری فرمودند: (یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر(ص) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند با هم بجنگند تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر(ص) و دین و همه چیز مخالف است کار خودش را انجام بدهد آیا این عاقلانه است؟ اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنیای اسلام سربلند خواهد شد) (5). آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند. بنابراین با توجه به آنچه بیان شد روشن است که وحدت میان مسلمانان و اتحاد بین فرق اسلامی امری لازم و ضرروی است هر چند ممکن است اهمیت این امر در شهرهای مرکزی ایران و مناطق شیعه نشین محسوس نباشد اما در مناطق مرزی ایران و نقاطی که شیعیان و اهل تسنن در کنار یکدیگر زندگی می کنند همچنین در صحنه بین المللی و مناسبات کشورهای اسلامی با یکدیگر وحدت و اتحاد بین مسلمین و پرهیز از اختلافات ضرورت و اهمیت این امر به خوبی قابل درک است مرحوم امام فرمودند: (امروز اختلاف بین ما تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق آنها می خواهند نه این باشد نه آن راه را این طور می دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند) (6). پی نوشت ها: 1. قانون اساسی، اصل 11. 2. حدیث ولایت، ج 4، ص 262. 3. ریچارد نیکسون، فرصت را از دست ندهید، ترجمه دفسی نژاد، انتشارات طرح نو، 1371، ص 256. 4. حمید نگارش، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ص 184. 5. حدیث ولایت، ج 5، ص 230. 6. صحیفه نور، ج 12، ص 25
عنوان سوال:

آیا برخورد ائمه ع با اهل سنت مانند برادر دینی بوده است؟


پاسخ:

در موضوع وحدت اسلامی ، برخی شیعیان گمان می کنند که موضوع وحدت میان شیعه و اهل سنت ، یک امر صوری و به صورت تقیه است و ما نمی توانیم اهل سنت را دوست داشته باشیم ؛ در صورت امکان مواردی را از سیره اهل بیت (ع) نقل بفرمایید که نشان دهد آنان با اهل سنت مانند براداران دینی رفتار می کرده اند و این که مسلمانان یک خانواده اند و ما باید همان سان که اعضای خانواده خود را دوست داریم و در جهت رشد و هدایت آنان می کوشیم ، در جهت رشد و هدایت اهل سنت نیز باید کوشش نماییم و آنان را دوست داشته باشیم و یک سوال هم این است که ما موظفیم که آنان را دوست داشته باشیم یا خیر ؟ آیا برخورد ما نسبت به افراد باید متفاوت باشد مثلا کسی که می داند و برخی قضایا مانند غدیر و مانند آن را می داند ولی عمل نمی کند و کسی که اصلا نمی داند ، آیا شخص اول را باید طرد کرد و او را دوست نداشت یا باید به او نیز محبت نمود و در دل آن ها را نیز با این که می دانند دوست داشته باشیم زیرا اولین شرط امر به معروف و نهی از منکر دوست داشتن و دلسوزی برای مخاطب است ؟

پاسخ: در مورد نوع برخورد با برادران اهل سنت، باید گفت که اهل بیت علیهم السلام، نگاهشان و سیره و برخوردشان با آنها کاملاً برادرانه و صمیمانه بوده است. وقتی یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام از حضرت می پرسد: ما شیعیان در معاشرت با اقوام و عشیرة خود و معاشرت با سایر طبقات مردم که در سلک مذهب ما نیستند چه وظایفی داریم؟ آن حضرت پاسخ می دهند: (به رهبران خود بنگرید که مقتدای شما هستند و با مردم (منظور غیر شیعیان) به همان گونه معاشرت کنید که رهبران شما معاشرت می‌کنند؛ به خدا سوگند که رهبران شما از بیماران مردم عیادت می‌کنند، جنازه‌هایشان را تشییع می‌کنند، در محضر قضاتشان حاضر می‌شوند و شهادت می‌دهند. امانت آنان را نگهداری می‌کنند و باز پس می‌دهند.) (گزیدة کافی، ج‌1، ص348)
این کلام حضرت، اوج صمیمیت، دلسوزی و مهربانی را نسبت به هم کیشان غیر شیعة خود نشان می دهد که برای ما نیز پندآموز است.
البته این بدان معنا نیست که از اعتقادات به حقمان کوتاه بیاییم و دست برداریم بلکه باید در عین پایبندی به اعتقادات خود، مبنای معاشرت را با آنان، بر محور مشترکات بگذاریم و از ورود به مجاری اختلاف برانگیز خودداری نماییم. حال اگر شرایط را برای اثرگذاری بر اعتقادات نادرست آنان مساعد دیدیم و مطمئن هستیم که از عهدة این کار برمی آییم می توانیم با همان باور برادرانه و دلسوزانه، برادر مسلمان خود را ارشاد نموده او را نسبت به باورهای نادرستش آگاه نماییم.

در ادامه و جهت تکمیل بحث توجه شما را به نکات ذیل جلب می کنم:
1.اسلام مسلمانان را امت واحده خوانده است: (ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون) (سوره انبیاء، آیه 92.). و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: (انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم) (سوره حجرات، آیه 10.). قال الصادق(ع) (المسلم اخ المسلم) (شیخ عباس قمی، سفینه البحار، انتشارات اسوه، 1416 ه.ق، ج 1، ص 54). بنابراین اختلاف در پاره ای از مسائل مانع اخوت اسلامی و وحدت مسلمانان نمی شود وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقالوا شهدوا بانا مسلمون؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم) (سوره آل عمران، آیه 64.).بر این اساس درباره چگونگی رفتار با اهل سنت و دیگر فرقه‌های مذهبی باید به این نکته مهم توجه کرد که حساب (سردمداران بدعت‌گذار) از (پیروان دل‌پاک) جداست و سرانجام (دانایان لجاجت پیشه) از (ناآگاهان عبودیت پیشه) را باید جدا دانست. دشمنان اهل بیت سردمداران گمراهی و ظلالت هستند و آنچه درباره (تبری) و لزوم (بغض) گفته شده است، بیشتر درباره گروه اول است. اما عموم مردم و پیروان ناآگاه، در صورتی که روحیه حق‌پذیر و (قلب سلیم) داشته باشند، اما در تشخیص حق اشتباه کرده‌اند مورد لطف خداوند قرار می‌گیرند. ما نیز در رفتار با آنان باید نگاه محبت‌آمیز و هدایتگر داشته باشیم. البته باید توجه داشت که اختلاط و رفتارهای محبت‌آمیز موجب سستی در اعتقاد و بی‌اعتنایی به احکام ویژه مذهب خود ما نشود. بهترین شیوه در رفتار با اهل‌سنت آن است که بدون تحریک احساسات و بروز تعصبات بر نقاط مشترک تکیه کنیم و در مقابل دشمنان اسلام و مستکبران با تمامی مسلمانان وحدت سیاسی خود را حفظ کنیم و هر چه بیشتر از فضایل اهل‌بیت و تعالیم و سیره آنان بازگو کنیم که در پرتو این گفتگوها محبت هر چه بیشتر حاصل آید و طبیعی است که به دنبال (محبت)،(متابعت) و پیروی خواهد آمد. بر این اساس مسئله دوستی با دوستان اهل بیت(ع) و دشمنی با دشمنان آنان، منافاتی با وحدت اسلامی بین شیعه و سنی ندارد؛ زیرا چنان نیست که اهل تسنن از دشمنان اهل بیت باشند؛ بلکه بسیاری از آنان به حکم آیه شریفه (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْب؛) شوری(42)، آیة 23دوستی و مودّت اهل بیت را واجب می‌شمارند. بنابراین، دستور دشمنی، تنها شامل کسانی می‌شودکه با اهل بیت‌(ع) از سرناسازگاری درآمده‌ و با آنان به مقابله برخاسته‌اند؛ مانند حاکمان ستمگر و یاوران آنها ویا ناصبی‌ها. افزون بر این گفتنی است:
یکم. سرِّ منع دوستی با دشمنان اهل بیت، قرار گرفتن در خط و جریان انحرافی آنها است. از این رو، پیوندهایی که در این خطر نباشند، چندان اشکالی ندارد. البته دوستی با خاندان عصمت و طهارت، مراتبی دارد و بیشتر فرقه‌های اسلامی نیز در مرتبه‌ای از آن، جای گرفته‌اند؛ لیکن از امتیازات شیعه آن است که با تمام ابعاد، به این دستور الهی جامه عمل پوشانده است.
دوم. امروز مصلحت مهم تری برای حفظ اسلام ونظام اسلامی در مقابل خطرات وتهاجم شیاطین داخلی وخارجی ، وجود دارد و اقتضای وحدت همه امت اسلامی را می‌نماید. بنابراین منظور از برادری و وحدت شیعه و سنی کنار گذاشتن مسائل اختلافی و تکیه بر مشترکات و مبنا قرار دادن آنها در تعامل با یکدیگر و در مسائل مربوط به جهان اسلام و صحنه بین المللی است. به گونه ای که مسلمانان فارغ از اختلافات و با پرهیز از تفرقه در مسائل جهان اسلام همسو و هم جهت حرکت کنند. به تعبیر دیگر اختلافات مانع از اخوت اسلامی و وحدت صفوف مسلمین در برابر دشمنان نیست از این رو معنای اتحاد شیعه و سنی دست برداشتن و کوتاه آمدن از اصول و اعتقادات خویش نیست بلکه در عین وجود اختلافات زمینه تعامل و جهت گیری یکسان در مسائل کلی و بین المللی در میان آنها وجود دارد به همین جهت مطابق قانون اساسی (دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد) (1). مقام معظم رهبری فرمودند: (معنای اتحاد بین ملت های اسلامی این است که در مسائل مربوط به جهان اسلام همسو حرکت کنند و به یکدیگر کمک کنند و در داخل این ملت ها سرمایه های خودشان را بر علیه یکدیگر به کار نبرند) (2).
2. ضرورت و لزوم این وحدت:در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و آشکارا اعلام می کنند (جهان اسلام در قرن بیست و یکم یکی از مهمترین میدان های زورآزمایی سیاست خارجی آمریکاست) (3). و (تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است)(4). تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست. در زمانی که مسلمانان می توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت. مقام معظم رهبری فرمودند: (یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر(ص) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند با هم بجنگند تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر(ص) و دین و همه چیز مخالف است کار خودش را انجام بدهد آیا این عاقلانه است؟ اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنیای اسلام سربلند خواهد شد) (5).
آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند. بنابراین با توجه به آنچه بیان شد روشن است که وحدت میان مسلمانان و اتحاد بین فرق اسلامی امری لازم و ضرروی است هر چند ممکن است اهمیت این امر در شهرهای مرکزی ایران و مناطق شیعه نشین محسوس نباشد اما در مناطق مرزی ایران و نقاطی که شیعیان و اهل تسنن در کنار یکدیگر زندگی می کنند همچنین در صحنه بین المللی و مناسبات کشورهای اسلامی با یکدیگر وحدت و اتحاد بین مسلمین و پرهیز از اختلافات ضرورت و اهمیت این امر به خوبی قابل درک است مرحوم امام فرمودند: (امروز اختلاف بین ما تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق آنها می خواهند نه این باشد نه آن راه را این طور می دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند) (6).
پی نوشت ها:
1. قانون اساسی، اصل 11.
2. حدیث ولایت، ج 4، ص 262.
3. ریچارد نیکسون، فرصت را از دست ندهید، ترجمه دفسی نژاد، انتشارات طرح نو، 1371، ص 256.
4. حمید نگارش، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ص 184.
5. حدیث ولایت، ج 5، ص 230.
6. صحیفه نور، ج 12، ص 25





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین